مفهوم پردازی مدل تعالی کسب و کار:مبتنی بر رویکرد آینده پژوهی
محورهای موضوعی : آینده پژوهییوسف ملک میرزایی 1 , محمد محمودی میمند 2 , علی رجب زاده قطری 3 , محمود سمیعی نصر 4
1 - دانشجو دکتری مدیریت بازرگانی با گرایش بازاریابی،گروه مدیریت،دانشگاه آزاد اسلامی،واحد بین المللی کیش
2 - دانشیار،دپارتمان بازرگانی و MBA ،دانشگاه پیام نور،تهران،صندوق پستی 3697-19395
3 - دانشیار،دانشکده اقتصاد و مدیریت،دانشگاه تربیت مدرس
4 - استادیار،گروه مدیریت،دانشگاه آزاد اسلامی،واحد تهران جنوب
کلید واژه: پراگماتیسم, تحلیل متن, فراترکیب, آینده پژوهی, گراند تئوری, تعالی کسبوکار,
چکیده مقاله :
زمینه فلسفی با انگاره انتقادی و نحله کنش متقابل گرایی نمادین با جهت گیری بنیادی و رویکرد استقرایی و صبغه کیفی از نوع کتابخانه ای با استراتژی گرند تئوری گونه جمعیت ساختی به روش فراترکیب و تحلیل محتوا با هدف توصیف و اکتشاف مدل سرآمدی کسبوکار و شناسایی متغییرها و شاخصهای آن مبتنی بر رویکرد آینده پژوهی می باشد.روشها بهوسیله تکنیک فراترکیب و فرا تحلیل به کدگذاری باز، محوری و انتخابی میپردازد که خروجی آنیک مفهوم جدید هست. گردآوری دادههای این مقاله بر اساس مطالعات اسناد درزمینهٔ مدلهای تعالی هست. جامعه موردمطالعه بهطور دقیقتر شامل مدلهای موجود در مجلات و نشریات معتبر با منطق نمونهگیری نظری است تا به اشباع نظری برسیم و برای روایی از دو استراتژی مشارکت بلندمدت و همهجانبه نگری جهت تأیید پایایی از دو کدگذار با توافق روی کدگذاری باز در این پژوهش مورداستفاده قرار گرفته است. جهت تحلیل از نرمافزار مکس کیودا استفادهشده است.یافتهها این پژوهش که از 101 مدل مفهومی سرآمدی موردمطالعه در مرحله کدگذاری به 869 مفهوم یا کدباز به دست آمد. سپس کدهای اولیه مشترک ازنظر معنایی به 24 مقوله عمده تقسیم شد؛ که در مرحله کدگذاری انتخابی منجر به ایجاد 5 بعد گردید و نتیجه به دست آمده ایجاد مفهوم نظری با ابعاد مردم، بازار، کار، مدیریت و عوامل زمینهساز تعیین گردید.که این نظریه کمک شایانی به سرآمدی کسب و کارهای کوچک و متوسط با در نظر گرفتن پارادایم های جدید جهت ارزیابی کسب و کار های در آینده می باشد.
This is a philosophical study with critical paradigm, using symbolic interactionism with fundamental orientation, inductive reasoning, the qualitative library-based approach, the Grounded Theory, meta-synthesis and the content analysis method. It aims to describe and explore the business excellence model and identify its variables and indicators based on a futuristic approach. Using the meta-synthesis and meta-analysis techniques, the methods involve open, axial and selective coding, resulting in a new concept. The required data were collected through a review and study of the documents on business excellence models. The study specifically focused on the models set forth in valid magazines and journals with the theoretical sampling logic in order to reach theoretical saturation. We used two long-term and holistic participatory strategies for validity, as well as two coders with agreement on open coding for reliability. We used the MAXQDA software for data analysis. The findings of this study were obtained from 101 conceptual models of business excellence and 869 concepts or open codes at the coding stage. Then the basic codes with the same meanings were divided into 24 major categories, which led to the creation of five dimensions at the selective coding stage and a theoretical concept with the dimensions of people, market, work, management, and underlying factors. This theory made an important contribution to the success of small and medium-sized businesses by taking into account the new paradigms for assessing businesses in the future.
_||_
مفهومپردازی مدل تعالی کسبوکار:مبتنی بر رویکرد آینده پژوهی
چکیده:
زمینه فلسفی با انگاره انتقادی و نحله کنش متقابل گرایی نمادین با جهت گیری بنیادی و رویکرد استقرایی و صبغه کیفی از نوع کتابخانه ای با استراتژی گرند تئوری گونه جمعیت ساختی به روش فراترکیب و تحلیل محتوا
با هدف توصیف و اکتشاف مدل سرآمدی کسبوکار و شناسایی متغییرها و شاخصهای آن مبتنی بر رویکرد آینده پژوهی می باشد.
روشها بهوسیله تکنیک فراترکیب و فرا تحلیل به کدگذاری باز، محوری و انتخابی میپردازد که خروجی آنیک مفهوم جدید هست. گردآوری دادههای این مقاله بر اساس مطالعات اسناد درزمینهٔ مدلهای تعالی هست. جامعه موردمطالعه بهطور دقیقتر شامل مدلهای موجود در مجلات و نشریات معتبر با منطق نمونهگیری نظری است تا به اشباع نظری برسیم و برای روایی از دو استراتژی مشارکت بلندمدت و همهجانبه نگری جهت تأیید پایایی از دو کدگذار با توافق روی کدگذاری باز در این پژوهش مورداستفاده قرار گرفته است. جهت تحلیل از نرمافزار مکس کیودا استفادهشده است.
یافتهها این پژوهش که از 101 مدل مفهومی سرآمدی موردمطالعه در مرحله کدگذاری به 869 مفهوم یا کدباز به دست آمد. سپس کدهای اولیه مشترک ازنظر معنایی به 24 مقوله عمده تقسیم شد؛ که در مرحله کدگذاری انتخابی منجر به ایجاد 5 بعد گردید.
نتایج به دست آمده ایجاد مفهوم نظری با ابعاد مردم، بازار، کار، مدیریت و عوامل زمینهساز تعیین گردید.که این نظریه کمک شایانی به سرآمدی کسب و کارهای کوچک و متوسط با در نظر گرفتن پارادایم های جدید جهت ارزیابی کسب و کار های در آینده می باشد.
واژههای کلیدی: پراگماتیسم، تعالی کسبوکار، تحلیل متن، (Bentley, 2015)فراترکیب، گراند تئوری،آینده پژوهی.
مقدمه :
تعالی به معنای تکامل است. تعالی به معنی زیبایی گلهاست. یک فرد از طریق کار و فعالیت به تعالی برسد. در لغتنامه، تعالی به معنای ((کیفیت با بالاترین نظم)) است (Mi Dahlgaard-Park & Dahlgaard, 2007). در ادبیات مدیریت، واژه کیفیت مفهوم متفاوت و تعاریف گوناگونی دارد ازجمله: تعالی، ارزش مناسب برای استفاده، تطابق با ویژگیها و خصیصهها، تناسب با الزامات، بدون نقص، برآورده ساختن انتظارات مشتریان یا بالاتر از آن. این تعاریف، جنبههای مختلفی از کیفیت و تعالیاند. در سال 1987 برخی از نویسندگان و متفکران مانند دمینگ، ایشیکاوا، پیترز و لمیا از نقش و اهمیت بیشتر کیفیت بهعنوان مبنا و سنگ بنای اصلی تعالی، حمایت کردند. نویسندگان و خبرگان دیگری مانند جوران و کراسبی 1990 تمرکزشان بر روی نیازهای مستقیم کسبوکار بوده است. جنسن در سال 2000 بیان میدارد که شرکتها بایستی یک هدف ارزشی و منحصربهفرد داشته باشند. شافر و تامسون 1992 تعالی را در کسب نتایج مالی مطرح کردند(Sharma & Talwar, 2007).
نخستین الگوی جهانی تعالی کسبوکار، جایزه دمینگ بود که در سال 1951 بهوسیله انجمن علمی و مهندسی ژاپن معرفی شد. جایزه بعدی با عنوان انجمن اجرایی خبره بهوسیله موسسه ملی کیفیت کانادا در سال 1984 معرفی شد. بعدازآن، جایزه کیفی مالکوم بالدریج بود که در سال 1987 توسط موسسه ملی استاندارد و فناوری آمریکا ارائه شد و سپس جایزه کیفیت استرالیا در سال 1988 معرفی شد. موسسه توسعه تجارت بینالملل، استاندارد ایزو 9000 را بهعنوان یک استاندارد بینالمللی برای تشخیص استاندارد مدیریت کیفیت، در سال 1987 معرفی شد. جایزه کیفیت اروپا بر اساس الگوی بنیاد اروپایی مدیریت کیفیت در سال 1990 ایجاد کردند. اغلب آنها از الگوی دمینگ و کیفیت در سال 1991 ایجاد شد. همزمان با کشورهای اروپایی چندین کشور در آسیا نیز جوایز کیفی را در سال 1990 ایجاد کردند. اغلب آنها از مدل دمینگ و کیفیت بهعنوان مرجع استفاده کردند. برای مثال در هند در سال 1994 سنگاپور و ژاپن در سال 1995، فیلیپین در سال 1997، فیجی در سال 1998، تایلند در سال 2001 الگوهای کیفی را طراحی کردند. الگوهای تعالی مالکوم بالدریچ از آمریکا، الگوی بنیاد اروپایی مدیریت کیفیت و الگوی جایزه دمینگ از ژاپن، در سطح جهانی شناسایی و بهعنوان مادر سایر الگوها و جوایز معرفی شدند(Searle, 2005).
