چرایی تحول گفتمان رسول خدا(ص) در برخورد با یهودیان مدینه بر اساس قرآن کریم
محورهای موضوعی : فصلنامه تاریخعصمت عبدالهی 1 , فاطمه خلیلی 2
1 - دانشجوی دکتری علوم قرآن و حدیث گروه الهیات و معارف اسلامی علوم قرآن و حدیث ، دانشگاه آزاد اسلامی ،واحد یادگار امام خمینی (ره)،شهرری
2 - استادیار گروه الهیات و معارف اسلامی ، دانشگاه آزاد اسلامی واحد یادگار امام خمینی(ره) شهر ری، تهران، ایران
(نویسنده مسئول)
کلید واژه: ", یهودیان", , ", مدینه", , ", قرآن", , ", پیامبر(ص)", , ", گفتمان", ,
چکیده مقاله :
هنگامی که پیامبر به مدینه وارد شد، یهودیان بسیاری در آن شهر زندگی میکردند که با اعراب ساکن مدینه روابط نزدیکی داشتند. بدین ترتیب پیامبر(ص) پس از ورود به شهر با یهودیان پیمان اتحاد بست و به این واسطه که آنها اهل کتاب بودند، سعی کرد آنها را با آیات روشنگر قرآن به دین اسلام راغب سازد. پژوهش حاضر تلاش دارد تا با بهره گیری از تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف که یکی از نظریات مهم در حوزه گفتمان است، به این سوال پاسخ دهد که، روند تحول گفتمان پیامبر(ص) در ارتباط با یهودیان مدینه (بر اساس آیات قرآن) به چه ترتیب بود؟بر اساس یافتههای تحقیق پیامبر(ص) پس از ورود به مدینه، بر اساس آیات نازله قرآن تلاش نمود، روابط مسالمتآمیزی با یهودیان برقرار سازد؛ ایشان ابتدا تلاش نمود آیات قرآن را بر آنها عرضه نموده و بدین ترتیب آنها را انذار نموده و با هشدار و برقراری تعامل مسالمت جویانه با آنها، یهودیان را به اسلام دعوت نماید. اما از آنجا که یهودیان در مقابل پیام-های روشنگرانه اسلام ایستادگی کرده و به مجادله با ایشان پرداختند، رسول اکرم(ص) بر اساس آیات قرآن از آنها رویگردانده و آنان را از عاقبت روشی که در پیش گرفته بودند، بیم داد؛ در نهایت نیز دریافت جزیه از آنان و جنگ با آنها به عنوان آخرین دستور الهی در مقابل کسانی از اهل کتاب که عناد و دشمنی با مسلمین پیشه کردند، بر پیامبر نازل گردید.
When the Prophet entered Medina, many Jews lived in that city who had close relations with the Arabs living in Medina. Thus, after entering the city, the Prophet (PBUH) made a pact of alliance with the Jews, and because they were the People of the Book, he tried to persuade them to convert to Islam with the enlightening verses of the Qur'an. The present study tries to answer the question, what was the evolution of the Prophet's discourse in relation to the Jews of Medina (according to the verses of the Qur'an)? According to the verses of the Qur'an, he tried to establish peaceful relations with the Jews; He first tried to present the verses of the Qur'an to them and thus warn them and invite the Jews to Islam by warning and establishing peaceful interaction with them. But because the Jews resisted and argued with the enlightening messages of Islam, the Holy Prophet (PBUH) turned away from them based on the verses of the Qur'an and warned them of the consequences of the method they had taken; Finally, receiving the Jizyah from them and fighting them as the last divine command was revealed to the Prophet against those of the People of the Book who were stubborn and hostile to the Muslims.
چرایی تحول گفتمان رسول خدا(ص) در برخورد با یهودیان مدینه بر اساس قرآن کریم
چکیده
هنگامی که پیامبر به مدینه وارد شد، یهودیان بسیاری در آن شهر زندگی میکردند که با اعراب ساکن مدینه روابط نزدیکی داشتند. بدین ترتیب پیامبر(ص) پس از ورود به شهر با یهودیان پیمان اتحاد بست و به این واسطه که آنها اهل کتاب بودند، سعی کرد آنها را با آیات روشنگر قرآن به دین اسلام راغب سازد. پژوهش حاضر تلاش دارد تا با بهره گیری از تحلیل گفتمان انتقادی «نورمن فرکلاف» که یکی از نظریات مهم در حوزه گفتمان است، به این سوال پاسخ دهد که، روند تحول گفتمان پیامبر(ص) در ارتباط با یهودیان مدینه (بر اساس آیات قرآن) به چه ترتیب بود؟بر اساس یافتههای تحقیق پیامبر(ص) پس از ورود به مدینه، بر اساس آیات نازله قرآن تلاش نمود، روابط مسالمتآمیزی با یهودیان برقرار سازد؛ ایشان ابتدا تلاش نمود آیات قرآن را بر آنها عرضه نموده و بدین ترتیب آنها را انذار نموده و با هشدار و برقراری تعامل مسالمت جویانه با آنها، یهودیان را به اسلام دعوت نماید. اما از آنجا که یهودیان در مقابل پیامهای روشنگرانه اسلام ایستادگی کرده و به مجادله با ایشان پرداختند، رسول اکرم(ص) بر اساس آیات قرآن از آنها رویگردانده و آنان را از عاقبت روشی که در پیش گرفته بودند، بیم داد؛ در نهایت نیز دریافت جزیه از آنان و جنگ با آنها به عنوان آخرین دستور الهی در مقابل کسانی از اهل کتاب که عناد و دشمنی با مسلمین پیشه کردند، بر پیامبر نازل گردید.
