تبیین راهبردهای تعامل پذیر در طراحی فضای آموزش به منظور ارتقاء توانمندی های کودکان کار
محورهای موضوعی : طراحی محیطی
سمیه بیطرف
1
*
,
محسن کاملی
2
,
فرزاد قهرمانی چابک
3
1 - گروه معماری، واحد ساوه، دانشگاه آزاد اسلامی، ساوه، ایران.
2 - گروه معماری، واحد ساوه
3 - گروه معماری، ساوه
کلید واژه: فضاهای تعامل پذیر, کودکان کار, حس تعلق به مکان, ارتقاء توانمندی, روانشناسی محیطی,
چکیده مقاله :
آنگونه که می دانیم سلامت روان در بستر عدالت اجتماعی، یکی از مقولات مهمی است که در سالهای اخیر مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. این مطالعه به تبیین عوامل کالبدی-مجیطی موثر بر فضای آموزشی-تفریحی کودکان کار با تأکید بر ارتقاءاحساس تعلق خاطر در فضاهای جمعی بر پایۀ راهبردهای یادگیری تعاملی در بستر اجتماع میپردازد. زیرا حس مکان به کمک تکنیک های یادگیری موثر در فضای معماری، به ویژه در طراحی برای کودکان، نقش مهمی در ایجاد حس رفاه، امنیت و حس رضایتمندی آنها دارد. با توجه به اینکه کودکان کار با چالش های روانی و اجتماعی زیادی نسبت به کودکان معمولی روبرو هستند و اغلب از داشتن خانواده ی سالم محروم هستند، اهمیت این موضوع دوچندان میشود. بنابراین این پژوهش به تحلیل تأثیر ویژگیهای کالبدی مانند فرم، بافت، مصالح، مقیاس فضا، ارتباط با طبیعت و بررسی تاثیر آن بر حس تعلق خاطر کودکان کار در این فضامیپردازد. در این راستا، مطالعات نشان میدهد مولفههای محیطی، اجتماعی، شناختی و حرکتی بر حس تعلق خاطر این کودکان به مکان تأثیرگذار هستند. بنابراین طراحی مناسب فضاهای آموزشی میتواند به بهبود حس تعلق خاطر این کودکان کمک کند و زمینه ی ارتقاء سلامت روان آنها فراهم آورد و به آنها برای آماده شدن برای ورود به جامعه و داشتن زندگی سالم تر یاری رساند.
As is well recognized, mental health within the framework of social justice has emerged as a significant focus of research in recent years. This study aims to elucidate the physical and environmental factors influencing the design of educational and recreational spaces for child laborers, emphasizing the enhancement of their sense of belonging in communal areas through interactive learning strategies embedded within the community context. The concept of "sense of place," facilitated by effective learning techniques in architectural spaces—particularly in child-centric designs—plays a crucial role in fostering feelings of well-being, security, and satisfaction among children. Given that child laborers face more substantial psychological and social challenges compared to their peers and often lack the support of a healthy family environment, addressing this issue becomes even more critical. Accordingly, this research analyzes the impact of physical attributes such as form, texture, materials, spatial scale, and connection to nature on the sense of belonging experienced by child laborers within these environments. Studies indicate that environmental, social, cognitive, and motor components significantly influence these children's attachment to place. Therefore, appropriately designed educational spaces can enhance their sense of belonging, contribute to improved mental health, and assist in preparing them for integration into society and leading healthier lives.
ابراهیمی، ا.، طبقچی سالم، م. (۱۳۹۹). تأثیر فرم در معنای مکان آموزشی بر اساس نظریه وندر کلیس و کارستون (مطالعه موردی: مدارس شهر تبریز). نشریه هنرهای زیبا: معماری و شهرسازی، 25(3)، 51-60).
بیطرف، س.، نقدبیشی، ر. (1393). شناسههای ارتقاء امنیت مبتنی بر پایداری محیطی در طراحی قلمروهای عمومی. فصلنامه دانش انتظامی زنجان، 13(4)، 1-28.
فکوریان، ف.، حمزهنژاد، م. (1397). ساختمان دانشکده معماری، زمینه پرورش خلاقیت دانشجویان معماری. ابتکار و خلاقیت در علوم انسانی، 8(2)، 8-43.
حسینی، س. ح. (1384). وضعیت کودکان کار و خیابان در تهران. فصلنامه علمی پژوهشی رفاه اجتماعی، 9(5)، 155-174.
کاملنیا، ح.، حقیر، ا. (1388). الگوهای طراحی فضای سبز در «شهر دوستدار کودک» (نمونه موردی: شهر دوستدار کودک بم). هویت شهر، 6(12)، 77- 88.
لاهیجانیان، ا.، شیعهبیگی، ش. (1389). رویکردی تحلیلی به طراحی و مدیریت پارکهای شهری و رابطه آن با سلامت شهروندان، هویت شهر، 7(4)، 95-104.
معینی، م. م. (1385). افزایش قابلیت پیادهمداری، گامی به سوی شهری انسانیتر. نشریه هنرهای زیبا، 27، 5-16.
رهنما، م. ر.، ابراهیمی، ل. (1399). نقش رضایت شهروندان بر رفتارهای مثبت شهروندی (مطالعه موردی: شهر مشهد)، پژوهشهای جغرافیای انسانی، 52(1)، 39-54.