مرور پیشینه پژوهش
هدف اصلی مقاله پیش رو افزودن به گستره سطح و عمق دانش موجود در حیطهی سرآمدی کسبوکار است، زیرا که با بررسی مجموع مقالات فارسی و لاتین و تمرکز بر روی مدل تعالی کسبوکار و جستجو در پایگاههای استنادی و موتورهای جستجو، با فیلتر بر روی عنوان، چکیده با کلیدواژه تعالی کسبوکار منتشرشده هست. نتایج جستجو در این خصوص، به تعداد زیادی پژوهش روبرو خواهیم شد. تعداد پژوهشهای صورت گرفته یکی از معیارهای انتخاب موضوع پژوهشی هست و تعداد زیاد پژوهش نشاندهنده این هست که سؤالات، دادههای اطلاعاتی کامل در مورد موضوع وجود دارد و بهراحتی میتوان از برنامههای پیشرفته تحلیلهای آماری استفاده کرد، اما وضعیت بسیار متفاوتتر از قضاوت اولیه است؛ زیرا بامطالعه بر روی چکیده و بررسی مدلهای مفهومی و کلیدواژه پژوهشهای صورت گرفته به این نتیجه میتوان دستیافت که از واژه کسبوکار در علوم مختلف بهخصوص در علم مدیریت و زیرشاخههای آن به شکل وسیع استفادهشده است.
اما این واژه به شایستگی معنا و مفهوم کسبوکار نپرداخته و در هر شاخه علمی که محققان به ارائه و ارزیابی پرداختهاند و مدلی ارائه دادهاند از این واژه بهدفعات استفاده گردیده است. بهعنوانمثال زمانی که تعریف عمومی مدل تعالی کیفیت اتحادیه اروپا بررسی میشود، از واژه کسبوکار در عنوان استفاده نموده است؛ اما رویکردش بیشتر به تعالی سازمان معطوف است و سایر مدلها هم به این شکل هست. البته تعالی به هر شکل باعث توسعه کسبوکار میشود. حتی خیلی از شاخصهای مدلهای موجود میتواند در کسبوکارها استفاده شوند و موجب بهبود مستمر شوند.به طور کلی تعالی یک فعالیت مستمر جهت بهبود با نگاهی به آینده است.
اصطلاح تعالی / مفهومی است که به طور گسترده ای در تحقیقات و عمل استفاده می شود. با این وجود، اگر چه بسیاری از تعاریف تعالی و عوامل موفقیت در زمینه تعالی وجود دارد، اما تعداد کمی از سازمانها موفق به دستیابی به هدف تعالی شده اند. که این به دلیل یک اشتباه واقعی در میان مدیران در مورد برتری کسب و کار خود است. با استفاده از بررسی سیستماتیک ادبیات عملیات در مورد مفاهیم تعالی، ما بسیاری از مفاهیم مرتبط با واژه تعالی را شناسایی می کنیم. در پاسخ، یک تعریف جامع که به دنبال تحکیم مفاهیم مختلف است. تعالی به عنوان ترکیبی از تعالی عملیاتی (بهره وری) و تعالی خدمات (اثربخشی) تعریف می شود. تجزیه و تحلیل های بیشتر حاکی از آن است که مدل های تعالی کسب و کار موجود ممکن است برای حفظ برتری و ایجاد کسب و کار خوب مضر باشند. به طور خاص، مدل های تعالی کسب و کار به نظر می رسد بیش از حد به ایجاد ارزش تکیه دارند. علاوه بر این، آنها اغلب فاقد یک جزء استراتژیک هستند، از جمله مفاهیم نظیر انتخاب استراتژیک، تراز بندی و مزیت رقابتی پایدار. این پیامدهای عمده ای برای تحقیق و عمل دارد.(Thürer, et al ,2018)
مدل بلوغ یکراه مفید برای ارزیابی فرایندها و بهطورکلی سطح بلوغ کسبوکار است. بااینحال پیدا کردن مدل مناسب بلوغ کار سادهای نیست که در مدلهای رایج کمبود یک مدل بلوغ برای یک منطقه خاص درروند مدیریت 6 سیگما باریک وجود ندارد که باید در توسعه مدلها در نظر گرفته شود (Albliwi, Antony&et al, 2014).
مدلهای مختلفی وجود دارد که میتواند به شرکت برای کارآفرینی کمک کند که اغلب بر روی عوامل موفقیت بحرانی معمول مدیریت کیفیت جامع مانند کارکنان، مشتری، رهبری، فرآیند، مدیریت و غیره تمرکز دارند و چارچوبهای کمتری به پیچیدگی و پویایی توجه دارند؛ و در اغلب مدلها آنچه را که باید جهت تعالی انجام دهند را بیان میکنند اما توضیح نمیدهند که آن را چگونه میتوان انجام داد. تحقیقات نشان میدهد که 70 درصد شکست مدلهای تعالی در پیادهسازی تنها به ساختارهای خاص عملیاتی بستگی به نوع شدت تحت تأثیر آن تغییر است. راهحل برای رفع چالشها یکپارچه کردن مدلهای تعالی با توجه به فرآیندهای پویا و پیچیده راه کاری جهت توسعه کسب و کار های آینده بهمنظور تضمین نتایج پایدار برای کلیه ذینفعان است (Amir Bolboli & Reiche, 2013).
در مدلهای سرآمدی بیشتر استراتژی با دیدگاه محیط استاتیک درک و اعمالشده است که باید استراتژی بهصورت یکپارچه جهت تولید نتایج مثبت و پایدار برای آینده دیده شود که شکاف موجود در تحقیقات گذشته مشهود است(Balbastre-Benavent & Canet-Giner, 2011).
باوجود استفاده گسترده از مدلهای تعالی بهعنوان ابزار خودارزیابی در دو دهه گذشته، در مورد منطق پایهای که در پی ارتقای سازمانها به معیارهای آنها اهمیت دارد، کمی شناختهشده است و اینکه آیا این نمرات با واقعیتهای تجاری همخوانی دارد. وزن معیارهای مدل بنیاد اروپائی مدیریت کیفیت در اروپا (که بهطور مستقیم توسط مدیران درک شده و با تجزیهوتحلیل آماری به دست میآید باارزشهایی که سازمان تبلیغکننده به آنها داده است متفاوت است؛ و مدیران باید وزن خود را برای هر عنصر با توجه به ویژگیهای شرکت و استراتژی ها و برنامه های خود تعریف کنند(Gómez-Gómez & et al, 2016).
