تاثیرکاهش نرخ تعرفه کالاهای وارداتی بر بازار کار ایران (مطالعه موردی: بخش کشاورزی و بخش صنایع غذایی، پوشاک و نساجی)
محورهای موضوعی : اقتصاد کار و جمعیت
1 - دانشیار اقتصاد دانشگاه تبریز
کلید واژه: طبقهبندیJEL :F13, F16, J23, J31 واژگان کلیدی: کاهش نرخ تعرفه, سطح اشتغال, نابرابری دستمزدها, تعادل عمومی قابل محاسبه,
چکیده مقاله :
چکیده در این مطالعه با استفاده از مدل تعادل عمومی، اثر کاهش نرخ تعرفه کالاهای وارداتی بر سطح اشتغال و نرخ دستمزدها ارزیابی شده است. نتایج نشان میدهد با کاهش نرخ تعرفه کالاهای وارداتی، سطح اشتغال افزایش مییابد و با توجه به این که با کاهش بیشتر نرخ تعرفه کالاهای وارداتی، نرخ رشد دستمزد نیروی کار ماهر از روند نزولی برخوردار گشته است، بنابراین آزادسازی تجاری سبب کاهش نابرابری دستمزدها میگردد. همچنین یافتهها نشان میدهد به دنبال کاهش بیشتر نرخ تعرفه کالاهای وارداتی بخش صنایع غذایی، پوشاک و نساجی، اشتغال کل و نیز سطح اشتغال نیروی کار غیرماهر کاهش یافته و از آنجا که نرخ رشد دستمزد نیروی کار ماهر به دستمزد نیروی کار ساده با کاهش بیشتر نرخ تعرفهها از روند صعودی برخوردار شده، آزادسازی تجاری بیشتر در بخش صنایع غذایی، پوشاک و نساجی، منجر به افزایش نابرابری دستمزدها میگردد. حال آن که در اثر کاهش نرخ تعرفه کالاهای کشاورزی، سطح اشتغال کل و سطح اشتغال نیروی کار غیرماهر افزایش و نابرابری دستمزدها کاهش یافته است.
Abstract In this paper, the effect of trade openness on the level of employment and the rate of wages has been evaluated by using a computable general equilibrium model. The results represent that through the cuts of general imports tariff, the percentage changes of total employment level as well as the employment level of unskilled labor will be increased. Likewise, by decreasing the percentage of skilled labor wages to follow more tariff cuts, wages inequality is improved. Also, it is clear that more tariff cuts on food, apparel and textile commodities will decrease the percentage changes of total level employment and unskilled labors. Since, the percentage changes of skilled labor wages will be increased in comparison with unskilled labors by increasing tariff cuts. Thus, it can be concluded that wider trade openness in the food, apparel and textile commodities leads to the increase of wages inequality. However, under the effect of the tariff cuts in agricultural commodities, the percentage changes of total employment as well as the employment of unskilled labors will be increased and by the decline of percentage changes of skilled labor wages, there is a decrease in the inequality of wages between skilled and unskilled labors.
منابع
- بانک مرکزی ج.ا.ایران، ترازنامه و گزارش اقتصادی- سالهای مختلف.
- ذوالجناحی اسکوئی، رامین (1382). آثار و تبعات اقتصادی- اجتماعی الحاق ایران به سازمان تجارت جهانی (WTO) با تاکید بر کاهش تعرفهها؛ الگوی تعادل عمومی قابل محاسبه (CGE). پایان نامه دوره کارشناسی ارشد، دانشکده اقتصاد، دانشگاه علامه طباطبائی.
- Acemoglu, D. (2003). Patterns of skill premia. Review of Economic Studies, 70, 199–230.
- Dervis, K., J.de Melo and Sh. Robinson. )1981). A General Equilibrium Analysis of Foreign Exchange Shortage in a Developing Economy. the Economic Journal, Vol. 91, pp.891-906.
- Eckel, C. (2003). Labor market adjustments to globalization: unemployment versus relative wages. North American Journal of Economics and Finance, 14, 173–188.
- Feenstra, A. D., & Hanson, G. H. (2003). Global production sharing and rising inequality: a survey of trade and wages. In E. Choi, & J. Harrigan (Eds.), Handbook of international trade (pp. 146–185). Malden, MA: Blackwell.
- Goldberg, P., Pavcnik, N., (2004). Trade, inequality, and poverty: what do we know? Brookings Trade Forum 223–269.
- Jorgenson, D.W., and B.M. Fraumeni, (1981). Relative Prices and Technical Change In: Modeling and Measuring Natural Resource Substitution, E. Berndt and B. Field (eds).,MIT Press. Cambridge, PP. 17-47.