سجادی قائممقامی، پ. س.، پوردیهیمی، ش.، ضرغامی، ا. (1389). اصول پایداری اجتماعی در مجتمعهای مسکونی از دید جامعه صاحبنظران و متخصصان ایرانی. صفه، 20(51)، 75-87.
شرقی، ع. (1390). تأثیر کیفیت معماری منظر پردیس دانشگاهی بر کاربرد آموزشی آن؛ تحلیل کارکردی نظریه بازسازی تمرکز ذهنی و مطالعه دانشجویان در فضای باز. هنرهای زیبا، 8(18)، 51-62.
شفائی، م. (1388). طراحی فضاهای آموزشی برای کودکان 3 تا 6 سال با توجه به افزایش خلاقیت آنها در ایران. تز دکترای معماری، دانشگاه علم و صنعت ایران.
شفیعی، ش.، دیدهبان، م. (1395). بررسی نقش فضای معماری در ایجاد حس امنیت (نمونه موردی: طراحی فضای اقامتی کودکان کار). در دومین کنفرانس بینالمللی نخبگان عمران، معماری و شهرسازی، لندن، انگلستان.
اسمیت، ر. (1390). مدیریت کارآمد در کلاس درس (ز. صباغیان، مترجم). تهران: انتشارات صابرین.
یوسفی، س. (1396). اصول طراحی مجموعه اقامتی برای کودکان بیسرپرست (با رویکرد اجتماعی). تهران: انتشارات طحان.
وینهاوس، د. (1402). کلیدهای کشف و پرورش استعداد کودکان (ا. قیاسی، مترجم). تهران: انتشارات صابرین.
عظمتی، ح. ر.، پرویزی، ر.، کریمی آذری، ا. ر.، آقابیگی کلاکی، م. (1395). اصول طراحی مؤثر در ارتقا خلاقیت دانشآموزان در فضای آموزشی (نمونه موردی: دبیرستانهای دخترانه لاهیجان). ابتکار و خلاقیت در علوم انسانی، 6(2)، 121-142.
playgrounds on children's achievements. Naqshejahan - Studies in Theoretical and New Technologies of Architecture and
Urbanism, 9(2), 125–134. Hashem Lou, J. (2014). Nazarīye-ye moḥīṭ-garāyi-ye Jān Lāk. Retrieved from https://jafarhashemlou.blogfa.com/post/694 Rajaei Bahabadi, M. (2024). Ta'sīr-e moḥīṭ-e āmūzeshī bar salāmat-e ravān-e kudakān dar madāres-e ebtedā'ī. Retrieved from https://civilica.com/doc/2137351
دوره 3، شماره 1، صص.84-73 ، پائیز 1403 |
ترجمه انگلیسی این مقاله با عنوان: Explaining Interactive Strategies in Designing Educational Spaces to Enhance the Capabilities of Working Children در همین شماره به چاپ رسیده است. |
| تبیین راهبردهای تعامل پذیر در طراحی فضای آموزش به منظور ارتقاء توانمندی های کودکان کار
|
| سمیه بیطرف1 1 ، محسن کاملی2 ، فرزاد قهرمانی چابک3 |
1. گروه معماری، واحد ساوه، دانشگاه آزاد اسلامی، ساوه، ایران. 2. گروه معماری، واحد ساوه، دانشگاه آزاد اسلامی، ساوه، ایران. 3. گروه معماری، دانشکده فنی و مهندسی، واحد ساوه، دانشگاه آزاد اسلامی، ساوه، ایران. | |
طراحی فضای آموزش |
|
مقاله پژوهشی |
چکیده: سلامت روان در بستر عدالت اجتماعی، یکی از مقولات مهمی است که در سالهای اخیر مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. این مطالعه به تبیین عوامل کالبدی-محیطی مؤثر بر فضای آموزشی-تفریحی کودکان کار با تأکید بر ارتقاء احساس تعلق خاطر در فضاهای جمعی بر پایۀ راهبردهای یادگیری تعاملی در بستر اجتماع میپردازد. زیرا حس مکان به کمک تکنیک های یادگیری مؤثر در فضای معماری، به ویژه در طراحی برای کودکان، نقش مهمی در ایجاد حس رفاه، امنیت و حس رضایتمندی آنها دارد. با توجه به اینکه کودکان کار با چالش های روانی و اجتماعی زیادی نسبت به کودکان معمولی روبرو و اغلب از داشتن خانواده سالم محروم هستند، اهمیت این موضوع دوچندان میشود. بنابراین این پژوهش به تحلیل تأثیر ویژگیهای کالبدی مانند فرم، بافت، مصالح، مقیاس فضا، ارتباط با طبیعت و بررسی تأثیر آن بر حس تعلق خاطر کودکان کار در این فضا میپردازد. در این راستا، مطالعات نشان میدهد مؤلفههای محیطی، اجتماعی، شناختی و حرکتی بر حس تعلق خاطر این کودکان به مکان تأثیرگذار هستند. بنابراین طراحی مناسب فضاهای آموزشی میتواند به بهبود حس تعلق خاطر این کودکان کمک کند و زمینه ی ارتقاء سلامت روان آنها فراهم آورد و به آنها برای آماده شدن برای ورود به جامعه و داشتن زندگی سالم تر یاری رساند. |
تاریخ دریافت: 11/3/1404 تاریخ بازنگری: // تاریخ پذیرش: 17/3/1404 تاریخ انتشـار: 28/9/1403
| |
واژگان کلیدی: فضای آموزشی تعامل پذیر، کودکان کار، حس تعلق به مکان، ارتقاء توانمندی، روانشناسی محیطی. |
[1] *نویسنده مسئول : somayebitaraf@iau.ac.ir, +989128199213
