سقوط خلافت عباسی از رویدادهای مهم قرن هفتم ق است که در منابع مکتوب تاریخی بازتاب های گوناگون داشت. هریک از مورخان بر اساس نوع نگاه به تاریخ، از منظرخاصی، واقعه را روایت نموده اند. این پژوهش می کوشد به منظور شناخت رویکرد مورخان به واقعه سقوط بغداد، با بهره گیری از روش تا چکیده کامل
سقوط خلافت عباسی از رویدادهای مهم قرن هفتم ق است که در منابع مکتوب تاریخی بازتاب های گوناگون داشت. هریک از مورخان بر اساس نوع نگاه به تاریخ، از منظرخاصی، واقعه را روایت نموده اند. این پژوهش می کوشد به منظور شناخت رویکرد مورخان به واقعه سقوط بغداد، با بهره گیری از روش تاریخی، مبتنی بر رویکرد مقایسه ای، در سه شاخص رویکردهای اجتماعی،علّی انتقادی و مشیت گرایانه به واکاوی منظر مورخان بپردازد. به این منظور با شناسایی مهمترین آثار تاریخ نگارانه فارسی در بازه زمانی سال های 656 تا 907 ق به مطالعه و مقایسه روایات و رویکردهای مورخان نسبت به واقعه سقوط بغداد خواهیم پرداخت. یافته ها نشان می دهد برخی راویان، رویکرد سیاسی و مشیت گرایانه به واقعه داشته، روش تاریخ نگاری آنان، استمرار تاریخ نگاری سنتی ایرانی اسلامی است. برخی دیگر، با نگرش علّی به تاریخ ، با رویکردی اجتماعی و علّی،انتقادی، عملکرد سیاسی و اجتماعی خلیفه و اطرافیان را مورد انتقاد قرار داده، آنها را در واقعه مسئول دانسته اند. روش تاریخ نگاری آنها گامی به سوی تاریخ نگاری تحلیلی به نظر می رسد.
پرونده مقاله
برجسته ترین خصیصه حکومت صفویان، تاسیس هویت ملی مستقل و یکپارچه است در این دوره حفظ و پاسداری از امر سنت البته با پشتوانه بهرهگیری از الگوی هژمونی عصبیت مذهبی وقومی در عین توجه به نمودها و نمادهای نوپدید ، گفتمان سیاسی چیره را تحت تاثیر قرار داده و منظومه نشانگان و ساما چکیده کامل
برجسته ترین خصیصه حکومت صفویان، تاسیس هویت ملی مستقل و یکپارچه است در این دوره حفظ و پاسداری از امر سنت البته با پشتوانه بهرهگیری از الگوی هژمونی عصبیت مذهبی وقومی در عین توجه به نمودها و نمادهای نوپدید ، گفتمان سیاسی چیره را تحت تاثیر قرار داده و منظومه نشانگان و سامانه مفصل بندی آن را صورتبندی نموده است.گفتمان سیاسی صفوی، باتوجه به حکومت و جامعهی ایلی آن عصر وتنیده شدن آن با مذهب ،آمیزه ای از ایستارهای گوناگون ایرانیان ازجمله حضور و تأثیرآیین ومذهب در ابعاد روحی و روانی ، نقش عنصر همبستگی قومی در سازمان و ساختارمدیریت را عرضه نموده است. در چنین فراگردی، شاه، نشانه کانونی این سامانه معنایی است .متن پیشرو، با به پرسش گرفتن معنا، ضمن بیان نقش توان بخشی الگوی هژمونی فرهنگی بامحوریت همبستگی مذهبی وقومی و مقام و صلاحیت های مفهوم شاه دراجرای بهینه این الگودر هنگامه صفویه، در پی آزمون این فرضیه است که گفتمان سیاسی دوران صفوی با بهره گیری ازمنابع تصوف، تشیع، ایرانی بودن (ملیت ایرانی و سنت ایرانشهری)، سنت خلافت (سلطنت) اسلامی و تمدن غربی درطراحی این الگو سامان یافته و نقشها و کارویژه پادشاه نیز از رهگذر برخورد این مفاهیم، درجایگاه مرجعیت شاه ،قابل فهم می باشد .
پرونده مقاله
بینش انتقادی مورخ،یکی از مؤلفههای تاریخنگاری و تاریخنگری است ، اگر چه در تاریخ نگاری مورخان قدیم کم وبیش وجود داشته است، اما در تاریخنگاری نوین ایران بیشتر نمایان شده است. مقاله حاضر با روش تاریخی، در تلاش است تا نسبت تاریخنگاری ناظم الاسلام کرمانی و مهدی ملک زاده چکیده کامل
بینش انتقادی مورخ،یکی از مؤلفههای تاریخنگاری و تاریخنگری است ، اگر چه در تاریخ نگاری مورخان قدیم کم وبیش وجود داشته است، اما در تاریخنگاری نوین ایران بیشتر نمایان شده است. مقاله حاضر با روش تاریخی، در تلاش است تا نسبت تاریخنگاری ناظم الاسلام کرمانی و مهدی ملک زاده در رویداد مشروطه را با بینش یادشده مورد واکاوی قرار دهد. برای تحقق این هدف، پرسشی چنین مطرح است: بینش انتقادی مورخان یاد شده چه تاثیری در روش تاریخی آنان در بازتاب واقعه مشروطه و تحولات پس ازآن داشته است؟ نتایج این پژوهش حاکی از آن است که مورخان فوق تلاش دارند تا با فاصلهگیری از تاریخنگاری یک سویه در دوحوزه، نخست: انتقاد از شاهان و حاکمان قاجار به دلیل ناکارآمدی آنها در اداره کشور و دیگر: توده عوام مردم به عنوان موتور محرکه تحولات جامعه به عنوان عامل اصلی در شکل گیری حوادث تاریخی، به تحلیل و تبیین عوامل برآمدن مشروطه و تحولات بعد از آن بپردازند
پرونده مقاله