مبنای آفرینش آثارهنری درمنظومه فکری شیخ شهاب الدین سهروردی
محورهای موضوعی : کاوش های عقلی"بهمن دیناروند 1 * , فرج اله براتی 2 , گودرز شاطری 3
1 - دانشجوی دکترای فلسفه و کلام اسلامی، دانشگاه آزاداسلامی واحداهواز
2 - دانشیار گروه فلسفه و کلام اسلامی، واحد اهواز، دانشگاه آزاد اسلامی، اهواز، ایران
3 - استادیار گروه فلسفه و کلام اسلامی، واحد اهواز، دانشگاه آزاد اسلامی، اهواز، ایران
کلید واژه: هنر, سهروردی, خیال, خیال منفصل, خیال متصل,
چکیده مقاله :
واژه خیال به صورتهای مختلفی از جمله: گمان، توهم، پندار، تفکر، نقشه، تصمیم شبه به کار برده شده است. سهروردی نخستين كسی است كه بحث در مورد عالم خیال را وارد فلسفه اسلامی كرد. وی خیال را ماده می دانست ؛ اما صورتهای خیالی را مجرد می شمرد که در عالم خیال باقی اند. آنچه که به عنوان هدف این تحقیق درنظرگرفته شده است،پا سخ به این پرسشها ست که قوه خیال چه نقشی در خلق آثارهنری ایفا می نماید؟وآیا اساسا"درخلق اثرهنری تاثیرگذاراست؟واینکه کدام آثارهنری می توانند نشات گرفته از قوه خیال باشند؟. این تحقیق بصورت نظری وبراساس بررسی اکتشافی وبرپایه بررسی اسنادکتابخانه ای وفیش برداری صورت گرفته است.ونوع روش تحقیق بصورت تحلیل محتوا و یا تحلیلی –توصیفی می باشد . علی ایحال دراين پژوهش از ارائه شرحی از قوه خيال و كاركرد آن ازمنظرشیخ شهاب الدین سهروردی در دو ساحت معرفت شناختی خیال (خیال متصل ) و هستی شناختی خيال كه در حكمت اسلامي به عالم خيال يا عالم مثال (خيال منفصل ) مشهور است، به نقش اين دو خيال در ساحت هنروزیبایی شناسی می پردازیم.
The word "khayāl" (imagination) has been used in various forms, including conjecture, illusion, fantasy, thought, plan, and decision. Suhrawardi was the first to introduce the discussion of the world of khayāl into Islamic philosophy. He considered khayāl matter; however, he considered imaginary forms to be single (abstract) that remain in the world of khayāl. What is considered the goal of this research is to answer the question of what role the faculty of khayāl play in the creation of works of art? And is it at all influential in the creation of a work of art? And which works of art can be derived from the faculty of khayāl? It should be noted that this research is theoretical and based on exploratory research and the study of library documents and note-taking. The type of research method is content analysis or analytical-descriptive. In any case, in this research, we will present a description of the faculty of khayāl and its function from the perspective of Sheikh Shahab al-Din Suhrawardi in the two epistemological fields of khayāl (connected khayāl) and ontological khayāl, which is known in Islamic philosophy as the world of khayāl or the world of (disconnected khayāl), we will discuss the role of these two khayāl in the field of art and aesthetics.
Rational Explorations Vol. 4, No.1, Spring 2025 |
|
The Basis of Artistic Creation in the Thought System of Sheikh Shahab al-Din Suhrawardi
Bahman Dinarvand1, Farajollah Barati 2, Godarz Shateri3
1 . PhD Student, Department of Philosophy and Islamic Theology, Ahvaz Branch, Islamic Azad University, Ahvaz, Iran.
2. Associate Professor of Philosophy, Ahvaz Branch, Islamic Azad University, Ahvaz, Iran
-3. Assistant Professor of Philosophy, Ahvaz Branch, Islamic Azad University, Ahvaz, Iran.