سهم نوآوری مدل کسبوکار برای کارآفرینی مشترک بین شرکتهای کوچک و متوسط در جهت تحقیقات آینده با تمرکز خاص بر شرکتهای کوچک و متوسط صورت پذیرفت. اگرچه همکاری بین شرکت بهعنوان یک استراتژی رشد کلیدی شناختهشده است، تحقق کارآفرینی بهعنوان یک هدف همکاری هنوز هم به تحقیق و توسعه بیشتری نیاز دارد. بهطور مشابه، باوجود اذعان مدل کسبوکار بهعنوان یک ابزار مفهومی مفید برای توصیف منطق ایجاد ارزش شرکت، هنوز هم تا حدودی مبهم باقیمانده است که چگونه شرکتها میتوانند از طریق نوآوری مشترک این کار را انجام دهند؛ و بالاتر از این، تعامل بین نوآوری مدل کسبوکار و کارآفرینی مشترک به نظر میرسد درواقع یکراه نویدبخشی باشد.(Rezazadeh, 2017)
نقش واسطه مدیریت جامع کیفیت و تعالی سازمانی و اثر تعدیل فرهنگسازمانی کارآفرینانه بر رابطه بین برنامهریزی منابع سازمان و عملکرد سازمانی رابطه مثبت و معنیداری بین برنامهریزی منابع سازمان، تعالی سازمانی، مدیریت جامع کیفیت و عملکرد سازمانی وجود دارد. علاوه بر این، مدیریت جامع کیفیت به حدی واسطه اثر برنامهریزی منابع سازمان بر عملکرد سازمانی است که در آن تعالی سازمانی را بهطور کامل واسطه اثر در همان رابطه پیداشده است. بااینحال، نقش تعدیل فرهنگسازمانی کارآفرینی بر برنامهریزی منابع سازمان، مدیریت جامع کیفیت و عملکرد سازمانی تأیید نشده است.(Al-Dhaafri & et al, 2016)
اندازهگیری و عملکرد شاخصهای عملکرد: مروری بر مقالات و ارائه مدلی برای تصویب عملی دستگاههای سنجش عملکرد توسعهیافته و اجرا برای حمایت از تحقق اهداف یک سازمان یا ابتکار سازمانی است. دستگاههای سنجش عملکرد ساختیافته برای فعال کردن نظارت بر عملکرد است. این نظارت از طریق شناسایی زمینههای نگرانی و موفقیت انجامشده است، با اهداف نهایی درحالتوسعه قابلیتهای سازمانی و افزایش یادگیری سازمانی است. این مقاله به بررسی ادبیات در اندازهگیری عملکرد و اجرای آن و پیشنهاد یک مدل برای هدایت توسعه و اجرای دستگاههای سنجش عملکرد است. (Star &et al, 2016)
تنظیمات مدل کسبوکار: یک چارچوب پنج-وی، نقشه از مسیرهای بالقوه نوآوری نتایج نشان میدهد ارزش گزاره، بخش ارزش، پیکربندی ارزش، شبکه ارزش و ارزشهای تصویری پنج-وی این چارچوب میباشند. در این مقاله بهطور سیستماتیک یک لیست از 71 تنظیمات و گروه مدل کسبوکار با توجه به پنج گروه توسعه را به یک طرح طبقهبندی هستی شناختی است. این مقاله نشان میدهد که چگونه چارچوب نوآوری مدل کسبوکار، فعال توسط این طرح طبقهبندی هستی شناختی، یک پلت فرم فراهم میکند. برای شناسایی مسیرهای نوآوری در آینده مدل کسبوکار شرکتها، به اجازه مدیران تصور ایده پیکربندی مدل کسبوکار رادیکال، مخرب و جدید با رویکرد نگاه آینده نگر به جهان و یا اعمال سایر تنظیمات صنعتی که ممکن است نوآوری جدید در صنعت تلقی میشود را میدهد.(Taran, Nielsen& et al, 2016)
سازماندهی برای تعالی بازاریابی که سازمان بازاریابی رابط شرکت با بازارهای خود و جایی که کار بازاریابی انجام میشود. این بررسی از 25 سال گذشته از بورس تحصیلی در سازمان بازاریابی به بررسی نقش فردی و یکپارچه از چهارعنصر قابلیت بازاریابی سازمان، پیکربندی (ازجمله ساختار، متریک و مشوق)، فرهنگ و سرمایه انسانی از رهبری بازاریابی و استعداد است. این چهارعنصر از طریق هفت فعالیت بازاریابی که در طول فرایند استراتژی بازاریابی را فراهم مینماید. این فعالیتها شرکت را قادر بهپیش بینی آینده تغییرات بازار، انطباق با استراتژی به ماندن پیش از رقابت، سازمان با استراتژی و بازار، فعال شدن اجرای مؤثر، اطمینان از پاسخگویی قادر میسازد و نتایج، جذب منابع و مدیریت داراییهای بازاریابی است. که چگونه شرکت بهخوبی مدیریت این هفت فعالیت را در طول فرآیند استراتژی بازاریابی بازده عملکرد از سازمان بازاریابی تعیین میکند. اولویتهای پژوهشهای آینده مشخصشده برای عناصر سازمان بازاریابی، ادغام آنها و تأثیر آنها بر هفت فعالیت بازاریابی جهت ارائه برای مطالعه سازماندهی و تعالی بازاریابی است.(Moorman & Day, 2016)
چارچوب مفهومی سیستم خدمات محصولات: از یک بررسی سیستماتیک یکی از جنبههای مهم در ادبیات جاری است. مورد تجزیهوتحلیل / ارزیابی عملکرد سیستم خدمات محصولات: تجزیهوتحلیل اقتصادی و زیستمحیطی با روشهای جدید و دیدگاههای جدید و نگاهی به پیش بینی بهروز شده علاوه بر این، پایداری، سیستم خدمات محصولات: تجزیهوتحلیل باید در یک ابزار منحصربهفرد که در ارائه یکچشم انداز کامل بر روی پدیده محصولات سرویس و تأثیر نهایی آن ضروری است، ما پیشنهاد و بحث در مورد جهت اصلی تحقیقات آینده، متصل به جریان پژوهش حاضر مدل یکپارچه کسبوکار و مصرف مشترک است.
(Annarelli & et al, 2016)
مدلهای مالتی در محاسبه پایدار نتایج نشان میدهد که رویکرد فازی پیشنهادی برای تعیین معیار پایداری سازمان امکانپذیر است و به تصمیمگیرندگان اجازه میدهدکه نظرات خود را در مورد اهمیت معیارها و ارزیابی هر یک از جایگزینها به ورودی هماهنگ در مدل کمی اضافه کنند(Metaxas &et al, 2016).
مروری سیستماتیک مقالات سازگاری در میان مدلهای فرآیند کسبوکار زمینهساز مدل فرایند کسبوکار شده است. مشکلات سازگاری بین مدل که بهطور عمده به علت وجود انواع متعدد از فرآیند کسبوکار، برای مثال مدل بین عوامل مختلف تولیدشده از طریق زمان و توسط یک یا چند بازیگر متفاوت است و همچنین امکان مدلسازی آن از دید گسسته و مکمل (با استفاده از عدسیهای مختلف) وجود ندارد. هدف نخست از انجام پژوهش ایجاد یک چارچوب که قادر بهقرار گرفتن فعالیتهای تحقیقاتی جدید و همچنین روشهای موجود است. (ب) هدف قرار دادن کارشناسی موضوع سازگاری بین مدلها است. دوم، این چارچوب باید قابلیت دست زدن به مدلهای فرایند کسبوکار مسئله انسجام داشتن در ذهن به اهداف مختلف مدلسازی و / محصولات باشد و با در دست داشتن طیف گستردهای از اظهارات مشکل و موقعیتهای پروژه نیاز به استفاده از ارائه و اضافه کردن کاتالوگ فرایند کسبوکار در متا مدل است. سوم، جاهطلبی ما باید از تعیین شکاف در پژوهش حاضر با این هدف نشان میدهد زمینه برای تحقیقات بیشتر در این منطقه از بین مدلهای سازگاری است. بهمنظور انجام این کار، این مقاله به بررسی ادبیات سیستماتیک از ثبات در میان مدلهای فرآیند کسبوکار که در کل 982 مقاله منتشرشده استخراجشده از منابع علمی مربوطه، در نظر گرفته شد که 41 مقاله، درنهایت موردبررسی قرار گرفت.(Awadid & Nurcan, 2016)
بررسی و تجزیهوتحلیل مقایسهای از جایزه کیفیت دولت فدراسیون روسیه اگرچه بر اساس مفهوم و ساختار از مدل بنیاد اروپایی مدیریت کیفیت طراحیشده است، نتایج این مطالعه نشان میدهد که هنوز تفاوت میان آنها، بهویژه در شرایط فرآیندهای کسبوکار داخلی وجود دارد. جایزه کیفیت دولت فدراسیون روسیه تفاوت هایی با مدلهای تعالی جایزه کیفیت ملی مالکوم بالدریج و جایزه دمینگ و مدل بنیاد اروپایی مدیریت کیفیت دارد.(Garza-Reyes & et al, 2015)
چهارچوبهای فکری حاکم بر مدلهای کسبوکار و همچنین مدلهای سرآمدی، متناسب با تغییرات محیطی (دور و نزدیک) تغییر نکرده است. گزارش یونسکو حاکی بر آن است که 90 جایزه ملی سرآمدی در 75 کشور جهان وجود دارد که 38 مدل از الگوی جایزه بنیاد کیفیت اروپا،17 مدل از الگوی مالکوم بالدریج،2 مدل از دمینگ،6 مدل ترکیب 3 مدل رایج قبلی،16 مدل منحصربهفرد،10 مدل ناشناخته به ثبت رسیده است. جایزه تعالی ایران نیز با رویکرد سازمانی مطرحشده و نیاز هست برای رشد و توسعه کسبوکارهای کوچک و متوسط مدلی برای اجرا و پیادهسازی شرکتهای ایرانی ارائه و تبیین گردد.
توماس کوهن در سال 1960 برای اولین بار از کلمه پارادایم در کتاب (ساختار انقلابهای علمی) استفاده کرده و معتقد است پارادایم یک علم تا مدتهای مدید تغییر نمیکند و دانشمندان در چارچوب مفهومی آن سرگرم کار خویش هستند؛ اما دیر یا زود بحرانی پیش میآید که پارادایم را درهم میشکند و دگرش علمی به وجود میآید که پس از مدتی پارادایم جدیدی به وجود میآورد و دورهای جدید از علم آغاز میشود.(Kuhn, 2012)
نظر به مسائل مهمی مانند جهانیشدن و ایجاد محیط رقابتی و کوچکسازی دولت، در کشور ما نیز بیشازپیش نیاز به مقوله خصوصیسازی و ارتقای کارایی بنگاهها احساس میشود. بیشتر به جنبههای کارایی و اقتصادی مسئله پرداختهاند؛ که مسائل از نوع بازاریابی یا نیروی انسانی و دانش کمرنگتر به آن پرداختهشده است..
