اسلام که آیین رحمت و رأفت، دین خاتم و اکمل، عرفان و ادیان الهی است. قرآن و مضامین عالی آن در بردارنده اصول و ارزش های عام انسانی حقوق بشر؛ عدالت، انصاف، تساوی و نماد حکمت و معرفت است. اصولی که بر حق خدشه ناپذیر آزادی و اختیار، استقلال و حاکمیت انسان بر سرنوشت خویش تاکید چکیده کامل
اسلام که آیین رحمت و رأفت، دین خاتم و اکمل، عرفان و ادیان الهی است. قرآن و مضامین عالی آن در بردارنده اصول و ارزش های عام انسانی حقوق بشر؛ عدالت، انصاف، تساوی و نماد حکمت و معرفت است. اصولی که بر حق خدشه ناپذیر آزادی و اختیار، استقلال و حاکمیت انسان بر سرنوشت خویش تاکید دارد و ارزش های انسانی را از اصول دینی می داند که خدای متعال، مردم را به رعایت آن ها رهنمون و دعوت می کند. در واقع دین شامل دستورکار، حقوق انسان از جمله حق تعیین سرنوشت و تعالیم مربوط به آن است. از این رو حکمت و عرفان نیز به عنوان معارف آسمانی و زمینی، پل و حلقه اتصال و پیوند آموزه های دینی با همه ادیان الهی هستند. براین اساس دعوت انبیاء و شیوهتبلیغ ایشان، همگی بر مبنای آزادی انتخاب استوار بوده و انسان در قاموس قرآن کریم، موجودی مختار و آزاد و پیامبر نیز به مثابه بشارت دهنده و انذارکننده توصیف، تا گزینش مسیر هدایت یا ضلالت کاملاً آزادانه صورت پذیرد. دراین نوشتار عناصر و مولفه های فلسفی و عرفانی حق تعیین سرنوشت در آیات قرآن کریم، ادیان و اندیشههای عرفانی مورد تدقیق قرار گرفته و با کنار هم قراردادن گزاره های به دست آمده در باره این عناصر و مولفه ها، به دیدگاه قرآن کریم و اندیشههای عرفانی در باره حق تعیین سرنوشت اشاره گردیده است.
پرونده مقاله
هدف از این مقاله بررسی قانونی یا غیر قانونی بودن جدایی یک جانبه کریمه از اوکراین می باشد و مسئله اصلی ما تبیین و بررسی این مسئله است که بر اساس استدلالات مقامات کریمه و فدراسیون روسیه، آیا حق تعیین سرنوشت یا حق جدایی (چاره ساز) می تواند اساس قانونی برای جدایی اخلاقی و ق چکیده کامل
هدف از این مقاله بررسی قانونی یا غیر قانونی بودن جدایی یک جانبه کریمه از اوکراین می باشد و مسئله اصلی ما تبیین و بررسی این مسئله است که بر اساس استدلالات مقامات کریمه و فدراسیون روسیه، آیا حق تعیین سرنوشت یا حق جدایی (چاره ساز) می تواند اساس قانونی برای جدایی اخلاقی و قانونی یکجانبه شبه جزیره کریمه از اوکراین باشد یا خیر؟ مقاله حاضر علاوه بر اینکه نشان می دهد حقوق بین الملل عمومی معاصر، حق ِ جدایی چاره ساز را در مورد کریمه تصدیق نمی کند بلکه نشان می دهد خطری بالقوه در نقض حقوق اساسی جمعیت روسی زبان کریمه، برخلاف ادعاهای مقامات کریمه وجود نداشته و هیچ سندی نسبت به این نقض از طرف مدعین ارائه نشده است. مقاله حاضر که به روش تحلیلی توصیفی و به شیوه کتابخانه ای نگاشته شده است تائید می کند که جدایی چاره ساز تحت شرایط خاص مانند مورد کوزوو می تواند قانونی و منطیق با اصول جدایی در حقوق بین الملل باشد.