Article Info | ABSTRACT |
Article type: Research Article
Received: 03/03/2024 Accepted: 09/05/2024 |
The word "khayāl" (imagination) has been used in various forms, including conjecture, illusion, fantasy, thought, plan, and decision. Suhrawardi was the first to introduce the discussion of the world of khayāl into Islamic philosophy. He considered khayāl matter; however, he considered imaginary forms to be single (abstract) that remain in the world of khayāl. What is considered the goal of this research is to answer the question of what role the faculty of khayāl play in the creation of works of art? And is it at all influential in the creation of a work of art? And which works of art can be derived from the faculty of khayāl? It should be noted that this research is theoretical and based on exploratory research and the study of library documents and note-taking. The type of research method is content analysis or analytical-descriptive. In any case, in this research, we will present a description of the faculty of khayāl and its function from the perspective of Sheikh Shahab al-Din Suhrawardi in the two epistemological fields of khayāl (connected khayāl) and ontological khayāl, which is known in Islamic philosophy as the world of khayāl or the world of (disconnected khayāl), we will discuss the role of these two khayāl in the field of art and aesthetics. Keywords: Art, Suhrawardi, khayāl, disconnected khayāl, connected khayāl |
*Corresponding Author: Farajollah Barati Address: Associate Professor of Philosophy, Ahvaz Branch, Islamic Azad University, Ahvaz, Iran. E-mail: Farajollah.barati@yahoo.com |
Article Type: Research The Quarterly Journal of Lesān-E Mobeen, Vol. 12, New Series, No.44, Summer 2021
|
| فصلنامه علمی
کاوش های عقلی
|
|
مبنای آفرینش آثارهنری درمنظومه فکری شیخ شهاب الدین سهروردی
بهمن دیناروند 1، فرج اله براتی⁕ 2، گودرز شاطری3
1. دانشجوی دکتری،گروه فلسفه وکلام اسلامی، واحد اهواز، دانشگاه آزاد اسلامی، اهواز،ایران
2- دانشیار گروه فلسفه و کلام اسلامی، واحد اهواز، دانشگاه آزاد اسلامی، اهواز، ایران
3. استادیار گروه فلسفه و کلام اسلامی، واحد اهواز، دانشگاه آزاد اسلامی، اهواز، ایران
اطلاعات مقاله | چکیده |
نوع مقاله: مقاله پژوهشی
دریافت: 13/12/1402 پذیرش: 20/02/1403 | واژه خیال به صورتهای مختلفی از جمله: گمان، توهم، پندار، تفکر، نقشه، تصمیم شبه به کار برده شده است. سهروردی نخستين كسی است كه بحث در مورد عالم خیال را وارد فلسفه اسلامی كرد. وی خیال را ماده می دانست ؛ اما صورتهای خیالی را مجرد می شمرد که در عالم خیال باقی اند. آنچه که به عنوان هدف این تحقیق درنظرگرفته شده است،پا سخ به این پرسشها ست که قوه خیال چه نقشی در خلق آثارهنری ایفا می نماید؟وآیا اساسا"درخلق اثرهنری تاثیرگذاراست؟واینکه کدام آثارهنری می توانند نشات گرفته از قوه خیال باشند؟. این تحقیق بصورت نظری وبراساس بررسی اکتشافی وبرپایه بررسی اسنادکتابخانه ای وفیش برداری صورت گرفته است.ونوع روش تحقیق بصورت تحلیل محتوا و یا تحلیلی –توصیفی می باشد . علی ایحال دراين پژوهش از ارائه شرحی از قوه خيال و كاركرد آن ازمنظرشیخ شهاب الدین سهروردی در دو ساحت معرفت شناختی خیال (خیال متصل ) و هستی شناختی خيال كه در حكمت اسلامي به عالم خيال يا عالم مثال (خيال منفصل ) مشهور است، به نقش اين دو خيال در ساحت هنروزیبایی شناسی می پردازیم. کلمات کلیدی: هنر، سهروردی، خیال، خیال منفصل، خیال متصل
|
⁕-نشانی پست الکترونیکی نویسنده مسئول: Farajollah.barati@yahoo.com
1- مقدمه
آنچه مسلم است اینکه ازنظر اندیشمندان وفلاسفه بزرگی نظیرافلاطون، ارسطو دریونان باستان، هگل، کانت، دکارت، اسپینوزا در مغرب زمین و حكمای مسلمان از جمله سهروردی،ملاصدرا،ابن سینا،فارابی،غزالی و...هرکدام درحوزه انسان شناسی الهیاتی درموردنقش قوه تخیل درزندگی انسان واینکه اساس ویا یکی ازمبانی اصلی مقوّم اثر هنری،عنصر خيال است سخن گفته اند؛ چنانچه شعر را به "كلام مخيّل" يعنی سخن تخيّلی و خيال انگيز تعريف كرده اند.برای سهروردی قوه خیال قوه ادراکی عالم مثال است. قوه خیال شأنش این است که میان حس و عقل کار کند تخیل عضوی است که نه روحانی است و نه مادی به یک معنا می شود گفت هم روحانی است هم مادی.بنابراين میتوان گفت ادراک خيالی يعنی مشاهده اين صورتها در جهان خاصّ خودشان؛جهانی كه صورتهای خيالی در آن تحقّق دارند. اين جهان مادّی نيست؛ بلكه جهانی است كه عالَم خيال مُنفصل يا عالَم مُثُل ناميده ميشود.نتایج این تحقیق نشان می دهد در نظام فکری فلسفی سهروردی، خیال، وسیله ای برای تبیین مباحث هنر وزیبایی شهودی است و هنرمندان اهل سیروسلوک نیز در خلق آثار خود از این قوه بهره برده اند.دراین مقاله پس ازبیان تعاریفی ازقوه تخیل وانواع خیالدرنظام فکری سهروردی وبرخی دیگرازفلاسفه مسلمان وهمچنینبیان قوای ادراکی به تشریح نقش وجایگاه قوه "مخیله "دروجودانسان وفرآیند خیال وتبیین نظریه ابصاراز نظرشیخ اشراق وبرخی دیگرازمکاتب وفلاسفه اسلامی ،ودرنهایت نقش آن در خلق آثارهنری پرداخته ایم.