نظر به تأکید قوانین و خطمشیهای موضوعه در کشور ازجمله سیاستهای کلی اصل 44 قانون اساسی و قوانین برنامه توسعه بر خصوصیسازی و کاهش تصدیگری دولت، این پژوهش به دنبال ارائه و تبیین مدل تعالی کسبوکار جهت توانمندسازی بنگاهها در خودارزیابی و ارتقا مستمر کلیه شاخصهای اساسی تأثیرگذار بر کسبوکار هست.
پس از مطالعه و بررسی مدلهای رایج تعالی کسبوکار و ابعاد آن ابتدا مدل اولیه سرآمدی کسبوکار دارای هشت بعد منابع انسانی، مدیریت دانش، سرمایه، کار، کسب، فرهنگ، استراتژی و برنامه و رهبری مفروض است.
شکل 1-1 متغییرهای مدل اولیه تحقیق
از سوی دیگر به طرح سؤال/ فرضیه مقاله پرداخته شد.که در این مقاله، پاسخ به یک سؤال به شرح زیر موردتوجه بوده است:
· مدل تعالی کسبوکار،با نگاهی به آینده مشتمل بر چه متغییرها و شاخصهایی است؟
روش پژوهش/ تحقیق :
هستیشناسی تحقیق ذهنی و ازلحاظ معرفتشناسی نقش پژوهشگر غوطهوری در میدان تحقیق و جزئی از تحقیق باارزشهای متعصبانه و مبانی فلسفی با انگاره «انتقادی» و نحله «کنش متقابل گرایی نمادین» هست. جهتگیری این تحقیق بنیادی با رویکرد استقرایی و طرح متوالی تغییرپذیر که از صبغه کیفی و کتابخانهای با استراتژی تئوری داده بنیاد گونه جمعیت ساختی به روش «فرا ترکیب» و «تحلیل محتوای» انجام خواهد شد.(میرزایی،1396)باهدف شناسایی و ساخت مدل مفهومی سرآمدی کسبوکار ماهیت اکتشافی می باشد و گردآوری دادههای این پژوهش، بر اساس مطالعه اسناد درباره موضوعی خاص است. ازاینرو جامعه موردبررسی پژوهشهای انجامشده درزمینهٔ مدلهای تعالی کسبوکار است. این جامعه بهطور دقیقتر شامل مدلهای منتشرشده در مجلات و نشریات معتبر داخلی و خارجی است. منطق نمونهگیری این پژوهش نظری است نمونهگیری نظری مبتنی بر محدود نکردن نمونهها تا زمانی که مقولهها با اشباع نظری برسد ادامه خواهد یافت.(دلاور،1396)در این تحقیق از بین دیدگاههای مختلف در سنجش روایی به عمومیترین و متداولترین روش اکتفا شده است. درگیری طولانی: اگر تحقیق مدت طولانی انجامشده باشد. (Hooman, 2006)و جهت سنجش پایایی از روش توافق بین دو کدگذار استفاده میشود، به این صورت که علاوه بر محقق که اقدام به کدگذاری اولیه نموده، کدگذار دیگر بدون اطلاع از کدهای محقق و جداگانه اقدام به این کار مینماید درصورتیکه کدهای دو محقق به هم نزدیک باشد، نشاندهنده توافق بالا بین دو کدگذار است که بیانکننده پایایی است(دانایی فرد،1396).
یافتهها:
در پژوهش حاضر نظریه برخاسته از دادهها بهعنوان راهبرد تحلیل مورداستفاده قرار گرفت؛ که در اولین مرحله به روش فراترکیب بهمنظور مقایسه، تفسیر، تبدیل و ترکیب چارچوبهای مدلهای مختلف ارائهشده درزمینهٔ تعالی کسبوکار استفادهشده است؛ که در مرحله اول مشخص کردن (چه چیزی) شناسایی ابعاد و مؤلفهها در (جامعه موردمطالعه) پایگاه داده، مجلات، اجلاسها و موتورهای جستجو مختلف بررسی شد.(محدودیت زمانی) سؤالهای پژوهش، واژههای کلیدی و منابع جستجو برای تکمیل پژوهش پاسخ داده شد که ابتدا با کمک روش فراترکیب و مرور ادبيات مطالعات انجامشده درزمینهٔ استخراج شاخصهای اصلي آشكار میشود، كه پژوهشهای مختلف براي تعيين شاخصهای اصلي از نظرسنجي خبرگان استفاده کردهاند ازآنجاکه در اين تحقيق دسترسي به خبرگان جهاني ميسر نیست، از دانش و اطلاعات مدلهای معتبر و بینالمللی بهعنوان نظرات خبرگان براي ساخت چارچوب شاخصهای اصلي استفاده میشود. به اين منظور ابتدا مدلهای بینالمللی بررسي و از ميان مدل های معتبر با توجه به سه معيار پشتوانه علمي مدل، تواتر و تجربه استفاده مدل در كشورهاي مختلف و در دسترس بودن شاخص از اين مدلها استخراج میشوند.
با در نظر گرفتن نکات فوق و استفاده از تکنیک فراترکیب درمجموع 101مدل تعالی شناسایی شد. بهمنظور تسهیل در فرآیند دادههای کیفی به روش تحلیل محتوای متن، از نرمافزار مکس کیودا استفادهشده است. به گفته صاحبنظران در کدگذاری باز پژوهشگر آزادانه به نامگذاری مفاهیم (همان کدها) میپردازد و محدودیتی برای کدها در نظر نمیگیرد.
بر اساس مطالعات اولیه 101 مدل تعالی کسبوکار که در 7 طبقه (25 مدل استراتژی و سازماندهی)، (7 مدل مالی و حاکمیتی)، (14 مدل فروش و بازاریابی)، (14 مدل زنجیره تأمین و تدارکات)، (6 مدل نوآوری و فناوری)، (24 مدل رهبری، تغییر و منابع انسانی) و (11 مدل فناوری اطلاعات) مورد شناسایی و بررسی قرارگرفته است.
· در طبقه استراتژی و سازماندهی 25 مدل مفهومی قرار دارد که عبارتند از مدیریت پروژه پرنس (Bentley, 2015) ، مدل کانزاس(Osterwalder & Pigneur, 2010) ، چارچوب سرآمدی پنج نیروی پورتر( Long, R. J. 2018) ، استقرار استراتژی هوشین کانری( Kang & Kim, 2010) ، مدل بلوغ سازمانی مدیریت پروژه(Pennypacker & Grant, 2003)، مدل تعالی استرالیا(Council, 2002)، مدل تعالی سنگاپور (Lee, 2002)، مدل برونسپاری پی دبلیو سی کوپرز(O’Rourke, 2000)،مدل الماس تعالی(حسن زاده, 1390)، مدل تعالی عملکرد اروپا( Young Kim& Murphy, 2010)، سيستم سنجش تعالي کسبوکار كانجي ( Chan &et al, 2010)، مدل رشد گرینر( Rong, K., & Shi, Y. 2014)، پیکره دانش مدیریت پروژه
· ( Skulmoski, G. J., & Hartman, F. T. 2010)، ارزشهای رشتهای ( Zacharias&et al,2016)، استراتژی مثلث 3 سی( Dodgson, 2018)، مدل تعالی کانادا( Talwar, 2011)، مدل استراتژیک منابع انسانی هاروارد( Burke, 2017)، چارچوب 7 اس مکنزی (Mintzberg&et al2005)، مالکوم بالدریج ( Bailey, 2019)، ماتریس گره مشاوران بوستون( Boxall & Purcell,2011)، تحلیل اس دبلیو او تی( Freeman &et al, 2010)، ارزیابی محیط کلان پست( Freeman, 2010)، ماتریس رشد آنسوف( Vahlne & Johanson, 2017)، مدل زنجیره ارزش (Porter & Millar, 1985)، گفتگو استراتژیک (Berenschot, 2009).
