مصالح و تجربه حسی معماری داخلی پیتر زومتور (مطالعه موردی: سه اثر)
محورهای موضوعی : معماری داخلیفرانک شانظری 1 , نرجس فلکیان 2 *
1 -
2 - گروه معماری، واحد رامسر، دانشگاه آزاد اسلامی، رامسر، ایران.
کلید واژه: مصالح, تجربه حسی, معماری داخلی, پیتر زومتور, ادراک حسی,
چکیده مقاله :
در معماری معاصر، تجربهی حسی فضا یکی از ابعاد کلیدی در طراحی داخلی به شمار میرود. مصالح بهعنوان یکی از مؤثرترین عوامل شکلدهنده فضا، نقشی فراتر از ساختار و عملکرد ایفا کرده و میتوانند واسطه ای برای انتقال حس، معنا و ادراک باشند. این پژوهش با هدف بررسی نقش مصالح در شکلگیری تجربه ی حسی در معماری داخلی، به تحلیل سه نمونهی شاخص از آثار پیتر زومتور شامل حمام ترمه والس، کلیسای برادرکلاوس و موزه کلومبا پرداخته است. پرسش اصلی تحقیق آن است که مصالح در این آثار چگونه از عنصری ساختمانی به ابزاری برای خلق معنا و ادراک فضایی تبدیل می شوند. روش تحقیق به صورت کیفی و توصیفی- تحلیلی انجام شده و اطلاعات از طریق مطالعات کتابخانه ای و تحلیل جداول تطبیقی گردآوری شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد زومتور با انتخاب آگاهانه مصالح و توجه به ویژگیهای حسی آنها همچون بافت، رنگ، دما، نور و صوت، فضاهایی خلق کرده که کاربر را به تجربه ای ادراکی، عاطفی و ذهنی دعوت میکند. در هر سه اثر، مصالح تنها سازندهی کالبد نیستند، بلکه زبان بیان معنا، حافظه و اتمسفر فضا به شمار میروند. در پایان می توان گفت مصالح در آثار زومتور به مثابه ابزاری برای فعالسازی حواس و خلق تجربهی زیستهی معماری عمل میکنند و حضور کاربر در فضا را به امری شخصی، شهودی و عمیق تبدیل میسازند.
In contemporary architecture, the sensory experience of space is considered one of the key dimensions in interior design. Materials, as one of the most effective factors shaping space, play a role beyond structure and function and can be a medium for conveying sense, meaning, and perception. This study aims to investigate the role of materials in the formation of sensory experience in interior architecture, and analyzes three prominent examples of Peter Zumthor’s works, including the Termeh Vals Bathhouse, the Brother Claus Church, and the Columba Museum. The main question of the research is how materials in these works are transformed from a construction element into a tool for creating meaning and spatial perception. The research method was qualitative and descriptive-analytical, and the information was collected through library studies and analysis of comparative tables. The results of the research show that Zumthor, by consciously choosing materials and paying attention to their sensory characteristics such as texture, color, temperature, light, and sound, created spaces that invite the user to a perceptual, emotional, and mental experience. In all three works, materials are not only the builders of the body, but also the language of expression of meaning, memory, and the atmosphere of the space. In conclusion, it can be said that materials in Zumthor's works act as a tool for activating the senses and creating a lived experience of architecture, transforming the user's presence in the space into a personal, intuitive and profound matter.
1. بهزادپور، محمد؛ حقپرست، فاطمه؛ عباسی، مبینا. (۱۴۰۲). واکاوی ادراکات حسی در معماری با رویکرد پدیدارشناسی در آثار پیتر زومتور (نمونه موردی: حمام والس و کلیسای برادران کلاوس). فصلنامه گامهای راهبردی در معماری و شهرسازی، ۹(۵)، ۶۵–۸۴.
2. پالاسما، یوهانی. (۱۳۹۲). دست متفکر (ترجمه علی اکبری). تهران: نشر پرهام نقش.
3. تقویان، نگار؛ صالحآبادی، امیرمحمد. (۱۳۹۷). نگاه معنایی پیتر زومتور به عناصر طبیعی در کلیسا برادر کلاوس. در مجموعه مقالات کنگره بینالمللی معماری و شهرسازی معاصر پیشرو در کشورهای اسلامی (۱۹–۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۷، مشهد: دانشگاه فردوسی مشهد).
4. ربانی، مسعود؛ ربانی، فرشید. (۱۴۰۱). ادراک حسی، خیالی و عقلی در اندیشهی معماری پیتر زومتور. در دومین همایش ملی معماری، عمران، توسعه شهری و افقهای هنر اسلامی در بیانیه گام دوم انقلاب. دانشگاه هنر اسلامی تبریز.
5. زومتور، پیتر. (۱۳۹۰). موزه کلومبا؛ متافیزیک حضور و هستیشناسی روح (ترجمه آرش بصیرت). بازیابیشده از وبگاه اتووود: www.etoood.com/NewsShow.aspx?nw=1031 .
6. نیک فطرت، مرتضی؛ موسیپور، الهام. (۱۳۹۴). بررسی آثار منتخب پیتر زومتور با رویکرد پدیدارشناسی. دومین کنفرانس ملی مطالعات نوین در معماری، عمران و شهرسازی ایران. مشهد.
7. نیک فطرت، مرتضی؛ میرگذار لنگرودی، سیده صدیقه. (۱۳۹۴). رهیافت پدیدارشناسی در اندیشهی پیتر زومتور. تهران: نشر علم معمار.
8. شریفیان، آرمین. (۱۳۹۴). پدیدارشناسی ادراکات حسی در باززندهسازی بناها (بررسی موردی: موزه کلومبا). کنفرانس بینالمللی علوم انسانی، معماری و شهرسازی ایران معاصر. تهران.
9. AZQuotes.(n.d.).Peter Zumthor Quotes. Retrieved April 2025, from https://www.azquotes.com/author/37086-Peter_Zumthor.
10. Bachelard, G. (1994). The Poetics of Space. Boston: Beacon Press. Denzin, N. K., & Lincoln, Y. S. (Eds.). (1994). Handbook of Qualitative Research. Thousand Oaks, CA: Sage Publications.
11. Feilden, B. M. (2003). Conservation of Historic Buildings (3rd ed.). Boston, MA: Architectural Press.
12. Gonçalves, A. R., Andrade, D., & Máximo, P. (2024). The use of compacted concrete in Peter Zumthor's Bruder Klaus Chapel. ARACÊ Magazine, 6(4), 17937–17956.
13.Holl, S., Pallasmaa, J., & Pérez-Gómez, A. (2007). Questions of Perception: Phenomenology of Architecture. San Francisco: William Stout Publishers.
14. Merleau-Ponty, M. (2005). Phenomenology of Perception (C. Smith, Trans.). London: Routledge.
15. Pallasmaa, J. (1996). The Geometry of Feeling: A look at the phenomenology of architecture. In K. Nesbitt (Ed.), Theorizing a New Agenda for Architecture: An Anthology of Architectural Theory 1965–1995 (pp. 448–453). New York: Princeton Architectural Press.