2-خیال ازمنظرسهروردی
شیخ اشراق علت وجودی عالم خیال را برخی از عقول متکافئه که آنها را عقول عرضیه مینامد، به شمار آورده است. در عالم مثال، صور جوهریه تمثل پذیرفته و با شکل های گوناگون ظاهر میشوند؛ چرا که اختلاف اشکال و تفاوت هیأت در عالم خیال یا مثال، به وحدت شخصیه یک فعلیت جوهر، لطمه وارد نمیآورد. مثلا" وقتی گروهی از اشخاص در باره یک شخصیت تاریخی به بررسی میپردازند، تصورات آنان نسبت به این شخصیت تاریخی، یکسان و یکنواخت نیست، ولی این مسئله نیز مسلم است که همه این اشخاص درباره یک شخصیت تاریخی معیّن سخن گفته و تصورات گوناگون آنان به وحدت شخصی این شخصیت تاریخی لطمه وارد نمی آورد. پس صور مختلف و اشکال گوناگون یک شیء با وحدت جوهری آن منافی نبوده و یک شیء میتواند با صور متفاوت تمثّل یابد (ابراهیمی دینانی،1379:364).
3-خیال متصل وخیال منفصل
در میان فلاسفه اسلامی، یکی ازاولین کسانیکه نقش و جایگاه و منشأ هنر را در آراء و اندیشه هایش مطرح نمود، شیخ شهاب الدین سهروردی بود وی در آغاز به اثبات عالم خیال در نفس انسان (خیال متصل) میپردازد و سپس تصاویر آفریده شده توسط این قوه در آدمی را برگرفته از خیال «خیال منفصل» که از عوالم هستی است میداند. او معتقد است که تصاویر و اشکال این قوه در آدمی سمبلی از صورتهای آن عالم برتر به شمار میآید که در سیر نزولی در عالم طبیعت تَمثُل یافتهاند. می توان گفت که سمبلی بودن هنر بیشتر از همه در هنر مقدس تبلور دارد؛ یعنی هر چیزی در هنر مقدس، در واقع رمز حقیقی برتر است، رمزی که انسان را به حقایق برتر رهنمون میشود و به مثل اعلی میرساند و در نتیجه باعث نوعی شهود محض میگردد.(ابراهیمی دینانی1379::363)
شیخ اشراق، معتقد است گذر و عبور از عالم محسوس به عالم معقول، بدون واسطه امکانپذیر نیست. پس باید عالمی میان این دو عالم باشد که هم از خواص محسوسات بهرهای برده باشد و هم از خواص معقولات. او این عالم میانی را «مثال» یا «خیال» می نامد که در مراتب معرفتی، منطبق بر ادراک خیالی، مابین ادراک حسی و ادراک عقلی است؛ یعنی اوصور خیالی را صور قائم به ذات دانسته و آنها را از نوع صور منطبعه و دارای مکان و محل نمی داند، بلکه این صور را در جهان خارج از نفس موجود به شمار می آورد. به زعم او، صور خیالی نه در عالم ذهناند و نه در عالم عین، بلکه در عالم مثال یا خیال منفصل جای دارند. (قطب الدینشیرازی 1383، 450:)به عبارت دیگر، صور خیالیه موجود و محققاند امّا نه در عالم عینی و نه در عالم ذهن. این صور در عالم عقول نیز هستی ندارند؛ چون در عالم عقول بُعد و کم و کیف راه ندارد. پس باید گفت صور خیالیه در موطن و عالم دیگری جای دارند که همان عالم مثال یا خیال منفصل است.
شیخ اشراق معتقد است که صور خیالی، مخلوق و ساخته و پرداخته ذهن آدمی نیستند بلکه این صور همچون صور محسوس وجود مُنحاز1دارند. و لذا ادراک از طریق قوای خیالی یعنی مشاهده این صورتها در جهان خاص خودشان است که وی به آن عالم مثال می گوید.
نکته مورد توجه اینکه بحث ادراک خیالی در تفکر مغرب زمین مورد غفلت واقع شده است و در آراء و اندیشه های تفکر غربی از ادراک خیالی به معنای آن در تفکر شرقی خبری نیست. هانری کُربَن در بیان بی توجهی اندیشه غرب از ادراک خیالی مینویسد:
«هر گاه خیال، منحرف شده و ضایع گردد و نتواند وظیفه درک و تولید تمثیلهایی را که به معرفت باطنی منتهی میشود به انجام رساند، میتواند چنین انگاشت که عالم مثال یا ملکوت ناپدید شده است. این زوال در غرب زمانی آغاز گردید که آیین "ابن رشد" کیهان شناسی ابوعلی سینا را همراه با سلسله مراتب فرشتگان واسطه مرکب از نفوس یا نفوس فلکی مُردد شُمُرد.»(سهروردی، 1384: 266)
|
اوهمچنین درتبیین جایگاه قوه مخیله میگوید:
"و مخیّله چون روی به چیزهای محسوس نهد و نقل کند از چیزی به چیزی نفس را باز دارد از ادراک معقولات و او را مشوش گرداند منامات، چنانکه در قرآن آمد در حدیث منامات: «والشجره الملعونة فی القرآن2» و اوست که چیزها به هم در آمیزد و چیزهای درست را مشوش گرداند." (سهروردی، 1373 :190)
4-فرآیند تخیل از نظر سهروردی
توضیح و تبیین عالم مثال یا صور خیالی از سوی سهروردی، معیار و مصدر هنر اسلامی به حساب میآید و هر سالک هنرمندی را با توجه به استعداد خویش قادر به ادراک حضوری این صور و ترسیم آن در پهنه خلاقیتهای هنری میسازد.
