با وجود گستردگی و تنوع، عمدۀ مطالعات فرم شهری در دو دستۀ مورخان معماری و شهرسازی و علم ریختشناسی قابلتقسیم است. اما این مطالعات عمدتاً به توصیف و چیستی فرم شهر پرداخته و هیچ یک، تحولات و دگرگونیهای شهرهای امروزی را به خوبی توضیح نمیدهد. اینکه چه عواملی موجب تغییر ف چکیده کامل
با وجود گستردگی و تنوع، عمدۀ مطالعات فرم شهری در دو دستۀ مورخان معماری و شهرسازی و علم ریختشناسی قابلتقسیم است. اما این مطالعات عمدتاً به توصیف و چیستی فرم شهر پرداخته و هیچ یک، تحولات و دگرگونیهای شهرهای امروزی را به خوبی توضیح نمیدهد. اینکه چه عواملی موجب تغییر فرم شهر میشود نیازمند کمک گرفتن از یک دستگاه نظری تازه است. این مقاله تلاش دارد با استفاده از مطالعۀ اسنادی و سپس تحلیل محتوای کیفی و با انطباق بنیانهای مطالعات کنونی فرم شهر با دستگاههای فلسفۀ علم، به دستهبندی و آسیبشناسی مطالعات فرم شهری بپردازد و سپس به کمک رهیافت واقعگرایی انتقادی، لزوم تغییر رهیافتی در مطالعات فرم شهر را ثابت کند. مطالعۀ اسنادی و تحلیل محتوای مطالعات پیشین، نشان میدهد مطالعات فرم شهر، آگاهانه یا ناآگاهانه، عمدتاً مبتنی بر رهیافتهای پوزیتویستی و عقلگرایی انتقادی است که اغلب هستیشناسی فرم شهری را به معرفتشناسی آن تقلیل میدهد. این مقاله، به منظور فراروی از مغالطۀ معرفتی گرایشهای فرم شهر و توضیح دگرگونی شهرهای امروزی، تلاش دارد از رهیافت واقعگرایی انتقادی بهره گیرد. رهیافت پیشنهادی، با پرداختن به ساختارهای پنهان فرم شهر، به نیروها و فرایندهایی میپردازد که موجب تولید و بازتولید فرم شهر میشوند. برای توضیح دگرگونی شهرهای امروزی، مطالعات فرم باید از شناخت صرف و مغالطۀ معرفتی، به سمت هستیشناسی و ساختارهای پنهان فرم شهر حرکت کنند
پرونده مقاله