روش تحقیق در پژوهش حاضر مبتنی بر روش تاریخی و مبتنی بر رویکرد توصیفی و تحلیلی بر پایه تحلیل گفتمان نورمن فرکلاف است.
واژگان کلیدی: یهودیان، مدینه، قرآن، پیامبر(ص)، گفتمان.
مقدمه
بررسی تاریخ صدر اسلام و مسایل مربوط به جامعه ی اسلامیبدون بررسی و درک کنش متقابل اعضای آن امکان پذیر نمی باشد . یکی از منابع مهم در این مطالعات آیات و روایات قرآن است که می تواند مورخان را در درک سیر روابط اجتماعی و تعاملات پیامبر و جامعهی مسلمانان با دیگر ساکنان شبه چزیره یاری دهد . یکی از این گروه های اجتماعی – مذهبی یهودیان بودند. قران کریم در آیات و سوره های متعددی به وقایع مربوط به آنها و مسائلی که در میان آنها شکل گرفته بود اشاره داشته است و از آنجایی که قرآن کریم دارای ایدئولوژی است جدای از مباحث فرهنگ و جامعه نیز نیست بنابراین تحلیل این مباحث انعکاس یافته در آن ارزش ویژه ای دارد و موجب درک اجتماعی و تاریخی عصر نزولش می شود. این جایگاه قران کریم در مطالعات علوم قرانی و در ارتباط با سیار علوم سبب شده تا تحلیل گفتمان در این مقوله نقش پر رنگی پیدا کند.
نظریه گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف متن را بررسی می کند و موقعیت اجتماعی آن را نیز می بیند. این یک روش کیفی است که از آن می توان برای فهم محتوا و ساختار استفاده کرد ( کوبلی، 1387 : 3/ 600). تحلیل گفتمان درصدد درک و تبیین ارتباط متن با کارکردهای فکری و اجتماعی آن است ( بشیر، 1385: 14) این نگرش سبب درک معانی پیدا و پنهان جریان های گفتمانی می شود.گفتمان انتقادی فرکلاف از سه لایه توصیف، تفسیر و تبیین برخوردار است . در سطح اول کلمات و واژها بررسی می شونددر سطح تفسیر با در نظر گرفتن موقعیت و مفاهیم به تحلیل متن پرداخته می شود.(فرکلاف، 2001: 125) در سطح تبیین ، گفتمان را به عنوان کنش اجتماعی مطرح می شودو نشان می دهد چگونه شاختارهای اجتماعی ، گفتمان را جهت می بخشند. سطح تبیین به توضیح چرایی تولید چنین متنی در آن زبان و در ارتباط با عوامل جامعه شناختی ، تاریخی ، ایدئولوژی ، قدرت و قراردهای فرهنگی می پردازد.( آقاگل زاده، 1391: 18)
یهودیان از دیرباز به علل مختلفی از جمله حمله آشوری ها، ظلم و ستم بخت النصر و بعدها تهاجمات رومیان به محل سکونت آنها، سرزمین خود را ترک گفته و در اطراف و اکناف پراکنده شدند. عربستان یکی از نقاطی بود که جهت مهاجرت مورد توجه قوم یهود قرار گرفت. گفته شده یکی از دلایل مهاجرت یهودیان به عربستان، اطلاع آنها از ظهور پیامبر آخرالزمان در آن سرزمین بود. بدین ترتیب قبایل مختلف یهودی پیش از تولد پیامبر در سرزمین عربستان، از جمله یثرب سکونت گزیدند. یهودیان پس از ورود پیامبر به یثرب به دلایل مختلفی به ناسازگاری با ایشان پرداختند. باید گفت، لجاجت دیرینه قوم یهود مبنی بر برتری جویی خود بر سایر اقوام و ملل موجب شده بود آنها عظمت پیامبر و برتری ایشان را برنتافته و بنای ناسازگاری با آنها گذارند. در این راستا پیامبر (ص) که در ابتدا با یهودیان یثرب پیمان دوستی عقد نمود و در موارد مختلف از خطای آنها گذشته بود؛ در نهایت به منظور صلاح دولت نوپای اسلامی و مراقبت از جامعه مسلمین به ناچار به اخراج و حذف قبایل نافرمان یهود اطراف مدینه پرداخت. پژوهش حاضر درصدد پاسخگویی به این سوال است که، روند تحول گفتمان پیامبر (ص) در ارتباط با یهودیان مدینه (بر اساس آیات قرآن) به چه ترتیب بود؟از آنجا که تعامل و ارتباط پیامبر با یهودیان مدینه بخشی مهم از تاریخ اسلام بوده و همچنین شان نزول بسیاری از آیات قرآن در برهه زمانی مذکور در ارتباط مسلمین و پیامبر(ص) با یهودیان می باشد، لذا پرداختن به نوع برخورد پیامبر(ص) با آنها و سپس تحول و تغییرات روی داده در این زمینه از اهمیت و ضرورت برخورد می باشد. در این زمینه لازم است به کتب سیره و مغازی و همچنین آیات قرآن کریم مراجعه نموده و ضمن استخراج داده های تاریخی و تفسیر و بررسی آیات از علل تحول گفتمان رسول اکرم(ص) نسبت به یهودیان پرده برداشت. در این راستا کمبود دادههای تاریخی در برخی از موارد، از جمله محدودیت ها و مشکلات پیش روی محقق می باشد.