در پرتو وجود عالم مثال است که همه مراتب وجود عالم ملکوت از فرشتگان و ارواح و آنچه در اساطیر و ادیان الهی به صورت تشبیهی تجلی یافته است قابل تعیین میباشند. (سهروردی1372:211).
وجود همین عالم صور خیالی یا مثالی که سهروردی به عنوان منبع صور خیالی موجود در قوه خیال انسانی متأثر از تعالیم آسمانی کتاب مقدس قرآن و سنت پیامبر، فلسفه یونانی و تفکر فلاسفه مسلمان ما قبل خود تعیین میکند. رساترین تئوری در ایجاد واسطه میان شهود عرفانی و تماثیل هنری برمبنای شهودعارفانه در عالم اسلام است.آنگاه که هنرمند با سیر و سلوک از تلاطم دریای محسوسات رها یابد، قوه خیال خود را به یاد صور خیالیِ قلمرو نورانی خیال که محل دیدار زیباییهای شگفتانگیز است، خواهد انداخت که بر صفحة آیینه مانندش منعکس شده است تا اینکه تماثیل و تصاویر ساخته شده را از رفتن به سمت و سوی بیراهه و تقدس زدایی رهانده شوند.زیرا قوه خیال هنرمند با عالم خیال هماهنگ بوده و واسطه انعکاس و درک تجلیات عالم خیال بر صفحه هستی است. وهنرمندقدرت محاکات بر امور قدسیای را مییابد که تا قبل از آن قادر به محاکات آنها نبوده است (سهروردی، 1375: 179).
سهروردی در تبیین مسأله خیال، ابتدا به ابطال فرضیه رقیب میپردازد و سپس نظریه خود را ارائه میدهد. بطوریکه در نفی آموزه سینوی، وی فرآیند تذکر و یادآوری را مورد بررسی قرار میدهد و سپس نتیجه میگیرد که مطالب فراموش شده در قوای انسانی موجود نیستند بلکه در جایی به نام عالم «ذکر» تحقق دارندو این عالم، تحت تدبیر انوار اسپهبد فلکی یا به عبارت دیگر نفوس فلکی است که هرگز چیزی را فراموش نمیکنند و فراموشی در آن عالم راه ندارد. سهروردی با محفوظ بودن صور در قوه حافظه مخالفت میکند: «فَلَیس التذکّر اِلّامِن عالم الذکر و هُو مِن مواقع سلطان» (سهروردی، 1373: 208)
وی پس از آنکه وضعیت صور خیالی که انسانها آنها را فراموش میکنند مورد تحلیل قرار میدهد وقوه خیال را خزانه صور خیالی به حساب نمیآورد، قوه حافظه را نیز خزانه معانی جزئی محسوب نمیکند و استدلال در هر دو مورد یکسان است و معانی جزئی فراموش شده، در جهان افلاک تحقق دارند و نور مدبّر آنها را از آنجا باز میگرداند. البته سهروردی این مقدار را میپذیرد که قوهای در انسان لحاظ شود که به نحوی استعداد تذکر و یادآوری را داشته باشد. (سهروردی، 1375، :210) به این ترتیب قوه حافظه و قوه خیال به عنوان قوایی یا جنبههایی از قوای واحد محسوب میشوند که استعداد پذیرش صور و احکام از عالم افلاک را دارند.سهروردی در ادامه در تأکید و تشبیه بر ادراکات تخیلی با استناد به آیه ای از قرآن کریم که میفرماید :«كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ مَا لَهَا مِنْ قَرَارٍ3»میگوید: زیرا که پیوسته در حرکت است که به هیچ وقت قرار نگیرد و این مخیّله است که کوه است که حایل است میان عالم عقل و نفوس ما.
شیخ اشراق برعکس فلاسفه مشاء، خیال را خزینه حس مشترک نمیداند بلکه می گوید:
«وَ الُصور الخیالیّه علی مَا فرضت مخزونه فی الخیال باطله لِمثل هذا: فانّها لو کانت فیها،لکانت حاضرةً له و هو مدرکٌ لَه، و لایجِدُ الإنسان فی نفه عند غیبته عن تخیّل زید شیئاً مدرَکاً له اصلا"؛ بل اِذا أخسّ الإنسان بشیءٍ مَا یناسُبهُ- اؤ تفکّر فیه سَبَبَ مِن الأسباب- یَنتقبلُ فکُرهُ إلی زید و فَیَحْصِلُ لَه إستِعداد استعاده صورته مِن عالم الذکر. وَ المعید مِن عالم الذّکر إنَّما هُو النّور المُدبّر» (سهروردی، 1373:209)
بدین معناکه اگر صور خیالی در خیال حفظ میشدند همیشه برای نفس حاضر بودند و نفس، قادر به ادراک آنها بود در حالیکه چنین نیست و لذا وی حالاتِ نِسیان و فراموشی را دلیل مخالفت خود با نظر مشائیان معرفی میکند.