16. Potworowski, I. (2022). Mediator of Transcendence: The Kolumba Museum in Cologne. CAVAD.
17. Saieh, N. (2010, November 2). Multiplicity and Memory: Talking About Architecture with Peter Zumthor. ArchDaily. Retrieved from https://www.archdaily.com/85656.
18. Vukoszávlyev, Z. (2012). Light and Essence. Óbuda University e-Bulletin, No. 1.
19.Zumthor, P. (2010). Thinking Architecture (3rd & expanded ed.). Basel: Birkhäuser.
20. Yusof, S. N. A. B. M. (2021). The Analysis of Peter Zumthor's Emotional Architecture in Therme Vals. International Journal of Advanced Research in Engineering and Innovation (IJAREI), 3(12), 30–36.
دوره 3، شماره 3، صص.34-21 ، بهار 1404
|
ترجمه انگلیسی این مقاله با عنوان: Materials and Sensory Experience of Peter Zumthor’s Interior Architecture ( Case Study: Three Works ) در همین شماره به چاپ رسیده است. |
| مصالح و تجربه حسی معماری داخلی پیتر زومتور (مطالعه موردی: سه اثر)
|
| فرانک شانظری1، نرجس فلکیان12 |
| 1. گروه معماري داخلی، دانشکده فنی مهندسی و هنر واحد رامسر، دانشگاه آزاد اسلامي، رامسر،ايران. 2. گروه معماري، دانشکده فنی مهندسی و هنر واحد رامسر، دانشگاه آزاد اسلامي، رامسر،ايران. |
معماری داخلی |
|
مقاله پژوهشی | چکیده: در معماری معاصر، تجربهی حسی فضا به عنوان یکی از ابعاد بنیادین طراحی داخلی شناخته میشود. با وجود اهمیت این موضوع، اغلب پژوهش های پیشین بیشتر بر فرم یا جنبه های زیبایی شناختی آثار پیتر زومتور متمرکز بوده اند و نقش مصالح در ایجاد تجربهی حسی کمتر به طور جامع بررسی شده است. پژوهش حاضر با هدف پرکردن این شکاف دانشی، به تحلیل تطبیقی سه اثر شاخص زومتور شامل حمام ترمه والس، کلیسای برادر کلاوس و موزه کلومبا پرداخته است. پرسش اصلی تحقیق آن است که مصالح در این آثار چگونه از عنصری ساختمانی فراتر رفته و به ابزاری برای خلق معنا، حافظه و ادراک فضایی تبدیل میشوند. روش پژوهش کیفی و توصیفی-تحلیلی بوده و داده ها از طریق مطالعات کتابخانه ای و تحلیل تطبیقی گردآوری شده است. یافته ها نشان می دهد که زومتور با انتخاب آگاهانه مصالح و توجه به ویژگی های حسی آن ها نظیر بافت، رنگ، دما، نور و صوت، فضاهایی چندحسی و معنادار خلق کرده است؛ بهگونهای که در حمام والس، سنگ محلی کوارتزیت تجربهای مراقبه وار ایجاد میکند؛ در کلیسای برادر کلاوس، بتن سوخته و نور نقطه ای فضایی عرفانی و درونگرا میسازد؛ و در موزه کلومبا، آجر دست ساز و بتن خنثی حافظه ی تاریخی و سکوت فضا را تقویت میکنند. در نتیجه میتوان گفت نوآوری این پژوهش در برجسته سازی نقش مصالح به مثابه زبان حسی و پدیدارشناسانه ی زومتور است که تجربه ی حضور در فضا را از سطح عملکردی فراتر برده و به تجربه ای زیسته و عمیق بدل میسازد. |
تاریخ دریافت: 25/4/1404 تاریخ بازنگری: 7/6/1404 تاریخ پذیرش: 8/6/1404 تاریخ انتشـار: 29/3/1404
| |
واژگان کلیدی: مواد و مصالح، تجربه حسی، معماری داخلی، پیتر زومتور، ادراک حسی. |
[1] * نویسنده مسئول : N_falakian@iauramsar.ac.ir, +989113925442
مقدمه
در دهههای اخیر، توجه به ابعاد حسی و ادراکی فضاهای داخلی بهعنوان یکی از ارکان مهم در طراحی معماری معاصر، رشد چشمگیری داشته است. معماری داخلی امروز دیگر تنها به ابعاد عملکردی و زیباییشناختی محدود نمیشود، بلکه به تجربهی عمیق انسانی، ادراکات چند حسی و تأثیرات روانی فضا نیز توجه دارد. در این میان، مصالح نه تنها بهعنوان ابزارهای ساخت و ساز، بلکه بهمثابه عناصر معنادار و فعال در شکلگیری تجربهی کاربر شناخته میشوند. بافت، رنگ، دما، وزن، صدا و حتی بوی مصالح، میتوانند در ایجاد یا تقویت حس فضا نقش بسزایی ایفا کنند.
از جمله معمارانی که به این بعد نامرئی اما محسوس از فضا پرداخته، پیتر زومتور، معمار سوئیسی است که در آثارش مصالح را به عنوان عناصری زنده، گویا و واجد معنا به کار میگیرد. او با نگاه پدیدار شناسانه و شاعرانه به معماری، تلاش دارد فضایی خلق کند که مخاطب نه فقط آن را ببیند، بلکه آن را لمس، بو، شنیده و حس کند.
پیتر زومتور را می توان از معمارانی قلمداد کرد که آثارشان بازتاب احساسات عمیق انسانی است و سرشت تام وجودی مخاطب را درگیر می کنند. وی بیان می کند که به دنبال خلق حسی در فضا است که فراتر از اصول و فرمولهای ترکیب بندی می باشد. او خود را ملزم به استفاده از بو، بساوشپذیری و کیفیت صوتی مواد می داند و معتقد است اثر معماری تنها زمانی می تواند از کیفیت اثر هنری برخوردار باشد که ترکیب، فرم ها و محتوایش، اتمسفر پر قدرتی را بیافرینند تا بتواند مخاطب را تحت تاثیر قرار دهد. زمانی این تأثیر گذاری تام و تمام است که اثر بتواند کل سرشت وجودی انسان را، اعم از ادراکات حسی پنج گانه او وجان وی، تسخیر کند. او خواهان معماری مبتنی بر فهم همگانی و احساس مشترک است. به باور وی، فرآیند طراحی بر تعامل دائمی عقل و احساس استوار است (ربانی و ربانی،2022).
زومتور در کتاب معروف خویش معماری متفکر به بیان انگیزه های الهام بخش خود در طراحی می پردازد (2010،Zumthor). ساختمان هایی که به طرق مختلف به گفت و گو با احساسات و فهممان می نشینند و حضوری قدرتمند و پاسخ گو را عیان می کنند. او در این کتاب بیان می کند: "ساختمان برای من حامل سکوتی فاخر است که آن را پیوندی عمیق با عناصری همچون خود-ارجاعی، حضور، مانایی، هم بندی، گرما و شور انگیزی می دانم. ساختمان باید خودش باشد، یک ساختمان، نه بازنمود یا نمایشی از چیزی، صرفا بودن و شدن، حسی که من تلاش می کنم آرام آرام در مصالح تزریقش کنم از تمام قواعد کمپوزیسیونی در می گذرد و به کیفیت های شنیداری، بویایی و لامسه مستتر در مصالح گره می خورد، این ها عناصر زبانی اند که ما مجبور به استفاده از آن ها هستیم. حسی که با رسیدن و متبلور کردن مفاهیم خاص مستتر در مصالح به منصه ظهور می رسد، معنایی که در هر ساختمان، فقط به همین صورت می تواند به ادراک درآید"(بصیرت،1390).