· در طبقه مالی و حاکمیتی 7 مدل مفهومی قرار دارد که عبارتند از کوبیت 5( Dechow &et al, 2010)، مدیریت بر مبنای هدف( Joseph, 2004)، چارچوب طبقهبندی فرآیند ای پی کیو سی(Aitken & et al, 2010)، کارت امتیازی متوازن(Kaplan & Norton, 2001)، تحلیل دوپانت(Soliman, 2008)، بنچ مارک بازاریابی و فروش زیراکس( Christopher, 2016)، هزینهیابی بر مبنای فعالیت ABC ( Lovelock & Patterson, 2015)
· در طبقه فروش و بازاریابی 14 مدل مفهومی قرار می گیرد و عبارتند از تکنیک ارزیابی پولی برند- فرآیند ایزو 10668(Lagrost & et al, 2010)، برند سازی ستاره پنج پر (Baker & Hart, 2008)، هرم پویای برند( Oliver, 2014)، P’s4 بازاریابی(Kotler & Keller, 2006)، ارزشگذاری دارایی برند (Young & Rubicam, 2000)، هرم کاری( Wreden, 2007)، مدل جنرال الکتریک آنالیزMABA (Maxcy, 2003)، شخصیت برند( De Chernatony, 2010)، روش اینتربرند (De Chernatony, 2010)، مدل کلر یا CBBE ( Brodie & et ak, 2013)، منشور هویت برند( Zhang, 2015)، ارزش ویژه برند و نام و نشان تجاری(Moisescu,2007)، نرخ تنزیل، نرخ رشد و عمر مفید(Raghavan & Mishra,2011)، 4 پی بازاریابی( Hernant, 2009).
· در طبقه زنجیره تأمین و تدارکات 14 مدل مفهموی قرار می گیرد و عبارت از مدیریت کیفیت جامع (Soni & Ryan, 2000)، 5 اصل ناب (Hawken & et al, 2013) خانه گامبا(Imai, 2007)، استاندارد مرکز عملکرد عملیات مشتری(Payne, 2012)، مهندسی مجدد فرآیند ( Chung & et al, 2012) ،6 سیگما ( Beulen, E., & Ribbers, P. 2010)، فرآیند تصحیح اشتباه (Shingo, 2019)، مدل مدیریت چابک ( Goldrat & Cox,2016)، مدل بلوغ چابک( Bititci & et al, 2015)، مدل ارزیاب Lusch & Vargo, 2014) پنج اس( Wincel & Kull, 2016)، تعالی عملیاتی مدل شینگو( Tompkins&et al , 2010)، مدل تعمیرات و نگهداریTPM ( Ahuja& Khamba, 2008)، سیستم مدیریت کیفیت ایزو (Hoyle, 2017).
· در طبقه نوآوری و فناوری 6 مدل مفهومی قرار دارد که عبارتند از استراتژی اقیانوس آبی (Kim & Mauborgne, 2015)، مدل نوآوری اخلال(Christensen & et al 2015)، مدل تفکر طراحی(Howland & et al, 2013)، مدل نوآوری دایره( Diehl,2018)، مدل مرحله – دروازه( Kotler, 2009)، شش کلاه فکری (De Bono, 2017).
· در طبقه رهبری، تغییر و منابع انسانی24 مدل مفهومی قرار دارد که عبارتند از مدل مدیریت تغییراتADKAR (Hiatt, 2006) ، مدل تعالی AHRI (Ulrich & et al, 2007)، مدل رقابتی ATD(Mirabile, 1997) ، تئوری بیر و نوریا(Beer, 2015) ، مدل بلبین ( Drury,2009)، مدل انتقال بریج( Cameron & Green, 2015)، هفت عادت موثرکاوی ( Sommers & Sommers,2015.) ، ماتریس مدیریت زمان ( Allee, 2012) ، چرخه دمینگ ( Amaral & et al, 2015) ، کایزن( Pakdil & Leonard, 2014) ، چارچوب صلاحیت ذهنی( Binder, 2016) ، چهار مرحله از مدل مشارکت(Lindgreen & et al, 2004) ، ابعاد فرهنگی هافسد(Furmańczyk, 2010) ، مدل صلاحیت IMPA(Bernthal, 2004) ، الگوی هشت مرحلهای تغییر کاتر ( Rainey & Fernandez, 2012) ، 5 اختلال عملکرد تیم لینکونی(Lencioni, 2006) ، مدل سه مرحلهای لوین( Denscombe, 2014) ، مدل ربع هسته (Ofman, 2001) ، الگوی بلوغ قابلیت کارکنان ( Appelo, 2011) ، 5 فرمان پیتر سنگه (Plane,2018) ، چارچوب مدیریت استعداد( Duckworth & Duckworth, 2016) ، مراحل توسعه تیم مدل تاکمن ( Denhardt& et al, 2018) ، مدل رقابت( Derwik & et al, 2016) ، پنج قانون رهبری (Ulrich & et al, 2009)
· در طبقه فناوری اطلاعات 11 مدل مفهومی قرار دارد که عبارتند از مدل قابلیت چابک بلوغ یکپارچه(Team, 2002)، مدل Agile ( Abrahamsson & et al, 2017) ، قابلیت مدل منبع یابی الکترونیک برای سرویسدهنده(Hyder & et al, 2009)، ایزو 15504(Mesquida & et al, 2012)، ایزو 27001 مدیریت امنیت اطلاعات (Fenz & et al, 2007)، کتابخانه زیرساخت ( Torres &et al,2012)، ماتریس طبقهبندی ذینفعان قدرت / علاقه( Hitt & et al, 2012)، مدل 5 عاملی فناوری اطلاعات(Conger & et al, 2008)، اهرم چابک برای حذف اتلاف (Corbett, 2007)، مراحل رشد سیتم های فناوری اطلاعات ( Applegate & et al, 2006)، تو گف(Version, 2009)
در تحلیل محتوا کدگذاری باز در دو مرحله که ابتدا با کدگذاری کیفی از 101 مدل مفهومی سرآمدی کسب وکار بر اساس مفهوم ابتدا در هفت گروه طبقه بندی گردید و سپس تمامی معیارها و زیر معیارهای این مدل ها استخراج گردید که درمجموع 869 مفهوم یا کدباز از مدل های مفهومی به دست آمد .
ازآنجاکه شاخصهای اصلي شاخصهایی هستند كه بهوسیله خبرگان سازمان ارائهدهنده آنها موردتوافق میباشند، در اين صورت فراواني شاخصها در مدلها، معيار مناسبي براي تعيين شاخصهای اصلي کدگذاری باز است. در مرحله بعد که کدگذاری محوری نامیده میشود فرآیند اختصاص کد به مفاهیم موجود درداده از حالت کاملاً باز خارج میشود و شکل گزیده به خود میگیرد؛ لازم به ذكر است كه فراواني شاخصها در مدلها بر اساس تعاريف آنها تعيين میشود، به اين معنا كه اگر دو شاخص داراي عناوين مختلف ولي تعريف يكساني باشند، آنگاه آن دو شاخص يكسان فرض میشوند سپس مفاهیم (کدهای اولیه) جهت مشترک و مشابه ازنظر معنایی در قالب 24 مقوله عمده طبقهبندیشدهاند؛ که در جدول زیر مقولات عمده (نهایی) به تفکیک مقولات اولیه آورده شده است. و در آخرین مرحله کدگذاری به دلیل اینکه جز اصلی تئوری بهتدریج خود را نشان میدهد، پژوهشگر بر اساس این اجزا نوظهور در کار کدگذاری گزیدهتر عمل میکند. ازاینرو آخرین فصل کدگذاری را انتخابی مینامند. در مرحله کدگذاری انتخابی باید مقوله انتخابشده و ارتباط بین کلیه مقولات عمده حول محور مقوله هسته موردبررسی قرار گیرد و سپس مدل زمینهای (برخاسته از دادهها) آن را بر اساس خط سیر داستان ترسیم گردد. (منصوریان،1386)
جدول1. طبقات اصلی و مقولات و کدهای مفهومی
|
|
|
|
|
بحث و نتیجهگیری :
معیار اصلی مدل عبارت از مردم، بازار، عوامل زمینهساز، مدیریت و کار که بر روی محیط یک دایره قرار دارند که نشاندهنده تفکر استمرار مدل است. داخل دایره را محیط داخلی کسبوکار و خارج آن را محیط خارجی کسبوکار نامیده میشوند.
شکل 2. مدل تعالی کسبوکار
§ تعریف عملیاتی معیار مردم: معیار مردم درمجموع با پنج زیر معیار و بیستوپنج گویه در سهطبقه درونی (کارکنان)، میانی (رهبری، تأمینکنندگان و شرکا)، بیرونی(مشتری) در این معیار قرار دارند.
§ تعریف عملیاتی معیار بازار: معیار بازار درمجموع با شش زیر معیار و سی گویه در درونی طبقه درونی (کیفیت، خدمات و محصولات)و معیار میانه با سه گویه (مالی، برند، بازاریابی)، بیرونی با یک گویه (رقابت) در معیار بازار قرار دارند.
§ تعریف عملیاتی معیار عوامل زمینهساز: عوامل زمینهساز درمجموع با نه زیر معیار با چهلوپنج گویه در سهطبقه درونی (مهارت و منابع)، میانه (ارزش، دانش، بلوغ، تکنولوژی و فناوری)، بیرونی (چابکی، پایداری و نوآوری) معیار عوامل زمینهساز قرار دارند.