در باب علل و چرایی تغییر و تحول نوع گفتمان پیامبر در مرور زمان نسبت به اهل کتاب و به ویژه یهودیان (که در این مقاله به طور اخص قصد پرداختن به روابط آنها با پیامبر(ص) را داریم)، جهت روشن شدن بحث، لازم است مطالبی در باب ویژگی های جامعه یهودیان عصر پیامبر(ص) و همچنین حوادث تاریخی روی داده در زمانه ایشان و روابط آنها با یهود ارائه گردد. در این راستا ابتدا به جامعه شناسی جامعه یهود پرداخته و سپس اطلاعاتی مختصر در باب قبایل یهودی مدینه و علل نزاع و مجادلات ایشان با مسلمین و پیامبر(ص) ارائه خواهد گردید. در ادامه نیز روند تحول گفتمان رسول خدا(ص) بر اساس ایات قرآن به همراه شان نزول آیات، مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
جامعهشناسی یهودیان شبه جزیره
با اینکه قوم یهود به علل مختلف در طول تاریخ در اطراف و اکناف کره زمین پراکنده بود، با اینحال آنچه به اخلاق یهودی شناخته می شود و درواقع بخشی از هویت این قوم می باشد، به صورت منحصر به فردی حفظ شد؛ از این جمله می توان به شاخصهای اجتماعی- رفتاری شامل خود برتربینی، پول پرستی ( کریمیان، 1384: 165 و166) و خصایلی همچون حمایت از نفس، مال و خانواده که از اصول اساسی شریعت یهودیان اشاره نمود. لازم به ذکر است که قوانین سختگیرانه آیین یهود در حفظ نظم اجتماعی آنها بسیار موثر بوده است. تعالیم این دین با قانون و اخلاق در آمیخته شده و مجازاتهای سختی برای عدولکنندگان در نظر گرفته شده است. مجازات هایی چون تبعید و اقامت اجباری در یکی از شش شهر نفرین شده تورات، رجم و اعدام. در کتاب تورات که مهمترین منبع شریعت یهودیان است (محمدی ، 1398: ص54).
منابع حقوقی یهودیان شامل تورات،اسفار تورات، قانون نامه های معاصر با تورات، میشنا،باریتا و تلمود (که روایت شفاهی تورات است) می باشد (غفوری نژاد، 1388: ص133، مکارم شیرازی،1427ق: 590- 602). لازم به ذکر است که با وجود تفاوت های بسیار، دین یهود و اسلام در موارد بسیاری از آیین ها و قوانین با یکدیگر مشابهت هایی دارند. از این رو در صدر اسلام یهودیان در زمینه برخی امور قضایی و همچنین مشورت در زمینه های مختلف، به پیامبر اکرم (ص) مراجعه میکردند (غفوری نژاد، 1388: ص133).
درواقع به سبب قوانین خشک و سختگیرانه آیین یهود در بسیاری از موارد، یهودیان در هنگام بروز مشکل به پیامبر مراجعه می کردند. از جمله موارد مذکور در هنگام قتل یکی از افراد قبیله بنی قریظه به دست مردی از بنی نضیر بود. بنی قریظه برخلاف سنت گذشته از بنی نضیر خواستند تا قاتل را برای قصاص به ایشان بسپارد. بنی نضیر گفتند که بهتر است تا پیامبر اسلام میان ما داوری کند. چون آنان داوری نزد رسول خدا آوردند، آیات ۴۲ و ۴۳ سوره مائده نازل شد1. مضمون آیه فوق بدین صورت بود: این یهودیان فتوای ناحق را خریدارند. رشوه خوارند و ربا خوار، اگر به حضورت آمدند و داوری به محضر تو آوردند میان آنان داوری کن ... و اگر در میان آنان داوری کردی به قسط و انصاف داوری کن که خداوند رحمان اهل انصاف را دوست میدارد (زرگری نژاد، 1384: ص155).
