رابطه ی ذهن آگاهی و راهبردهای مقابله ای در بیماران درد مزمن
محورهای موضوعی : اندیشه و رفتار در روان شناسی بالینی
1 - دپارتمان روانشناسی بالینی، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، تهران، ایران
2 - دپارتمان روانشناسی بالینی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن، رودهن، ایران
کلید واژه: ذهن آگاهی, راهبردهای مقابله ای, درد مزمن,
چکیده مقاله :
درد مزمن، یکی از مشکلات مهم سلامت محسوب می شود که بر استرس و اضطراب تاثیر منفی می گذارد. هدف این پژوهش تعیین رابطه ی ذهن آگاهی و راهبردهای مقابله ای در بیماران درد مزمن و مقایسه ی آن با افراد عادی بود. بدین منظور طی یک پژوهش توصیفی از نوع همبستگی، 140 بیمار با تشخیص درد مزمن و 144 فرد غیربیمار با روش نمونه گیری در دسترس، از کلنیک درد انتخاب و از نظر ذهن آگاهی و راهبردهای مقابله ای مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که رابطه ی ذهن آگاهی با راهبردهای مقابله ای هیجان مدار در گروه درد مزمن، منفی و معنادار است در حالی که این رابطه در گروه عادی معنادار نیست اما، بین ذهن آگاهی و راهبردهای مقابله ای مساله مدار در هر دو گروه، رابطه ی مثبت و معناداری وجود دارد. نتایج آزمون z فیشر برای دو گروه تفاوت معناداری در راهبردهای مقابله ای مساله مدار نشان نداد. این نتایج نشان می دهد افرادی که ذهن آگاهی بالاتر دارند، چه در گروه درد مزمن و چه در گروه غیربیمار، بیشتر از راهبردهای مقابله ای مساله مدار استفاده می کنند. از آنجایی که ذهن آگاهی به عنوان یک خصیصه در طول عمر فرد نسبتا ثابت است، می توان از آن به عنوان یک راهکار پیشگیرانه استفاده کرد تا افراد از راهبردهای مقابله ای مساله مدار بیشتری استفاده کنند، موضوعی که می تواند سلامت روانی و کیفیت زندگی فرد را پیش بینی کند
Chronic pain is one of the important health problems that affect stress and anxiety. The aim of this study is to determine the relationship between mindfulness and coping strategies in patients with chronic pain and compare it with non-patient individuals. In order to do so, in a descriptive correlational study, 140 patients with chronic pain and 144 non-patient individuals were selected through availability sampling method and evaluated for mindfulness and coping strategies via Five Facet Mindfulness Questionnaire (FFMQ), and Lazaros & Folkman Coping Strategy Questionnaire (CSQ). The resulted data analyzed by Pierson correlation revealed that the relation between mindfulness and emotion focused coping strategies is negative and significant in patient with chronic pain group; while this relation is not significant in non-patient group. Furthermore, there is a positive and significant relation between mindfulness and problem focused coping strategies in both groups. Z Fisher test results did not show any significant difference between two groups in problem focused coping strategies. These results demonstrated that people using higher levels of mindfulness, both in patients and non-patients groups, use the problem focused coping strategies more often. It could be concluded that developing mindfulness from an early age can be used as a preventative approach in order to promote employing problem focused coping strategies compare to emotional focused coping strategies; an issue that could predict individuals’ mental health and overall well being.
_||_