مقدمه
در دهههای اخیر، تحول در نظریههای مرتبط با تعامل انسان و محیط، توجه ویژهای را به طراحی فضاهای آموزشی معطوف داشته است؛ بهویژه برای گروههای آسیبپذیر مانند کودکان کار. زیرا این کودکان، بهدلیل شرایط خاص اجتماعی و اقتصادی، نیازمند فضاهایی هستند که نهتنها آموزش را تسهیل کنند، بلکه به رشد اجتماعی و روانی آنها نیز کمک نمایند. مطالعات نشان میدهد که کیفیت کالبدی فضاهای آموزشی، از جمله طراحی مناسب، حضور عناصر طبیعی و مبلمان با کیفیت، تأثیر مستقیمی بر تعاملات اجتماعی و احساس تعلق کودکان دارد. بهویژه، طراحی فضاهای باز و انعطافپذیر میتواند فرصتهای بیشتری برای تعامل و یادگیری فراهم آورد. با این حال، بسیاری از فضاهای آموزشی موجود برای کودکان کار، بهدلیل طراحی نامناسب و فرسودگی، قادر به پاسخگویی به نیازهای این گروه نیستند. از اینرو، بازنگری در طراحی این فضاها با رویکردی انسانمحور و تأکید بر پایداری اجتماعی ضروری بهنظر میرسد. در این راستا این پژوهش با هدف تبیین راهبردهای طراحی فضاهای آموزشی برای کودکان کار، بر ارتقاء تعاملات اجتماعی و ایجاد حس تعلق به مکان تمرکز دارد. با بهرهگیری از مطالعات موردی و تحلیلهای میدانی، تلاش میشود تا اصولی برای طراحی فضاهایی ارائه گردد که بتوانند به توانمندسازی این کودکان و تسهیل ادغام آنها در جامعه کمک کنند. بر این اساس سوالات تحقیق عبارتند از اینکه چه ویژگیهای کالبدی و محیطی در طراحی فضاهای آموزشی میتوانند به تقویت حس تعلق خاطر در کودکان کار منجر شوند و یادگیری تعاملی در بستر اجتماع چگونه میتواند بر ارتقاء حس تعلق خاطر کودکان کار به فضاهای جمعی تأثیرگذار باشد. در این راستا اهداف تحقیق عبارتند از: شناسایی و تحلیل مؤلفههای کالبدی-محیطی مؤثر بر حس تعلق خاطر کودکان کار در فضاهای آموزش و ارائه ی راهکارهای طراحی فضاهای آموزش با رویکرد یادگیری تعاملی به منظور ارتقاء سلامت روان و حس تعلق خاطر کودکان کار که بر اساس افرضیه ی طراحی فضاهای آموزشی-تفریحی با در نظر گرفتن مؤلفههای کالبدی-محیطی مناسب و بهرهگیری از راهبردهای یادگیری تعاملی، موجب افزایش حس تعلق خاطر و ارتقاء سلامت روانی
کودکان کار میشود؛ شکل یافته است.
پیشینه پژوهش
مطالعات انجامشده در ایران نشان میدهد که پدیده کودکان کار بهعنوان یک معضل اجتماعی پیچیده، ناشی از عوامل متعددی از جمله فقر، نابرابری اقتصادی، نقص در نظام آموزشی و کمبود قوانین حمایتی مؤثر است. بر اساس پژوهش یوسفی و همکاران (1396)، بیش از 700 هزار کودک در کشور بهصورت رسمی مشغول به کار هستند و هر ساله درصدی از کودکان به دلایل مختلف ترک تحصیل میکنند و به مشاغل کاذب در مکانهای شلوغ و پرترافیک روی میآورند، که آنها را در معرض آسیبهای اجتماعی قرار میدهد. از منظر طراحی معماری، شفیعی و دیدهبان (1395) به نقش فضای معماری در ایجاد حس امنیت برای کودکان کار پرداختهاند و راهکارهای تئوری و روانشناسانهای ارائه دادهاند. کاملنیا و حقیر (1388) نیز با بررسی الگوهای طراحی فضای سبز در شهر دوستدار کودک، تأکید کردهاند که فضاهای سبز در مفهومدهی به فضاهای دوستدار کودک اثرگذار هستند. در حوزه سلامت شهری، لاهیجانیان و شیعهبیگی (1389) رابطه فضاهای شهری با سلامت شهروندان را بررسی کردهاند و به تأثیر مبلمان پارک، تجهیزات و امنیت بر آسایش روانی و جسمی شهروندان اشاره کردهاند. در زمینه ارتقاء امنیت محیطی، بیطرف و نقدبیشی (1393) شناسههای ارتقاء امنیت مبتنی بر پایداری محیطی در طراحی قلمروهای عمومی را بررسی کردهاند و مولفههای کالبدی مانند مبلمان، رنگ و نور را در فضای زیستی مطرح نمودهاند. سجادی و همکاران (1389) نیز اصول پایداری اجتماعی در طراحی فضا را از دیدگاه صاحبنظران و متخصصان معرفی کردهاند که شامل عدالت، زیباشناسی، راحتی، آسایش و امنیت میباشد. از دیدگاه جامعهشناسی، حسینی (1384) با بررسی وضعیت کودکان کار در ایران، به تشریح وضعیت نابسامان و عوامل ایجادکننده این پدیده از ابعاد جامعهشناسی پرداخته است. با توجه به مطالعات انجام شده، این تحقیق میکوشد در ادامۀ تحقیق های انجام شده به تبیین الگوهای موثر بر حس رضایتمندی و تعلق به فضای آموزشی کودکان کار و ارائۀ راهکارهای طراحی معماری در این راستا بپردازد که در جدول شماره1 جمع بندی شده است.