یهودیان در موارد بسیار قوانین دین یهود را تغییر داده بودند. تغییر مجازات قتل در آیین یهود مثالی از موارد فوق بود. در این دین مجازات قاتل، جان در برابر جان بود. اما به تدریج مفسران دین یهود به دنبال راه های جایگزین برآمدند. تاثیر از دین اسلام که پرداخت دیه را در برابر قتل به عنوان یکی از راه های جایگزین قرار داده بود، در این امر موثر بود. علاوه بر این، از آنجا که مردم تاثیر طبقات اجتماعی در اجرا شدن یا نشدن احکام میان یهودیان را میدیدند تلاش میکردند از راه های دیگر برای تخفیف جرم کمک گیرند و این به معنای بیاعتنایی به احکام تورات و امکان تعمیم آن به تمام جامعهی یهود نبود، بلکه فرهنگ جامعه بر مناسبات اجتماعی درون مذهبی آنها موثر بود. در این راستا یهودیان از فرهنگ دینی و قوانین قضایی جامعه مسلمان مدینه (که دارای مشابهت هایی با دین آنها بود) در این زمینه بهره بردند (غفوری نژاد، 1388: ص137).
تغییر مجازات زنای محصنه نیز از دیگر مواردی بود که حکم آن صریحا در تورات آمده بود، اما مفسران یهود بعدا آن را تغییر دادند. بر اساس این دین مجازات زنا محصنه (همانند اسلام)، سنگسار بود، اما یهودیان آن را به تازیانه و معرفی زناکار به جامعه تقلیل داده بودند. گفته شده در دوران حیات پیامبر، یهودیان یک زناکار همسردار را نزد پیامبر آوردند، ایشان از حکم تورات پرسید، برخی گفتند: تازیانه زدن و معرفی زناکار است؛ امّا عبدالله بن سلام، یهودی نومسلمان، با نشان دادن حکم سنگسار زناکار در تورات به پیامبر، دروغ ایشان را برملا نمود (زرگری نژاد،1384: ص 155).این دست از تغییرات در جامعه ی یهودی می توانست کنشی متقابل در برابر جامعهی مسلمان باشد که از بین بردن یک فرد یهودی را به نفع جامعه ای که در اقلیت قرار داشت نمیدید و تلاش می کرد تا قوانین خود را مجزا و متفاوت از قانون طبقه غالب نشان دهد.با تکیه بر گفتمان شناسی انتقادی نیز می توان این تغییر موقعیت و قدرت را با تغییر جایگاه اجتماعی یهودیان در ارتباط دید و تلاششان را برای قدرت یابی دوباره اجتماعی در نظر گرفت
تغییرات یهودیان در دین، منحصر به قواعد و قوانین حقوقی، جزایی و اجتماعی نبود، بلکه آنها در مسائل اعتقادی و خداشناسی نیز دچار تغییرات و انحرافاتی شده بودند(قزوینی، بیتا: 1174)،. بر اساس گزارش قرآن، یهودیان حجاز عزیر را پسر خدا میشمردند در سوره توبه ذکر می شود: «وَ قالَتِ الْیهُودُ عُزَیرٌ ابْنُ اللَّهِ وَ قالَتِ النَّصارى الْمَسیحُ ابْنُ اللَّهِ ذلِک قَوْلُهُمْ بِأَفْواهِهِمْ یضاهِؤُنَ قَوْلَ الَّذینَ کفَرُوا مِنْ قَبْلُ قاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى یؤْفَکون» و آن را پرستش می کردند به گفته فخر رازی یهودیان زمان پیامبر اسلام (ص) به این نظر معتقد نبودند (رازی،1405:ص 16/35).. 2
علاوه بر موارد فوق، یهودیان به جادوگری و سحر تمایل بسیار داشتند و حتی پژوهشگران معتقدند منشأ بسیاری از خرافات اعراب جاهلی و باورشان به جادو، متاثر از یهودیان بود. يهوديان از دیرباز به مهارت در امور سحر و جادو زبانزد بودند. با اين كه تورات آنها را از سحر بر حذر داشته و مجازاتهاي سختي براي ساحران در نظر گرفته بود، اما سنت يهود در همهي ادوار آكنده از سنتهاي جادوگري بود.(Gideon, 2008:p 166). زندگی اعراب و ساکنان غیر عرب این مناطق پس از ظهور اسلام نیز آکنده از باورهایی ذیل جهان بینی مبتنی بر سحر و جادو قابل بررسی است. در صدر اسلام مواردی از مبادرت یهودیان به سحر و جادو توسط مورخان مسلمان ثبت شده است. به گفته ابن کثیر در زمان پیامبر دو نفر یهودی اقدام به سحر پیامبر کردند و تا مدتی پیامبر قدرت حواسهای چندگانهشان را از دست داده بودند. با اینحال ایشان پس از رفع سحر، ساحران را بخشیدند (ابن کثیر،1407:ص 6/ 237،239). علاوه بر این در ابتدای ورود مهاجرین به یثرب، تا مدتها آنها دارای فرزند نمیشدند. بدین ترتیب شایع شده بود که یهودیان مهاجران را سحر کردهاند؛ با تولد نخستین نوزاد – عبدالله بن زبیر- این طلسم شکسته شد (ابن عساکر، 1415:ص 28/ 155).