این دیدگاه افق جدیدی از معنا و تجربه را در معماری داخلی گشوده است؛ افقی که مصالح دیگر صرفاً ابزاری برای ساخت نیستند، بلکه واسطه ای برای برقراری رابطه ای عاطفی و درونی میان ما و مخاطب هستند. با این وجود اکثر مطالعات پیشین بیشتر بر فرم، زیباییشناسی یا جنبههای کلی طراحی در آثار زومتور متمرکز بودهاند و بررسی جامع و منسجمی از نقش مصالح در ایجاد تجربهی حسی در معماری داخلی او کمتر دیده میشود. از اینرو، مقاله حاضر در پی آن است که این خلأ پژوهشی را جبران کرده و به این پرسش پاسخ دهد که: مصالح در آثار پیتر زومتور چگونه از یک مادهی صرف، به عنصری حسی و تأثیرگذار بر تجربهی فضای داخلی تبدیل میشوند؟
پیشینه پژوهش
o نیک فطرت و موسی پور در مقاله ای تحت عنوان "بررسی آثار منتخب پیتر زومتور با رویکرد پدیدار شناسی" با هدف تحلیل فلسفه پدیدارشناسی در آثار زومتور یک هدف مشخص دارند که نشان میدهد، از دیدگاه زومتور تجربه مکان اصلی ترین رکن و ادراک است و مکان زمانی معنا پیدا می کند که تجربه حسی در آن همچون بو، صدا، بنا و غیره با یادآوری بخشی از وجود به انجام رسیده باشد هر چقدر کیفیت مکان بالاتر باشد حس تعلق به آن بیشتر خواهد شد (نیک فطرت و موسی پور، 1395).
o تقوی و صالح آبادی در مقاله ای تحت عنوان "نگاه معنایی پیتر زومتور به عناصر طبیعی در کلیسا برادر کلاوس" به بررسی تاثیر عناصر طبیعی در شکل گیری فضاهای معمارانه با رویکری معناگرا پرداختند. در این مطالعه کلیسای برادر کلاوس به عنوان نمونه موردی تحلیل شده و نشان داده می شود که چگونه پیتر زومتور از مصالح و پدیده های طبیعی نظیر خاک، چوب، آتش، نور، بتن، نه صرفا به عنوان عناصر فنی، بلکه به عنوان ابزاری برای انتقال معنا، احساس و تجربه حسی بهره می گیرد (تقوی و صالح آبادی، 1397).
o شریفیان در پژوهش خود تحت عنوان "پدیدارشناسی ادراکات حسی در باززنده سازی بناها (بررسی موردی:موزه کلومبا در شهر کلن آلمان اثر پیتر زومتور)" با هدف بررسی ادراکات حسی در معماری زومتور با رویکرد پدیدارشناسی ، نتیجهگیری میکند که مصالح به عنوان عناصر اصلی در ایجاد حس مکان و تجربه فضایی نقش دارند و مصالح طبیعی و بومی در آثار زومتور باعث پیوند معماری با محیط و ایجاد اتمسفر خاص میشوند (شریفیان،2015).
o بهزادپور و همکاران در مقاله ای با عنوان "واکاوری حسی در معماری از دیدگاه پیتر زومتور با رویکرد پدیدار شناسی، نمونه موردی کلیسا کلاوس و حمام والس" با هدف بررسی نقش ادراکات حسی و مصالح در خلق اتمسفر و حس مکان در آثار زومتور، بیان میکند که معماری زومتور با تحریک حواس پنجگانه، تجربهای چندحسی و ملموس خلق میکند (بهزادپور و همکاران 1402).
o ربانی و ربانی در پژوهشی تحت عنوان "ادراک حسی، خیالی و عقلی در اندیشه معماری پیتر زومتور" به بررسی اندیشه پیتر زومتور درباره معماری چند حسّی به روش پدیدار شناسی هرمنوتیک پرداخته اند. بررسی اندیشههای زومتور درباره معماری چندحسی با روش پدیدارشناسی هرمنوتیک، نشان میدهد که معماری باید اتمسفری قوی ایجاد کند که مخاطب را تحت تأثیر قرار دهد. اتمسفر از طریق ترکیب فرمها، محتوا و مصالح به وجود میآید و برای کاربرد باید با عوامل روانشناختی، فرهنگی و محیطی تطبیق داده شود (ربانی و ربانی،2022).
روش تحقیق
این پژوهش به شیوه کیفی و با رویکرد توصیفی-تحلیلی انجام شده است. ابزارگرد آوری اطلاعات شامل منابع کتابخانه ای، مقالات علمی، کتب تخصصی مرتبط با اندیشه های پیتر زومتور و تحلیل آثار منتخب او بوده است. در گام نخست، با مرور ادبیات نظری مرتبط با معماری حسی، فلسفه پدیدار شناسی و نگاه زومتور به مصالح و فضا، چارچوب مفهومی تحقیق شکل گرفت. سپس با تحلیل محتوایی آثار منتخب زومتور-نظیر حمام ترمه والس-موزه کلمبا و کلیسای کلاوس-نحوه به کارگیری مصالح در راستای ایجاد تجربه حسی و اتمسفر معماری بررسی شد.
هدف از این روش، شناسایی الگوهای طراحی زومتور و استخراج مفاهیم پنهان در انتخاب و به کارگیری مصالح در طراحی داخلی اوست. تحلیل داده ها مبتنی بر تفسیر نشانه ها، مفاهیم و کیفیت های حسی موجود در فضاهای مورد مطالعه انجام شده و تلاش است تا میان نظریه های مطرح شده در متون و مشاهدات از نمونه های موردی، پیوندی علمی و معنادار برقرار شود.
مبانی نظری
· نگاهی به زندگی و پروژه های پیتر زومتور
پیتر زومتور در 26 آوریل 1943، در باسیل سوﺋیس، به دنیا آمد. دوران نوجوانی خود را در کارگاه پدر، به پیشه نجاری پرداخت. زومتور در سال 1966 با ورود به انستیتو معماری پراگ، عملا وارد دنیای معماری شد. خلاقیت و نبوغ وی باعث شد که در همان اوایل فعالیت به عنوان معمار، برنامه ریز و تحلیل گر در گروه حفظ آثار روستاهای تاریخی، به کارگرفته شود. پیتر زومتور را بیشتر به عنوان یک معمار فیلسوف می شناسند. تاثیر اندیشه های هایدگر و پدیدارشناسی او در آثار زومتور، مشهود است. او در سال 2012، موفق به دریافت مدال طلای سلطنتی انگلستان، که از معتبرترین جوایز معماری جهان است،گردد (خطیبی و الماسی،2018).