|
بر این اساس پژوهش حاضر به لحاظ هدف، توسعه ای کاربردی و به لحاظ نحوه ی گردآوری داده ها، توصیفی، تحلیلی و پس رویدادی برگرفته از نظریات صاحب نظران است که به دو روش کمی و کیفی توامان انجام پذیرفت. گردآوری و تحلیل دادهها، تاییدی و اکتشافی است که با استناد به مدارک مرتبط درقالب بحث و نتیجه گیری در ارائه ی الگوی کالبدی و مطالعات وابسته و بررسی نمونه های موردی شکل یافت. روش گرد آوردی اطلاعات نیز مطالعات کتابخانه ای و اسنادی اعم از مطالعۀ نظریات مرتبط، متن خوانی، آمار خوانی، جداول، تصاویر و سند خوانی است.
مبانی نظری تحقیق
آنگونه که می دانیم فضای آموزش، فضایی است که در آن، امر تعلیم، تربیت و تقویت امور آموزشی در فضایی فرهنگی را در قالب کارکرد اجتماعی نقشآفرینی میکند. همچنین آموزش به عنوان مجموعه ای از قواعدی که به عمد ترتیب داده شده، می داند که برای حمایت از فرایندهای درونی یادگیری، بنیان نهاده شده است(شرقی، 1390). بنابراین محیطهای آموزشی تابع عواملی است که در جهت رشد و خلاقیت نوآموزان موثرند؛ از جمله عوامل فیزیکی بستر(ابراهیمی و همکاران، 1399) که به طور عمده، در دو نوع محیط عینی اطراف فرد و محیط ذهنی درک شده توسط فرد می تواند نمود یابد. در این باره جَکِل به بررسی ساختار تجربی محیط جغرافیایی و ساختارشناختی آن اشاره دارد(اسمیت، 1390). ساختار محیطی شامل محیط عینی است که ایجادکنندة محرک است. این محیط ساختار شناختی مـحیط فـرد را تحت تأثیر قرار میدهد که در نگاه ساختاری بحث روان محیطی یکی از موارد مهم در بحث طراحی برای این کودکان است. در این باره محققان معتقدند ساختار فرم معماری در آموزش از عوامل بسیاری تأثیر می پذیرد؛ که از آن میان می توان به نقش معمار، طراح، طراح داخلی، روانشناس، انسان شناس، متخصصان علوم جغرافیا و محیط شناس اشاره کرد. انواع محرکهای تأثیرگذار بر زندگی، کیفیتهای روانی-عاطفی، سلامت کلی و رفاه فرد است. بنابراین محیط های آموزشی مکان هایی فعال تلقی مس شوند که هر فرد بنا به طول زمان در آن ها رخنه می کند و با گرفتن تأثیرات آن ها به صورت انگیزشی پیش می رود. لذا اگر به ترجیهات انگیزشی افرادی که در این فضاها فعالیت دارند، در زمینه روان محیط کالبدی توجه شود می توان به سطح مطلوبتری از بازخورد آموزشی دست یافت. پژوهش هاي مختلف پيرامون تأثير محيط كالبدي بر ارتقاء حس رضایتمندی نشان مي دهد مولفه های محيطي در ارتقاء آن بسیار اثرگذار است که عبارتند از:
· عوامل طبيعي محيط
محیط طبیعی نقش اساسی در رابطه با انگیزه و رضایتمندی افراد دارد. انگیزههای انگیزشی را فعال یا غیرفعال می کند. محدودیتهای محیطی به طور مستقیم بر ماهیت تمایلات انگیزشی در بازی و تأثیری که انگیزه بر پیشرفت خلاقانه دارد، تأثیر می گذارد. با اینکه نحوه تعامل انگیزه با شخصیت یا تواناییهای خلاق در انواع مختلف فضاها هنوز ناشناخته است. اما تاثیر وجود گياهان در فضاي داخلي بر خلقيات و رضایتمندی افراد و خصوصا کودکان انکار ناپذیر تلقی می شود.
