مقایسه ی تاب آوری، کفایت اجتماعی و سبک های دفاعی در زنان مبتلا و غیر مبتلا به کیست تخمدان
محورهای موضوعی : اندیشه و رفتار در روان شناسی بالینیمژگان سپاه منصور 1 , مرضیه مدرسی 2
1 - دپارتمان روان شناسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز، تهران، ایران
2 - دپارتمان روان شناسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز، تهران، ایران
کلید واژه: تاب آوری, کفایت اجتماعی, سبک های دفاعی, کیست تخمدان,
چکیده مقاله :
کیست تخمدان از جمله بیماریهای شایع و در عین حال مهم تخمدان درزنان محسوب می شود که می تواند در نتیجه تغییرات فیزیولوژیک، عفونت ها و نیوپلاسم های خوش خیم و بد خیم ایجاد شود. هدف پژوهش حاضر، مقایسه ی تاب آوری، کفایت اجتماعی و سبک های دفاعی در زنان مبتلا و غیر مبتلا به کیست تخمدان بود. بدین منظور، طی یک پژوهش علی- مقایسه ای 140 زن 18 تا 38 ساله مراجعه کننده به بیمارستان کسری شهر تهران با تشخیص کیست تخمدان و نبود کیست تخمدان، به صورت نمونه ی هدفمند انتخاب و از نظر تاب آوری، سبک های دفاعی و کفایت اجتماعی مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری نشان داد بین نمرات تاب آوری در دو گروه زنان عادی و دارای کیست تخمدان تفاوت معنا داری وجود دارد و زنان عادی در مقایسه با زنان دارای کیست تخمدانی از تاب آوری بالاتر برخوردارند. همچنین معلوم شد که از بین سبک های دفاعی فقط بین نمرات سبک دفاعی رشد نیافته در دو گروه زنان عادی و دارای کیست تخمدانی تفاوت معنا داری وجود دارد و زنان دارای کیست تخمدانی بیشتر از زنان عادی از سبک های دفاعی رشد نیافته استفاده می کنند. در مقیاس حمایت اجتماعی نیز زنان مبتلا به کیست تخمدان، نمره کمتری دریافت کردند و این نشان می دهد که زنان عادی در مقایسه با زنان دارای کیست تخمدانی از حمایت اجتماعی بالاتری برخوردارند. نتایج تحقیق حاکی از وجود مشکلات روان شناختی در زنان مبتلا به کیست تخمدان است و به نظر می رسد که آموزش های مبتنی بر تقویت سطح تاب آوری و افزایش کفایت اجتماعی در زنان می تواند ارزش پیشگیری داشته باشد
The present study aimed to compare the resiliency, social competence and defense mechanism styles in women with and without ovarian cysts is done. For this purpose, in a causative comparative study, 140 women, aged 18 to 38, who were admitted to Kasra hospital in Tehran with a diagnosis of ovarian cysts and lack of ovarian cysts, were selected through purposive sampling method and evaluated in terms of resiliency, defense mechanism styles and social competence. The result of multivariate analysis of variance demonstrated that there is significant difference between resilience scores in the two groups and that women without ovarian cysts have higher scores than women with ovarian cysts for resiliency. Furthermore, the results determined that among the defense mechanism styles, only for immature defense mechanisms scores there are significant differences between the two groups; women with ovarian cysts use these mechanisms more often than women without ovarian cysts. Additionally, in regards to social support scale, women with ovarian cysts received lower scores that show women without ovarian cysts receive more social support compared to women with ovarian cysts. The results indicate higher prevalence of psychological problems among women with ovarian cysts. It seems that training based on strengthening the resiliency and increasing levels of social competence in women can have preventive values.