زومتور، در کتاب معماری اندیشی، به این نکته اذعان می دارد، که همواره به دنبال خلق حس" در فضاست که فراتر از اصول و فرمول های ترکیب بندی است. بنیان کار زومتور بر آفرینش" اتمسفر" استوار است. وی معتقد است که اثر معماری تنها زمانی می تواند از کیفیت های ار هنری برخوردار باشد که ترکیب فرم ها و محتوایش، اتمسفر پر قدرتی بیافریند که بتواند وجودی انسان را اعم از ادراکات حسی پنجگانه او و جان وی را تسخیر کند (پالاسما،1394).
پروژه های پیتر زومتور دارای یک داستان عمیق و غنی است
که اشاره دارد پروژه از تاریخ سایت و مردم ظاهر می شود. برای زومتور، مهم است که هر قطعه ای از طراحی فقط آنچه که برای کل پروژه ضروری است، به شمار آید&.Zumthor,P.2007) S. Hauser,).
پیتر زومتور همیشه در پروژه هایش از زمان اولین طرح ها و هدف ها، ساخت و ساز را در نظر می گیرد. خطوط اول پروژه ها در حال حاضر با مفاهیم بارگذاری شده اند و به طور ضمنی برای صنایع دستی و سازندگان طرای شده اند. این ممکن است به این دلیل باشد که طراحی های زومتور بسیار مهم و خاص هستند. طبق فرهنگ لغت، Know-how دانش عملی درباره چگونگی انجام کاری است، زیرا می تواند به طور مستقیم به کار اعمال شود. این اغلب یک دانش ضمنی است، به این معنی که انتقال آن به شخص دیگری با استفاده از نوشتن آن یا واپسگرایی آن دشوار است. هیچ روش جهانی برای انتقال آن وجود ندارد. زومتور مسلما معتقد است که حضور ما در دنیای بنیادی أساسا قبل از هر ساخت و ساز فکری است، همانند آنچه که مارتین هایدگر به در حال حاضر در جهان نامیده است، چگونگی و کاربرد آن در پروژه، زومتور را هدایت می کند تا به طور محکم در دنیای چیزهای بطنی و قابل توضیح بماندVukoszávlyev, Z. 2012 ) ).
زومتور به شیوه استادانه خود برای ملاقات با مفاهیم مختلف تاریخ و حافظه، سایت و فرهنگ، روش ها و مواد، برای کلیسا مزرعه برادر کلاوس، آنها را به یک ابزار واقعی تبدیل می کند. وی در حالی که این کار را انجام می دهد، ملاحظه می کند تا دقت بر صداقت حاصل شود. برای کار با خاطره و یاد، این بسیار طبیعی است. اما شما باید در مورد این چیزها آگاه باشید و باید بدانید که چگونه آنها را بدون از دست دادن خود در یک موقعیت ببینید N. 2015) Saieh,).
در پروژه های زومتور فاصله ای به جهان خارج ایجاد شده است. به نظر می رسد ساختمان هایش از فضا و زمان خارج است. تعامل دنیای بیرونی همیشه میانجی است. برای مثال، یک سیستم ورودی قابل شناسایی، ضخامت مواد پوسته ساختمان را از بین می برد. زومتور دیدگاه های بیرونی را محدود می کند. این ابزار به او اجازه می دهد از محو منظر به زمینه تقریبی جلوگیری کند و قاب های مشاهده را فقط به چشم انداز دوردست محدود می کند، حتی در محیط های سازمانی متراکم مانند موزه کلومبا همچنین فقدان اصطلاحات فیزیکی در زمینه وجود دارد. ساختمان ها به دقت در منظر قرار می گیرند تا استقلال خود را حفظ کنند؛ مانند سنگ های نئولیتی و یا درختان سال نو هستند اما بر اساس یک ماده یا نوع توصیفی نیستند. این دو فازی یکپارچه جالب است، زیرا احساس از بین رفتن کامل ارتباط بین داخل و خارج، مانند غار، کلیسای باروک و یا سینه (قلب،درون) گنج را تقویت می کند N. 2011)،(Vandnbulck.
زومتور در حال حاضر در منطقه کوچکی در سوئیس در هالدنشتاین اقامت دارد و به دور از هیاهو مشغول به فعالیت است. آتلیه او متشکل از دو ساختمان است که خود او طراحی کرده است. یکی چوبی و دیگری شبیه به یک معبد از شیشه و بتن که رو به کوه های آلپ مستقر هستند.
· دیدگاه زومتور
از دیدگاه زومتور، یک بنای معماری در تضاد با تئوری های شخصی معماران و سبک های رایج در عرصه معماری است که نمی توان آن ها را بر معماری دیکته کرد. در کتاب معماری متفکر، او مستقیما تأثیر حواس در معماری را مورد تأکید قرار می دهد. ساختمان های وی، بازتاب افکار اوست. فکر کردن و ساختن، شعار اصلی زومتور در امر معماری می باشد که آن ها را از طریق مصالح و جزئیاتی که با جسم انسان مرتبط هستند، همراه با به کاربردن حس زیبایی شناسی، به هم پیوند زده است. تعهد و تلاش وی بر این منظور است که ساخت و ساز باید بر اساس احساسات انسانیِ افرادی که در آن فضا ساکن هستند، منطبق باشد.
مخاطبان پروژه های او، صرفاً یک ساختمان را مشاهده نمی کنند، بلکه صدا و رایحه و بو و عبور نور از لفافه و شبکه های در هم تنیده آجری را نیز احساس خواهند کرد. زومتور، آثارش را این گونه توصیف می کند: سکوت زیبایی که من در آثارم به کار می برم، توأم با آرامش و دوام و حس حضور و کمال گرا، توام با شور و حرارتی می باشد که همه این عوامل در مجموع یک لذت جسمانی را فراهم می نمایند.
وی در جایگاه یک معمار با تنوع بخشیدن به طراحی خود از قبیل ایجاد هارمونی و ترکیبات فعال، همچون یک نت موسیقی، مهارت و دقت و هنرمندی خود را در احیاء خاطرات، رویاها و تجربیات گذشته به رخ می کشد و به محض پیدایش یک معماری و ساختن بنا، احساسات نیز در بنا متبلور خواهد
شد (نیک فطرت و میرگذار،1394).
به منظور جمع بندی دیدگاه پیتر زومتور و درک عمیق تر از اندیشه های وی در رابطه با نقش مصالح در خلق فضاهای حسی و ادراکی، در جدول شماره 1 گزیده ای از جملات کلیدی و تأثیرگذار او ارائه شده است. این نقل قول ها که برگرفته از کتاب ها، مقالات و مصاحبه های معتبر هستند، نمایانگر رویکرد فلسفی و احساسی زومتور به معماری داخلی و مصالح به کار رفته در آثار وی هستند. جدول شامل مضمون هر دیدگاه، منبع اصلی و لینک های ارجاعی است تا دسترسی و بررسی دقیق تر برای پژوهشگران فراهم شود
· مفهوم معماری حسی
در معماری معاصر، رویکردی به نام معماری حسی در حال گسترش است که در آن تجربه انسانی از فضا نه تنها از طریق فرم یا عملکرد، بلکه از مسیر ادراک چند حسی حاصل میشود. در این نوع معماری، طراحی فضاها به گونهای انجام میشود که مخاطب از طریق حواس مختلف: بینایی، شنوایی، بویایی، لامسه و گاه چشایی، با محیط ارتباط برقرار کند و فضا را عمیقتر درک نماید. چنین رویکردی بهویژه در آثار پیتر زومتور بهشکل بارزی دیده میشود، جایی که فضا نه فقط دیده، بلکه «حس» میشود (ربانی و ربانی، ۱۴۰۱).