· فضای سبز و ارتباط افراد با آن در فضاهای آموزشی
فضاهای سبز و باز می تواند به طور قابل توجهی بر رشد جسمی، ذهنی و اجتماعی کودکان از دوران نوزادی تا بزرگسالی مفید واقع شود. همچنین به لحاظ اینکه گردآورندة طبقات مختلف جامعه است، اهمیت ویژهای دارد. مناظر سبز، محیط اطراف و زمانی که در فضاهای سبز سپری می شود، فواید رشد ذهنی، جسمی و اجتماعی متعددی را برای کودکان به ارمغان می آورد(آزادی و همکاران، 1398) و رشد آنها را به سمت شهروندانی آگاه و مسئول از نظر زیست محیطی تشویق می کند. تحقیقات نشان داده است کودکانی که در محلههای سرسبزتر بزرگ می شوند، اغلب کمتر افسرده و مضطرب می شوند و سالمتر و شادتر هستند. این فضاها به لحاظ فیزیکی امکان مراوده، تفریح، پیاده روی، گذران اوقات فراغت، بازی، تجمع، دیدار، نشست، گفتگو و غيره را فراهم می آورد. به لحاظ ذهنی نیز تماس با طبیعت نقش غیرقابل جایگزینی در رشد مغز ایفا میکند و فرصتهای منحصربهفردی مانند برانگیختن مشارکت، ریسکپذیری، کشف، خلاقیت، تسلط و کنترل، تقویت حس خود، الهامبخش حالات عاطفی اولیه، حس شگفتی و تقویت بازسازی روانی که طبعا بر احساس رضایتمندی کودکان از فضاها را به طور مستقیم، غیر مستقیم یا باواسطه فراهم می آورد(معینی، 1385).
· ایجاد بستری جهت تعاملات پایدار اجتماعی
شکل و ساختار فضا؛ از نظر اندازه و عملکرد به طوری که میزان تعاملات را افزایش و ارتقا بخشد و بر کیفیت آن بیافزاید، بر افزایش حس رضایتمندی کودکان اثرگذار است.
شكل و اندازه فضا مي تواند زمينه ساز تجمع کودکان در ایجاد گروههاي تعاملی و روابط اجتماعي باشد. از جمله فضاهایی با کالبد و مقیاس مناسب، حفظ محصوریت، قلمروپایی و ایجاد فضاهای کوچک تعاملی.
· انعطاف پذیری عملکردها
یکی از مهم ترین مولفه های رضایتمندی، انعطاف پذیری و انطباق پذیری محیط است که زمینه ساز تسهیل خلق ایدههای بدیع است. به معنی «امکان استفاده از یک فضا در زمان های متفاوت برای عملکردهای مختلف»(فکوریان، 1397). زیرا انعطاف پذیری با اصالت ایده ها و توانایی جدا شدن از تثبیت های ذهنی مرتبط است. با این حال، بررسی انعطافپذیری تاکنون تنها از طریق اقدامات غیرمستقیم رفتاری، مانند تعویض کار انجام شده است و هنوز رویکردی برای کمی کردن انعطافپذیری فکر در بروز و ارتقاء رضایتمندی از فضا وجود ندارد. این در حالی است که تفکر انعطاف پذیر، مهارت ارزشمندی است. زیرا این امکان را فراهم می آورد که از یک "تفکر خطی" خارج شده و به یک ایدۀ کاملا جدید دست یافت؛ که این خود زمینۀ ارتقاء حس رضایتمندی و تعلق به فضا را فراهم می آورد.
در طراحی فضاهای آموزشی کودکان، استفاده از احجام به صورت معمول و تکراری کنار هم کسالت بار است (عظمتی، 1395). بنابراین ساختارهای فضايي شگفت آور و هیجان انگیزمی تواند کودکان را به وجد آورد و به افزایش میزان رضایتمندی از حضور آنها در محیط منجر گردد. بروز رساني محیط آموزشي در افزایش رضایت محیطي و بدنبال آن خلق فضاهای مثبت در نوآموزان بیشترین سهم را در پیش بیني مولفههای موثر بر رضایتمندی آنها از فضا دارد.
در اين بين كميت و كيفيت امكانات آموزشي مي تواند بر ميزان مهارت آموزی کودکان و نوآموزان و بهبود عملكرد
فضاهای آموزشی اثري اساسي داشته باشد.
