تبیین مدل هنجار فضایی با هدف ترویج رفتار پایدار در مجتمعهای مسکونی بر اساس نظریه نحو فضا (مطالعه موردی: شهر شیراز)
محورهای موضوعی : جامعه شناسی و سکونتگاههای انسانی
مرضیه شاهرودی کلور
1
(گروه معماری، واحد خلخال، دانشگاه آزاد اسلامی، خلخال، ایران)
خسرو موحد
2
(گروه معماری، واحد خلخال، دانشگاه آزاد اسلامی، خلخال، ایران؛ گروه معماری، واحد شیراز، دانشگاه آزاد اسلامی، شیراز، ایران.)
حجت الله رشیدکلویر
3
(گروه معماری، واحد خلخال، دانشگاه آزاداسلامی، خلخال، ایران؛ گروه معماری، دانشکدهفنیومهندسی، دانشگاه محققاردبیلی،)
ملیحه تقی پور
4
(گروه معماری، واحد خلخال، دانشگاه آزاد اسلامی، خلخال، ایران؛ گروه معماری، واحد شیراز، دانشگاه آزاد اسلامی، شیراز، ایران.)
کلید واژه: مسکن, نحو فضا, رفتار فضایی, رفتار پایدار, هنجار فضایی,
چکیده مقاله :
مقدمه: با توجه به اهمیت رفتار افراد در تحقق اهداف پایداری، مدلهای رفتاری به نحوی سعی در شناخت مولفههایی داشتهاند که پیشبینیکننده رفتار پایدار باشد. علیرغم تحقیقات بیشماری که رفتارها و ساختارهای فضایی را مورد مطالعه قرار دادهاند، تاکنون تحقیقی در زمینه تاثیر رفتار فضایی بر رفتار پایدار انجام نشده است. پژوهش حاضر با افزودن رفتار فضایی به مولفههای مدل رفتار برنامهریزی شده (انگیزش، نگرش، هنجار و کنترل رفتاری درک شده) به بررسی تاثیر این عامل پرداخته است.هدف پژوهش: هدف نهایی دستیابی به دیدگاه مشخصتری در رابطه بین محیط فیزیکی مسکن و رفتار انسان با تاکید بر فضامحوری معماری معاصر است.روششناسی تحقیق: 516 پرسشنامه محقق ساخته که توسط محققان حوزه رفتار و روانشناسی مورد تایید قرار گرفته بود توزیع شد. چگونگی این تاثیرگذاری مستلزم بررسی ساختارهای فضایی و ویژگیهای آنها بود. به همین دلیل، الگوهای ساختاری و نحوی مسکن شهروندان مورد آزمون قرار گرفته نیز برداشت شد. مدل معادلات ساختاری، آزمون تحلیل واریانس و آزمونهای نحوی محاسبه شاخص دید، همپیوندی، عمق و ارزش فضایی ابزارهای تحلیلی این پژوهش بودهاند.قلمرو جغرافیایی پژوهش: شهر شیراز و مناطق 11 گانه آن محدوده مورد مطالعه تحقیق را تشکیل میدهند.یافتهها و بحث: رفتار فضایی دارای ارتباط مثبت و متقابل با همه فاکتورهای رفتار برنامهریزی شده میباشد و بیشترین تاثیر را بر رفتار همیشگی و هنجارها داشته است. آزمون مقایسه میانگین نشان داد میان رفتار فضایی و رفتار پایدار افراد در دو الگوی مرکزگرا و محورگرا تفاوت معناداری وجود دارد. این تفاوت ناشی از ارزش فضایی قلمروهای مختلف و امکانات محیطی و فضایی بود که در اختیار ساکنان خود قرار میدهند. الگوی مرکزگرا، قلمروی عمومی را با یکپارچگی و دید بالاتر در معرض استفاده بیشتر قرار میدهد و الگوی محورگرا قلمروهای خصوصی را مورد اهمیت بیشتری قرار داده و خلوتگزینی را تشویق کرده است.نتایج: نتیجه تحقیق، با توجه به تاثیر استفادهپذیری و میدانهای دید و عمق متوسط هر فضا که کنترلکننده ارتباطات و تعاملات بین اعضای یک جامعه کوچک مانند خانواده هستند، مدل هنجار فضایی نامگذاری شده است.
Introduction Due to the importance of individuals' behavior in achieving the goals of sustainability, behavioral models have somehow tried to identify components that predict sustainable behavior. Despite numerous studies that have studied spatial behaviors and structures, so far no research has been done on the effect of spatial behavior on sustainable behavior. The present study investigates the effect of this factor by adding spatial behavior to the components of the planned behavior model (motivation, attitude, norm, and perceived behavioral control).Methodology 516 researcher-made questionnaires were distributed that were approved by researchers in the field of behavior and psychology. How this affected was required to examine spatial structures and their characteristics. For this reason, the structural and syntactic patterns of the citizens' housing were also examined. Structural equation model, analysis of variance test, and syntactic tests for calculating the index of visibility, integration, depth, and spatial value have been the analytical tools of this research.Geographical area of research The city of Shiraz and its 11 regions constitute the study area.Results and discussion Spatial behavior has a positive and interactive relationship with all factors of planned behavior and among them, it has had the greatest impact on usual behavior and norms. F test showed that there is a significant difference between spatial behavior and sustainable behavior of individuals in both central and axial patterns. This difference was due to the spatial value of the different territories and the environmental and spatial facilities they provide to their inhabitants. The central pattern exposes the public realm to greater use with greater integrity and visibility, and the axial model places more importance on the private realm and encourages privacy.Conclusion The result of the research is the spatial norm model named according to the impact of usability and the fields of visibility and mean depth of each space that control the communication and interactions between members of a small community such as family.
_||_