تحول نظام آموزشی آکادمیک هنر در تقویت تفکر خلاق و فرآیند ادراک دانشجویان (با تکیه بر رویکرد آشنایی زدایی)
محورهای موضوعی : آموزش و پرورشستاره احسنت 1 , محمدجواد صافیان 2 * , حسین اردلانی 3 , کیانوش ذاکرحقیقی 4
1 - دانشجوی دکتری تخصصی فلسفه هنر، گروه فلسفه هنر، دانشکده هنر و معماری، واحد همدان، دانشگاه آزاد اسلامی، همدان، ایران
2 - دانشیار گروه فلسفه غرب، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران.
3 - استادیار گروه فلسفه هنر، دانشکده هنر و معماری، واحد همدان، دانشگاه آزاد اسلامی، همدان، ایران.
4 - دانشیار گروه شهرسازی، دانشکده هنر و معماری، واحد همدان، دانشگاه آزاد اسلامی، همدان، ایران.
کلید واژه: نظام آموزشی آکادمیک, تفکر خلاق, فرآیند ادراک, آشنایی زدایی, آفرینش هنری,
چکیده مقاله :
از جمله وظایف مهم نظام آموزش عالی آکادمیک هنر، افزایش مهارتهای تفکر خلاق در دانشجویان و ایجاد نسبت مناسب آن با فرآیندهای ادراک در آفرینش های هنری بدیع است. در این میان، یکی از متغیر های مهم، چگونگی سازماندهی نظام آموزش هنر در نسبت میان تفکر، خلاقیت و انواع ادراکات انسانی است که با تکیه بر رویکرد آشنایی زدایی می تواند بر ایجاد تحولی هر چند ساده اما عمیق و بدیع در نظام آموزش مؤثر باشد. هدف این پژوهش ارائه راهکارهای مناسب جهت تنظیم سلسله مراتب مراحل آموزش در هر یک از این سطوح است که به شیوه کیفی و با استفاده از راهبردهای نظریه داده بنیاد صورت پذیرفت. در این راستا سعی بر آن شده است که محورهای اصلی و سطوح فرعی داده ها از طریق تجزیه و تحلیل استقرائیِ متنی و با تکیه بر کدگذاری باز، نظری و انتخابی انجام گردد. برای به دست آوردن میزان اعتبار روایی و کاربردی داده ها نیز، از تحلیلگران توانمند هنریِ خارج از محدوده نظریات تئوری درون متنی استفاده شده است. نتایج حاکی از 35 مقوله کلی در 4 سلسله مراتب ارتباطی است که سیر مطالعه در چارچوب مدل پارادایمی شامل: راهکارهای اولیه، نسبت های ثانویه و سطوح پیامدها ارائه شده است.
One of the most important issues in higher educational system of Academic Art is to increase creative thinking skills in students and to establish a suitable proportion of that in the comprehension processes of exquisite artistic creations. Here, one of the important variables is how to organize art educational system in proportion to thinking, creativity and all kinds of human perceptions which based on De-familiarization Approach can be effective in making a deep and exquisite change in educational system. The aim of this research is to offer proper solutions to adjust the hierarchy of educational steps on each of these levels which is done by quality method and Grounded theory guidelines. In accordance, it has been attempted to choose the main axes and minor levels of data by using textual inductive analysis and open selective theoretical codification. To validate the rate of validity and functional credit of data, the competent artistic analysts have been consulted, out of the inter-textual theoretical hypothesis. To show the rate of validity 35 general issues in 4 relevant hierarchies which the study process is presented in the
form of paradigm framework including: primary solutions, secondary proportions and the outcome levels.
_||_