• فهرست مقالات شخصیت (تشخیص)

      • دسترسی آزاد مقاله

        1 - تحلیل استعاره‌های هستی‌شناختی در «حماسه‌ی آرش» مهرداد اوستا، بر اساس الگوی لیکاف و جانسون
        فرشته شاه صنم احمد خواجه ایم ابوالقاسم رحیمی حسن دلبری
        یکی از دستاوردهای زبان‌شناسی شناختی، کشف این حقیقت است که زبان‌ها برای ملموس کردن مفاهیم انتزاعی از استعاره‌های مفهومی بهره می‌برند. براساس دیدگاه لیکاف و جانسون (2003م) استعارۀ مفهومی، با استفاده از حوزۀ مبدأ که حوزه‌ای ملموس است، به توضیح و تبیین حوزۀ مقصد، که مفهومی چکیده کامل
        یکی از دستاوردهای زبان‌شناسی شناختی، کشف این حقیقت است که زبان‌ها برای ملموس کردن مفاهیم انتزاعی از استعاره‌های مفهومی بهره می‌برند. براساس دیدگاه لیکاف و جانسون (2003م) استعارۀ مفهومی، با استفاده از حوزۀ مبدأ که حوزه‌ای ملموس است، به توضیح و تبیین حوزۀ مقصد، که مفهومی انتزاعی و غیرملموس است، می‌پردازد.استعاره‌های مفهومی به سه دسته‌ی هستی‌شناختی، جهتی و ساختاری تقسیم شده و استعاره‌های هستی‌شناختی در سه زیرشاخۀ ظرف، شیء/ ماده، شخصیت (تشخیص) جای می‌گیرند. منظومۀ بلند حماسۀ آرش یکی از آثار ارزشمند مهرداد اوستاست که با توجّه به مضمون حماسی خود، بسیاری از مفاهیم انتزاعی را با یاری گرفتن از استعاره‌های مفهومی بیان کرده است. هدف این پژوهش بررسی استعاره‌های هستی‌شناختی در این اثر حماسی، با شیوۀ توصیفی- تحلیلی است. نگارندگان در پی پاسخ به این پرسش که استعاره‌های هستی‌شناختی در حماسۀ آرش چگونه به کار رفته و چه مفاهیمی از طریق این استعاره ملموس شده‌اند، به این نتیجه دست یافته‌اند که شاعر در پی بیان آه و حسرت خود از روزگار نابسامانی که از جنگ بین ایران و توران، به وجود آمده، حوزه‌های مقصدی همچون روزگار، زمانه، حسرت، هراس، بلا و... را با حوزه‌ها‌ی مبدأ ظرف، اشیاء و اشخاص مفهوم‌سازی نموده است. از آن جهت که ذات حماسه با پویایی و تحرّک همراه است، بیشترین مفهوم‌سازی با حوزۀ مبدأ شخصیت (که به مفاهیم انتزاعی، جان و حرکت می‌بخشد) صورت گرفته است. پرونده مقاله