• فهرست مقالات تعبیر یا تجلی

      • دسترسی آزاد مقاله

        1 - هرمنوتیک ویلهلم دیلتای و نسبت آن با علوم انسانی
        روح اله نوری
        چکیده:ویلهلم دیلتای یکی از فیلسوفان هرمنوتیک دوره ی کلاسیک است که نقش بسیار مهمی در بسط علم هرمنوتیک داشتهاست. بیشترین سهم دیلتای در فلسفه، تحلیل معرفت شناسانه ی وی از علوم انسانی و دفاع از ارزش و جایگاه آن است.بررسی علل توجّه ی دیلتای به علوم انسانی نشأن م یدهد که دورا چکیده کامل
        چکیده:ویلهلم دیلتای یکی از فیلسوفان هرمنوتیک دوره ی کلاسیک است که نقش بسیار مهمی در بسط علم هرمنوتیک داشتهاست. بیشترین سهم دیلتای در فلسفه، تحلیل معرفت شناسانه ی وی از علوم انسانی و دفاع از ارزش و جایگاه آن است.بررسی علل توجّه ی دیلتای به علوم انسانی نشأن م یدهد که دوران دیلتای مقارن بود با طرد کامل علوم انسانی و رشد وبسط بی سابقه ی دانش تجربی یا علوم طبیعی. بنابر این دیلتای در واکنش به سیطره ی علوم طبیعی کوشید تا مقدماتعینیّت بخشی به علوم انسانی را فراهم نماید و ارج و اعتباری همانند علوم طبیعی برای آن پیدا نماید. این مسئله سببطرح پرسش بنیادین در اندیشه ی دیلتای گردید و آن این که فهم و شناخت قطعی، عینی و معتبر چگونه در علوم انسانیآن چنان که در علوم طبیعی وجود دارد، امکان پذیر است؟دیلتای پس از تاَمل بسیار به این نتیجه رسید که علت کامیابیعلوم طبیعی به این خاطر است که آنها برای خود پایه و اساس محکم و روش درست اختیار کرده اند. در حالی که علومانسانی نه پایه و اساس محکمی دارد ونه روش درستی اختیار کرده است. لذا دیلتای رسالت خود را پایه گذاری علومانسانی از یک سو و تهیه و تدوین روش مناسب برای آن از سوی دیگر م یدانست. به همین دلیل و برای رسیدن به اینمقصوددیلتای کار خود را از سال 1883 آغاز و تا پایان عمر در پی انجام آن بود. حاصل این تلاش بی وقفه نگارش و چاپچندین کتاب ارزشمند است که کتاب “مقدمه بر علوم انسانی”اولین و کتاب”تشکل جهان تاریخی در علوم انسانی”آخرینآن است. دیلتای در کتاب”مقدمه بر علوم انسانی”در اصل پدیدار بودن یا امور واقع متعلق به آگاهی، منشاءهر چیزی کهوجود دارد)اشیاءو احساسات( را به یک حالت روانی یا درونی فرو کاست و بنیادو اساس علوم بویژه علوم انسانی را بر آنبنا نمودو طریق خود اندیشی یا درون نگری را برای دریافت و یا شناخت آن برگزید. اما بعدها متوجّه شد که با این تحلیلنمی تواند مشکل عینیّت علوم انسانی را بر طرف نماید. لذا با تغییر نگرش خود، بحث عینیّت یافتگی روح را جایگزین امورواقع متعلق به آگاهی نمود تا شاید به این طریق هم مشکل فهم را حل نماید و هم از اعتبار و عینیّت علوم انسانی دفاعنماید. هدف این مقاله بررسی فراز و فروددیلتای در این راه ناهموار است.واژه های کلیدی:ویلهلم دیلتای، علوم انسانی، علوم طبیعی، عینیّت، امورواقع متعلق به آگاهی، تجربه ی زیسته، تعبیر یا تجلی، فهم، تفسیر،هرمنوتیک. پرونده مقاله