نظام اندیشگانی حاکم بر آثار صادق هدایت
محورهای موضوعی : فصلنامه تخصصی زبان و ادبیات فارسیمژده خواجهکریمالدینی 1 , مرتضی رشیدی آشجردی 2 , محبوبه خراسانی 3
1 - دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، واحد نجفآباد، دانشگاه آزاد اسلامی، نجفآباد، ایران
2 - استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد نجفآباد، دانشگاه آزاد اسلامی، نجفآباد، ایران
3 - دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد نجفآباد، دانشگاه آزاد اسلامی، نجفآباد، ایران
کلید واژه: صادق هدایت, تقابل خود با جامعه, دیالکتیک خود با خود.,
چکیده مقاله :
هر اثر ادبی، حاصل اندیشه و ایدئولوژی صاحب اثر است که در طول زمان و بر اساس علم و تجربه به آن دستیافته است. در باب آثار صادق هدایت، نویسندۀ صاحب سبک معاصر هم این نکته صدق میکند که پارادایمها و ایدئولوژی حاکم بر آثارش، تنها به خود او تعلق دارد؛ هرچند بنا بر مطالعات و آموختهها، در آثارش تأثیراتی از دیگران پدید آمده باشد. هدایت در پردازش داستان-هایش، مهارت داشته و گویی تنها برای مخاطب حرفهای و نکتهسنج نوشته است؛ بر همین اساس، در نقد و تحلیل آثارش، آشنایی با فضای ذهنی او نیازمند دقت و تکاپوی بیشتر در علوم مختلف است. این پژوهش نیز، با رویکرد و روش تحلیل محتوایی و با مطالعۀ کتابخانهای برای پاسخ به این پرسش که نظام اندیشگانی حاکم بر اندیشه صادق هدایت برگرفته از چه مؤلّفههایی بوده و دیالکتیک من و خود و همچنین، تقابل خود با جامعه چگونه بر نظام اندیشگانی او تأثیر داشته؟ به تحلیل آثار او پرداخته است. بنابراین، با این فرضیه که صاحب اثر و اندیشمند، به هر موضوعی که بپردازد، تعلقخاطر دارد؛ خلق آثار رئالیستی و سور رئالیستی هدایت را میتوان گاه برآمده از کنش حاصل از تقابل خود و اجتماع و گاه دیالکتیک خود با خود دانست. نتیجۀ حاصل از این پژوهش با تحلیل مؤلّفههایی چون بیهدفی و بیآرمانی و مرگاندیشی، گرایش به رئالیسم، سور رئالیسم و ملیگرایی، نشان می-دهد که اندیشۀ هدایت میان تقابل خود و جامعه و دیالکتیک خود با خود، در سیلان بوده و هرگز به نقطۀ مشترکی میان این دو نرسیده است