حبر پرستی و یا تقدیس و پرستش بزرگان (احبار) از دیگر انحرافات دین یهود بود؛ امام محمد باقر(ع) و امام جعفر صادق (ع) درباره شرک حبرپرستی یهودیان فرمودهاند که به خدا سوگند یهودیان و مسیحیان برای احبار و رهبانان خود نماز و روزه به جای نمیآوردند، امّا ایشان در تغییر احکام تورات و تبدیل حلال به حرام و حرام به حلال، احبار خود را پیروی میکردند و این است مقصود از - محصير - پرستش احبار و رهبانان. در آیه ۸۰ سوره بقره آمده است که «گفتند که آتش دوزخ جز چند صباحی انگشت شمار دامن ما یهودیان را نخواهد گرفت. بگو آیا پیمانی از خداوند جهان دریافت کرده اید؟ - و در نتیجه خداوند هرگز خلاف پیمان خود نخواهد کرد - یا تصورات جهالت آمیز خود را بر خدا میبندید.» (سلیمانی،1387: ص50، 56).
در قرآن کریم سوره بقره آیه 78 «منهم اميون لايعلمون الكتاب الا امانى وان هم الا يظنون »درضمن اشاره به نادانی و جاهلیت یهودیان عادی آمدهاست که آنان درک روشنی از تورات کتاب دینی خود ندارند و آرزوها و گمانهای خود را، دستور الهی میپندارند. (جوادی آملی، 1379:ص 559). انحطاط اعتقادی یهودیان عمدتاً از فساد علمای یهود سرچشمه میگرفت، چرا که آنان باورها، نوشتهها و تفاسیر خود را، خدایی و آسمانی جلوه میدادند و به انتشار آنها در میان یهود میپرداختند(ابن هشام، 1355:ص 300). ابن هشام معتقد است قلت اطلاعات دینی و باورهای خرافی یهود و گرایش زنان ایشان به جادوگری و طلسم و امثال این امور، دلایل عدیدهای داشت که عمدهترین آنها ناتوانی اینان در دسترسی به تورات بودهاست؛ زیرا تورات به زبان عبرانی یا آرامی نوشته شده بود و یهودیان حجاز به جز عربی زبان دیگری نمیدانستند. با اینحال این نظر اشتباه است؛ زیرا یهودیان عربستان حداقل چند بار در هفته تورات می خواندند (جوادی آملی، 1379:ص 559).
روابط یهودیان با پیامبر در مدینه
پس از ورود پیامبر و مهاجرین به یثرب روابط پر فراز ونشیب پیامبر و یهودیان در عرصه های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی آغاز گردید. با اینکه پیامبر پس از ورود به مدینه اقدام به عقد پیماننامه با تمامی یهودیان و از جمله پیمانی مجزا با سه قبیله یهودی ساکن در مدینه یعنی قبایل بنیقینقاع، بنی نضیر و بنی قریظه نمود، اما در همان سالهای آغازین مشاجرات و درگیری و نبردهای آنها با پیامبر آغاز گردید. (طبرسی ،1372 :ص 1/69؛ ابن کثیر، 1407: ص 2/319) در نبرد قینقاع نبرد از آنجایی نشات گرفت که روزی در بازار یکی از یهودیان به زنی مسلمان هتک حرمت کرد، مردی مسلمان به خشم آمد و او را کشت؛ یهودیان بنی قینقاع نیز مرد مسلمان را کشتند؛ سپس اعلان جنگ کرده و به درون حصار خود رفتند و آرایش جنگی گرفتند (ابن اثیر، 1376، 3/971؛ واقدی، 1414:ص 1/180؛ طبری، 1378: ص1/173).این جنگ ناشی از نزاع قدرت شکل گرفته در جامعه ی مدینه بین یهودیان و مسلمانان بود. یهودیانی که تا مدتی قبل بی دردسر و محدودیت در مدینه جولان می دادند و تجارت می کردند حال محدود و منزوی شده و قدرتی فراتر از آنها وارد مدینه شده بود قدرتی که علاوه بر مشروعیت اجتماعی مدعی منجی موعود یهودیان نیز بود.