در معماری حسی، عناصر فیزیکی همچون مصالح، نور، بافت،
صدا، دما و سکوت بهعنوان ابزارهای ایجاد تجربه ذهنی و عاطفی استفاده میشوند. در این فضاها، معمار تلاش میکند با ترکیب دقیق این عناصر، نوعی اتمسفر بسازد که از سطح عملکردی فراتر رفته و در ناخودآگاه انسان نفوذ کند. زومتور معتقد است معماری باید نهفقط کاربردی، بلکه قابل لمس و ادراک باشد؛ فضایی که در ذهن باقی بماند، بهیاد آورده شود و حس درونی خاصی را بیدار کند (بهزادپور و همکاران، ۱۴۰۲).
|
ربانی و ربانی نیز در مقاله خود اشاره میکنند که معماری حسی تلفیقی از عقل و احساس است؛ معمار در چنین رویکردی تلاش میکند با استفاده از ویژگیهای حسی مصالح و دیگر عناصر، فضایی خلق کند که کاربر در آن احساس حضور، آرامش، سکوت، حرکت، و گاه معنویت را تجربه کند. از نظر آنان، معماری حسی، معماری ای است که از صراحت فرم میکاهد و به غنای ادراک میافزاید (ربانی و ربانی، ۱۴۰۱).
در مجموع، آنچه معماری حسی را متمایز میسازد، تمرکزش بر «حضور بدن در فضا»ست. این حضور تنها فیزیکی نیست، بلکه روانی، حسی و ذهنی است. وقتی مصالح و شرایط فضایی بهگونهای انتخاب شوند که خاطره، سکوت، دما یا بافت را در ذهن فعال کنند، کاربر نه فقط فضا را میبیند، بلکه با آن درگیر میشود، در آن تنفس میکند و آن را زندگی میکند (بهزادپور و همکاران، ۱۴۰۲).
· نقش مصالح در ادراک حسی فضا
در معماری داخلی معاصر، مصالح تنها به عنوان عناصر سازهای یا تزئینی تلقی نمیشوند، بلکه به مثابه ابزارهای القای معنا، حافظه، و حس فضا شناخته میشوند. مصالح در معماری داخلی نه تنها نقش سازهای یا زیبایی شناسانه دارند، بلکه در ایجاد ارتباط حسی میان انسان و فضا بسیار تأثیرگذارند. تجربه فضایی زمانی کامل میشود که مصالح با ویژگیهایی همچون بافت، دما، صوت، رنگ و بو، حواس انسان را درگیر کنند. در آثار پیتر زومتور، مصالح با دقتی عمیق انتخاب شدهاند تا نوعی ادراک چندحسی از فضا ایجاد کنند و کاربر نه فقط تماشاگر فضا، بلکه بخشی از آن شود (ربانی و ربانی، ۱۴۰۱).
زومتور مصالح را با در نظر گرفتن ویژگی های حسی آنها بهکار میبرد، او خود را ملزم میداند که در طراحی معماری، از بو، بافت و کیفیت صوتی مصالح بهره بگیرد. از نظر او، اثر معماری زمانی میتواند مخاطب را کاملاً درگیر کند که بر ادراکات حسی و عاطفی انسان تأثیر بگذارد و به بخشی از تجربهی درونی او تبدیل شود (ربانی و ربانی، ۱۴۰۱).
مصالح در پروژههای زومتور نهتنها جنبهی عملکردی دارند،
بلکه کارکردی ادراکی و احساسی نیز پیدا میکنند. تجربهی تماس بدن با سطوح سنگی، صدای طنین آب، نورگیری موضعی و ترکیب آن با رنگ و بو، همگی در خدمت ایجاد یک تجربهی حسی هماهنگ هستند که ذهن را آرام و بدن را هشیار میکند. به عبارت دیگر، مصالح نقش فعالی در «ایجاد حس مکان» ایفا میکنند، نهفقط ساخت آن (بهزادپور و همکاران، ۱۴۰۲).
در حمام ترمه والس نیز زومتور از سنگ کوارتزیت خاکستری محلّی بهره گرفته است. این سنگ با بافت سرد، سخت و خاکی خود، هنگام لمس، حس سکون، خلوص و آرامش را منتقل میکند. در این پروژه، متریال نقش فعالی در خلق فضا دارد؛ بهگونهای که بدون آن، تجربهی حسی کامل نمیشود(نیک فطرت و موسیپور، ۱۳۹۸).
همچنین در موزه کلومبا، استفاده از آجر دستساز و بتن پُرمنفذ با رنگهای خاکستری، فضای داخلی را به بستری آرام و در سکوت تبدیل کرده است. زومتور مصالح را با نیت ایجاد یک بستر خاطرهانگیز و متصل به گذشته انتخاب کرده است (بهزادپور و همکاران، ۱۴۰۲).
همانطور که زومتور می گوید، در هر یک از پروژه های خود، این ماده است که قوانین آن را تصویب می کند. پروژه ها از یک ایده متولد می شوند و در مورد او این ایده همیشه همراه با یک ماده است. او شیوه طراحی این گونه نمی بیند که در ابتدا بر روی یک شکل و سپس بر روی مواد تصمیم بگیرد. زومتور معتقد است که پتانسیل ذاتی مواد ساختاری، تکنولوژیکی، لمسی، بصری و غیره بهتر است با احترام به قوانین طبیعی خود باشد. هر پروژه ای که متناسب با رفتار طبیعی آن از نظر، حائز اهمیت است، که به نوبه خود با ارزیابی شرایط پروژه، تعیین و ساخته می شود. ماده، به جای ساختارهای مدوﻻر پیش ساخته، به یک کل بزرگتر تبدیل می شود. اگر چوب مورد استفاده قرار گیرد، آن را در روش پیش فرض معمول نیست، بلکه عناصر چوبی به یک زبان جدید، منحصر به فرد و در عین حال طبیعی تبدیل شده است. اغلب مواد مختلف هر کدام با قوانین معمول خود، به یک ماده جدید با قوانین مجزا، مانند لبه های سوخته و بتن برای کلیسای برادر کلاوس ریخته می شوند، ذوب می شود و تلاش نمی کند از مورفولوژی و دستور زبان معماری معمول استفاده کند. فرانک استلا، یکی از هنرمندان پنهان مینیمالیسم آمریکایی گفت: "چیزی که می بینید چیزی است که می بینید ." پیام، تصویر یا نماد مصنوعی وجود ندارد. او ازمواد بدون هیچ گونه معنی استفاده می کند، به این معنا که پذیرش فرهنگی یا معنای مشترک است. این احتماﻻ با عدم وجود نمادها در ساختمان او مرتبط است(vandenbulcke,2011) .