سهروردی معتقد است که:" قوه متخیّله هم درّاک است و هم فعال". او در تأیید نظر خود دو دلیل مطرح میکند: "اول اینکه مشائیان معتقد به ادراک به حصول صورت هستند و قوه متخیّله تا وقتی صورتها در آن حاضر نباشد نمیتواند به تفصیل و ترکیب آنها بپردازد یا به بیانی میشود گفت که سهروردیمعتقد است که تفصیل و ترکیب که وظیفه قوه متخیّله است بدون ادراک امکان پذیر نیست.دوم اینکه میگوید مشائیان خیال و متخیّله را دو قوه میدانند و آنها قائل اند که بااختلال درخیال، متخیّله میتواند به فعالیتش ادامه دهد. لذا با توجه به مبانای خودشان هنگام اختلال خیال، متخیّله چگونه میتواندبدون اینکه صورتی داشته باشد بکار خود که تفصیل و ترکیب صورت هاست بپردازد".
5-قوای ادراکی از نظر سهروردی
شیخ اشراق ادراک را سه نوع میداند: ادراک حسی، ادراک خیالی و ادراک عقلی. وی ادراک وهمی را در ادراک خیالی مندرج میداند، در حالیکه ملاصدرا ادراک وهمی را در ادراک عقلی مندرج میداند (سهروردی،1392:206).
همانطور که در این مقاله گفته شد، سهروردی در مسأله حافظه به کلی از مشاء فاصله گرفته است. وی معتقد است که قوهای به نام حافظه، بعنوان خزانه برای قوه واهمه و مُنطبع در بطن اخیر مغز نداریم و همانگونه که پیش از گفته شد اعتقاد به قوهای بنام «ذاکره» است.(نوربخش،191:128).
وی معتقد است که همه ادراکها برخاسته از قوای ادراکی نفس است یعنی تنها نفس مُدرک است نه تک تک قوا و همه پنج قوه را نفس را تدبیر و در خود جمع میکند و به نور خود آنها را مییابد. در واقع همه این قوا، شعبهای از حقیقت نوری نفساند. در اصل رابطه نفس با قوانین رابطه حضوری است که نفس با پرتو افکنی خود نسبت به این قوا و صور موجود در آنها، علم حضوری اشراقی دارد. (سهروردی، 1396، ص 208)
سهروردی در مورد ادراک حسی بر این باور است که ادراک حسی با مشاهده اشیاء جُزئی به اشراق و تابش نفس بر شیء محسوس حاصل میشود و بعد از اینکه شیء محسوس در برابر دیدگان قرار گرفت و موانع مرتفع شد، نفس با اشراق و حضور خود آن را میپذیرد. وی در این باره میگوید:
«فإدراک لَیْسَ الّا بالتفات النفس عندما تَرَی مشاهده و المشاهده لَیْسَت بصورة کُلیّه، بل المشاهده بَصوره جزئیه فلابد و أن یکون النَّفس علم اشراقی حضوری لَیْسَ بصوره ... و مَن لَم یلتزم بانطباع الشَبَح و لا بخروج الشعاع فانّه یلزمه ان یعترف بل الأبصار مجرد مقابلة المُستینر لِلعُضو الباصِر، فَیقَعَ بِهِ اشراق حضوری لِلنَّفس لا غیر، فَإذن علی جمع التقدیرات یجب الالتزام یَعلم اشراقی حضوری لِلنَّفس، فَلَیْسَ الأبصار الّا بِمُقابلة المُستنیر للعین السلمیه لا غیره»
به این معنا که:"ادراك حسى يعنی مشاهدۀ اشياء جزئى، به اشراق و تابش نفس بر شىء محسوس حاصل می شود؛ پس از آنكه شىءمحسوس در برابر ديده و عضو باصر قرار گرفت و موانع مرتفع شد نفس با اشراق و حضور آن رامی يابد؛ يعنى شىء خارجى خودش پيش نفس حاضر مىشود و نفس با علم حضوری آن را درك می کند"(سهروردی،1396:485).
اگر به مبانی و آراء سهروردی پیرامون قوای ادراکی و مسأله تخیل توجه کنیم در مییابیم که در اندیشه وی، خیال صرفاً یک امر ادراکی یا صورت شیء در غیاب آن شیء نیست، بلکه مرتبهای از هستی تلقی میشود. سهروردی اعتقاد به جایگاه و شأن هستی شناسانه خیال دارد. او بر این باور است که خیال مرتبهای از هستی است که در ذهن انسان شعبهای دارد، بطوریکه وی این شعبه را «خیال متصل» و مرتبه هستی آن را «خیال منفصل» مینامد. او معتقد است که ادراک خیالی میتواند زمینه ساز و مبنای الهامات باشد.(سهروردی، 1392 :236).همچنین با دقت و تأمل در اندیشههای سهروردی به این نتیجه میرسیم که جایگاه هستی شناسانه خیال در هنر، بسیار مهم و مؤثر است، بطوریکه هنر حقیقتی از نسخ ادراکات و از جنس تفکر است. از منظر شیخ اشراق هنر به واسطه عالم خیال با حقیقت نسبت پیدا میکند البته حقیقتی ماورای عالم طبیعت.