2نبرد دوم _ بنی نضیر_ با اقدام به قتل پیامبر توسط یهودیان رخ می دهد. در این مرحله یهودیان دیگر به نزاعات عمومی و کنش متقابل اجتماعی کلامی با دیگر مسلمانان بسنده نمی کنند و در صدد حل مشکل از ریشه بر می آیند و ریشه را نه در مذهب که در رهبری جامعه ی مسلمانان می بینند پیامبر نیز نزاع را شخصی نکرده و با تکیه بر آیات الهی وحی شده علیه آنها اعلام جنگ نمود (ابن اثیر،1407: ص 3/1010؛ واقدی، 1414:ص 1/186).
3)نبرد سوم با طایفه بنی قریظه بر سر تشویق اعراب برای حمله به مدینه رخ داد . این گام سوم اقدامات یهودیان است .زمانی که آنها در برابر مسلمانان کاری از پیش نبردند در صدد از بین بردن رهبر آنها برآمدند و چون بی نتیجه ماند متوسل به نیرویی سوم و خارج از حوزه قدرت مسلمانان مدینه شدند (ابن هشام، 1355: ص310؛ طبری، 1352: 3/1084؛ ابن هشام، 1355:ص 2/240-244).
روششناسی برخورد پیامبر با یهودیان مدینه
1) دعوت به مشترکات
در بحث جامعه پذیری گروها بخصوص خرده فرهنگ ها از روش های مختلفی بهره برده می شود که در بهترین حالت تلاش به درونی سازی و نادینه شدن فرهنگ است. در این مسیر تاکید بر مشترکات راه را برای پذیرش فرهنگ جدید و تطبیق آن با فرهنگ پیشین هموار می کند .
همه ادیان ابراهیمی دارای اصول مشترکی میباشند که اگر در آن مورد با هم متحد شوند، ای بسا شرک ریشه کن میشود که «خدای سبحان گذشته از دعوت مسلمین به اتحاد، موحدان عالم را هم دعوت به اتحاد میکند و به مسلمین دستور میدهد بگویند: ما به آنچه خدا نازل کرده، ایمان داریم و در برابر خدا و اسلام منقادیم. اگر موحدان عالم جبهه واحدی تشکیل بدهند و از فرهنگ الهی و توحیدی طرفی ببندند، می توانند بت پرستان عالم را از فرومایگی رهایی بخشند» (جوادی آملی، 1379:ص 8/75).
قرآن کریم در چندین آیه به پیامبر خویش میفرماید که در رویارویی با اهل کتاب، وجوه اشتراک میان دو دین را به آنان یادآوری کن؛ بارزترین آن در آیه 64 سوره آل عمران آمده است : "بگو ای اهل کتاب!ک بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است؛ که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزی را همتای او قرار ندهیم؛ و بعضی از ما، بعضی دیگر را -غیر از خدای یگانه- به خدایی نپذیرد. هرگاه (از این دعوت،) سرباز زنند، بگویید: گواه باشید که ما مسلمانیم" (آل عمران/ 64)
پیامبر در ادامه تعامل همراه با مسالمت با یهودیان مدینه بر مشترکات دینی دو طرف تاکید میکردند و از طرفی با مدارا و احترام نسبت به اصولی از آیین یهود که در اسلام نیز آمده بود، زمینه تعامل مثبت را فراهم میکردند. در کتابی چون صحیح بخاری در موارد متعدد به تعامل، احترام و مدارای پیامبر با یهودیان اشاره شده و همواره سایر مسلمانان را دعوت به احترام و حفظ آرامش مینمودند.(صحیح بخاری، 1391: ص1/ 562؛175و 2/668؛ 877).
در باب شان نزول این آیه گفته شده که در باب مسیحیان نجران و همچنین یهودیان نازل شده است (طباطبایی، 1374: 3/ ص421). همانگونه که پیشتر به آن پرداخته شد، یهودیان بزرگان دینی و احبار خود را مقدس می شمردند. این امر از نظر قران و رسول خدا رد شده است؛ اما بر اساس این آیه ذکر شده که اگرچه در اینگونه موارد آنها دست به تحریف دین خدا زده اند، اما پیامبر میتواند با تاکید بر وجوه اشتراک موجود میان دو دین همانند اعتقاد به توحید و روز رستاخیز و مواردی از این قبیل به تلاش برای ترغیب یهودیان و سایر اهل کتاب به اسلام بپردازد.
2) تعامل
پیامبر پس از ورود به مدینه و در جهت سامان دادن اوضاع اجتماعی و سیاسی مدینه و رفع تنازعات داخلی و دیرینه قومی و قبیلهای اوس و خزرج و یهودیان، نخست دستور به نوشتن پیماننامهای دادند که براساس آن، حقوق گروههای مختلف ساکن در مدینه مشخص میشد تا ضمن تضمین زندگی مسالمت آمیز مردم و ایجاد نظم و عدالت، از بروز هرگونه درگیری و مشکل پیشگیری شود. این عمل پیامبر(ص) یکی از مهمترین اقدامهای سیاسی ایشان بود که سبب میگشت، میان مسلمانان به عنوان «امّت واحده» همبستگی ایجاد شود و یهودیان نیز بتوانند در کنار آنها حیات و سکونت داشته. درواقع این برنامه باعث می شد پیامبر بتواند در یک نظام منسجم به امور رسیدگی کند ( روحانی، 1384:ص 3).