زومتور باید این را بیان کند که معماری خود را با قوانین ذاتی از مشابه های بتنی مانند کوه ها، سنگ و آب در ارتباط با یک مجموعه ساختمان، اشغال می کند و فرصتی است برای ظهور و بیان برخی از اولویت ها و به عنوان ویژگی های فرهنگی این عناصر و ایجاد یک معماری که به مجموعه ای خارج و به چیزهای واقعی باز گشته است(Zumthor,Peter,1999) .
تحلیل نمونه های موردی
· حمام ترمه والس (Therme Vals)
مکان: والس، سوئیس، سال ساخت: ۱۹۹۶، مصالح اصلی: سنگ کوارتزیت خاکستری محلی.
این پروژه یکی از برجستهترین نمونه های معماری حسی در جهان است. پیتر زومتور از ابتدا طراحی این حمام را بر پایه ادراک حسی قرار داده است. استفاده از سنگ کوارتزیت خاکستری که از معادن محلی استخراج شده، انتخابی صرفاً بومی و اقلیمی نیست، بلکه یک تصمیم کاملاً احساسی و فلسفی است. این سنگ، با رنگ تیره و بافت زبرش، وقتی با پا یا بدن لمس میشود، حس سردی، خلوص و وزن فضا را منتقل میکند؛ این انتقال حسی با دمای آب گرم حمام در تضاد قرار میگیرد و تجربهای چندلایه میسازد .زومتور سنگها را به شکل مدولار در دیوارها، کف و سقفها چیده، طوریکه گویی فضا را تراشیده، نه ساخته (نیک فطرت و موسی پور،1394).
در طراحی حمام ترمه والس، پیتر زومتور با بهرهگیری از مصالح محلی و توجه به جزئیات حسی، فضایی را خلق کرده که تجربهای چندحسی و عمیق را برای کاربران فراهم میآورد. استفاده از سنگهای کوارتزیت محلی، نور طبیعی و بازی با دما، حس حضور در یک محیط طبیعی و آرامشبخش را برای بازدیدکنندگان فراهم میکند. ( جدول شماره 2 ) این طراحی بهگونهای است که کاربران را به تجربهای تأمل برانگیز و شخصی از فضا دعوت میکند (Yusof, 2021).
در فضای داخلی، هیچ عنصر اضافهای وجود ندارد. نور طبیعی
از شیارهای باریک میان صفحات سقف به داخل فضا نفوذ
میکند. بهطوری که نور، مصالح و بخار آب در هم میآمیزند و فضایی نیمه شفاف و مبهم خلق میشود. این نور موضعی، کنترلشده و شاعرانه است؛ سایههایی بر دیوارهای سنگی میافتد که حرکت آنها با گذر زمان، حس زنده بودن فضا را به کاربر القا میکند.
صدا نیز یکی از عناصر طراحی شده فضاست. صدای جریان ملایم آب در کانالها و حوضچه ها، طنین پاها روی سنگ، و پژواک ظریف در فضا، مجموعهای از حس های شنیداری را به همراه دارد.
صدای جاری بودن آب در امتداد دیواره های سنگی طنین میاندازد و حس خلأ، تأمل، و آرامش ذهنی را القا میکند. فضاهای داخلی با نظم مدولار سنگها، حس نظمی هندسی اما درونگرایانه به فضا داده اند (بهزاد پور و همکاران،1402).
در شکل های 1 و 2 هر اتاق با کد رنگ مختص خود حس بینایی و ﻻمسه را ادغام می کند. زومتور در تلاش است اتسمفر وجودی هر فضا را به نمایش بگذارد. اتاق هایی با تنالیته رنگ آبی، آب با دماهایی کمتر و اتاق هایی با تنالیته قرمز، آب با دمایی بیشتر را ارایه می دهد (بهزاد پور و همکاران،1402).
فضای حمام ترمه والس با همه عناصرش، دعوت به سکوت، درونگرایی، و تأمل است. این تجربه، فراتر از معماری عملکردی، یک زیستن لحظهای در فضاست.
|
· کلیسای برادر کلاوس
(Bruder Klaus Field Chapel)
مکان: مِخراخ، آلمان، سال ساخت: ۲۰۰۷، مصالح اصلی: بتن، تنه درخت، خاک بومی.
برای طراحی کردن بناهایی که ارتباطی حسی با زندگی داشته باشند، فرد باید به طریق های فکر کند که بسیار فراتر از فرم و ساخت است. چنین به نظر میرسد که این نقل قول از پیتر زومتر در طرح او برای این کلیسا نمود پیدا کرده است، جایی که یک فضای داخلی عرفانی و تفکر برانگیز، توسط یک طراحی بیرونی سخت و خشن و مستطیلی شکل، پوشانده و نهان شده است. این کلیسا از یک طرح کلی آغاز شد، و نهایتا رشد و نمو پیدا کرد تا تبدیل به یک نشانِ اختصاصی برازنده و در عین حال اصلی و اساسی، در چشم انداز طبیعی آلمان شود. طرح توسط کشاورزان محلی که نیت داشتند به قدیس حامی خود در قرن 15 ام، یعنی برادر کلاوس، احترام بگذارد، بنا شد. به طور قابل بحثی، جالب توجه ترین جنبه های کلیسا در شیوه های ساخت و ساز آن یافت می شود، که آغاز آن از یک کلبه سرخ پوستی بود که از 112 کنده درخت ساخته شده بود. به مجرد این که قاب تکمیل شد، ﻻیه هایی از بتن بر باﻻی سطح موجود ریخته و فشار داده شد. زمانی که بتن تمامی این 24 ﻻیه کار گذاشته شده بود، قاب چوبی آتش زده شد، که حفره توخالیِ سیاه و دیوارهای سوخت های بر جای گذاشت. سطح بی-همتای سقف در فضای داخلی، با کفسازی بنا که از سرب گداخته و سرما زده است، دارای تعادل شده. نگاهِ خیره مخاطب، به توسط هدایت گری واضحی که وجود دارد، به سمت باﻻ سوق داده می شود، یعنی به نقطه های که سقف به آسمان و ستارگان شب، باز می شود. این موضوع، هوای کلیسا را کنترل می کند، چرا که باد و نور خورشید، هر دو به بازشو نفوذ کرده و یک محیط یا تجربه بسیار خاص در هر زمان از روز و سال، بوجود می آورند. این کلیسای کوچک ، شبیه به پیکره ای است که در ییلاقات آلمان، سرسختانه ایستاده است (نیک فطرت و میرگذار،1394). ( جدول شماره 3 )
شکل های 1 و 2 – دماهای مختلف مجموعه در حجم و پلان (منبع وبگاهwww. etoood.com: )
|
تاریکی ناگهانی کلیسای زومتور در بدو ورودی، با تأثیر نور روز در شبکه نور، پی گشتن در تاریکی درحالی که برجستگی کمی برای لمس کردن دارد. در اینجا، یک تجربه بی تجربگی، نامتقارن، توان بالقوه در جامد و خالی، ماده ای است که به توده و فضا تبدیل شده است (2011 .Jenner, R).
