• فهرست مقالات سیاست بین‌الملل

      • دسترسی آزاد مقاله

        1 - نقش و جایگاه افکار عمومی در سیاست خارجی
        ابراهیم انوشه
        نسبت بین افکار عمومی و سیاست‌ خارجی، همواره یکی از مباحثی بوده که دانشمندان و صاحب‌نظران علوم سیاسی و روابط بین‌الملل، دیدگاه‌های مختلفی نسبت به آن ارائه کرده‌اند. برخی از نظریه‌پردازان بر بی‌ثباتی افکار عمومی و هیجان‌آمیز بودن آن اشاره کرده‌اند و حتی عقیده دارند که در چکیده کامل
        نسبت بین افکار عمومی و سیاست‌ خارجی، همواره یکی از مباحثی بوده که دانشمندان و صاحب‌نظران علوم سیاسی و روابط بین‌الملل، دیدگاه‌های مختلفی نسبت به آن ارائه کرده‌اند. برخی از نظریه‌پردازان بر بی‌ثباتی افکار عمومی و هیجان‌آمیز بودن آن اشاره کرده‌اند و حتی عقیده دارند که در بسیاری از موارد افکار عمومی توسط دولتها و رسانه های وابته به آنها جهت داده می شوند و شکل می گیرند. لذا آنها بر این باور هستند به همین دلیل نمی توان در سیاست خارجی به افکار عمومی استناد کرد. اما در مقابل، گروهی دیگر بر این باور هستند که اتفاقاً پژوهش ها، مطالعات و نظرسنجی‌ها انجام گرفته، معرف برخی از مؤلفه‌های باثبات و پایدار در افکار عمومی می باشد و در افکار عمومی جهت گیری های معنی داری وجود دارد. لذا نمی توان به سادگی از کنار افکار عمومی گذشت و افکار عمومی را در تصمیم گیریهای سیاست خارجی نادیده گرفت. لذا سیاستگذاران تصمیم گیرندگان سیاست خارجی باید افکار عمومی را بعنوان یک متغیر مستقل تاثیر گذار در سیاست خارجی مورد ملاحظه قرار دهند. این پژوهش بر اساس یک روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از مطالعات کتابخانه‌ای و اسنادی انجام گرفته است. نویسنده به دنبال بررسی رابطه میان افکار عمومی و سیاست خارجی است و بعبارتی بهتر افکار عمومی چه نقش و تاثیری بر روی سیاست خارجی دارد؟ و اینکه افکار عمومی تا چه اندازه می‌تواند به عنوان یک متغیر مستقل بر روی سیاست خارجی تأثیرگذار باشد؟ یافته های این پژوهش نشان می دهد که افکار عمومی چه بشکل واقعی و چه بشکل هدایت و مدیریت شده توسط دولتها در فرایند تصمیم گیری سیاست خارجی مورد نظر قرار می گیرد. و تمامی دولتها خواه دموکرات و خواه غیر دموکرات سعی می کنند در ظاهر قضیه هم که شده، نقاب افکار عمومی را به صورت بزنند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        2 - صورتبندی مسائل و چالش‌های سیاست جهانی
        علیرضا نائیج حسین پور احمدی منصور میراحمدی چناروئیه
        در دهه‌های اخیر چالش‌هایی نظیر بیماری‌ها، مهاجرت، حقوق بشر، مسائل زیست محیطی، ارزهای دیجیتال، تروریسم، قاچاق مواد مخدر، فضای مجازی و ... موجب تحول در سیاست بین‎الملل به عرصه سیاست جهانی گردید. این مسائل از مهمترین قلمروهای مطالعاتی رشته روابط بین‎الملل است. فهم چکیده کامل
        در دهه‌های اخیر چالش‌هایی نظیر بیماری‌ها، مهاجرت، حقوق بشر، مسائل زیست محیطی، ارزهای دیجیتال، تروریسم، قاچاق مواد مخدر، فضای مجازی و ... موجب تحول در سیاست بین‎الملل به عرصه سیاست جهانی گردید. این مسائل از مهمترین قلمروهای مطالعاتی رشته روابط بین‎الملل است. فهم این تحول و توسعه در گرو صورتبندی‎های این چالش‎هاست. سوال اصلی این پژوهش ایناست: چالش‌ها و مسائل سیاست جهانی را چگونه می‌توان صورت‌بندی نمود؟به نظر می‎رسد ارائه صورتبندی جدید از چالش‌ها و مسائل سیاست جهانی بر اساس سه مولفه انسان، زیست جهان و رابطه انسان و زیست جهان رهنمون به چشم‎انداز جدیدی است که در آن تکثر و تعدد بازیگران و تاثیرگذاری و نقش هر یک از آنها در سطح تحلیل سیاست جهانی تبیین می‎شود.در پژوهش حاضر تلاش می‌شود با روش توصیفی و تحلیلی و ابزار گردآوری مطالب از نوع روش کتابخانه‌ای به ارائه صورتبندی جدید و خاص نسبت به صورتبندی‌های موجود، فهم و تحلیلی متفاوت از سیاست جهانی ارائه شود پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        3 - جهانی ‌شدن دین در مدل مکانیک کوانتومی سیاست بین‌الملل