- Krueger, A.O., (1981). Alternative trade strategies and employment in LDCs: an overview. Pakistan Development Review,20, 277–301.
- Robbins, D.J., (1996). HOS hits facts: facts win; evidence on trade and wages in the developing world. Harvard Institute for International Development. Development Discussion Paper, vol. 557. Harvard University, Cambridge, MA.
- Robinson, S., (1989), Multisectoral models, in chenery, H. B., and Srinivasan, Handbook of Development Economics, Vol. II, (Amsterdam: North – Holland).
- Shoven, J., Whalley, J., (1974)., A General equilibrium Calculation of the Effects of Deferential taxation of Income From Capital in the U.S., Journal of public Economics, Volume 1, Issue 3-4, November 1972, Pages 281-321.
- Solow, R. (1979). Another possible source of wage stickiness. Journal of Macroeconomics, 1, 79–82.
- Trefler, D., Zhu, S.C., (2005). Trade and inequality in developing countries: a general equilibrium analysis. Journal of International Economics, 65, 21–48.
- Wood, A. (1995). How trade hurt unskilled workers. Journal of Economic Perspectives, 9 (3), 57–80.
- Wood, A., (1997). Openness and wage inequality in developing countries: the Latin American challenge to East Asian Conventional Wisdom. World Bank Economic Review 11, 33–57.
پیوست (1)
بر اساس تئوری دستمزد کارا، تلاش نیروی کار تابعی مثبت از دستمزد پرداخته شده و نرخ بیکاری (u) می باشد. بنابراین می توان میزان تلاش نیروی کار را به صورت زیر در نظر گرفت:
(1-1)
با توجه به رابطه (4) در داخل متن مقاله، کشش تلاش نیروی کار غیر ماهر به دستمزد پرداخته شده عبارت است از:
(1-2)
و از آنجایی که تغییر در پرداخت دستمزد ها تا جایی ادامه پیدا می کند که تغییر میزان تلاش در اثر تغییر پرداخت دستمزد ها برابر با تغییر در هزینه تولید باشد. بنابراین در تعادل، کشش تلاش نیروی کار غیر ماهر به دستمزد پرداخت شده برابر یک است[1]. به عبارتی:
(1-3) 1
با توجه به اینکه جابجایی سرمایه بصورت آزاد و غیر محدود بین کشورها ، منجر به برابری پاداش سرمایه یا نرخ بهره در کشور داخل (r) و نرخ بهره در کشور خارج (r*)، می گردد. (r=r*) اما با عنایت به اینکه امکان جابجایی سریع، آسان و نا محدود سرمایه بین کشورها همواره وجود ندارد. بنابراین در اثر محدودیت جابجایی سرمایه بین کشور داخل و خارج، قیمت سرمایه در کشور صادرکننده سرمایه برابر خواهد بود با قیمت سرمایه در کشور وارد کننده سرمایه منهای هزینه جابجایی سرمایه ( ). پس بطور کلی قیمت سرمایه در کشور صادرکننده سرمایه برابر است با:
(1-4)
در صورتی که کشور وارد کننده سرمایه باشد، درآنصورت قیمت سرمایه در آن کشور بصورت رابطه (1-5) خواهد بود:
(1-5)
اگر از روابط (1) الی (3) در داخل متن مقاله و نیز روابط(1-1) الی (1-5) دیفرانسیل کل بگیریم، با حل معادلات، خواهیم داشت:
(1-6)
رابطه (1-6) رابطه معکوس بین نرخ بیکاری و نرخ دستمزد را نشان می دهد. که به منحنی دستمزد معروف است. کشش منحنی دستمزد به صورت نشانگر واکنش نرخ دستمزد به مقادیر مازاد عرضه نیروی کار می باشد و به عنوان شاخصی جهت چسبندگی دستمزدها مطرح می باشد. چنانچه کشش پایین نرخ دستمزد ها به نرخ بیکاری، نشانگر چسبندگی نرخ دستمزدها می باشد.
پاداش یا جایزه [2] نیروی کار ماهر بصورت نرخ دستمزد نیروی کار ماهر به نرخ دستمزد نیروی کار غیر ماهر را می توان به صورت رابطه (1-7) تعریف نمود:
(1-7)
که با توجه به رابطه (1-7) خواهیم داشت:
(1-8)
بدین ترتیب نرخ رشد پاداش نیروی کار ماهر ( ) به نرخ رشد نرخ بیکاری( ) به صورت رابطه (1-9) قابل حصول است.
(1-9)