با توجه به آنچه گفته شد توجه به اینکه هر معمار و هر اثر معماری، یک داعیه دارد و آن درک ارتقاء کیفیت زندگی انسان است؛ هر تصمیمی اعم از انتخاب اندازهها، رنگها، نور و سایه، نسبت بین مکان ها، صورت ظاهری ساختمان و حتی مفهومی که منتقل می کند، وقتی موضوعیت می یابد که هدف خود را بهرهمندی بیشتر مخاطب قرار داده باشند. در حقیقت کار معماری، شکل دادن به مکان زندگی است. پس فعل معماری مستلزم توجه همزمان به دو عامل شکل و زندگی است که با ساختن ظرف برای مظروف محقق می گردد. ظرفی به نام بنا برای مظروف زندگی انسان. پیداست که توجه بیش از حد به هر یک از دو عامل، یا تلقی نادرست از آنها، به معماری ای نامطلوب منجر می شود. ما انسانها بیشتر چیزهای لازم برای بقا و رشد را فعالانه می آموزیم. وقتی متولد می شویم انعطاف پذیری مان به ما این امکان را میدهد در سراسر کرۀ زمین مستقر شویم. در عین حال انعطاف پذیری ما به این معنا است که به هیچ عنوان نمی توانیم برای بقا، تنها به شناخت مادرزادی و غرایزمان اتکا کنیم. در نتیجه، تکامل زمینه ارتباط یادگیری با نظام انگیزشی را فراهم می آورد. کنجکاوی نیز به عنوان یکی از داشته های های اساسی و رضایت مرتبط با یادگیری و کسب مهارت تازه در میان انسانها مطرح است. در این میان دو نوع مهم از یادگیری، بنابر منشأ مهم رضایت از زندگی وجود دارد که اغلب از چشم افراد دور می ماند. بازی و داستانگویی. بازی در میان تمام انسانها وجود دارد. زیرا شکلی از یادگیری قواعد و راهبردهای زندگی در بزرگسالی است که به انسان کمک می کند همکاری و تعامل را بیاموزد و برای ارتقاء مرتبه در سلسله مراتب بزرگسالان به کار گرفته شود. در این میان عوامل کالبدی که منجر به حس تعلق و رضایتمندی از مكان می شود از دیدگاه صاحب نظران شامل فضای جمعی و خصوصی، مكان نمایان، جزئیات( مصالح، شكل، بافت، رنگ) متمایز، تجربیات احساسی و قابل درک است. مالینوسكی و تربر اعتقاد دارند که مكانها در اوایل کودکی بر اساس میزان اجتماعی بودنشان انتخاب می شوند. اما در اواخر کودکی حدود سن 9 تا ۱2 سالگی بر اساس اهداف استفاده از مكان. محیط فیزیكی از جمله ساختمان فضای آموزشی، حیاط و زمین بازی از ارزش اجتماعی قابل توجهی برای کودکان برخوردار است(صفایی، 1388). تئوری گیبسون نیز از ادراک و قابلیت ها و بررسی رابطۀ میان ویژگی های فیزیكی محیط و فعالیت های یک ناظر مرتبط با این موضوع می باشد. هر کدام از فضاهای آموزش از جمله کلاس های درس در گروه خرده محیطها قرار می گیرد. شاخص طراحی کلاس؛ زیبایی وتناسب با خواسته های کودک و متناسب بودن حیاط با نیازها و احساسات آنها برای خرده محیط ها ازین جمله است. حس همكاری و رقابت که مقدمهای برای سازش با محیط اطراف برای کودک است در فضاهای تعاملی، جمعی، بازی و یا حیاط شکل می یابد. بر اساس مدل تیلور و شوماخر (رهنما، 1399) منحصربه فرد بودن کالبد یک مكان، محدوده های کالبدی، سازگاری میان تعاملات اجتماعی و ویژگی های کالبدی و همگونی گروهی از عوامل تعیین کننده ی دلبستگی به شمار می روند. فضاهای باز برای کودکان، کلاسهای گروهی و دوستانه، فرایندهای مشارکتی، حس همدلی و هدف های مشترک، منجر به احساس رضایت و تعلق به محیط میشود. لذا به فضای خصوصی کلاس نیز با رویكرد اختصاص فضاها و امكانات خصوصی نگاه می شود. طراحی فضا از جمله نحوه ی طراحی محیط و مشارکت در طراحی جزءنگر محیط و مناسب
سازی محیط برای کودک از جمله عوامل کالبدی محسوب می شود.
همچنین یادگیری تعاملی، که بر اساس مشارکت فعال یادگیرنده و تعامل او با محیط و دیگران شکل میگیرد، میتواند در طراحی فضای آموزشی برای کودکان کار موثر باشد. این نوع یادگیری، با ترکیب روشهای آموزش و تفریح، بستری فراهم میکند تا کودک بتواند به شکلی مؤثرتر و جذابتر مفاهیم را یاد بگیرد. در ادامه، برخی از اثرات و دلایل این موضوع مطرح شده است:
الف) تقویت انگیزه و مشارکت: کودکان کار معمولاً از لحاظ انگیزشی در یادگیری با چالش مواجه اند. یادگیری تعاملی، با ایجاد فضای مشارکتی و ارائه فعالیتهای عملی، میتواند انگیزه آنها را افزایش دهد. تحقیقات نشان داده است که فعالیتهای یادگیری که به طور مستقیم با زندگی روزمره کودکان مرتبط هستند، موجب افزایش علاقه و مشارکت آنها میشود(هاشم لو، 2014).
ب) رشد مهارتهای اجتماعی: تعامل میان کودکان در فعالیتهای گروهی، از جمله بازیهای آموزشی و پروژههای مشترک، به بهبود مهارتهای اجتماعی کمک میکند. این مهارتها شامل همکاری، حل مسئله و برقراری ارتباط است، که برای کودکان کار به دلیل شرایط زندگیشان، اهمیت ویژهای دارد.
پ) کاهش استرس و بهبود سلامت روانی: یادگیری تعاملی، با ایجاد فضایی شاد و بدون فشار، میتواند به کاهش استرس کودکان و ارتقاء سلامت روانی آنها کمک کند. بازیها و فعالیتهای تفریحی تعاملی میتوانند به عنوان درمانی غیرمستقیم برای کودکان در معرض تنشهای شدید عمل کنند( رجایی، 2024).
ت) افزایش توانمندیهای شناختی: یادگیری تعاملی با روشهای بازیمحور و تجربی، قابلیتهای شناختی کودکان را توسعه میدهد. برای مثال، بازیهای آموزشی میتواند مهارتهای تفکر خلاق، حل مسئله و تصمیمگیری را تقویت کنند.
