بررسی تداوم اندیشه ایرانشهری در ساختار سیاسی حکومتهای ایرانی نژاد قرون اولیه اسلامی (مطالعه حکومت های سامانیان و آلبویه)
محورهای موضوعی : باحث معرفتی و روش­ شناختی تاریخ پژوهیمحمد اسکندری نسب 1 , محمد رضا جوادی یگانه 2 , عباس تقی پور 3
1 - گروه جامعه شناسی، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
2 - دانشکده علوم احتماعی دانشگاه تهران
3 - دانشگاه تهران
کلید واژه: آلبویه, سامانیان, اندیشه ایرانشهری, حکومتهای ایرانی نژاد,
چکیده مقاله :
در ایران اندیشه ایرانشهری بهطور خاص، خود را در دولت ساسانی نشان داد و دولت ساسانی و شاهانی مانند اردشیر و انوشیروان، روح تئوریک و عملی اندیشه و تعریف ایران از امر سیاسی در قالب ایده ایرانشهری شد. با سقوط دولت ساسانی و قدرت گرفتن خلفای اموی و عباسی این اندیشه رو به افول نهاد. در این دوره حکومتهای طاهریان، صفاریان از قدرتهای خُرد شکلگرفته در دل حکومت مرکزی اسلامی، در جدال و رویارویی مداوم با سایر دولتهای رقیب ایرانی و در یک بستر متلاطم با مرزهای تثبیت نشده و بهشدت در معرض خطر قرار داشت. این دولتها و سایر حکومتهای نیمهمستقل ایرانی در بافت اجتماعی و اندیشههای خاص قرون میانه تشکیلشده و هرکدام از در ضمن پایبندی به دستگاه خلافت مرکزی، روش خاصی برای کسب مشروعیت و پذیرش ملّی از طریق انتساب خود به تبار شاهان و خاندانهای کهن ایرانی از سنتهای ایرانی را در پیش گرفتند و این پژوهش سعی دارد میزان سهم و شیوه دستیابی به فرهنگ ایرانشهری در ساختار دولت، در سلسلههای سامانسان و آل بویه را بررسی نماید.
In Iran, thoughts of Iranshahri, in particular, showed themselves in the Sassanid government, and the Sassanid and Shah's government, like Ardeshir and Anooshirovan, became the theoretical and practical spirit of Iranian thought and definition of politics in the form of the idea of the city. With the collapse of the Sassanid government and the power of the Caliphate of Anawa and Abbasi, this thought declined. In this period, the sovereigns of Taherian and Saffarian of the wisdom powers formed in the center of the Islamic State, were in constant struggle with other rival Iranian states and in a context of unrestricted and highly unrestricted borders. Had These states and other semi-independent Iranian governments are formed in the context of the social fabric and the special thoughts of the Middle Ages, and each of them, while adhering to the central caliphate system, is a special way of gaining legitimacy and national acceptance through the assignment of the ancient kings and ancient clans of Iran They have tried to study Iranian traditions and this research attempts to examine the extent of the contribution and manner of achieving the Iranian culture in the structure of government in the Samanian and Al-Bouyeh.
_||_