امّت واحده به شمار آمدنِ مسلمانان و یهودیانِ ساکن مدینه؛ آزاد بودن مسلمانان و یهودیان در پیروی از مراسم دینی خود؛ مشخّص شدن روش پرداخت دیه؛ ممنوع بودن خونریزی در مدینه؛ مشخص شدن پیامبر (ص) به عنوان تنها مرجع رفع اختلافات احتمالی در مدینه، ؛ دفاع مشترک از مدینه توسط امضا کنندگان، از مفاد پیمان نامه مزبور بود (واقدی، بیتا: 2/ 340).
درواقع پیامبر ابتدا تعامل خویش با اهل کتاب را بر اساس آیات الهی و به شیوه گفتگو و مسالمت قرار داد. پیامبر با تلاوت آیات قرآن در باب اهل کتاب و حضرت موسی و عیسی (ع)، تلاش داشت به اهل کتاب و به ویژه یهودیان ساکن مدینه اثبات نماید که ایشان ادامه دهنده راه پیامبران پیشین بوده و دین اسلام نیز ادامه ادیان سابق می باشد؛ بدین طریق قصد داشت، آنها را بسوی اسلام راغب نموده و نظر آنها را جلب نمایند؛ با اینکار حتی اگر آنها به دین اسلام گردن نمینهادند، اما با پذیرش اسلام به عنوان یکی از ادیان الهی و پیامبر(ص) از مناقشه و درگیری با ایشان و مسلمین خودداری می کردند. اما تعامل مسالمت جویانه پیامبر بر یهودیان موثر واقع نشد؛ یهودیان نه تنها در مقابل کلام خدا ایستادگی نمودند، بلکه به مجادله و نزاع با پیامبر(ص) ادامه دادند.
در آیات 135 تا 140 سوره بقره در این باب سخن گفته شده است.سبک و سیاق آیات مذکور نشان میدهد که در نکوهش یهودیان نازل شدهاند. در سبب نزول آیه 135 از ابن عباس نقل شده که این آیه در پاسخ به سران یهود مدینه، کعب بن اشرف و مالک بن صیف و ابویاسر بن اخطب و نیز مسیحیان نجران است که در مباحثه با مسلمین هر یک دین خود را بر حقتر از کیشهای دیگر میشمردند. یهودیان میگفتند: موسی برترین پیغمبران و تورات بالاترین کتابها و دین ما بهترین ادیان است و منکر مسیح و انجیل و محمد و قرآن بودند و مسیحیان، عیسی را برترین پیغمبران و انجیل را برترین کتب میدانستند و هر کدام، مسلمین را به کیش خود دعوت میکرد که دین حق همین است و بس (ابن هشام،1355: ص 1/549: طبرسی، 1372: ص 1/403).
درباره آیه 136 نیز از ابن عباس نقل شده که شخصی یهودی به خدمت پیامبر(ص) رسید و از ایشان درباره کسانی از رسولان که به آنها ایمان دارد سوال کرد، حضرت فرمود: من به خدا و آنچه بر ما و ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و فرزندان – اش – نازل شده، ایمان دارم (طوسی، بیتا، 1/481).
همچنین درباره علت نزول آیه 137 گفته اند: هنگامی که آیه 136 همین سوره نازل شد و پیغمبر اسلام بر یهود و نصاری تلاوت کرد، یهود آن را چون متضمن نبوت عیسی (ع) بود، سخت انکار کردند و نصاری هم گفتند عیسی در ردیف سایر پیغمبران و مانند آنان نیست، بلکه او پسر خداست؛ لذا آنها نیز آن را رد کردند و در این حال آیه 137 بقره نازل گردید.(طبرسی،1372: ص 1/486).
"پس اگر آنها به آنچه شما به آن ایمان آوردید، ایمان آورند هدایت یافتهاند و اگر از آن روی گردانند جز این نیست که در ستیز خواهند بود و به زودی خداوند شر آنها را دفع خواهد کرد و او شنوا و داناست" ( بقره / 137)
درواقع در این آیه با آوردن جمله "پس اگر آنها به آنچه شما به آن ایمان آوردید، ایمان آورند هدایت یافتهاند" تلاش شده دستاویز یهود برای دشمنی و جدال را حذف نمایند؛ زیرا در صورتی که گفته می شد (منوا بما آمنا به؛ ایمان آرید به همان دینی که ما بدان ایمان آوردیم) ممکن بود در پاسخ بگویند ( نه، ما تنها به آنچه بر خودمان نازل شده ایمان میآوریم، و به غیر آن کافریم، هم چنان که همین پاسخ را دادند)، ولی فرمود: (ما به دینی ایمان آوردیم که مشتمل نیست جز بر حق، و در آن غیر از حق چیزی نیست، پس شما هم به دینی مثل آن ایمان بیاورید که غیر از حق چیزی در آن نباشد) در این صورت دیگر بهانهای برای مجادله نبود، و جز پذیرفتن چارهای ندارد، چون آنچه خود او دارد حق خالص نیست (طباطبایی، 1417: ص 1/312)، بلکه آمیختهای از تحریفات است که او برای منافع خویش وارد دین و شریعت الهی نموده است. پس میبایست به طریق راست و ایمان واقعی برگردد و از انحرافات دست بردارد و نقاط مشترک خویش را با مسلمانان تقویت نماید.
