با کشف آهن افزون بر دگرگونیهای مادی، سامان اندیشگی و فرهنگی جهان نیز دچار دگردیسی میشود. ارزش، ژرفا و پیامدهای این کشف سبب پدیداری عصری با ویژگیهای برجسته و دیگرسان به نام آهن است که اسطورهها و قهرمانان ویژۀ خود را میآفریند. ایران نیز به عنوان یکی از کهنترین تمدن چکیده کامل
با کشف آهن افزون بر دگرگونیهای مادی، سامان اندیشگی و فرهنگی جهان نیز دچار دگردیسی میشود. ارزش، ژرفا و پیامدهای این کشف سبب پدیداری عصری با ویژگیهای برجسته و دیگرسان به نام آهن است که اسطورهها و قهرمانان ویژۀ خود را میآفریند. ایران نیز به عنوان یکی از کهنترین تمدن های جهان و نخستین مراکزی که به فناوری گدازش و برونآوری آهن دست مییابد از برآیندهای فرهنگی آن بیبهره نمیماند. نامآورترین قهرمان ایرانی ِ این عصر کاوۀ آهنگر است که در هزارۀ تاریک و پرآشوب ضحاکی (روایت ایرانی آغاز عصر آهن) ظهور و زمینه را برای بازآفرینی جهان اَشامَند به دست فریدون فراهم میکند. کاوه برخلاف آوازه و نفوذ همارهاش بر اندیشۀ ایرانی، بازتاب درخوری در اسطورههای میهنی و دینی ایرانی نمییابد. همین امر برخی از پژوهشگران را برآن داشته تا وی را شخصیتی افسانهای و برساختۀ گوسانان اشکانی و نویسندگان خدای نامههای روزگار ساسانی بپندارند که بیگمان باورپذیر نمینماید، چرا که با بنیادهای فکری مردمان پیشاتاریخ در فهم هستی ناسازگار است. کاوه مانند دیگر شخصیتهای اسطورهای دارای خویشکاریهای نمادین و کارویژههای استعارهگون است. در این پژوهش سعی میشود با بهرهگیری از تحلیل کهنالگویی، نگرش تطبیقی و روش کتابخانهای بن مایههای اساطیری میانوردِ کاوه در شاهنامه را بررسی کرده و با پیریزی انگارههای تازه برآیندهای نوینی ارائه نموده و نشان دهد که کاوه قهرمانی پیشا تاریخی است که بنا به دلایلی از صحنۀ اساطیر ایران زمین محو می شود.
پرونده مقاله
به زبان ساده سیاست ایرانشاهی ریشه در اندیشه و ساختار حکومتهای ایران باستان دارد. اندیشه ایرانشاهی بهسان مبنای نظری حکومتهای ایران باستان، بهرغم تغییر و تحول متأثر از مناسبات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و دینی، تا دوران معاصر و حداقل تا دوره سلطنتهای جدید متأثر از اندیشه چکیده کامل
به زبان ساده سیاست ایرانشاهی ریشه در اندیشه و ساختار حکومتهای ایران باستان دارد. اندیشه ایرانشاهی بهسان مبنای نظری حکومتهای ایران باستان، بهرغم تغییر و تحول متأثر از مناسبات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و دینی، تا دوران معاصر و حداقل تا دوره سلطنتهای جدید متأثر از اندیشه مونارشی غربی که ماهیت نظام ایرانشاهی را متحول ساخت، تداوم پیدا کرد. با این مبنا، هدف این مقاله بررسی تداوم سیاست ایرانشاهی در سیاستنامة خواجه نظامالملک توسی در دوران اسلامی ایران و زمام‎داری آل سلجوق است. روش این پژوهش کنش گفتاری کوِئینتن اسکینر و مبتنی بر فهم دوگانه متن(کتاب سیاستنامه) و بستر شکلگیری این متن است، البته دادهها به شکل کتابخانهای گردآوری شدهاند. یافته پژوهش، نشان میدهد که سیاستنامة خواجه نظامالملک نه تنها تحت تأثیر اندیشه ایرانشاهی است بلکه این الگوی کهن حکومتی ایران به واسطه ترکیب با سنت اسلامی، تدوینی جدید یافته، به طوریکه، شاه برگزیدة خداوند است و در رأس هرم قدرت قرار میگیرد و حتی دگرگونیهای جهان نیز تابعی از دگرگونیهای سرشت شاهی تلقی میشود. نتیجه پژوهش این است که سیاست ایرانشاهی با قرائت خواجه نظامالملک، با حفظ ساخت و عناصر سنتی ایرانشاهی، به دنبال کسب، حفظ و گسترش قدرت و تحقق نظم و عدالت است.
پرونده مقاله
تجزیه و تحلیل روابط ایران با بیگانگان در دوران کیانیان بر پایۀ شاهنامۀ فردوسی
الهام حسین خانی*
دانش جوی دکتری گروه روابط بینالملل، واحد اصفهان، دانش گاه آزاد اسلامی، اصفهان، ایران.