اث) ارتباط میان آموزش و تفریح: با ایجاد فضایی که یادگیری و تفریح در آن به صورت همزمان رخ میدهند، کودکان میتوانند مفاهیم آموزشی را به شکل عملی تجربه کرده و آنها را به زندگی روزمره خود متصل کنند. این امر خصوصاً برای
|
بنابراین می توان راهکارهای طراحی به منظور ارتقاء رضایتمندی از فضای آموزشی کودکان کار را شامل ساده سازی در پلان، دسترسی آسان، تفکیک فضایی و رعایت قلمروپایی و سلسله مراتب فضایی، جانمایی در سایت، محوریت فضای تجمع، ارتفاع ایمن دید و بازشوها و رهاسازی فضایی جدول شماره2 دسته بندی کرد.
یافته های تحقیق
بر اساس روش تحقیق در طراحی فضای آموزشی کودکان کار با تاکید بر کیفیت و مولفه های تعامل محور محیطی؛ از روشهای توصیفی-تحلیلی و همبستگی، بر اساس دادههای جمعآوریشده از ۱۹۸ نفر از خبرگان مرتبط با کودکان کار در حوزه ی طراحی معماری، دانشگاهی، روانشناس و مدیران فضاهای نگهداری از این کودکان، جدول شماره3 انجام شد. با توجه به مولفه های مستخرج از مطالعات نظری متغیرهای تحقیق به کمک روش اکتشافی از طریق مطالعات نظریات صاحب نظران و مصاحبه ی باز با خبرگان(طراحان معمار، استادان دانشگاه و مسئولین مرتبط با کودکان کار صورت پذیرفت(شکل شماره 1).
بررسی و توصیف متغیرهای اصلی تحقیق شامل متغیرهای فضای آموزش کودکان کار و رضایتمندی و تعلق خاطر که زمینه ساز یادگیری تعاملی در کودکان کار هستند، به کمک خرده مقیاس های آن به لحاظ آمارههای گرایش به مرکز(میانگین)، گرایش به پراکندگی (انحراف معیار) و توزیع نمرات (چولگی و کشیدگی) در میان 198 نفر صورت پذیرفت.( جدول شماره 4 )
|
شکل شماره 1) متغیرهای تحقیق
|
|
در این راستا با توجه به اینکه پیش فرضهای آزمون آماری شامل بررسی نرمال بودن متغیرهای تحقیق، بررسی همبستگی میان متغیرها و بررسی عدم همخطی میان متغیرهای پیش بینی جدول شماره5 مورد تحلیل قرار گرفت.
|
همچنین در جدول شماره6 بررسی همبستگی میان متغیرها مشخص شد. نتایج بررسی همبستگی میان متغیرهای تحقیق با آزمون ضریب همبستگی پیرسون، نشان می دهد متغیر کیفیت فضای آموزش کودکان کار با یادگیری تعاملی به میزان ضریب 621/0، رضایتمندی 552/0، و تعلق خاطر 395/0، همبستگی مثبت و معناداری در سطح 01/0 دارد. بدین معنا که با افزایش تعلق خاطر و رضایتمندی و یادگیری تعاملی، میزان کیفیت آموزش کودکان کار نیز افزایش می یابد. از دیگر پیش فرض های مهم در تحلیل رگرسیون خطی بررسی عدم همخطی یا همبستگی قوی متغیرهای پیش بین در مدل رگرسیون است که توسط دو آماره حداقل تحمل و عامل تورم واریانس انجام می گیرد. در صورت وجود همبستگی قوی میان متغیرهای پیش بین نتایج مدل رگرسیونی دستخوش تحریف قرار خواهدگرفت. در جدول جدول شماره 7 نتایج این دو آماره برای متغیرهای پیش بین آمده است.
|
نتیجه گیری و ارائه راهکار
آنگونه که مطرح شد، با توجه به اهمیت توجه به نسل آینده؛ هدف این پژوهش ارائۀ پیشنهادات راهبردی برای ارتقاء پایداری و سازندگی در محیطهای آموزشی برای کودکان کار به جهت افزایش کیفیت زندگی، آموزش و آیندۀ آنان است. بنابراین همخوانی این فضا با نیازهای کاربران از اصلیترین اهداف این پژوهش بوده است. زیرا در جامعه ی امروز انسان ها به دنبال عرصه ها با هویتی خاص و منعطف هستند تا در این عرصه بتوانند به تعاملات موثر دست یابند و با تعریف فضایی دعوت کننده، توام با آرامش، زمینۀ مناسبی برای آموزش و تعامل ایجاد کنند. زیرا این فضاها با چنین قابلیتی عنصر مهمی در مراکز عمومی ایفا میکنند. همچنین کاربرد تکنولوژی در سیستم آموزش، امید کارآیی و انعطاف پذیری در فضای آموزش را افزایش داده است. بنابراین ایجاد شیوۀ یادگیری مداوم در دانش افراد و خصوصا کودکان و یادگیریهای رسمی و غیررسمی خارج از کلاسهای درس را ممکن ساخته است. به منظور ارتقا کیفی آموزش که متاثر از کیفیت فضایی است، می بایست طراحی و کیفیت آن کنترل و همواره ارزیابی گردد. در این امر شاخصها به عنوان ابزار ارزیابی روند طراحی و معیارها به عنوان ارزشیابی محصول طراحی عمل میکنند. با توجه به دادههای بدست آمده از پرسشنامه و اولویتبندی سنجهها و شاخصهای مدنظر راهکارهای طراحی بدست آمد. بنابراین، با توجه و تاکید این کودکان بیش از سلامت، به موضوع تداوم بقا و کیفیت زندگی، نشان می دهد این کودکان با توجه به آسیب های شدید روحی بیش از آن که در فکر سلامت و ارتقا کیفیت زندگی خود باشند با تکیه بر آمال و آرزوهایشان به تداوم بقا و امکانات و آینده ی خود می اندیشند که نشان از آسیب های شدید روحی و روانی آنان در برآوردن نیازهای اولیه ی است که نیاز به بازنگری و توجه به این موضوع در توجه به ایجاد فضاهایی مناسب برای این کودکان است تا بتوانیم بخشی از این آسیب های روحی، جسمی و آلام آنها را بکاهیم که بخشی از این راهکارها در جدول شماره 7 جمع بندی شده است.