6-سهروردی ونظریه ابصار
ویژگی اصلی فلسفه سهروردی بر اصول اشراقیِ ابصار، نور ونگاه و به بیانی دیگر بر شهود و مشاهده و لذت باطنی استوار است و لاجرم مبتنی بر رهیافتی زیباشناختی و وجه هنری است و از سوی دیگر، پررنگ ترین ایده ای که ذهن را به سـمت این ویژگی سوق می دهد، ابداع عالم خیال، صور معلقه و ویژگی های آن است. صوری که مظاهر خود در عالم حس را پشتیبانی می کنند.چنانکه در کتاب حکمه الاشراق در دفاع از مثل افلاطونی در مقابل احتجاجات مشائیان مبنی بر ابطال آن، از برهان خود مشائیان نتیجه می گیرد که:
"در عالم عقول ماهیاتی وجود دارند که قائم به ذات خود هستند، زیرا کمال آنها ذاتی است. در عین حال آن ها در این جهان اصنامی دارند که غیرقائم به ذات خود هستند، زیرا کمال شان قائم به خود شان نیست و کمالی که مختص ماهیات عقلیه استدرآنهاوجودندارد."(سهروردی1388: 92).
شیخ اشراق در بخش دیگری با استناد به بحث ابصار که انطباع صور مرئیه در چشم را منتفی میداند[۱]، و بر همین اساس انطباع این صور در ذهن را نیز نفی می کند. به نظر سهروردی به دلیل امتناع انطباع کبیر در صغیر، صور خیالیه نه در اذهان است و نه در اعیان. اگر در اعیان بودند دائماً قابل مشاهده بودند و در عین حال عدم هم نیستند وگرنه به تصور در نمی آمدند. ناگزیر باید در عالم مثال باشند.اودر این باره می گوید: «در مورد صور مرایا و صور خیالیه واقعیت این است که در چیزی [از قبیل آیینه یا خیال] معلّقه ای هستند که فاقد محل و مکانت اند. و ممکن است منطبع نیستند، بلکه کالبدهایواجد مظاهری باشند که در آن ها واقع نباشند.بنابراین، مظهر صورت هایی که در آینه است،
_____________________________
۱-انَّ انطباع الصور فیالعین ممتنع
آینه است اما آن صور خود امور معلّقی هستندکه در مکان ومحل نمی گنجند.ومظهر صورت های خیالی که صوری معلّقه هستند، تخیل است(همان:212)
در تعریف ابصار از نظر شیخ باید گفت:ابصار، اشراق حضورى نفس به قوه باصره است که از مجراى این قوه به رؤیت صور عینى مثالى نائل مىآید.بیننده واقعى در عمل ابصار، نور اسفهبد یا نفس انسانى است.در عمل ابصار، علاوه بر اشراق حضورى نفس که عامل اساسى عمل ابصار است، شرایطى نیز براى حصول لازم دارد؛ از قبیل رویارویى یا مقابله با شىء، عدم حجاب بین بیننده و شىء و وجود نور و روشنایى و...پس باید گفت از نظر شیخ ابصار یعنى رؤیت صورتهاى مثالى.این قاعده را مىتوان در مورد دیگر ادراکات حسى نیز تعمیم داد و گفت:از نظر سهروردى ادراک حسى، حاصل مشاهده صورتهاى مثالى در عالم مثال است(مصباح یزدی136:1365).
7-نقش خیال در هنرشهودی وقدسی
آنچه مسلم است اینکه ایده پردازی و طرح راه حلهای مطلوب معمولاً توسط طراح صورت میگیرد، بطوریکه هنرمند طراح پس از رویارویی با مساله در پی حل آن، اندیشیدن و تفکر را شروع میکند و در دفعات متعدد به کمک تجسّم و تخیّل به آفرینش در ذهن خود میپردازد و در نهایت منجر به پاسخ برای حل آن مسأله خواهد شد.
می توان اذعان کرد که هنر به معنای عام و طراحی به معنای خاص یک پدیده هنری است که در بستر خیال روی میدهد. طراح در بستر خیال متولد میشود و در راستای خلق هنر، نقش آفرینی میکند و پس از خلق هنر، مخاطب را به دنبال دنیای خیال خود میکشاند.هنرمند در ذهن خیال پرداز خود به دنبال یک پاسخ است و او میتواند در قالب یک اندیشه، یک صورت، یا یک اثر هنری نمایان شود، شکسپیر در این باره میگوید:
«چشمان شاعر با چرخشی ناب از ملکوت به زمین و از زمین به ملکوت مینگرد و همانگونه که تخیل تجسم میبخشد به صورت ناشناختهها، قلم شاعر نیز کالبدی بر ایشان میسازد و از آن برای آن نیستی که چون باد است نام و مأوایی فراهم میسازد» (shakespeare.1596:19)
در واقع میتوان گفت که تخیل مهارتی است که در بسیاری از آثار هنری به شکلهای گوناگون و شخصی ظاهر میشود و تخیل و ذهن باز می تواند موجب خلق و آفرینش های نو در دنیای هنر باشد.
