نقش بازتحلیل در تغییرات صرفی زبان فارسی
محورهای موضوعی : اسطوره
1 - استادیار پارهوقت دانشگاه آزاد اسلامی ـ واحد همدان / استادیار گروه زبانشناسی دانشگاه بوعلی سینا
کلید واژه: بازتحلیل, صرف, قیاس, واژهسازی, ساخت معکوس,
چکیده مقاله :
زبانشناسان بازتحلیل را در مقام یکی از ساز و کارهای مهم تغییر زبانی طبقهبندی کردهاند. بازتحلیل میتواند موجب تغییرات صرفی و نحوی شود. در بعضی از تغییرات صرفی، سخنگویان ساختار تاریخی و اولیة کلمه یا کلماتی را نادیده میگیرند و برای آنها ساختار ثانویه و کاملاً متفاوتی قائل میشوند و از این راه ، کلمات یا تک واژهای جدیدی پا به عرصة وجود میگذارد. این بازتحلیل و تلقّیِ ثانویه، بیشتر حاصل ناآگاهی، کمسوادی و یا بیدقتی است. به طور معمول، در دستور سنتی، ساختهای حاصل از بازتحلیل را غلط مشهور، اشتقاق عامیانه و صورت جعلی مینامند. ولی شواهد مربوط به زبان فارسی و زبانهای دیگر بیانگر آن است که بسیاری از ساختهای بازتحلیل شده، استعمال عام مییابند و بهاصطلاح در زبان جا میافتند. ما در این تحقیق به بررسی نقش بازتحلیل در تغییرات صرفی زبان فارسی نو خواهیم پرداخت و با شواهد عینی که بیشتر از کتابها و مقالات دارای ماهیت تجویزی و ریشهشناختی استخراج کردهایم، نشان خواهیم داد که در این زبان، بسیاری از تغییرات صرفی در نتیجة عملکرد بازتحلیل به وجود آمده است. منظور ما از فارسی نو، فارسی دورة اسلامی تاکنون است.
In historical linguistics, reanalysis is considered as one of the important mechanisms involved in morphological and syntactic changes. In this article, an emphasis is put on the role of reanalysis in morphological changes of New Persian. By providing appropriate evidence from the most prescriptive grammars and etymological dictionaries and articles, we will illustrate that reanalysis is triggered by ignorance of the speakers as to the original internal structure of words. In this connection, it is concluded that speakers with little educational background reanalyze words more frequently.
_||_