تحلیل گفتمان مرد در شعر فروغ فرخ زاد و غاده سمّان
محورهای موضوعی : تمثیل در زبان و ادب فارسی
1 - دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی
دانشگاه آزاد اسلامی - واحد تهران جنوب - ایران
کلید واژه: گفتمان, Discourse, Feminism, فروغ فرخ زاد, غادةسمان, مرد, فمنیسم, Forough Farrokhzad, Ghada al-Samman, Man,
چکیده مقاله :
در عصرما، عصردانش و آگاهی که زنان نیز در ساختن آن سهم قابلتوجّهی دارند، برآنند تازن را به جایگاه اصلی و طبیعی آن در کنار مرد ارتقا دهند. درگذشته های دور جهل و توحش، زن را به حیوانی خانگی بدل کرده بودکه نمی توانست هم پای مرد در جامعه، منشأ اثرباشد. بدین جهت زن، در محدوده ی خانه به روزمرگی تن داده بود. جنبش اصالت زن که در اروپا محصول انسان گرایی و رنسانس بود به زودی سراسر اروپارافراگرفت و بعدهابه سرزمین های مشرق زمین نیزسرایت کرد. در سرزمین های اسلامی، فمنیسم افراطی دیده نمی شودزیرازن در مکتب اسلام،برخلاف کلیسای قرون وسطی، از حقوق مدنی (به جز در ارث و شهادت)، برخوردار بود؛ فروغ فرخ زاد شاعرایرانی و غادةسمان شاعر معاصر عرب،در برخورد با مسأله ی مرد و آزادی زن و حقوق او، همانندند. در گفتمان فروغ و غادة، مرد دو چهره دارد؛ غارت گر گذشته و امیدبخش و کامل کننده ی زندگی امروز.
In our era, the age of science and knowledge, where women are also making a significant contribution, educated women try to promote the place of women to its original and natural position, alongside the man. In the distant past, ignorance and savagery had become her into a pet, which couldn’t be as effective as men in society. Therefore, woman in the limits of home had accepted routine life. The women’s originality movement that was product of Humanism and the Renaissance, very soon enveloped all over the Europe and later spread among the Orient lands. In Islamic lands, radical Feminism is not seen. Because in ISLAM women enjoyed civil rights, except in the case of inheritance and witness, unlike the Middle age Church. So the orient women are not men’s enemy. They believe that women are complementary to men and trying to resolve this misunderstanding with men. In dealing with, women right and her freedom in front of men, Forough Farrokhzad, Iranian poet and Ghada Al-Samman, Arabic poet are the same. In this discourse, although the man once was unwanted enemy, now is her lover too. So in their discourse, the man has two faces, marauder in the past and promising besides complementary of today’s life.