8-خیال در فرآیند آفرینش اثر هنری
در فرآیند طراحی یانگارگری یک اثر هنری، خیال تنها قابلیت ذهنی نیست که دسترسی به احتمالات را فراهم میکند بلکه تغییر شکل مفاهیم و معانی در خیال یک جریان چند مرحلهای است. در جریان خلق اثر هنری، خیال قدرتمند ناچار به ساده سازی و کاهش فراوانی مسائل و جنبه های عملی کار است تا تنوع بی شکل و نیازهای مختلف طراحی را در یک خیال واحد متراکم کند (امینی وهمکاران،1398 :58)
در بررسی ابعاد یک طرح یانگاره اگر معتقد به یک فرآیند سیتماتیک و برنامه ریزی شده از قبل باشیم، نقش فرد طراح در این فرآیند را کمرنگ دیدهایم؛ بلکه باید دنبال عاملی باشیم که به شخص طراح و هنرمند تعلق دارد. و آن یک خصیصه شخصی و منحصر به فرد است که در دیگران وجود ندارد و آن حاصل تجربه فردی ، تصویر ذهنی و یک بینش و باور شخصی است (همان)
می توان گفت که یک درون مایه طراحی در فرآیند طراحی ونگارگری نقش ایفا میکند. از این نظر طراحی همان جوهره فکری و تجربه زیسته هنرمند است. همان چیزی که قرار است در شکل اثر دیده و دانسته شود. ماهیتی که طراح یانگارگر اش میکند فرم بیانی آن را بیابد. طرح به دنبال پدید آوردن قالبی مناسب برای درون مایههای خویش است. یافتن صورتی بیرونی که همخوان اتفاق های درونی باشد.
9-نقش خیال در هنر نگارگری ایرانی-اسلامی
مکتب فلسفی اشراقی و بطور ویژه شیخ شهاب الدین سهروردی معتقد به وجود عالم خیال منفصل هستند یعنی عالمی که بیرون از نفس آدمی و یکی از مراتب و عوامل هستی است. سهروردی با ارائه آیات قرآن کریم و احادیث بزرگان دین و ائمه (ع) به بیان شرح حال خود در عالم ملکوت و درک وجود عالم مثال (عالم خیال) می پردازد. (سهروردی1373:152 ).
درفلسفه ی هنراسلامی وبه خصوص درهنرنگارگری عالم خیال ازارکان اساسی خلق وشکل گیری فرمهاوتصاویر خیال انگیزاست. تفکرات عمیق وخلاق فیلسوف مسلمان درباب عالم خیال نیزازجنبه های بسیارمهم درفلسفه ی اسلامی به شمارمی آید.این پژوهش با تحلیل آرای فلاسفهی اسلامی(ابن سینا، سهروردی،ملاصدرا)درباب عالم خیال، درپی پاسخ به این مهم است که جایگاه واهمیت آنرادر قوه ی متصوره یاتصویرگرنشان داده وازسوی دیگر،رابطه ی آنراباتصویرگری درنگارگری ایرانی مدنظرقرارخواهد داد.تحلیل نگاره ها برپایه ی تطبیق نظرات سه فیلسوف مسلمان میباشد.به گونه ای که ردپای اندیشه های ابن سینا در باب عالم خیال ،اندیشه های ملاصدرادرطبیعت گرایی آثاررضاعباسی ودرخشش اندیشه های سهروردی درفضای خیالی وبهشت آسای نگاره های هفت اورنگ جامی بررسی وتحلیل ساختاری می شود.نتایج نشان میدهدکه هنرمندنگارگربا تکیه بر قوه ی خیال درهر دوره ازتاریخ هنرایران به گونه ای نقشی ازعالم خیال به جای گذاشته است. با مشاهده ی هرنقش که از عقل خیال اندیش هنرمندنگارگربر صفحه کاغذ نشسته است، پرده از پیوندی که میان روح و ذهن خلاق هنرمند نگار گرو عالم خیال برداشته شده وپنجره ای مصفا برچشم ودل مشاهده گربه عالم خیال گشوده میشود.
از نظر سهروردی عالم مثال (عالم خیال) ماورای جهان مادی و عینی است و انسان بنا به میزان کمال نفس و با تهذیب نفس میتواند با این عالم ارتباط برقرار کند و هر کس به تناسب حالات درونی خود میتواند صور موجود در این عالم را مشاهده کند بطوریکه انسانهای زاهد و تکامل یافته از طریق مکاشفه و انسانهای معمولی در حالت رؤیا.
هنر نگارگری از جمله هنرهایی است که در آیین اسلامی می تواند منظر عالم مثال یا عالم خیال باشد و می توان ویژگی های این عالم را در این نوع از هنر به وضوح مشاهده کرد.هنرمند نگارگر، ضمن مشاهده عالم مثال، آن عالم برتر و نورانی را با اجرای دقیق و معنوی در آثارش منعکس میکند.
10-نتیجه گیری
آنچه ازمحتوای این مقاله می توان استنباط کرداینکه اگرهنرمنداهل مکاشفه باشدوپارااز عالم طبیعت فراترنهد؛ بدون شک اثرهنری اش نیز بازتابی از عوالم ماوراءالطبیعی خواهدبود.لذامی توان گفت تخیل مبنای مکاشفات چنین هنرمندی می باشد.سهروردی از اینکه عالم خیال را مؤثر در ادراک خیالی میداند، فراتر رفته و نفوس انسانها را بر اساس تجرّدی که از اشتغال به محسوسات یافتهاند، در تصرّف در این عالم و خلق و ایجاد صُوَرِ معلّقه در عالم خیال، توانا میداند.شیخ اشراق بر اساس نظریه ابصار به ارائه نظریه خیال اشراقی می پردازد و تخیل را مشاهدۀ مُثُل معلّقه از سوی نور اسپهبد قلمداد میکند، همانطور که ابصار را اشراق
نفس بر اجسام می داند. سهروردی قائل به سنخیت میان درک کننده و درک شو نده نیست و از نظر وی نور اسفهبد که مجرد است بی واسطه قوۀ خیالْ مُثُل معلّقه را درک میکند، همانگونه که بی واسطه صورتْ اجسام مادی را می بیند.
