بازخوانی نظریۀ تشکیل دولت ابنخلدون بهمثابۀ نظریۀ اصلاح دینی در خوانش سید فرید العطاس (مطالعۀ موردی مراکش)
محورهای موضوعی : نامه الهیاتفاطمه امین رعیا جزه 1 , علی مرادخانی 2 , سید حسین سجادی 3 , سید جواد میر مینق 4
1 - دانشجوی دکترای فلسفه و کلام اسلامی. واحد تهران شمال. دانشگاه آزاد اسلامی. تهران. ایران
2 - دانشیار گروه فلسفه. واحد تهران شمال. دانشگاه آزاد اسلامی. تهران. ایران (نویسنده مسئول)
3 - استادیار گروه فلسفه و کلام اسلامی. واحد تهران شمال. دانشگاه آزاد اسلامی. تهران. ایران
4 - دانشیار گروه فلسفه و کلام اسلامی، واحد تهران شمال، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران؛ دانشیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ایران
کلید واژه: مراکش, نظریۀ تشکیل دولت ابنخلدون, نظریۀ اصلاح دینی مسلمانان, شیوۀ تولید,
چکیده مقاله :
دغدغۀ اصلی ابنخلدون هم در مقدمه و هم در العبر شرح چگونگی تشکیل و زوال دولت در شرق و غرب جهان اسلام بوده که تلاش کرده است آن را براساس نبرد دوری میان دو جامعۀ بدوی و حضری تبیین کند. فرید العطاس به منظور بسط نظریۀ ابنخلدون، آن را بهمثابۀ نظریۀ اصلاح دینی مسلمانان معرفی کرده است. از نظر او مراکش، یک مورد تاریخی است که اصلاح دینی را تجربه کرده است. نظریۀ ابنخلدون فاقد نظام اقتصادی است؛ از اینرو، فرید العطاس تلاش کرده شیوههای تولید را از کارل مارکس اخذ و در نظریۀ ابنخلدون ادغام کند. هدف این پژوهش، تبیین نظریۀ تشکیل دولت ابنخلدون بهمثابۀ نظریۀ اصلاح دینی مسلمانان در خوانش فرید العطاس است که به همین منظور به مطالعۀ سه سلسلۀ متوالی مراکش _ مرابطون، موحدون و مرینیان _ پرداخته است. بنابر یافتههای پژوهش که به شیوۀ توصیفی _ تحلیلی بهدست آمده، فرید العطاس بهجای تکرار محض اطلاعاتی که از مقدمه بهدست میآید، کاربردی نظری از دیدگاه ابنخلدون ارائه داده است.
The substantive interest of Ibn Khaldun, both in Al-Muqaddimah and Al-Ibar was describing the formation and decline of the state in the east and west of the Islamic world, which he tried to explain based on the cycle struggle between the two types of pastoral nomadic and sedentary societies. In order to develop Ibn Khaldun's theory, Seyed Farid Alatas has introduced it as a theory of Muslim reform. In his view, Morocco is a historical case that has experienced religious reform. . Theory of Ibn Khaldun lacks an economic system. For this reason, Farid Alatas has tried to take the modes of production from Karl Marx and integrate them into Ibn Khaldun's theory. The purpose of this study is to explain Ibn Khaldun's theory of state formation as a theory of Muslim reform in the Farid Alatas’s reading. To this reason, it has studied three consecutive Moroccan dynasties – Almoravids, Almohads, Marinids _. According to the study’s results obtained in a descriptive _ analytical manner, Farid Alatas, instead of simply repeating the information obtained from the introduction, offers a theoretical application of Ibn Khaldun's theory.
_||_