توزیع مکانی کربنات کلسیم معادل با روشهای زمینآماری در خاکهای منطقه آچاچی میانه
محورهای موضوعی : بوم شناسی گیاهان زراعی
1 - گروه خاکشناسی
دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی
واحد میانه
دانشگاه آزاد اسلامی
میانه، ایران
کلید واژه: زمینآمار, تغییرات مکانی, کریجینگ, عکس فاصله وزنی, کربنات کلسیم معادل, میانیابی,
چکیده مقاله :
تغییرات ساختاری خاک، دربرگیرنده ی تغییرات مشخص و تدریجی خصوصیات آن به عنوان تابعی از فیزیوگرافی، ژئومورفولوژی و مجموعۀ برهم کنش های عوامل خاک سازی است. حتی پس از طبقه بندی و یا پهنه بندی خصوصیات مختلف خاک و نمایش آن ها در قالب واحدهای نقشه، واحدهای مربوط در درون خود، کاملاً همگن نبوده، تغییرات مکانی قابل توجهی را نشان می دهند. هدف از این پژوهش، ارزیابی کارآیی شماری از روش های رایج درون یابی به منظور تخمین و پهنه بندی یکی از ویژگی های کیفی و تأثیرگذار خاک های منطقه و ایران یعنی کربنات کلسیم معادل در اراضی زراعی پایاب سد آیدوغموش بخش آچاچی واقع در شهرستان میانه بود. بدین منظور تعداد 62 نمونه خاک سطحی از عمق 30-0 سانتیمتری به صورت تصادفی جمع آوری و مورد تجزیه آزمایشگاهی قرار گرفت. بعد از بررسی نرمال بودن داده ها اقدام به ترسیم واریوگرام تجربی همسانگرد و تحلیل نتایج واریوگرافی گردید. روش های زمین آماری کریجینگ و معکوس فاصله وزن دار به منظور درون یابی و پهنه بندی آهک خاک به کار گرفته شدند. مدل های نمایی، گوسی و کروی بر تغییرنماهای تجربی برازش داده شدند. سپس برای ارزیابی روشهای میان یابی از روش ارزشیابی متقابل و چهار معیار میانگین خطای مطلق، میانگین خطای اریب، ریشه میانگین مربعات خطا و ضریب تبیین استفاده شد. نتایج نشان داد که در تخمین آهک خاک و تغییرات آن، روش کریجینگ بر روش معکوس فاصله وزن دار ارجحیت داشت چون مقدار میانگین خطای مطلق در آن برابر 86/1% بود و همچنین در این روش مدل نمایی، بیشتر از سایر مدل ها از ساختار مکانی قوی تری برخورداربود. بنابراین براساس نتایج این پژوهش که با در نظر گرفتن بهترین روش میان یابی، نقشه پهنه بندی کربنات کلسیم منطقه مورد مطالعه را به دست داده است، می توان استفاده از روش زمین آمار را در مدیریت دقیق خاک های آهکی منطقه برای استفاده بهینه از آن ها پیشنهاد داد.
Structural changes, including gradual and identified variations in soil properties is a function of physiography, geomorphology and a set of interactions of soil forming factors. Even after classification or zoning of soil properties and displaying them in the form of map units, the units are not completely homogeneous, and show significant spatial variations. The aim of the study was to evaluate the effectiveness of a number of common methods of interpolation to estimate and delineate one of the qualitative and impressive characteristics of the soils, that is, calcium carbonate equivalent in the farms located in Aidoghmoush dam downstream in Miyaneh county. A total of 62 topsoil samples from a depth of 0-30 cm was randomly collected and analyzed in laboratory. After checking the normality of the data, isotropic experimental variogram was calculated and variography results were analyzed. Geostatistic methods of Kriging and inverse distance weighted were used for interpolating and zoning of soil lime. Exponential, Gaussian and spherical models were fitted to experimental variograms. For evaluation of interpolation methods cross validation, mean absolute error, mean bias error, root mean square error and coefficient of determination were used. The results showed that in lime estimating and changes, Kriging method was superior than inverse distance method because of the 1.86% mean absolute error as well as the exponential model than other models met stronger spatial structure. So the results of this study with regard to the best method of interpolation used in draw the calcium carbonate zoning map, it can be suggested that the use of geostatistics to efficient use of calcareous soils in studied area to achieve the precise management of these soils.
_||_