سیدجواد امامجمعه زاده**
دانش یارِ گروه علوم سیاسی دانش گاه اصفهان، اصفهان، ایران ( چکیده کامل
تجزیه و تحلیل روابط ایران با بیگانگان در دوران کیانیان بر پایۀ شاهنامۀ فردوسی
الهام حسین خانی*
دانش جوی دکتری گروه روابط بینالملل، واحد اصفهان، دانش گاه آزاد اسلامی، اصفهان، ایران.
سیدجواد امامجمعه زاده**
دانش یارِ گروه علوم سیاسی دانش گاه اصفهان، اصفهان، ایران (نویسنده مسؤول).
تاریخ دریافت: 12/6/1396
تاریخ پذیرش: 28/9/1396
چکیده
ایران سرزمینی کهن است که آغاز آن به دوران پیشاتاریخی باز میگردد. این آغاز پیدایش، در اساطیر ضبط شده و از راهِ متن شاهنامه، انتقال یافته است. شکل گرفتن یک سرزمین، در چارچوب کشوری با وجود یک پادشاهی، به ناچار منجر به رابطه با مردمان سرزمینهای هم سایه و پادشاهان آنها، به عنوان بیگانگان، میشود. این روابط، در دو گونۀ جنگ و صلح و زیرمجموعههای آنها شکل گرفته و موجب غیریتبخشی به سرزمین و منافع خودی در قبال بیگانگانِ غیر میشود. بر این پایه، نویسنده در این مقاله می کوشد تا استواری سیاست شهریاری در برابر بیگانگان را بر پایۀ دالهای برآمده از گفتمان سیاسی ایرانشهری نشان داده و فرآیند تجربی این روابط میان ایران با بیگانگان را با واکای آن در دورۀ کیانیان (کیقباد، کیکاووس و کیخسرو)، بر اساس بخش حماسی شاهنامه، توصیف کند. روش انجام این مقاله، تحلیل گفتمان است و به عنوان نتیجۀ کلی، پیامد تمامی این روابط، پیدایی و نگهداشت کشوری به نام ایران، مرزبندی آن با بیگانگانِ غیر و امنیت آن، بر پایۀ اصل بقا است.
* . ehoseinkhani@yahoo.com
** . javademam@yahoo.com
پرونده مقاله
ایرانشهر، نام عام سرزمینهای ایرانزمین است که در اساطیر ایرانی و متون پهلوی، به سرزمین روشنایی و قلمرو اهورهمزدا شناخته شده است؛ همین نگرش در کتابهای جغرافیایی دورۀ اسلامی و متون ادب فارسی تکرار شده که نتیجۀ چنین نگرشی، ایرانشهر را همچون یک مرکز برای جهان کهن میا چکیده کامل
ایرانشهر، نام عام سرزمینهای ایرانزمین است که در اساطیر ایرانی و متون پهلوی، به سرزمین روشنایی و قلمرو اهورهمزدا شناخته شده است؛ همین نگرش در کتابهای جغرافیایی دورۀ اسلامی و متون ادب فارسی تکرار شده که نتیجۀ چنین نگرشی، ایرانشهر را همچون یک مرکز برای جهان کهن میانگارد که تقدّس دارد و باید از دست‎اندازی اهریمنان مصون ماند. از سویی دیگر، بابل تمدّنی بزرگ و اثرگذار در بینالنّهرین بود که پس از سومریان سر برآورد و بسیاری از تمدّنهای خاورمیانه و شمال آفریقا و اروپا را بویژه در باورهای نجومی متأثّر کرد. با تسخیر بابل از سوی کورش هخامنشی و افزودنش به ایران، این سرزمین، همواره بخشی از ایرانشهر بشمار میآمده که این وضعیّت در متون جغرافیایی اسلامی هم انعکاس یافته است. با توجّه به این انتساب، بابل هم باید مانند ایران سرزمینی سپند باشد، امّا در باور ایرانیان، همین بابل خاست گاه جادوان و اهریمنان و قلمروِ برای آنان انگاشته شده و پارهای از مصائب ایران نیز از آنجا خاسته و این برخلاف همۀ انگارههای خوبی است که دربارۀ ایران شهر وجود دارد. در این جستار به شیوهای توصیفی تحلیلی گفته شده که چون بابل در غرب جغرافیای اسطورهای ایران قرار گرفته، غروبجای خورشید است. چنین وضعیتی، طبق باورهای مهرپرستی، برای سرزمینهای غربی و از جمله بابل شومی به هم راه آورده است.
پرونده مقاله
سکوی نشر دانش
سند یا سکوی نشر دانش ،سامانه ای جهت مدیریت حوزه علمی و پژوهشی نشریات دانشگاه آزاد می باشد