با توجه به واقعیت تغییر در برنامههای درسی تربیت معلم، پژوهش حاضر با هدف طراحی و اعتباربخشی الگوی بازنگری برنامه درسی تربیت معلم در ایران انجام شده است. در این پژوهش در مرحلة طراحی الگو، از روش پژوهش تحلیل نظری و در مرحلة اعتباربخشی الگو، از روش دلفی با رویکرد بررسی نظر چکیده کامل
با توجه به واقعیت تغییر در برنامههای درسی تربیت معلم، پژوهش حاضر با هدف طراحی و اعتباربخشی الگوی بازنگری برنامه درسی تربیت معلم در ایران انجام شده است. در این پژوهش در مرحلة طراحی الگو، از روش پژوهش تحلیل نظری و در مرحلة اعتباربخشی الگو، از روش دلفی با رویکرد بررسی نظرات خبرگان استفاده شده است. نتایج حاصل از مطالعة نظری نشان داد که الگوی بازنگری برنامهدرسی تربیت معلم در ایران میتواند در چهار وجه هویتی (تبعیت از دانش برنامهریزی، پذیرش اصل تغییر، عملی کردن تربیت حرفهای و اهمیت سلسله مراتب) و در سه سطح تصمیمگیری فراکلان، کلان و خرد مطرح شود. بر اساس الگوی پیشنهادی پژوهش حاضر، هفت گام بازنگری برنامه درسی تربیت معلم ایران عبارتاند از: تعیین وضعیت موجود، بازاندیشی در خطمشیهای موجود و تعیین استانداردهای برنامه درسی تربیت معلم ایران، اقدام به بازنگری، امکانسنجی اجرای برنامه درسی بازنگری شده، مصوبسازی، توزیع برنامه درسی بازنگریشده و نظارت بر کیفیت و بهروزرسانی برنامه درسی بازنگریشده. علاوه بر این، نتایج حاصل در بخش اعتباربخشی الگو با استفاده از نظر خبرگان و متخصصان حوزة تربیت معلم و برنامهریزی درسی، بیانگر سودمندی و قابلیت اجرایی الگوی پیشنهادی بود. در بیان ویژگیهای الگوی پیشنهادی بهطور کلی میتوان گفت از آنجا که نظام آموزشی تربیت معلم، نظامی دانشگاهی و در سطح آموزش عالی است، الگوی بازنگری برنامه درسی تربیت معلم، الگویی دانشگاهمحور است که با لحاظ کردن مطالبات نهادهای اجتماعی در حوزة تربیت معلم، رخدادهای فراسیستمی آن نادیده گرفته نمیشود. از سوی دیگر با توجه به تجویزی بودن این الگو، بر جنبة کارکردی و عملی آن نیز تأکید شده است. علاوه بر این ارتباط دوسویه بین مراحل بازنگری برنامه درسی، مبین ویژگی خوداصلاحگری الگو و امکان اصلاح مؤلفههای بازنگری برنامه درسی است. از جهت بستر اجرایی نیز الگوی پیشنهادی میتواند مورد استفاده وزارت آموزش و پرورش، دانشگاه فرهنگیان و سایر دستگاههای اجرایی تربیت معلم قرار گیرد.