پرونده مقاله
چکیده
الحاق کریمه به روسیه اشارهای است به جدایی بخشی از شبهجزیره کریمه، که به عنوان بخشی از اوکراین شناسایی شده بود، و روسیه در مارس 2014، پس از عملیات نظامی، با همراهی مقامات محلی هوادار روسیه و طی یک همهپرسی، الحاق آن را به سرزمین خود اعلام نمود. فرایندی که از سوی چکیده کامل
چکیده
الحاق کریمه به روسیه اشارهای است به جدایی بخشی از شبهجزیره کریمه، که به عنوان بخشی از اوکراین شناسایی شده بود، و روسیه در مارس 2014، پس از عملیات نظامی، با همراهی مقامات محلی هوادار روسیه و طی یک همهپرسی، الحاق آن را به سرزمین خود اعلام نمود. فرایندی که از سوی بسیاری از رهبران و نهادها، غیرقانونی شناخته شد و تحریمهایی را نیز علیه روسیه به همراه داشت؛ اما از سوی دیگر، روسیه و هواداران روستبار اوکراین و کریمه؛ بهویژه با استناد به نظریه مشورتی دیوان بینالمللی دادگستری درخصوص کوزوو، این فرایند را در راستای اعمال حق تعیین سرنوشت و کاملا مشروع میدانند. این پژوهش با طرح این سؤال که اقدام روسیه در جدایی کریمه از اوکراین و الحاق آن به سرزمین خود از منظر حقوق بینالملل چگونه ارزیابی میشود؟ به روش توصیفی- تحلیلی فرضیه غیرقانونی آن را بررسی میکند. یافته تحقیق نشان میدهد که از لحاظ حقوق بینالملل نمیتوان در یک کلمه پاسخ داد که آنچه در شبهجزیره کریمه بهوقوع پیوسته است، قانونی است یا غیرقانونی؛ اما این رویه میتواند در آینده، امنیت جهانی را با چالش جدی روبهرو کند.
پرونده مقاله
بحران های بین المللی همواره عرصه ی آزمونی برای ارزیابی حقوق بین الملل بوده اند. در این بین منازعه و جنگ میان کشورها به جهت گستردگی دامنه ی بحران و تأثیر عمیق تر آن از حساسیت بیشتری برخودار است. بررسی رعایت اصول و قواعد حقوق بین الملل در جنگ روسیه و گرجستان که در هشتم او چکیده کامل
بحران های بین المللی همواره عرصه ی آزمونی برای ارزیابی حقوق بین الملل بوده اند. در این بین منازعه و جنگ میان کشورها به جهت گستردگی دامنه ی بحران و تأثیر عمیق تر آن از حساسیت بیشتری برخودار است. بررسی رعایت اصول و قواعد حقوق بین الملل در جنگ روسیه و گرجستان که در هشتم اوت 2008 رخ داد، می تواند معیار مناسبی برای ارزیابی جهت گیری ها و اقدامات دو کشور مذکور تلقی شود. از همین رو این پژوهش با طرح این سؤال که جنگ روسیه و گرجستان به لحاظ حقوقی در چه جایگاهی قرار می گیرد و یورش نیروهای نظامی گرجستان در اوستیای جنوبی و همینطور مداخله ی نظامی روسیه در حمایت از اتباع روسی ساکن اوستیای جنوبی و آبخازیا چگونه قابلیت حقوقی می یابد، به روش توصیفی- تحلیلی در پی ارزیابی انطباق یا عدم انطباق مواضع دو کشور با اصول و
قواعد حقوق بین الملل، نشان می دهد که تهاجم نظامی روسیه به قلمرو سرزمینی گرجستان و همچنین توسل به زور نیروهای گرجی به صورت غیر متعارف در جمهوری خودمختار اوستیای جنوبی با مبانی حقوق بین الملل عرفی و قراردادی انطباق نداشته، و طرفین درگیری هر کدام به نوبه ی خود جنبه هایی از حقوق بین الملل را نقض نموده اند.