§ تعریف عملیاتی معیار مدیریت: معیار مدیریت درمجموع با سه زیر معیار با پانزده گویه در سهطبقه درونی (کنترل)، میانه (ساختار)، بیرونی (برنامهریزی راهبردی) معیار مدیریت قرار دارند.
§ تعریف عملیاتی معیار کار: معیار کار درمجموع با دو زیر معیار با ده گویه در دوطبقه درونی (عملکرد)، بیرونی (ارزیابی) در معیار کار قرار دارند.
شکل 3. مدل سرآمدی کسب و کار با معیار و زیر معیار
رابطه معیارها باهم بهصورت علت و معلولی است؛ اما نکته مهمتر در مورد معیارهای زمینهساز شبیه یک جایگاه میماند که وظیفه دریافت پیام (درخواست و نیاز) از مردم و بازار که رمزگشایی و ارسال آن پیام به مدیریت و کار نقش بازی میکند، در ضمن برای پاسخگویی به نیازها و درخواستها از طرفی نیاز به یکسری وجود حداقل زیر معیارهای زمینهساز است که اگر وجود نداشته باشند باید به وجود آیند و در انتها محصول و خدمت در این جایگاه تحویل داده میشود تا بررسی گردد با نیازها و درخواستها همپوشانی دارد. درصد میزان همپوشانی میزان سرآمدی کسبوکار را نشان میدهد.
در این مدل با توجه به پویایی و تعامل با محیط داخل و بیرون کسب و کار و در نظر گرفتن نتایج پایدار طراحی گردید و همچنین در مدل های قبلی کمتر به معیار بازار توجه شده بود و تغییر پارادایم ها به راحتی اجرا مدل های را مورد تهدید قرار می داد. در طراحی این مدل با توجه به تغییرات سریع در مدل های کسب و کار معیار زمینه ساز به مدل اضافه گردید که با تغییر پارادایم و نیازمندی ها در هر یک از معیارها به راحتی امکان پذیر می باشد.
ارائه مدل جدید در حوزه سرآمدی کسبوکار هم جهت با چهارچوبهای سه مدل معروف تعالی نبوده است و سعی بر دگراندیشی برای تغییر در پارادایم غالب بوده است.برای ارائه این مدل 101 مدل تعالی مورد مطالعه قرار گرفت که در تحقیقات پیشین اکثر مدل ها جدید منطبق با مدل های معروف با حفظ چارچوب و پارادایم سابق بوده است،که چنین رویکردی با فلسفه پراگماتیسم و استراتژی گرند تئوری تغییرات اساسی در چارچوب های اصلی مفهوم تعالی ایجاد گردید.
مقایسه نتایج تحقیق با مدل اولیه
بر اساس مطالعات اولیه در هنگام ارائه اولیه مدل ابتدایی پیشنهاد گردید که شامل هشت معیار منابع انسانی، مدیریت دانش، سرمایه، کار، کسب، فرهنگ، استراتژی و برنامه و رهبری پیشنهاد گردید که بعد از مطالعه فراترکیب و مشخص شدن مدلهای سرآمدی کسبوکار و کدگذاری بر روی مدلهای مفهومی در مرحله انتخابی کدگذاری معیارهای مدل سرآمدی پنج معیار مردم، بازار، عامل زمینهساز، مدیریت و کار شناسایی و تعیین گردید؛ که چهار معیار (منابع انسانی، مدیریت دانش، سرمایه و فرهنگ) در نظریه ارائهشده بهعنوان گویِ های عامل زمینهساز در نظر گرفته شد و معیار کسب در عامل بازار قرارگرفته است، همچنین معیار استراتژی و برنامه ذیل معیار مدیریت در نظر گرفته شد و معیار مردم معیاری جدید بدون آنکه سایر معیارهای مدل اولیه را در بربگیرد شناسایی و انتخاب گردید. تنها معیار کار از مدل اولیه باقی ماند و بهطور خلاصه 8 معیار به 5 معیار بدل گردید البته تمام تلاش بر این بود در ارائه مدل جدید در حوزه سرآمدی کسبوکار بر روی چهارچوبهای سه مدل معروف تعالی حرکت نشود و سعی بر دگراندیشی برای تغییر در پارادایم غالب بوده است.
پیشنهادها
در انتهای این پژوهش باهدف توسعه و کاربردی سازی دستاوردهای آن، پیشنهادهای کاربردی و پژوهشی به شرح زیر ارائه میشود.
1- پژوهش انجامشده، گامی کوچک در راستاي استخراج شاخصها و مفاهیم سرآمدی کسبوکار از 101 مدل کلاسیک است. لذا به محققین و اندیشمندان علاقهمند پیشنهاد میشود از منابع غنی مقالات، جهت استخراج نظریههای سرآمدی کسبوکار با رویکرد گراند تئوری بهره ببرند.
2- در این پژوهش، شاخصهای سرآمدی کسبوکار با رویکرد گراند تئوری احصاء شد؛ اما در کسبوکار و جامعه آماري خاصی مورد آزمون قرار نگرفت. لذا به سایر محققین پیشنهاد میشود این شاخصها را در کسبوکارها موردمطالعه، ارزیابی و آزمون نمایند.
3- با توجه به اینکه رویکرد مورداستفاده در این پژوهش گراند تئوری است و مدل تنها به روش تحلیل محتوا بررسی و استخراجشده است. در این صورت پیشنهاد میشود که در راستای اعتبار سنجی و بررسی عملیاتی مدل با استفاده از آزمونهای کمی و دستگاه معادلات ساختاری، اعتبار مدل موردبررسی و تحلیل قرار گیرد.
4- علاوه بر موارد مطرحشده با توجه به اینکه بر اساس مدل مفهومی این پژوهش گستره متنوعی از سرآمدی کسبوکار است. ازاینرو پیشنهاد میشود ابزاری جهت اندازهگیری سرآمدی کسبوکار طراحی گردد که با تحلیل شکاف وضعیت کسبوکار با بنچ مارکهای صنعت مورد مقایسه و جهت کم کردن فاصله کسبوکار و میزان عارضه راهحل پیشنهاد بدهد.
این مقاله از رساله مقطع دکتری دانشگاه آزاد در رشته بازرگانی با گرایش بازاریابی با عنوان ارائه و تبیین مدل سرآمدی کسبوکار موردمطالعه: (کسبوکارهای کوچک و متوسط صنعت ICT شهر تهران) استخراجشده است.
منابع
حسن زاده كريم آباد حميدرضا, زارعي متين حسن, حقگويان زلفا(1390). آسيب شناسي بيمه مرکزي ج. ا. ا با استفاده از مدل الماس تعالي،پژوهشنامه بيمه (صنعت بيمه)، بهار 1390 , دوره 26 , شماره 1 مسلسل 101، از صفحه 135 تا صفحه 166.
دانایی فرد،حسن(1396)،پویش کیفی و طرح پژوهش: انتخاب از میان پنج رویکرد (روایت پژوهی، پدیدارشناسی، نظریه داده بنیاد، قوم نگاری، مطالعه موردی)،تهران،اشراقی،صفار.
دلاور،علی(1396)، مبانی نظری و عملی پژوهش در علوم انسانی و اجتماعی،تهران،رشد.
منصوريان، يزدان. (1386). گراندد تئوري چيسـت و چـه كـاربردي دارد؟. ارائـه شـده در همـايش علـم اطلاعـات و جامعـه اطلاعـاتي، اصـفهان: دانشگاه اصفهان.
میرزایی،خلیل.(1395). کیفی پژوهی: پژوهش، پژوهشگری و پژوهش نامه نویسی،تهران،فوژان
Abrahamsson, P., Salo, O., Ronkainen, J., & Warsta, J. (2017). Agile software development methods: Review and analysis. arXiv preprint arXiv:1709.08439.
Ahuja, I. P. S., & Khamba, J. S. (2008). Total productive maintenance: literature review and directions. International Journal of Quality & Reliability Management, 25(7), 709-756.
Aitken, C., Stephenson, C., & Brinkworth, R. (2010). Process classification frameworks Handbook on Business Process Management 2 (pp. 73-92): Springer.
Albliwi, S., Antony, J., Abdul Halim Lim, S., & van der Wiele, T. (2014). Critical failure factors of Lean Six Sigma: a systematic literature review. International Journal of Quality & Reliability Management, 31(9), 1012-1030.
Al-Dhaafri, H. S., Al-Swidi, A. K., & Yusoff, R. Z. B. (2016). The mediating role of TQM and organizational excellence, and the moderating effect of entrepreneurial organizational culture on the relationship between ERP and organizational performance. The TQM Journal, 28(6), 991-1011.
Allee, V. (2012). The knowledge evolution. Routledge.
Amaral, L. P., Martins, N., & Gouveia, J. B. (2015). Quest for a sustainable university: a review. International Journal of Sustainability in Higher Education, 16(2), 155-172.
Amir Bolboli, S., & Reiche, M. (2013). A model for sustainable business excellence: implementation and the roadmap. The TQM Journal, 25(4), 331-346.