پرونده مقاله
هدف از پژوهش حاضر، طراحی الگوی بازنگری برنامه درسی علوم تجربی دوره ابتدایی مبتنی بر یادگیری عمیق دیدگاه فولن بود. روش پژوهش کیفی و به روش سنتزپژوهی بر اساس مدل کلاین بود. حوزه پژوهش شامل متون مرجع در حوزه شناسایی اصلاحات آموزشی مورد نیاز به منظور بازنگری برنامه درسی علو چکیده کامل
هدف از پژوهش حاضر، طراحی الگوی بازنگری برنامه درسی علوم تجربی دوره ابتدایی مبتنی بر یادگیری عمیق دیدگاه فولن بود. روش پژوهش کیفی و به روش سنتزپژوهی بر اساس مدل کلاین بود. حوزه پژوهش شامل متون مرجع در حوزه شناسایی اصلاحات آموزشی مورد نیاز به منظور بازنگری برنامه درسی علوم تجربی دورۀ ابتدایی در سالهای 1389 تا 1400 برای اسناد داخلی و سالهای 2010 تا 2021 برای اسناد خارجی بود. بر این اساس 51 منبع با شیوه انتخاب هدفمند مورد مطالعه و بررسی قرار گرفتند و توقف فرایند نمونه گیری، بر مبنای اشباع نظری بود. در مرحله بعد، به منظور تأیید اعتبار اجزای استخراج شده، جامعۀ پژوهش شامل متخصصان حوزه علوم تربیتی دارای مدرک دکتری در رشتههای برنامهریزی درسی و آموزش و پرورش دوره ابتدایی بودند. نمونه مورد مطالعه نیز 10 نفر از متخصصان حوزه برنامهریزی درسی و آموزش و پرورش ابتدایی در شهر اصفهان در سال 1400 بودند که به صورت هدفمند انتخاب شدند. با روش لاوشه، نسبت روایی محتوایی (CVR) برای هر مؤلفه استخراج شده و همچنین هر جزء از الگو ارزیابی شد. نتایج نشان داد الگوی بازنگری برنامه درسی علوم دورۀ ابتدایی مبتنی بر دیدگاه فولن با هدف دستیابی به یادگیری عمیق و اهداف جزئی تقویت شایستگیهای دانشآموزان، توجه به عناصر طراحی آموزشی، اصلاح شرایط آموزش و تسهیل فرایند تحقیق مشترک، سودمندی و قابلیت اجرایی دارد. بنابراین به دستاندرکاران وزارت آموزش و پروش پیشنهاد میشود تا به منظور اعمال اصلاحات آموزشی در برنامه درسی علوم تجربی دوره ابتدایی، از الگوی طراحی شده استفاده نمایند.
پرونده مقاله
در این تحقیق به مقایسه نظرات دو گروه فارغ التحصیلان( مدیران و معاونین مدارس) و استادان صاحبنظر دررشته مدیریت و برنامه ریزی آموزشی در مورد متناسب بودن ساعات تدریس دروس پرداخته شده است. جامعه مورد مطالعه کلیه فارغ التحصیلان رشته مذکور شاغل در پست مدیریت مدارس و استادان صا چکیده کامل
در این تحقیق به مقایسه نظرات دو گروه فارغ التحصیلان( مدیران و معاونین مدارس) و استادان صاحبنظر دررشته مدیریت و برنامه ریزی آموزشی در مورد متناسب بودن ساعات تدریس دروس پرداخته شده است. جامعه مورد مطالعه کلیه فارغ التحصیلان رشته مذکور شاغل در پست مدیریت مدارس و استادان صاحبنظر استان تهران است که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی نیمی از فارغ التحصیلان با حجم نمونه 53 نفر و 30 نفر از استادان صاحبنظر رشته مذکورکه قابل دسترس بوده اند؛ به عنوان واحد نمونه مد نظر قرار گرفتند. از لحاظ روش، تحقیق از نوع توصیفی – مقایسه ای و پیمایشی است و یک تحقیق مقطعیوکاربردی است. ابزار گردآوری دادهها در این تحقیق پرسشنامه است. برای تعیین روایی از شیوه توافق داوران، از روایی محتوایی و نظرات اساتید و کارشناسان خبره آموزشی و ناظر تحقیق استفاده شده است. با استفاده از آزمون آلفای کرانباخ میزان ضریب پایایی پرسشنامه83/0 می باشد..نتایج این پژوهش نشان می دهد که استادان صاحبنظر خواستارافزایش ساعات تدریس دروس اصلی و تخصصی می باشند.
پرونده مقاله
سکوی نشر دانش
سند یا سکوی نشر دانش ،سامانه ای جهت مدیریت حوزه علمی و پژوهشی نشریات دانشگاه آزاد می باشد