• فهرست مقالات بیداد

      • دسترسی آزاد مقاله

        1 - اندیشة انتقادی دورة باستان با تأکید بر شاهنامة فردوسی
        علی آسمد جونقانی
        اندیشة ‌سیاسی از جمله موضوعات مطرح در ادب فارسی است که از دیرباز در شعر فارسی تجلی و نمود و بروز داشته است. جلوه‌های گوناگون تفکّر انتقادی _ سیاسی به‌خصوص در داستان‌های باستانی و بخش‌های اسطوره‎ای، حماسی و تاریخی شاهنامه پیوند اندام‌واری با معمّای شخصیت شاعر دارد. ا چکیده کامل
        اندیشة ‌سیاسی از جمله موضوعات مطرح در ادب فارسی است که از دیرباز در شعر فارسی تجلی و نمود و بروز داشته است. جلوه‌های گوناگون تفکّر انتقادی _ سیاسی به‌خصوص در داستان‌های باستانی و بخش‌های اسطوره‎ای، حماسی و تاریخی شاهنامه پیوند اندام‌واری با معمّای شخصیت شاعر دارد. این مقاله درصدد آن است تا با روش نمونه‎گیری تصادفی‎، اندیشة انتقادی حاکم در دورة باستان و رفتار حاکمان را در نمایش قدرت، سلطه و نابرابری اجتماعی بررسی نماید. تنوع محتوای سیاسی و درون‌مایه‌های انتقادی این حماسة بزرگ از حیث رفتارهای صاحبان قدرت و حاکمان با زیردستان و روش‌های بیدادگری آنان با عالمان، وزیران، موبدان، رقیبان، رعایا و حتی دشمنان که به شکل‌های مختلف نمود یافته؛ بیان‌گر گفتمان سیاسی حاکم در دورة باستان است و به‌عنوان سند تاریخی وسیله‎ای برای شناخت اوضاع و احوال اجتماعی برای نسل‌های هم‌زمان و پس از خود است. ضمن آن‌که فردوسی بخش عمده‎ای از شاهنامة خود را صرف حماسه نموده؛ ولی این بررسی نشان‌ می‌دهد به‌رغم داعیه‌های دادگری و عدالت، زیاده‌خواهی، تعدی و ظلم، انتقام‌جویی، تطمیع و تهدید، انحصارگرایی، کشتن صاحبان خرد، دروغ و ده‌ها روش نکوهیدة دیگر، تفکر غالب در دورة باستان بوده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        2 - پیوند داد و شاهی در شاهنامه و چالش‌های آن
        پریسا داوری
        یکی از پایه‌های تفکر فردوسی و از پرکاربردترین کلمات و مفاهیم در شاهنامه، داد است؛ چنان‌که برخی شاهنامه را حماسۀ داد نامیده‌اند. داد از دید فردوسی به‌گونه‌ای کلی در طبیعت و زندگی جریان دارد تا آنجا که او مرگ را که پیچیده‌ترین و رمز‌آلودترین مسئلۀ هستی است، از داد روزگار چکیده کامل
        یکی از پایه‌های تفکر فردوسی و از پرکاربردترین کلمات و مفاهیم در شاهنامه، داد است؛ چنان‌که برخی شاهنامه را حماسۀ داد نامیده‌اند. داد از دید فردوسی به‌گونه‌ای کلی در طبیعت و زندگی جریان دارد تا آنجا که او مرگ را که پیچیده‌ترین و رمز‌آلودترین مسئلۀ هستی است، از داد روزگار می‌داند. فردوسی بین داد با شادی، آرامش، امنیت و آبادی و بیداد با ناخشنودی، ناآرامی و ویرانی رابطه‌ای اساسی می‌بیند. با وجود آنکه او داد را وظیفۀ همه می‌داند، در این کتاب پیوند بسیار برجسته‌ای میان داد و شاهی وجود دارد؛ چنان‌که دادگری برجسته‌ترین خصوصیت اغلب شاهان شاهنامه و مانیفیست همۀ آنان هنگام بر تخت نشستن است. این مقاله به ارتباط داد با حکومتگران شاهنامه به شیوۀ توصیفی و تحلیلی می‌پردازد. از نتایج این پژوهش آن است که معیار داد و بیداد در شاهنامه در دوره‌های مختلف متفاوت است؛ برای مثال گاه داد با ملاک دین سنجیده می‌شود، ولی عموماً در دوره‌های مختلف، معیار داد خود شاهان هستند چه به‌لحاظ روان‌شناسی، همه خود را بر حق می‌دانند. داد در شاهنامه (به‌ویژه با معیارهای امروز و به‌خصوص در بخش اسطوره‌ای شاهنامه) گاه مفهومی پر از پارادوکس و مطلب بسیار چالش‌برانگیزی است. پرونده مقاله