پرونده مقاله
چکیده موضوع دعوت به مداخله و ارتباط آن با حق تعیین سرنوشت مردم از جمله موضوعات بحث برانگیز در حقوق بین الملل معاصر است. جنگهای داخلی اخیر در خاورمیانه و برخی کشورهای شمال آفریقا نیز بر اهمیت این موضوع افزوده است.با توجه به این که برخی اسناد بین المللی، آرایی از دیوان ب چکیده کامل
چکیده موضوع دعوت به مداخله و ارتباط آن با حق تعیین سرنوشت مردم از جمله موضوعات بحث برانگیز در حقوق بین الملل معاصر است. جنگهای داخلی اخیر در خاورمیانه و برخی کشورهای شمال آفریقا نیز بر اهمیت این موضوع افزوده است.با توجه به این که برخی اسناد بین المللی، آرایی از دیوان بین المللی دادگستری و رویه ی اکثر دولتها، مداخله نظامی دولتهای ثالث، جهت حمایت از دولت حاکم، که در حال نبرد با شورشیان است را به رسمیت شناخته اند، اما نمیتوان ارتباط چنین مداخلاتی را با جنبه داخلی حق تعیین سرنوشت مردم و حقی که مردم یک جامعه برای مشارکت و تاثیرگذاری در امور حاکمیتی دارند نادیده انگاشت؛ حقی که به موجب آن اراده مردم را به سمت و سوی دموکراسی و حاکمیت قانون در جامعه بین المللی سوق میدهد. از آن جایی که در سایه مداخلی خارجی ممکن است به اعتبار این حق خدشه وارد شود، لذا به همان نسبت که این مداخلات مشروع و قانونی جلوهگر شود، ضمن مشروعیت بخشیدن به چنین مداخلاتی، در تطابق بیشتر با حق تعیین سرنوشت مردمخواهد بود. لذا در این مقاله نگارنده به دنبال به تصویر کشاندن تقابل حق دعوت به مداخله دولت حاکم از یک سو و جنبه داخلی حق تعیین سرنوشت مردم از سوی دیگر، تاثیرات متقابل آن با یکدیگر، شناسایی تعارضات احتمالی و تعیین قواعد حقوقی حاکم بر آن است.
پرونده مقاله
چکیده انفصال از یک کشور و ایجاد یک نهاد جدید در حقوق بین الملل که با استناد به حق تعیین سرنوشت مردم و توسط گروههای اقلیت یک کشور صورت می گیرد، یکی از دغدغه ها و چالش هایی است که جامعه بین المللی با آن روبرو بوده و همچنان لاینحل باقی مانده است. این نوشتار، مقوله انفصال چکیده کامل
چکیده انفصال از یک کشور و ایجاد یک نهاد جدید در حقوق بین الملل که با استناد به حق تعیین سرنوشت مردم و توسط گروههای اقلیت یک کشور صورت می گیرد، یکی از دغدغه ها و چالش هایی است که جامعه بین المللی با آن روبرو بوده و همچنان لاینحل باقی مانده است. این نوشتار، مقوله انفصال را مد نظر قرار داده و به بررسی جایگاه و دامنه اعمال آن در حقوق بین الملل می پردازد و این پرسش را مطرح می نماید که آیا حقوق بین الملل مجوز انفصال یک جانبه و ﺗﺄسیس یک دولت را در وضعیت غیراستعماری می دهد. یافته مقاله حاکی از آن است که این حق فقط به دوران استعمارزدایی محدود می شود. حقوق بینالملل معمولا از کشور مادر در خواستهاش برای حفظ تمامیت ارضی خود حمایت مینماید. در بیانیه روابط دوستانه و همکاری بین ملل که در سال 1970 به تصویب رسید، به طور کاملاً مشخصی ذکر شده است که تمامیت ارضی و استقلال سیاسی هر کشوری غیر قابل خدشه است؛ بنابراین جامعه بینالمللی با جابجایی مرزها و خرد شدن کشورها مخالف است به این دلیل که میتواند برهم زننده ثبات بینالمللی باشد؛ همچنین با طرح موضوع همه پرسی استقلال کردستان عراق، نتیجه می گیرد که حقوق بین الملل معاصر تبعات این همه پرسی جهت رسیدن به استقلال را ﺗﺄیید نمینماید.