Annarelli, A., Battistella, C., & Nonino, F. (2016). Product service system: A conceptual framework from a systematic review. Journal of Cleaner Production, 139, 1011-1032.
Appelo, J. (2011). Management 3.0: leading Agile developers, developing Agile leaders. Pearson Education.
Applegate, L. M., Austin, R. D., & McFarlan, F. W. (2006). Corporate information strategy and management. McGraw-Hill/Irwin Custom Publishing.
Awadid, A., & Nurcan, S. (2016). A systematic literature review of consistency among business process models Enterprise, Business-Process and Information Systems Modeling (pp. 175-195): Springer.
Bailey, D. M. (2019). Learning from Role Models: Category 2: Strategy.
Baker, M., & Hart, S. (2008). The marketing book: Routledge.
Balbastre-Benavent, F., & Canet-Giner, M. (2011). The strategy formation process in the EFQM Excellence Model: a critical review and new perspectives. Total Quality Management & Business Excellence, 22(7), 727-742.
Beer, M. (2015). HRM at a crossroads: Comments on “Evolution of strategic HRM through two founding books: A 30th anniversary perspective on development of the field”. Human Resource Management, 54(3), 417-421.
Bentley, C. (2015). The PRINCE2 Practitioner: From Practitioner to Professional: Routledge.
Berenschot, W. (2009). Riot politics: communal violence and state-society mediation in Gujarat, India. Amsterdam: PhD Thesis, University of Amsterdam.
Bernthal, P. R. (2004). ASTD 2004 competency study: Mapping the future: New workplace learning and performance competencies (Vol. 2): American Society for Training and Development.
Beulen, E., & Ribbers, P. (2010). Managing IT outsourcing. Routledge.
Binder, J. (2016). Global project management: communication, collaboration and management across borders. Routledge.
Bititci, U. S., Garengo, P., Ates, A., & Nudurupati, S. S. (2015). Value of maturity models in performance measurement. International journal of production research, 53(10), 3062-3085.
Boxall, P., & Purcell, J. (2011). Strategy and human resource management. Macmillan International Higher Education.
Brodie, R. J., Ilic, A., Juric, B., & Hollebeek, L. (2013). Consumer engagement in a virtual brand community: An exploratory analysis. Journal of business research, 66(1), 105-114.
Burke, W. W. (2017). Organization change: Theory and practice. Sage Publications.
Cameron, E., & Green, M. (2015). Making sense of change management: A complete guide to the models, tools and techniques of organizational change. Kogan Page Publishers.
Chan, K. W., Yim, C. K., & Lam, S. S. (2010). Is customer participation in value creation a double-edged sword? Evidence from professional financial services across cultures. Journal of marketing, 74(3), 48-64.
Christensen, C. M., Raynor, M. E., & McDonald, R. (2015). What is disruptive innovation. Harvard Business Review, 93(12), 44-53.
Christopher, M. (2016). Logistics & supply chain management. Pearson UK.
Chung, L., Nixon, B. A., Yu, E., & Mylopoulos, J. (2012). Non-functional requirements in software engineering (Vol. 5). Springer Science & Business Media.
Conger, S., Winniford, M., & Erickson-Harris, L. (2008). Service management in operations. AMCIS 2008 Proceedings, 362.
Corbett, S. (2007). Beyond manufacturing: The evolution of lean. The McKinsey Quarterly(3), 96.
Council, A. Q. (2002). Australian Business Excellence Framework 2002: The Proven Vehicle to Drive Measurable Improvement: AQC.
De Bono, E. (2017). Six thinking hats: Penguin UK.
De Chernatony, L. (2010). Creating powerful brands. Routledge.
De Chernatony, L. (2010). Creating powerful brands. Routledge.
Dechow, P., Ge, W., & Schrand, C. (2010). Understanding earnings quality: A review of the proxies, their determinants and their consequences. Journal of accounting and economics, 50(2-3), 344-401.
Denhardt, R. B., Denhardt, J. V., Aristigueta, M. P., & Rawlings, K. C. (2018). Managing human behavior in public and nonprofit organizations. CQ Press.
Denscombe, M. (2014). The good research guide: for small-scale social research projects. McGraw-Hill Education (UK).
Derwik, P., Hellström, D., & Karlsson, S. (2016). Manager competences in logistics and supply chain practice. Journal of Business Research, 69(11), 4820-4825.
Diehl, P. (2018). Environmental conflict: An anthology. Routledge.
Dodgson, M. (2018). Technological collaboration in industry: strategy, policy and internationalization in innovation. Routledge.
Drury, C. G. (2009). Inspection: From goods through passengers to systems. In Contemporary Ergonomics 2009(pp. 15-27). Taylor & Francis.
Duckworth, A., & Duckworth, A. (2016). Grit: The power of passion and perseverance (Vol. 234). New York, NY: Scribner.
Fenz, S., Goluch, G., Ekelhart, A., Riedl, B., & Weippl, E. (2007). Information security fortification by ontological mapping of the ISO/IEC 27001 standard. Paper presented at the 13th Pacific Rim International Symposium on Dependable Computing (PRDC 2007).
Freeman, R. E. (2010). Strategic management: A stakeholder approach. Cambridge university press.
Freeman, R. E., Harrison, J. S., Wicks, A. C., Parmar, B. L., & De Colle, S. (2010). Stakeholder theory. Cambridge: Cambridge University Press.
Furmańczyk, J. (2010). The cross-cultural leadership aspect. Journal of Intercultural Management, 2(2), 67-82.
Garza-Reyes, J. A., Visnevskis, F., Kumar, V., & Antony, J. (2015). A review and comparative analysis of the Russian Federation Government Quality Award. Measuring Business Excellence, 19(4), 1-16.
Goldratt, E. M., & Cox, J. (2016). The goal: a process of ongoing improvement. Routledge.
Gómez-Gómez, J., Martínez-Costa, M., & Martínez-Lorente, Á. R. (2016). Weighting the dimensions in models of excellence–a critical review from a business perspective. Measuring Business Excellence, 20(3), 79-90.
Hawken, P., Lovins, A. B., & Lovins, L. H. (2013). Natural capitalism: The next industrial revolution. Routledge.
Hernant, M. (2009). Profitability performance of supermarkets. EFI Economic research Institute, 1-294.
Hiatt, J. (2006). ADKAR: a model for change in business, government, and our community: Prosci.
Hitt, M. A., Ireland, R. D., & Hoskisson, R. E. (2012). Strategic management cases: competitiveness and globalization. Cengage Learning.
Hooman, H. A. (2006). A Practical Guide to Qualitative ResearchHooman. Tehran: Samt Publication.
Howland, J. L., Jonassen, D. H., & Marra, R. M. (2013). Meaningful Learning with Technology: Pearson New International Edition. Pearson Higher Ed.
Hoyle, D. (2017). ISO 9000 Quality Systems Handbook-updated for the ISO 9001: 2015 standard: Increasing the Quality of an Organization’s Outputs: Routledge.
Hyder, E. B., Heston, K. M., Paulk, M. C., & Hefley, B. (2009). eSourcing Capability Model for Service Provider (eSCM-SP). CAPA, 102(0304), 0203.
Imai, M. (2007). Gemba Kaizen. A commonsense, low-cost approach to management Das Summa Summarum des Management (pp. 7-15): Springer.
Joseph, J. (2004). Industrial relations: Towards a theory of negotiated connectedness. SAGE Publications India.
Kang, D., Lee, J., & Kim, K. (2010). Alignment of Business Enterprise Architectures using fact-based ontologies. Expert Systems with Applications, 37(4), 3274-3283.
Kaplan, R. S., & Norton, D. P. (2001). Transforming the balanced scorecard from performance measurement to strategic management: Part I. Accounting horizons, 15(1), 87-104.
Kim, W., & Mauborgne, R. (2015). Blue ocean strategy: How to create uncontested market space and make the competition irrelevant Harvard Business School Press Boston USA ISBN 978-1591396192. expanded edition, 1-240.
Kotler, P. (2009). Marketing management: A south Asian perspective. Pearson Education India.
Kotler, P., & Keller, K. L. (2006). Marketing Management, Upper Saddle River. New Yersey.
Kuhn, T. S. (2012). The structure of scientific revolutions: University of Chicago press.
Lagrost, C., Martin, D., Dubois, C., & Quazzotti, S. (2010). Intellectual property valuation: how to approach the selection of an appropriate valuation method. Journal of Intellectual Capital, 11(4), 481-503.
Lee, P.-M. (2002). Sustaining business excellence through a framework of best practices in TQM. The TQM magazine, 14(3), 142-149.
Lencioni, P. (2006). The five dysfunctions of a team: John Wiley & Sons.
Lindgreen, A., Palmer, R., & Vanhamme, J. (2004). Contemporary marketing practice: theoretical propositions and practical implications. Marketing Intelligence & Planning, 22(6), 673-692.