سهروردی درواقع باترسيم طولی مراتب هستی و ايجاد ارتباط ميان آن مراتب، نقش قوه خيال را در پیمودن عوالم نوری مهم دانست و تاكيد نمود هنرمندیكه از جهان برزخی "عالم خيال" بی خبر وبی توجه باشد،بدون شک ازگشودن راز و رمزهای معانی و رسيدن به حقايق، ناتوان وعاجز است.
باتوجه به مباحث مطرح شده دراین مقاله میتوان نتیجه گرفت که باسهروردی خیال معنای جدید و منزلت هستی شناسانه به خودگرفت.درنظام فکری وی خیال صرفا"ادراکی نیست بلکه مرتبه ای ازمراتب هستی است.یعنی درواقع خیال عالمی است بین دو دنیای معقولات ومحسوسات که سهروردی آن را "عالم خیال"بیان می کند.
نکته مهم دیگرکه باتعمق درآراء واندیشه های شیخ اشراق پیرامون خیال حاصل می شوداینکه عالم خیال درذهن انسان یک شعبه داردکه وی به آن خیال متصل می گویدومرتبه هستی خیال را"خیال منفصل"می داند.به نظرمیرسد ادراک خیالی می تواندمبنایی برای مکاشفاتهنرمند اهل شهودباشد.ولذا بااستفاده ازنظام فکری سهروردی می توانیم یک مبنای نظری پیداکنیم که مبنا واساس تئوریک هنراسلامی به معنای عام کلمه باشد.
تلخیص کلام اینکه ازمنظرسهروردی هنرحقیقی بایدافق نگاهش به عالم ماوراءالطبیعه باشدودرخلق اثرهنری بعدذهنی وعینی اثر توجه نمایدوجنبه وروحیه معنوی رادرآثارخود لحاظ کند.
منابع وماخذ:
-قرآن کریم
-ابراهیمی دینانی،غلامحسین(1379) ،شعاع اندیشه وشهوددرفلسفه سهروردی،تهران:انتشارات حکمت، چاپ پنجم.
-امینی، سارا وهمکاران،(1398)،گونه شناسی خیال درفرآیندطراحی ومعماری،ماهنامه باغ نظر،شماره 72،دوره16
-فلامکی، محمدمنصور،(1390) ،ریشه وگرایش های نظری معماری،تهران:نشرفضا،چاپ پنجم
-سهروردی، شهاب الدین یحیی بن حبش،(1373)،تصحیح ومقدمه هانری کربن،تهران:پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی،
-سهروردی،شهاب الدین یحیی بن حبش،(1375) ،تصحیح ومقدمه سیدحسین نصر وهانری کربن،تهران:موسسه مطالعات وتحقیقات فرهنگی
-سهروردی،شهاب الدین یحیی بن حبش،(1396)، تصحیح بابک علیخانی،تهران:انتشارات موسسه پژوهشی حکمت وفلسفه ایران.
-سهروردی ،شهاب الدین یحیی بن حبش(1392)، حکمة االشراق. ترجمه فتحعلی اکبری. تهران: نشر علم.
-سهروردی،شهاب الدین یحیی بن حبش(1355)، مجموعه مصنفات جلد سوم، به تصحیح حسین نصر و هانری کربن، تهران: انجمن فلسفه ایران.
شیرازی،قطب الدین،(1383)، شرح حکمة الاشراق سهروردی، به اهتمام عبدالله نورانی و مهدی محقق، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، تهران،چاپ اول.
-شیرازی،ملاصدرا (1303)، الحاشیة علی الالهیات، قم،انتشارات بیدار،چاپ اول
کازرونی، محمود بن مسعود (1383 )،شرح حكمة الاشراق سهروردی، به اهتمام عبدالله نورانی و مهدی محقق، تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی.
-مددپور،محمد،(1382)،معنی خیال درهنرهای سنتی ومدرن ،مجله بیناب،تهران:پژوهشگاه فرهنگ وهنراسلامی،شماره4و3
-مصباح یزدی،محمدتقی(1365) ،آموزش فلسفه,ناشر:تهران،سازمان تبلیغات اسلامی
-مفتونی ،نادیا،(1388)، خیال مشائی،خیال اشراقی وخلاقیت ،تهران:خردنامه صدرا،شماره55
-نوربخش،سیماسادات، (1396)، بررسی مقایسه ای مبانی معرفت شناسی ملاصدرا وسهروردی، تهران: فصلنامه تخصصی حکمتنامه مفاخر،سال دوم ،شماره2
-نامی، غلامحسین(1387)، مبانی هنرهای تجسمی،ناشر:تهران،انتشارات توس
[1] برای خودش موجودیتی دارد، منفک و مستقل
[2] قرآن کریم، سوره اسراء آیه 60
[3] قرآن کریم- سوره ابراهیم- آیه 26