نقد روانشناختی داستان موسی و شبان مثنوی از دیدگاه نظریة اریک برن
محورهای موضوعی : پژوهش های نقد ادبی و سبک شناسی
1 - استادیار زبان و ادبیات فارسی، واحد بناب، دانشگاه آزاد اسلامی، بناب، ایران.
2 - دانشآموختة زبان و ادبیات فارسی، واحد بناب، دانشگاه آزاد اسلامی، بناب، ایران.
کلید واژه: مثنوی مولوی, نقد روانشناختی, کودک, والد, بالغ, اریک برن, داستان موسی و شبان,
چکیده مقاله :
اریک برن (1970-1910م) شخصیت را متشکل از سه جنبة اساسی میداند و اعتقاد دارد نوزاد در پنج سال اول زندگی، ناخودآگاه اقدام به ضبط تعالیم دریافتی از والدین و محیط مینماید و با اینکه تحت حکمرانی غریزه و تمایلات جسمانی است، با استفاده از استنتاج، راه نوین منحصربهفردی برمیگزیند. داستان نمادین موسی (ع) و شبان در مثنوی معنوی، نشاندهندة ارتباط متقاطع دو شخصیت روانی متقابل یعنی "والد" و "کودک" است. داستان با دفع "کودک" از جانب "والد" شروع میشود، اما با تعلیم الهی (وساطت بالغ)، هم موسی (ع) به درجة والاتری از شخصیت میرسد و هم شبان از قید "کودک" رهایی مییابد. هدف پژوهش میانرشتهای و کتابخانهای حاضر، بررسی علمی سه جنبة شخصیتی و حالات روانیـ رفتاری آنان در شخصیت موسی (ع) و شبان و شخصیت برتر (خدا) بود که در نهایت با استفاده از نظریة تحلیل رفتار متقابل اریکبرن، به رمزگشایی از جنبةّ روانی شخصیتهای داستانی انجامید.