در کلیسا با افزایش تعداد قطرات باران، راه خود در چشمه نو ظهور پیدا می کند. طنین های آب به شما یاد آوری مضمونی از کلیسا و حواس و ادراک خویش را تحریک می کند. به امید پیدا کردن منشاء این تحول درونی، خیره می شوید. چشمه آب، شناور برکف سرخ شده متروک، با دیدن بازتاب های نور از چشمه، متعالی شده است منظور تجلی آب بر روی کف سرخ با بازتاب نور از آن می باشد (Dostoyesvky, F. 1997).
باتوجه به نظریات پیتر زومتور و اعتقادات وی، هر پروژه به مقتضای مکان و زمان خود؛ دارای ویژگی ها و پارادایم های منحصر به فردی است که تکرار نشدنی است و تنها معرف معنایی خاص در همان پروژه است و کمتر می توان به عنوان نماد آن را در مکان و فرصت های دیگر، بسط و تعمیم داد.حال با دقت به منابع و متون نظریات وی بر طراحی کلیسا برادر کالوس، متوجه می شویم که معنا معنویت و خارج از عالم حضور با عناصری چون: نور، آب، چوب، بتن و ویژگی و خواص هریک از این عناصر در همنشینی باهم تعریف می شود (تقویان و صالح آبادی،1397).
· موزه کلومبا (Kolumba Museum)
مکان: کلن، آلمان، سال ساخت: ۲۰۰۷، مصالح اصلی: آجر سفالی دستساز، بتن، سنگ طبیعی.
موزه کلومبا در کلن آلمان، ترکیبی هنرمندانه از معماری معاصر و بقایای تاریخی است. زومتور با حفظ و ادغام دیوارهای باقیمانده از کلیسای گوتیک و استفاده از آجرهای دستساز، فضایی خلق کرده که گذشته و حال را بهطور هماهنگ در کنار هم قرار میدهد. این طراحی نه تنها به حفظ تاریخ کمک کرده، بلکه تجربهای حسی و تأملبرانگیز را برای بازدیدکنندگان فراهم میآورد(Potworowski,2022). ( جدول شماره 4 )
|
زمین به همراه سایر قسمت های شهر، بر اثر حمله هوایی متفقین، به طرز فجیعی منفجر و ویران شد. از آن زمان، مخروبه ها تا حد زیادی دست نخورده باقی ماند. شاید به نظر می رسید که برای آشتی دادن این ﻻیه های زیاد تاریخی زومتر ناامید بود، اما این گونه می نماید که خواست تا این را به عنوان یک چالش ببیند و او به طور هوشمندانه ای موفق شد تا در حالی که باقیمانده ها را حفظ کرد و پذیرفت، به این توالی معماری بیفزاید. بنا چیز زیادی از فضای بیرونی آشکار نمی کند. جدای از تعدادی حفره که نماها را در نیمه باﻻیی بنا سوراخ کرده اند و تعدادی پنجره بزرگ مربعی شکل، این بنا یک جعبه بسته به نظر می رسد از آجرهای باریک و بلند و به طرز مرتبی در کنار هم چیده شده، که به رنگ خاکستری روشن هستند. اما با ورود از سرسرا به اتاق اصلی موزه در طبقه پایین تر، همه چیز آغاز می شود. جدای از روزنه هایی که به قسمت باﻻیی دوخته شده اند و نور فیلتر شده را به این اتاق که دو برابر یک اتاق معمولی ارتفاع دارد ریخته و پراکنده می کنند، دیوارها بدون پنجره هستند. یک مسیر زیگزاگی شما را به سمت حفره های باستانی موجود در میان ستون های باریک
بتنی که به سقف متصل شده اند، هدایت می کند.
وقتی که وسط اتاق می ایستید، با تمام ﻻیه های تاریخیِ به نمایش گذاشته شده، که توسط دیوارهایی خارجی که به نرمی همه چیز را به هم پیچیده محافظت می شوند، ملایمتی آرام و متین و جاودانگی عجیبی احساس می کنید (نیک فطرت و میرگذار،1394).
دستگیره در، منزلگاه دست دادن و در آغوش کشیدن بناست. ترکیب بدیع متخلخل، به همراه قوس های به جا مانده از کلیسای گوتیک، بسیار تأثیر گذارند، گویی اشکال و سطوح این اثر شگرف، برای لمس لذت بخش چشم ها فرم دهی شده اند (شریفیان،1394).
قطعاتی از ساختمان پیشین کلیسا که به صورت کولاژهایی پراکننده در این موزه استفاده شده است، بار عاطفی و قدرت تهییج کننده بالایی در جهت تقویت تخیل و تصویر سازی های ذهنی فرد تجربه کننده دارد. بیننده در ذهن خود، این پاره ها را به هم پیوند می دهد و با بهره گیری از قوه تخیل خویش تصویری از کلیسا را در ذهنش مجسم می کند. از سوی دیگر چیدمان خاص آجر های جداره ها، بازی نور و سایه بی نظیری را در درون موزه به ارمغان می آورد. داخل موزه نیز که به گورستان عمومی اختصاص یافته است، حال و هوایی باستانی دارد و این مکان را فراهم می آورد تا بازدید کنندگان در خاطرات شان غوطه ور شوند (شریفیان،1394).
|
در راستای پاسخ به پرسش اصلی پژوهش، مبنی بر اینکه چگونه مصالح در آثار پیتر زومتور بهعنوان عاملی در تجربه حسی و ادراکی فضا ایفای نقش میکنند، سه نمونه برجسته از آثار او شامل حمام ترمه والس، کلیسای برادر کلاوس و موزه کلومبا مورد بررسی تطبیقی قرار گرفتهاند. این سه اثر هرکدام در بستر، کاربری و مفهوم متفاوتی شکل گرفتهاند اما در همه آنها، زومتور از مصالح بهمثابه یک زبان حسی بهره گرفته تا فضای معماری نه فقط دیده، بلکه زیسته شود.
برای درک عمیقتر این مسئله، در این بخش عناصر فضایی کلیدی مانند مصالح، نور، صدا، رنگ و دما، و سازماندهی فضایی بهصورت جداگانه تحلیل شدهاند. در هر پروژه، نحوه استفاده معمار از این عناصر، حسی که به مخاطب منتقل میشود و معنایی که از طریق آن القا میگردد، در قالب جدولی
|
منسجم ارائه شده است.
این جداول، نشاندهنده نگاه خاص زومتور به معماری به عنوان یک تجربه چند حسی اند. بهجای تمرکز صرف بر فرم یا عملکرد، او تلاش میکند تا از طریق انتخاب مصالح بومی، کیفیت لمسی سطوح، کنترل نور طبیعی، سکوت یا صدای محیط و نحوهی حرکت در فضا، اتمسفری خلق کند که در سطح ادراکات بدنی و ذهنی مخاطب اثرگذار باشد.
در حمام ترمه والس، ترکیب سنگ، آب و نور منجر به تجربهای مراقبهوار میشود؛ در کلیسای برادر کلاوس، مصالح سوخته و سکوت مطلق، حضور را به حس عرفانی بدل میکنند؛ و در موزه کلومبا، آجر و بتن با نور محدود، مخاطب را به تأمل تاریخی و سکوت دعوت مینمایند.