Long, R. J. (2018). New office information technology: Human and managerial implications. Routledge.
Lovelock, C., & Patterson, P. (2015). Services marketing. Pearson Australia.
Lusch, R. F., & Vargo, S. L. (2014). Evolving to a new dominant logic for marketing. In The Service-Dominant Logic of Marketing (pp. 21-46). Routledge.
Maxcy, S. J. (2003). Pragmatic threads in mixed methods research in the social sciences: The search for multiple modes of inquiry and the end of the philosophy of formalism. Handbook of mixed methods in social and behavioral research, 51-89.
Mesquida, A. L., Mas, A., Amengual, E., & Calvo-Manzano, J. A. (2012). IT Service Management Process Improvement based on ISO/IEC 15504: A systematic review. Information and Software Technology, 54(3), 239-247.
Metaxas, I. N., Koulouriotis, D. E., & Spartalis, S. H. (2016). A multicriteria model on calculating the Sustainable Business Excellence Index of a firm with fuzzy AHP and TOPSIS. Benchmarking: An International Journal, 23(6), 1522-1557.
Mi Dahlgaard-Park, S., & Dahlgaard, J. J. (2007). Excellence–25 years evolution. Journal of Management History, 13(4), 371-393.
Mintzberg, H., Ahlstrand, B., & Lampel, J. (2005). Strategy Safari: a guided tour through the wilds of strategic mangament. Simon and Schuster.
Mirabile, R. J. (1997). Everything you wanted to know about competency modeling. Training & Development, 51(8), 73-78.
Moisescu, O. I. (2007). A conceptual analysis of brand evaluation.
Moorman, C., & Day, G. S. (2016). Organizing for marketing excellence. Journal of Marketing, 80(6), 6-35.
O’Rourke, D. (2000). Monitoring the monitors: A critique of PricewaterhouseCoopers (PwC) labour monitoring. Department of Urban Studies and Planning Massachusetts Institute of Technology.
Ofman, D. (2001). Core qualities: A gateway to human resources: Scriptum Schiedam.
Oliver, R. L. (2014). Satisfaction: A behavioral perspective on the consumer: A behavioral perspective on the consumer. Routledge.
Osterwalder, A., & Pigneur, Y. (2010). Business model generation: a handbook for visionaries, game changers, and challengers: John Wiley & Sons.
Pakdil, F., & Leonard, K. M. (2014). Criteria for a lean organisation: development of a lean assessment tool. International Journal of Production Research, 52(15), 4587-4607.
Payne, A. (2012). Handbook of CRM: Routledge.
Pennypacker, J. S., & Grant, K. P. (2003). Project management maturity: An industry benchmark. Project Management Journal, 34(1), 4-11.
Plane, J. M. (2018). FROM INTERVENTION-RESEARCH TO THE PRODUCTION OF KNOWLEDGE. Intervention Research: From Conceptualization to Publication, 47.
Porter, M. E. (2008). The five competitive forces that shape strategy. Harvard business review, 86(1), 78-93.
Raghavan, N. S., & Mishra, V. K. (2011). Short-term financing in a cash-constrained supply chain. International Journal of Production Economics, 134(2), 407-412.
Rainey, H. G., & Fernandez, S. (2012). Managing successful organizational change in the public sector. In Debating Public Administration (pp. 7-26). Routledge.
Rezazadeh, A. (2017). The contribution of business model innovation to collaborative entrepreneurship between SMEs: a review and avenues for further research. International Journal of Business and Globalisation, 18(1), 112-129.
Rong, K., & Shi, Y. (2014). Business ecosystems: Constructs, configurations, and the nurturing process. Springer.
Saldaña, J. (2015). The coding manual for qualitative researchers. Sage.
Searle, M. (2005). presentation by SAI Global, 13th Quality Summit of CII. India, November, 10-11.
Sharma, A. K., & Talwar, B. (2007). Evolution of “universal business excellence model” incorporating Vedic philosophy. Measuring Business Excellence, 11(3), 4-20.
Shingo, S. (2019). A revolution in manufacturing: the SMED system. Routledge.
Skulmoski, G. J., & Hartman, F. T. (2010). Information systems project manager soft competencies: A project-phase investigation. Project Management Journal, 41(1), 61-80.
Soliman, M. T. (2008). The use of DuPont analysis by market participants. The Accounting Review, 83(3), 823-853.
Sommers-Flanagan, R., & Sommers-Flanagan, J. (2015). Becoming an Ethical Helping Professional, with Video Resource Center: Cultural and Philosophical Foundations. John Wiley & Sons.
Soni, R. G., Chaubey, M. D., & Ryan, J. C. (2000). Implementing TQM in higher education institutions: A strategic management approach. Academy of Educational Leadership Journal, 4(1), 99-109.
Star, S., Russ-Eft, D., Braverman, M. T., & Levine, R. (2016). Performance Measurement and Performance Indicators: A literature review and a proposed model for practical adoption. Human Resource Development Review, 15(2), 151-181.
Talwar, B. (2011). Comparative study of framework, criteria and criterion weighting of excellence models. Measuring Business Excellence, 15(1), 49-65.
Taran, Y., Nielsen, C., Montemari, M., Thomsen, P., & Paolone, F. (2016). Business model configurations: a five-V framework to map out potential innovation routes. European Journal of Innovation Management, 19(4), 492-527.
Tashakkori, A., & Teddlie, C. (2003). Major issues and controversies in the use of mixed methods in the social and behavioral sciences. Handbook of mixed methods in social and behavioral research, 3-50.
Team, C. (2002). Capability Maturity Model® Integration (CMMI), Version 1.1--Continuous Representation.
Thürer, M., Tomašević, I., Stevenson, M., Fredendall, L. D., & Protzman, C. W. (2018). On the meaning and use of excellence in the operations literature: a systematic review. Total Quality Management & Business Excellence, 1-28.
Tompkins, J. A., White, J. A., Bozer, Y. A., & Tanchoco, J. M. A. (2010). Facilities planning. John Wiley & Sons.
Torres, A., Bijmolt, T. H., Tribó, J. A., & Verhoef, P. (2012). Generating global brand equity through corporate social responsibility to key stakeholders. International Journal of Research in Marketing, 29(1), 13-24.
Ulrich, D., Brockbank, W., Johnson, D., & Younger, J. (2007). Human resource competencies: Responding to increased expectations. Employment Relations Today, 34(3), 1-12.
Ulrich, D., Smallwood, N., & Sweetman, K. (2009). The leadership code: five rules to lead by: Harvard Business Press.
Vahlne, J. E., & Johanson, J. (2017). From internationalization to evolution: The Uppsala model at 40 years. Journal of International Business Studies, 48(9), 1087-1102.
Version, T. (2009). 9, the open group architecture framework (togaf). The Open Group, 1.
Wincel, J. P., & Kull, T. J. (2016). People, Process, and Culture: Lean Manufacturing in the Real World. Productivity Press.
Wreden, N. (2007). Profit Brand: How to increase the profitability, accountability & sustainability of brands. Kogan Page Publishers.
Young Kim, D., Kumar, V., & Murphy, S. A. (2010). European foundation for quality management business excellence model: an integrative review and research agenda. International Journal of Quality & Reliability Management, 27(6), 684-701.
Young, J., & Rubicam, R. (2000). Brand Asset Valuator. Young & Rubicam Inc.
Zacharias, N. A., Nijssen, E. J., & Stock, R. M. (2016). Effective configurations of value creation and capture capabilities: Extending Treacy and Wiersema's value disciplines. Journal of Business Research, 69(10), 4121-4131.
Zhang, Y. (2015). The impact of brand image on consumer behavior: a literature review. Open journal of business and management, 3(1).
Conceptualization of business excellence model: Based on future study approach
Abstract
This is a philosophical study with critical paradigm, using symbolic interactionism with fundamental orientation, inductive reasoning, the qualitative library-based approach, the Grounded Theory, meta-synthesis and the content analysis method. It aims to describe and explore the business excellence model and identify its variables and indicators based on a futuristic approach. Using the meta-synthesis and meta-analysis techniques, the methods involve open, axial and selective coding, resulting in a new concept. The required data were collected through a review and study of the documents on business excellence models. The study specifically focused on the models set forth in valid magazines and journals with the theoretical sampling logic in order to reach theoretical saturation. We used two long-term and holistic participatory strategies for validity, as well as two coders with agreement on open coding for reliability. We used the MAXQDA software for data analysis. The findings of this study were obtained from 101 conceptual models of business excellence and 869 concepts or open codes at the coding stage. Then the basic codes with the same meanings were divided into 24 major categories, which led to the creation of five dimensions at the selective coding stage and a theoretical concept with the dimensions of people, market, work, management, and underlying factors. This theory made an important contribution to the success of small and medium-sized businesses by taking into account the new paradigms for assessing businesses in the future.
Key Words:Pragmatism,Business excellence,meta-synthesis,content analysis, grand theory,future study