        محمد محمودی کیا ارسلان قربانی شیخ‌نشین
        چکیده با تشدید فرایند جهانی‌شدن و به ‌تبع آن رشد روزافزون در تعداد و تنوع بازیگران نظام بین‌المللی، شاهد شکل‌گیری الگوی جدیدی در عرصه سیاست جهانی هستیم که متمایز از رویکرد کلاسیک و سنتی روابط بین‌الملل است؛ به عبارت دیگر، قواعد و اصول کلاسیک سیاست بین‌الملل، دیگر از ظر چکیده کامل
        چکیده با تشدید فرایند جهانی‌شدن و به ‌تبع آن رشد روزافزون در تعداد و تنوع بازیگران نظام بین‌المللی، شاهد شکل‌گیری الگوی جدیدی در عرصه سیاست جهانی هستیم که متمایز از رویکرد کلاسیک و سنتی روابط بین‌الملل است؛ به عبارت دیگر، قواعد و اصول کلاسیک سیاست بین‌الملل، دیگر از ظرفیت مناسبی برای تبیین رخدادهای نظام بین‌الملل برخوردار نبوده و لاجرم نیازمند کاربست الگوی جدیدی در فهم پویایی سیاست جهانی هستیم که از آن به‌عنوان الگوی کوانتومی سیاست بین‌الملل یاد می‌شود. دراین‌بین، یکی از تغییرات و نشانه‌های نظام بین‌المللی معاصر، تجدید حیات مجدد دین به عنوان بازیگری فعال و تأثیرگذار در عرصه بین‌المللی است که موجب شده تا امروزه از آن به‌عنوان بازیگری مهم در عرصه تحولات جهانی یاد شود. این تحقیق در پی بررسی نقش و جایگاه دین در مدل کوانتومی سیاست بین‌الملل است. بر این اساس، یافته این پژوهش حاکی از آن است که امروزه عوامل معنایی و به‌ طور ویژه دین، از مهم‌ترین مؤلفه‌های تأثیرگذار در شکل‌گیری هویت و به‌تبع آن منافع بازیگران نظام بین‌الملل است و از همین روی، ضروری است تا منطق درونی آن به درستی شناخته شود. این تحقیق به دین به‌عنوان یکی از نمودهای برجسته در مدل مکانیک کوانتومی سیاست بین‌الملل می‌پردازد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        4 - سکولارسازی و سکولارزدائی در نظریه روابط بین‌الملل
        مجتبی عبدخدایی
        چکیده در چند دهه گذشته نظریه‌های انتقادی در سیاست بین‌الملل با این باور که نقصانهای تحلیلی این حوزه ریشه در تنگ‌نظری‌های تحلیلی جریان غالب دارد به نقد ابعاد اثبات‌گرایانه (یافت‌باورانه)، خردگرایانه، مادی‌گرایانه، و نگرش سلطه‌جویانه و استیلا طلبانه جریان رائج پرداختند و چکیده کامل
        چکیده در چند دهه گذشته نظریه‌های انتقادی در سیاست بین‌الملل با این باور که نقصانهای تحلیلی این حوزه ریشه در تنگ‌نظری‌های تحلیلی جریان غالب دارد به نقد ابعاد اثبات‌گرایانه (یافت‌باورانه)، خردگرایانه، مادی‌گرایانه، و نگرش سلطه‌جویانه و استیلا طلبانه جریان رائج پرداختند و بر ضرورت تحول در جهان نگرشهای غرب‌محورانه نظریه‌های روابط‌بین‌الملل و مدخلیت بخشیدن به نگرشهای پسایافت‌باورانه، تأمل‌گرایانه، انگاره‌گرایانه و رهایی‌جویانه تاکید ورزیدند و منشا ناتوانی تحلیلی بسیاری از نظریات را به عوامل مذکور بازگرداندند. با این وجود کمتر به این مساله پرداخته‌اند که منشا و ریشه ابعاد این عوامل چالش برانگیز در چه مولفه‌ایی بنیادین نهفته است و نسبت آن با فرایند سکولار سازی این علم چیست؟ این نوشتار با این ایده که نگاه مادی‌گرایانه به روابط بین‌الملل، که میراث حاکمیت اقتدارورزانه نگرش سکولاریستی به این عرصه است، یکی از عوامل موثر در پیدایش چالش‌های تحلیلی تئوری‌های موجود روابط بین‌الملل می‌باشد، تلاش می‌کند تا سهم سکولاریسم در پیدایش نقصانهای مذکور را ترسیم نموده و نشان دهد که چگونه فرایند سکولارسازی علم روابط‌بین‌الملل، فرصت نگاه آزاداندیشانه به تحلیل واقعیتهای عینی را از نظریه‌های این علم بازستانده است و منشا آنچه نظریه‌های انتقادی بر جریان غالب خرد گرفته‌اند ریشه در فرایند سکولارسازی این گرایش دارد. همچنین بیان می‌دارد که جریانهای انتقادی خود بدلیل پایبندی به سکولاریسم از آفت آن مصون نمانده‌اند. پرونده مقاله