• فهرست مقالات نگاه تازه

      • دسترسی آزاد مقاله

        1 - خلاقیت ادبی در هشت کتاب سهراب سپهری
        رویا پروین منصوره تدینی سیما منصوری مسعود پاکدل
        خلاقیت ادبی بازتاب توان بالقوة آفرینش گرانة شاعر در خلق مفاهیم نو می باشد. بر همین اساس هدف از این پژوهش، نشان دادن روند خلاقیت ادبی با بهره گیری از ترفندها و شگردهای زبانی و مفهوم سازی های نوین در اشعار سهراب سپهری با تکیه بر هشت کتاب می باشد. داده های مورد نظر، با چکیده کامل
        خلاقیت ادبی بازتاب توان بالقوة آفرینش گرانة شاعر در خلق مفاهیم نو می باشد. بر همین اساس هدف از این پژوهش، نشان دادن روند خلاقیت ادبی با بهره گیری از ترفندها و شگردهای زبانی و مفهوم سازی های نوین در اشعار سهراب سپهری با تکیه بر هشت کتاب می باشد. داده های مورد نظر، با بهره گیری از منابع دست اول و دوم در محیط کتابخانه گردآوری گردیده است. سپس با تکیه بر اهداف و ابعاد مورد نظر جستار حاضر، داده های مورد نظر به روش توصیفی- تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج حاصل از پژوهش حاضر بیانگر آن است که بخش عمده ای از خلاقیت ادبی در معناسازی و تصویرآفرینی با الهام از نگاه تازه و ذن بودیسم بوده است.از سویی دیگر شاعر در روند شگردهای های زبانی و خلاقیت های معنایی حاصل از آن به تجربیات زندگی شخصی خود که با دو مورد فوق الذکر همگرایی داشته روند رو به رشد آفرینش ادبی را دنبال کرده است. نگارنده در تلاش است که با کنکاش در هشت کتاب سپهری و مطالعه منابع موجود در این زمینه، فرآیند روند خلاقیت ادبی را نشان دهد و بگوید که چگونه شاعر به سبک منحصر به فرد خویش رسیده است و با درک عمیق فلسفۀ نگاه تازه و ذن بودیسم و تاثیر آن بر ذهن و زبانش موجد پدید آمدن اثری شاخص شده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        2 - شعر قیصر امین‌پور از منظر پدیدار‌شناسی
        ابراهیم کنعانی
        این مقاله بر اساس دیدگاه پدیدارشناختی ادموند هوسرل تدوین شده است. پدیدارشناسی، به عنوان یک حرکت فکری و فلسفی، نقطۀ عطف بسیاری از روش های نقد ادبی معاصر است. اساس پدیدارشناسی، رویکردی ناب و تازه به پدیده ها و دست یافتن به "خودِ چیزها" است. در این رویکرد با اعتقاد به حضور چکیده کامل
        این مقاله بر اساس دیدگاه پدیدارشناختی ادموند هوسرل تدوین شده است. پدیدارشناسی، به عنوان یک حرکت فکری و فلسفی، نقطۀ عطف بسیاری از روش های نقد ادبی معاصر است. اساس پدیدارشناسی، رویکردی ناب و تازه به پدیده ها و دست یافتن به "خودِ چیزها" است. در این رویکرد با اعتقاد به حضور فعّال مخاطب و خواننده در جریان خوانش، امکان دستیابی به "جوهر پدیده ها" فراهم می شود. در این پژوهش برخی از اصول پدیدارشناختی از جمله "نقّادی کارکرد سنّت"، "تقلیل پدیدار‌شناختی"، "نقد و نفی شناخت حسّی"، "مواصلۀ عین و ذهن"، "فرایند گذر از دال به مدلول" و "فرایند پیوستار بود و نمود" بررسی و نمونه هایی از اشعار قیصر امین پور از مجموعۀ "دستور زبان عشق" بر اساس این اصول، تحلیل شده است. در واقع هدف از این پژوهش، آشنایی با الگوی پدیدارشناختی به عنوان روشی برای بررسی شعر معاصر و الگوی پدیدارشناختی شعر قیصر امین پور است. پرسش اصلی این نوشتار آن است که چگونه می توان این شعرها را دارای کارکردی پدیداری دانست؟ و فرایند پدیداری شعر امین پور، تابع کدام ویژگی هاست. بررسی الگوی پدیدارشناسی در شعر امین‌پور، بیان‌گرآن است که او با نگاه پدیداری و هستی شناسانه به جهان هستی می نگرد و در سایۀ بینشی تأویلی، پدیده ها را به نشانه ها تبدیل می کند و این نشانه ها، در ذهنیّت او استحاله می یابند تا در سایۀ تأویلی نشانه- معنا شناختی به پدیداری هستی مدار تبدیل شوند. پرونده مقاله