کاربرد ادبی و هنری الف در پهنه ادب پارسی (با تکیه بر اشعار انوری و شاعران سبک خراسانی)
محورهای موضوعی : ادبیات فارسی
1 - استادیار دانشگاه آزاد اسلامی، واحد ابهر، گروه زبان و ادبیات فارسی، ابهر، ایران.
کلید واژه: شعر, poetry, سبک خراسانی, قصیده, نقد ادبی, Anvari, الف, Alif, Prose, Khorasani style,
چکیده مقاله :
حرف الف بهواسطه شکل و جایگاه خاص و برخی از ویژگیهای منحصربهفرد، یکی از پرکاربردترین حروف در ساخت مضامین بکر و فضاهای شاعرانه و ترکیبات و تعبیرات نغز و ظریف ادب پارسی به ویژه در اشعار شعرای سبک خراسانی است. در اکثر اشعار این شاعران، الف؛ سابق، پیشرو، سپهدار، پیشوا، صدرنشین، نامور، معروف و دارای کمال است. الف؛ نمادِ قد و قامت موزون، استوار، کشیده، مستقیم و رعنا است. الف؛ مظهرِ سرافرازی، سربلندی، لاغری، ضعف، قیام، ایستادگی، استواری، استقامت، سرپایی، عمودی، ثابتقدمی، قائم بودن، وفادار به عهد بودن و بر سر ایمان ماندن است. الف، عاشق بالای خود است. الف چون سرکش دارد، پس سرکش است. الفِ زباندار و دوزبان، در عین داشتن زبان، خاموش و ساکت است. الف از نظر ثروت و دارایی، فقیرترین به حساب میآید. الف؛ نماد نداری، بیچیزی، مفلسی، فقر، گدایی، عدم، نیستی، فنا و ترک اوصاف است. الف؛ عریانی، برهنگی، پَرافکندگی، آشکارایی، خندانی، شادابی، بیسری، میان بستگی و آراستگی را به ذهن متبادر میکند. الف؛ مظهرِ تنهایی، تجرد، تفرد، یکتایی، جدایی، آزادی، یکرویی، راستی، صداقت، درستی و پاکی است. الف، بیحرکت و ساکن است. الف یکی از مشبهبههای پرکاربرد ادب پارسی است و شعرا در تصاویر و مضامین شعری، خطِ عذار، مسمار، خار، هلال ماه، عصا، خامه و قلم، انگشت، تیر، سرو، دار، ماه نو، کمر و میان باریک و... را به الف مانند میکنند. در این مقاله سعی شده است به کاربرد ادبی و هنری و تصویری الف در اشعار این دوره زمانی پرداخته شود.
'A' or 'Alif' the first letter of Persian alphabet, is a prominent vowel in Farsi language. It is the first letter of Abjad numeral system which represents number one in this system. Alif signifies the Taurus astrological sign. In mystical, philosophical, and rhetorical literature, Alif represents unique God, Holy Spirit, God's mercy; Adam's the father, abstract sphere, solitude, and the single mystery and etc. Due to its special form and position and some other unique features, letter Alif is one of the most used letters in order to create the original themes and poetic areas, mot and elegant expressions and compounds in Persian literature, poetry with Khorasani style.Alif is a leading in most of poetry by these poets meanings like consistent and firm colossal stature, handsomeness, oblong, tense and stretched. It also signifies greatness, proud and honor, slimness, uprightness, stability, resistance, persistence, staunchness, loyalty, faithfulness and standing on one's promise. Alif has fallen in love with its stature. Since Alif has accent-like sign overhead, it is rebellious. Despite having tongue, it is dumb and silent. It is regarded as one of the poorest in terms of wealth among letters. It symbolizes poverty, abjection, destitution, vacancy, pauperism, beggary, inexistence, absence, loss, and self-denial. It also suggests nakedness, nudity, embarrassment, self-evidence, preparedness, distress and confusion and adornment. It carries meanings like solitude, individualism, loneliness, uniqueness, detachment, freedom, honesty, frankness, and innocence. Alif is motionless and stagnant. Its creation begins with points and dots. All letters and numbers then are founded upon this letter. Alif is the first letter of creation. It also indicates minuteness, brevity and tininess. Alif is the most common simile in Persian literature and the poetry's and prose's images or contents used in Persian literature are described. It was compared to needles, thorn, moon crescent, sticks, pens and plumes, fingers, arrows, bolts, cedars, gallows and scaffolds, newly grown whiskers or beard, half or full moon, and etc. In this article, we try to study the literary, artistic, and video applications of letter Alif in poets' poetry with Khorasani style.
منابع و مآخذ
1ـ ابوالخیر، ابوسعید. سخنان منظوم ابوسعید ابوالخیر. چاپ ششم، تهران: سنایی، 1376.
2ـ اسعدگرگانی، فخرالدین. ویس و رامین. با تصحیح محمد روشن، چاپ دوم، تهران: صدرای معاصر، 1381.
3ـ امیرمعزی، محمد. دیوان امیر معزی. به اهتمام عباس اقبال، تهران: کتابفروشی اسلامیه، 1318.
4ـ انوری، اوحدالدین. دیوان انوری. به اهتمام محمدتقی مدرس رضوی، دوجلدی، چاپ چهارم، تهران: انتشارات علمی فرهنگی، 1372.
5ـ باباطاهر همدانی. دو بیتیهای باباطاهر همدانی. چاپ اول، تهران: نشر جاویدان، 1390.
6ـ سعدسلمان، مسعود. دیوان مسعود سعد سلمان، به اهتمام مهدی نوریان. چاپ اول، اصفهان: انتشارات کمال، 1364.
7ـ سوزنی سمرقندی، شمسالدین. دیوان حکیم سوزنی سمرقندی. با تصحیح ناصرالدین شاهحسینی، تهران: امیرکبیر، 1338.
8ـ سیدحسن غزنوی، اشرفالدین. دیوان سید حسن غزنوی. به اهتمام محمدتقی مدرس رضوی، چاپ اول، تهران: دانشگاه تهران، 1328.
9ـ عمعقبخارایی، شهابالدین. دیوان شهابالدین عمعق بخارایی. تبریز، کتابخانه ادبیه، 1307.
10ـ فرخیسیستانی، ابوالحسن. دیوان فرخی سیستانی. به اهتمام سید محمد دبیر سیاقی، چاپ چهارم، تهران: زوار، 1371.
11ـ قطرانتبریزی، ابومنصور. دیوان حکیم قطران تبریزی. به تصحیح محمد نخجوانی، چاپ اول، تهران: ققنوس، 1362.
12ـ منصور حلاج، حسین. دیوان منصور حلاج. چاپ پنجم، تهران: سنایی، 1369.
13ـ منوچهری دامغانی، احمد. دیوان منوچهری دامغانی. به اهتمام سید محمد دبیر سیاقی، چاپ دوم، تهران: زوار، 1375.
14ـ ناصرخسرو قبادیانی، ابومعین. دیوان ناصرخسرو قبادیانی. به تصحیح مجتبی مینویی، مهدی محقق، چاپ چهارم، تهران: دانشگاه تهران، 1370.
_||_