تاثیرمعماری نازی بر بازتاب ساختار قدرت در معماری ابنیه دولتی ایالت آذربایجان ؛ دوره پهلوی اول (مطالعه موردی: تبریز و ارومیه)
محورهای موضوعی : باحث معرفتی و روش­ شناختی تاریخ پژوهیمحمدامین خجسته قمری 1 , حسین سلطان زاده 2
1 - گروه معماری، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
2 - گروه معماری، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.(نویسنده مسئول)
کلید واژه: قدرت, پهلوی اول, نازی, معماری پهلوی, نئوکلاسیک آلمان,
چکیده مقاله :
دوره پهلوی اول به دلیل تحولات گسترده سیاسی و اجتماعی از شاخصترین دوران تاریخ معاصر ایران می باشد. رضا شاه در مدت حکومت شانزده ساله خود براساس گرایش ملیگرایانه و نظامیگرایانه و ارتباط با کشورهایی چون آلمان بهخصوص آلمان نازی سعی در القای ساختار قدرت حکومت خویش بود. در این بین شهرهای مختلف کشور از جمله تبریز و ارومیه که در ایالت آذربایجان واقع شده بودند، از این تحولات بی بهره نمانده و ساختمانهای حکومتی مهمی در این شهرها و با حضور معماران و مهندسین آلمانی احداث گردید. بررسی و چگونگی تأثیر معماری آلمان نازی و نفوذ در کالبد معماری ایران و بهخصوص دو شهر یاد شده، هدف اصلی پژوهش است.این تحقیق از نوع کیفی با رویکرد تاریخی و روش آن توصیفی- تحلیلی صورت گرفته است. نتایج به دست آمده حکایت از آن دارد که الگوبرداری از مبانی و مفاهیم معماری نازی و نئوکلاسیک آلمانی ناشی از رابطه این کشور وحضور معماران آلمانی در شکلگیری معماری حکومتی و ساختار قدرت نقش غیر قابل انکاری را داشته است.
First Pahlavi period is considered the most outstanding era of Iran’s contemporary history due to extensive political and social transformation. During his twenty-year reign, Reza Shah was always trying to intensify his own reigning power structure because of his nationalistic and military-centered inclinations as well as relationship with countries like Germany, especially in Hitler’s period. Meanwhile different cities of country such as Tabriz and Urmia located in the state of Azarbaijan also benefited from this kind of attitude, and important governmental buildings were stablished in these cities in the presence of German architects and engineers. How Nazi Germany structure had an effect on the manifestation of power structure in Iranian architectural structure and investigating it, in particular in two aforementioned cities, is the main goal of this research. As this research is qualitative, a combination of the two approaches of historical-interpretive and descriptive-analytic has been carried out. The results obtained imply that modeling of Nazi architectural concepts and western neoclassic bases resulting from the relations with Germany and the presence of German Architects has had an undeniable role in the formation of governmental architecture and power structure.
_||_