پی نوشت:
1. Taylor and Shoemaker Model
2. Tolerance
3. (VIF) Variance inflation factor
فهرست منابع:
ابراهیمی، ا.، طبقچی سالم، م. (۱۳۹۹). تأثیر فرم در معنای مکان آموزشی بر اساس نظریه وندر کلیس و کارستون (مطالعه موردی: مدارس شهر تبریز). نشریه هنرهای زیبا: معماری و شهرسازی، 25(3)، 51-60).
بیطرف، س.، نقدبیشی، ر. (1393). شناسههای ارتقاء امنیت مبتنی بر پایداری محیطی در طراحی قلمروهای عمومی. فصلنامه دانش انتظامی زنجان، 13(4)، 1-28.
فکوریان، ف.، حمزهنژاد، م. (1397). ساختمان دانشکده معماری، زمینه پرورش خلاقیت دانشجویان معماری. ابتکار و خلاقیت در علوم انسانی، 8(2)، 8-43.
|
|
حسینی، س. ح. (1384). وضعیت کودکان کار و خیابان در تهران. فصلنامه علمی پژوهشی رفاه اجتماعی، 9(5)، 155-174.
کاملنیا، ح.، حقیر، ا. (1388). الگوهای طراحی فضای سبز در «شهر دوستدار کودک» (نمونه موردی: شهر دوستدار کودک بم). هویت شهر، 6(12)، 77- 88.
لاهیجانیان، ا.، شیعهبیگی، ش. (1389). رویکردی تحلیلی به طراحی و مدیریت پارکهای شهری و رابطه آن با سلامت شهروندان، هویت شهر، 7(4)، 95-104.
معینی، م. م. (1385). افزایش قابلیت پیادهمداری، گامی به سوی شهری انسانیتر. نشریه هنرهای زیبا، 27، 5-16.
رهنما، م. ر.، ابراهیمی، ل. (1399). نقش رضایت شهروندان بر رفتارهای مثبت شهروندی (مطالعه موردی: شهر مشهد)، پژوهشهای جغرافیای انسانی، 52(1)، 39-54.
سجادی قائممقامی، پ. س.، پوردیهیمی، ش.، ضرغامی، ا. (1389). اصول پایداری اجتماعی در مجتمعهای مسکونی از دید جامعه صاحبنظران و متخصصان ایرانی. صفه، 20(51)، 75-87.
شرقی، ع. (1390). تأثیر کیفیت معماری منظر پردیس دانشگاهی بر کاربرد آموزشی آن؛ تحلیل کارکردی نظریه بازسازی تمرکز ذهنی و مطالعه دانشجویان در فضای باز. هنرهای زیبا، 8(18)، 51-62.
شفائی، م. (1388). طراحی فضاهای آموزشی برای کودکان 3 تا 6 سال با توجه به افزایش خلاقیت آنها در ایران. تز دکترای معماری، دانشگاه علم و صنعت ایران.
|
اسمیت، ر. (1390). مدیریت کارآمد در کلاس درس (ز. صباغیان، مترجم). تهران: انتشارات صابرین.
یوسفی، س. (1396). اصول طراحی مجموعه اقامتی برای کودکان بیسرپرست (با رویکرد اجتماعی). تهران: انتشارات طحان.
وینهاوس، د. (1402). کلیدهای کشف و پرورش استعداد کودکان (ا. قیاسی، مترجم). تهران: انتشارات صابرین.
عظمتی، ح. ر.، پرویزی، ر.، کریمی آذری، ا. ر.، آقابیگی کلاکی، م. (1395). اصول طراحی مؤثر در ارتقا خلاقیت دانشآموزان در فضای آموزشی (نمونه موردی: دبیرستانهای دخترانه لاهیجان). ابتکار و خلاقیت در علوم انسانی، 6(2)، 121-142.
playgrounds on children's achievements. Naqshejahan - Studies in Theoretical and New Technologies of Architecture and Urbanism, 9(2), 125–134.
Hashem Lou, J. (2014). Nazarīye-ye moḥīṭ-garāyi-ye Jān Lāk. Retrieved from https://jafarhashemlou.blogfa.com/post/694
Rajaei Bahabadi, M. (2024). Ta'sīr-e moḥīṭ-e āmūzeshī bar salāmat-e ravān-e kudakān dar madāres-e ebtedā'ī. Retrieved from https://civilica.com/doc/2137351