• فهرست مقالات نظامی‌گری

      • دسترسی آزاد مقاله

        1 - تأثیر دموکراسی بر هزینه‌های نظامی در کشورهای اسلامی: رهیافت اقتصادسنجی فضایی
        ابوالقاسم گل خندان
        هدف اصلی این مطالعه، پاسخ به این پرسش است که آیا پایین ‌بودن شاخص‌های دموکراسی در کشورهای اسلامی، منجر به افزایش بار نظامی آن‌ها شده است؟ به این منظور از داده‌های آماری 45 کشور عضو سازمان کنفرانس اسلامی (OIC) طی دوره‌ی زمانی 2014-2006 و دو شاخص Polity و مردم‌سالاری به‌م چکیده کامل
        هدف اصلی این مطالعه، پاسخ به این پرسش است که آیا پایین ‌بودن شاخص‌های دموکراسی در کشورهای اسلامی، منجر به افزایش بار نظامی آن‌ها شده است؟ به این منظور از داده‌های آماری 45 کشور عضو سازمان کنفرانس اسلامی (OIC) طی دوره‌ی زمانی 2014-2006 و دو شاخص Polity و مردم‌سالاری به‌منظور اندازه‌گیری دموکراسی، استفاده شده است. در این مطالعه، یک مدل عمومی مخارج نظامی (شامل متغیرهای اقتصادی، اجتماعی و استراتژیک)، با حضور شاخص‌های دموکراسی، برای کشورهای OIC طراحی و به‌منظور برآورد آن از روش اقتصادسنجی فضایی استفاده شده است. نتایج برآورد مدل نشان می‌دهد که کاهش (افزایش) دموکراسی با استفاده از هر دو شاخص، تأثیر مثبت (منفی) و معناداری را بر هزینه‌های نظامی کشورهای مورد مطالعه داشته است. هم‌چنین نتایج حاصل از برآورد، تأییدکننده فرضیه وجود وابستگی فضایی در مدل‌ها می‌باشد و نیز مجاورت، اثر مثبت بر رشد هزینه‌های نظامی کشورهای OIC داشته است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        2 - تبیین ساختاری دگردیسیِ احزاب افغانستان از نظامی‌گری به مصالحه(نمونه‌پژوهی: حزب اسلامی گلبدین حکمتیار)
        ناصر یوسف زهی مهدی نجف زاده
        پیوستن حزب اسلامی حکمتیار به فرآیند صلح ملیِ افغانستان، از مهم‌ترین پیش‌آمدهای جنجال‌برانگیزِ اخیر و اثرگذار بر وضعیت سیاسی-امنیتی و مناسبات منطقه‌ای این کشور است. ریشه‌یابی این دولت‌پذیری و دولت‌ستیزی تاریخیِ حکمتیار، مسئله‌ اصلی نوشتار حاضر است. هدف طرحِ این پرسمان، ب چکیده کامل
        پیوستن حزب اسلامی حکمتیار به فرآیند صلح ملیِ افغانستان، از مهم‌ترین پیش‌آمدهای جنجال‌برانگیزِ اخیر و اثرگذار بر وضعیت سیاسی-امنیتی و مناسبات منطقه‌ای این کشور است. ریشه‌یابی این دولت‌پذیری و دولت‌ستیزی تاریخیِ حکمتیار، مسئله‌ اصلی نوشتار حاضر است. هدف طرحِ این پرسمان، بازنمایی نقش سیاست بر خشونت‌ و مصالحه در این کشور ست. پرسش جستار حاضر، این است که علت رویکرد نظامی حزب حکمتیار در برابر دولت‌های افغانستان (2016-1969م.) و سپس، تغییر آن به رویکرد سیاسی چه بود؟ فرضیه‌ پژوهش که در چارچوب نظریه نظم‌های اجتماعیِ باز و بسته‌‌ داگلاس نورث عملیاتی گردیده، بدین شرح است: نوع ساختار سیاسی قدرت در افغانستان در گزینش رویکردهای نظامی یا سیاسی حزب اسلامی تأثیر مستقیم داشته است. طبق یافته‌های پژوهش، ماهیت و ساختار قدرتِ نظام‌های پادشاهی (1933م.)، اقتدارگرا (1973م.)، کمونیستی (1978م.)، غیرنهادمند (1992م)، و بنیادگرای افغانستان (1996م.)، که متضاد با خط‌مشی اسلام‌خواهی و دموکراسی‌خواهی حکمتیار بود، رویکردی مسلحانه بر حزب تحمیل کرد. اما ساختار و نظام درحالِ دموکراتیک، نهادمند و اسلامی افغانستانِ پساطالبان، در کنار خروج حداکثری نیروهای خارجی از این کشور، اتخاذ رویکرد مسالمت‌آمیز حزب را فراهم ساخت. در تحلیل نهایی، سیاست‌ دولت‌ها و نه ساختار سنتی جامعه، موجد زایش خشونت‌های اجتماعی افغانستان است. پرونده مقاله