به این ترتیب، نقش مصالح از یک ابزار ساختمانی فراتر رفته و به ابزاری برای خلق معنا، برانگیختن احساس و القاء حافظه فضایی تبدیل شده است.
نتیجه گیری
در بررسی آثار پیتر زومتور، آنچه به وضوح نمایان میشود، نقشی فراتر از عملکرد برای مصالح است. در سه نمونه موردی این پژوهش، یعنی حمام ترمه والس، کلیسای برادر کلاوس و موزه کلومبا، مصالح نه تنها در شکلگیری فضا نقش دارند، بلکه تجربه حضور در آن فضا را عمیقاً تحت تأثیر قرار می دهند. تحلیل های انجام شده در جدول های شماره 5و6و7 نشان می دهند که زومتور از هر متریال، بهعنوان ابزاری حسی و معناگرا استفاده میکند؛ سنگ، چوب، بتن و آجر هرکدام با ویژگی های فیزیکی و بافت منحصر به فردشان، بستری برای انتقال مفاهیم احساسی، خاطرات و سکوت درونی فراهم میکنند.
در حمام ترمه والس، ترکیب مصالح محلی با نور کنترلشده، صدای آب و رنگهای طبیعی، منجر به خلق فضایی مراقبهمحور و آرامشبخش شده است؛ فضایی که در آن، حضور فرد با حس وزنداری، سکون و تأمل گره میخورد.
در کلیسای برادرکلاوس، با استفاده از بتن سوخته و چوب، تجربه ای حسی و روحانی شکل گرفته که به واسطه سکوت، تاریکی و نور نقطه ای، مخاطب را به درونگرایی و ارتباطی عرفانی فرا می خواند. و در موزه کلومبا، آجرهای دست ساز، بتن خنثی و نور فیلترشده، تجربهای تاریخی و آرام را رقم
میزنند که حافظهی مکان را در ذهن مخاطب تثبیت میکند.
در نتیجه میتوان گفت زومتور با بهرهگیری از ویژگیهای حسی مصالح- اعم از بافت، رنگ، صدا، نور و دما- فضاهایی خلق میکند که در آنها «حضور» به معنای کامل کلمه اتفاق می افتد.
مصالح در معماری او، زبان ساکت اما گویایی هستند که کاربر را نه فقط به دیدن، بلکه به زیستن فضا دعوت میکنند. به این ترتیب، فرضیه پژوهش مبنی بر تأثیرگذاری چندلایه و ادراکی مصالح در آثار زومتور، از مسیر تحلیل موردی تأیید شد و هدف پژوهش که شناخت نحوه ایفای نقش مصالح در تجربهی حسی معماری داخلی بود، محقق گردید.
فهرست منابع:
بهزادپور، محمد؛ حقپرست، فاطمه؛ عباسی، مبینا. (۱۴۰۲). واکاوی ادراکات حسی در معماری با رویکرد پدیدارشناسی در آثار پیتر زومتور (نمونه موردی: حمام والس و کلیسای برادران کلاوس). فصلنامه گامهای راهبردی در معماری و شهرسازی، ۹(۵)، ۶۵–۸۴.
پالاسما، یوهانی. (۱۳۹۲). دست متفکر (ترجمه علی اکبری). تهران: نشر پرهام نقش.
تقویان، نگار؛ صالحآبادی، امیرمحمد. (۱۳۹۷). نگاه معنایی پیتر زومتور به عناصر طبیعی در کلیسا برادر کلاوس. در مجموعه مقالات کنگره بینالمللی معماری و شهرسازی معاصر پیشرو در کشورهای اسلامی (۱۹–۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۷، مشهد: دانشگاه فردوسی مشهد).
ربانی، مسعود؛ ربانی، فرشید. (۱۴۰۱). ادراک حسی، خیالی و عقلی در اندیشهی معماری پیتر زومتور. در دومین همایش ملی معماری، عمران، توسعه شهری و افقهای هنر اسلامی در بیانیه گام دوم انقلاب. دانشگاه هنر اسلامی تبریز.
زومتور، پیتر. (۱۳۹۰). موزه کلومبا؛ متافیزیک حضور و هستیشناسی روح (ترجمه آرش بصیرت). بازیابیشده از وبگاه اتووود: www.etoood.com/NewsShow.aspx?nw=1031 .
نیک فطرت، مرتضی؛ موسیپور، الهام. (۱۳۹۴). بررسی آثار منتخب پیتر زومتور با رویکرد پدیدارشناسی. دومین کنفرانس ملی مطالعات نوین در معماری، عمران و شهرسازی ایران. مشهد.
نیک فطرت، مرتضی؛ میرگذار لنگرودی، سیده صدیقه. (۱۳۹۴). رهیافت پدیدارشناسی در اندیشهی پیتر زومتور. تهران: نشر علم معمار.
شریفیان، آرمین. (۱۳۹۴). پدیدارشناسی ادراکات حسی در باززندهسازی بناها (بررسی موردی: موزه کلومبا). کنفرانس بینالمللی علوم انسانی، معماری و شهرسازی ایران معاصر. تهران.
AZQuotes. (n.d.). Peter Zumthor Quotes. Retrieved April 2025, from https://www.azquotes.com/author/37086-Peter_Zumthor.
Bachelard, G. (1994). The Poetics of Space. Boston: Beacon Press. Denzin, N. K., & Lincoln, Y. S. (Eds.). (1994). Handbook of Qualitative Research. Thousand Oaks, CA: Sage Publications.
Feilden, B. M. (2003). Conservation of Historic Buildings (3rd ed.). Boston, MA: Architectural Press.
Gonçalves, A. R., Andrade, D., & Máximo, P. (2024). The use of compacted concrete in Peter Zumthor's Bruder Klaus Chapel. ARACÊ Magazine, 6(4), 17937–17956.
Holl, S., Pallasmaa, J., & Pérez-Gómez, A. (2007). Questions of Perception: Phenomenology of Architecture. San Francisco: William Stout Publishers.
Merleau-Ponty, M. (2005). Phenomenology of Perception (C. Smith, Trans.). London: Routledge.
Pallasmaa, J. (1996). The Geometry of Feeling: A look at the phenomenology of architecture. In K. Nesbitt
(Ed.), Theorizing a New Agenda for Architecture: An Anthology of Architectural Theory 1965–1995 (pp. 448–453). New York: Princeton Architectural Press.
Potworowski, I. (2022). Mediator of Transcendence: The Kolumba Museum in Cologne. CAVAD.
Saieh, N. (2010, November 2). Multiplicity and Memory: Talking About Architecture with Peter Zumthor. ArchDaily. Retrieved from https://www.archdaily.com/85656.
Vukoszávlyev, Z. (2012). Light and Essence. Óbuda University e-Bulletin, No. 1.
Zumthor, P. (2010). Thinking Architecture (3rd & expanded ed.). Basel: Birkhäuser.
Yusof, S. N. A. B. M. (2021). The Analysis of Peter
Zumthor's Emotional Architecture in Therme Vals. International Journal of Advanced Research in Engineering and Innovation (IJAREI), 3(12), 30-36