پرونده مقاله
در 16 مارس 2014 طی یک رفراندوم که با حمایت و مداخله نظامی روسیه برگزار شد، کریمه اعلام استقلال نمود و بطور یک جانبه از اوکراین جدا شد و بلافاصله مورد شناسایی روسیه قرار گرفت. سپس پارلمان کریمه خواهان الحاق به روسیه گردید و در زمانی کوتاه قرارداد الحاق را با روسیه منعد ن چکیده کامل
در 16 مارس 2014 طی یک رفراندوم که با حمایت و مداخله نظامی روسیه برگزار شد، کریمه اعلام استقلال نمود و بطور یک جانبه از اوکراین جدا شد و بلافاصله مورد شناسایی روسیه قرار گرفت. سپس پارلمان کریمه خواهان الحاق به روسیه گردید و در زمانی کوتاه قرارداد الحاق را با روسیه منعد نمود و عملاً به روسیله پیوست. مقامات روسیه و کریمه برای توجیه اقدامات خود به اصول حقوق بینالملل، از جمله حق تعیین سرنوشت مردم کریمه و بطور ضمنی به تئوری انفصال چارهساز استناد نمودند تا یک پایه حقوقی برای مداخله نظامی روسیه و کریمه و یک حق انفصال برای مردم این منطقه لحاظ نماید. لیکن مقارن شدن این جدایی با تحولات سیاسی در اوکراین و تسلط غربگرایان بر حکومت کیف شائبه سیاسی بودن این جدایی را بشدت تقویت مینماید. این پژوهش مشروعیت انفصال یک جانبه کریمه از اوکراین را در چارچوب نظریات مطرح در حقوق بینالملل بررسی مینماید. همچنین مداخله نظامی روسیه و توسل به زور این کشور در تحولات کریمه را مورد ارزیابی قرار میدهد. یافته این تحقیق حاکی از آن است که جدایی کریمه از اوکراین در چارچوب موازین حقوق بینالملل فاقد وجاهت قانونی بوده و اعمال انجام شده توسط روسیه در فرآیند جدایی و برگزاری همهپرسی برای اعلام استقلال یک جانبه کریمه، به لحاظ نقض قواعد آمرة عدم ”توسل به زور“ و ”عدم مداخله“، تخطی از حقوق بینالملل بوده و به این اعتبار اعلامیه استقلال کریمه در چارچوب موازین تثبیت شده حقوق بینالملل توجیهپذیر نمیباشد.
پرونده مقاله
یکی از موضوعات مهم در کشور تازه تاسیس اصل حق تعیین سرنوشت است و به عنوان یک حق بشری پایه و اساس سایرحقوق بشری را تشکیل میدهد که به موجب آن همۀ افراد و گروههای اجتماعی صرفنظر از قومیت، نژاد، جنس و مذهب میتوانند امور خویش را در زمینههای مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی چکیده کامل
یکی از موضوعات مهم در کشور تازه تاسیس اصل حق تعیین سرنوشت است و به عنوان یک حق بشری پایه و اساس سایرحقوق بشری را تشکیل میدهد که به موجب آن همۀ افراد و گروههای اجتماعی صرفنظر از قومیت، نژاد، جنس و مذهب میتوانند امور خویش را در زمینههای مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در دست گیرند. این حق یک حق بشری فردی است که تک تک افراد یک ملت از آن برخوردارند و شاید به همین علت است که در منشور ملل متحد در کنار ضرورت رعایت و احترام به حقوق و آزادیهای بنیادین فردی، از این اصل نام برده شده است. از اساسیترین موازین حقوق بشر، حق مردم برای تعیین سرنوشت خودشان است. اهمیت این حق تا بدانجا است که آن را پایه و اساس همگی حقوق بشری میدانند. در حقیقت برای نیل به سایر حقوق بشری تحقق اصل حق تعیین سرنوشت اهمیت به سزایی دارد و در صورتی که این اصل اجراء نگردد نمیتوان از دولتی غیر مننتخب انتظار چندانی داشت تا نسبت به اصول حقوق بشری متعهد باشد.حق تعیین سرنوشت دارای ابعاد متفاوتی است. این حق در عرصه حقوق بشر، هم در ساحت حقوق مدنی- سیاسی و هم در قلمرو حقوق اقتصادی -اجتماعی و فرهنگی مورد استناد قرار میگیرد.
پرونده مقاله
سکوی نشر دانش
سند یا سکوی نشر دانش ،سامانه ای جهت مدیریت حوزه علمی و پژوهشی نشریات دانشگاه آزاد می باشد