خداوند در آیه 20 سوره آل عمران به حضرت رسول (ص) میفرماید: "اگر به تو به محاجه برخاستند به آنان بگو: من و پیروان من تسلیم امر خداییم و به اهل کتاب و بیسوادان نیز بگو آیا شما نیز تسلیم شده اید. اگر تسلیم امر پروردگار شدهاند یقینا هدایت یافتهاند و اگر سرپیچی کردند، وظیفه تو تنها ابلاغ است،و خدا به – اعمال – بندگان آگاه است." (آل عمران/ 20).
این آیه مانند آیات قبل، متضمن نوعی رد و سرزنش برای افرادی از اهل کتاب است، در باب چیزی که علم به حقانیت و صحت آن دارند، اما با فرستاده خدا به جدال میپردازند. در واقع رفتار و عملکرد پیامبر (ص)، عکس العملی در برابر رفتارها و ادعای نادرست آنها و نتیجه محاجه مخالفان است.
با اینحال باید گفت روش پیامبر (ص) در دعوت مشرکین و اهل کتاب بسوی اسلام، هرگز با تحمیل و فشار همراه نبود؛ بلکه ایشان تلاش داشتند تا به روش مسالمت آمیز و آشکار ساختن حقایق مردم را با رضا و میل شخصی، بسوی راه راست هدایت نمایند.
علاوه بر این آیات دیگری نیز در همین زمینه نازل گردیده است. هنگامی که چند نفر از یهودیان به پیامبر(ص) مراجعه نمودندو با ایشان به بحث و مجادله پرداختند؛ پیامبر نیز در مقابل آنها را بسوی اسلام دعوت کرده و از عواقب ایمان نیاوردن ترساندند؛ در مقابل آنها بیان داشتند، که ای محمد ما را از چه می ترسانی؟ ما پسران خدا هستیم و از دوستان او هستیم. بدین ترتیب آیه 18 سوره مائده خطاب به یهود نازل شد. در این آیه خداوند می فرمایند: "و یهودیان و مسیحیان گفتند ما پسران خداوند و از دوستان او هستیم، بگو پس به چه دلیل شما را به خاطر گناهانتان عقوبت میکند؟ شما نیز بشر هستید، الله هر کس را که بخواهد میبخشاید و هر کس را که بخواهد دچار عذاب میکند، و آسمانها و زمین در ید قدرت خداوند است و همه به سوی او بر میگردیم" (مائده/ 18).
در نهایت لازم به ذکر است که با وجود مجادلات مکرر یهود و عدم پذیرش آیات صریح قرآن ونشانه های الهی در پیامبر(ص) ایشان بر اساس ایات قرآن ابتدا تلاش کردند با رویکردی مسالمت جویانه به تعامل با یهودیان پرداخته و مناقشه با آنها بپرهیزد. تعامل از جمله روش هایی است که به درونی سازی فرهنگ کمک می کند و خلاف روش های قهری ، روند پذیرش یک فرهنگ و جامعه پذیر شدن را راحت تر می نماید و کشمکش و تنش را به حداقل می رساند . پیامبر (ص) نیز با چنین بینشی در صدد پیشبرد فرهنگ جامعه به سمت فرهنگ اسلامی با روش های نرم ، تشویقی و ترقیبی بود اینگونه با توجه به پیشینه قبیله ای اعراب راه های جدیدی برای اتحاد و همکاری و تعامل اجتماعی فراهم می شد . پیامبر در این برهه زمانی نیازمند وجود آرامشی نسبی در جامعه ی مدینه برای تجدید قوا ، تعمیق تعالیم در میان مردم بود. از طرفی نباید از دشمنان خارجی نیز غافل می شد لذا هر چه از استراتژی نرم بیشتر بهره می برد بهتر می توانست نیروهای اجتماعی ، فرهنگی و نظامی جامعه را آماده رویارویی های سخت تر بعدی نماید .
3) انذار
چنانکه از نبردها و روند وقایع تاریخی زمان پیامبر منابع اطلاع می دهند گام اول مذاکره و صحبت است یا همان انذار یا هشدار به منافقان و کافران و نیز اهل کتاب از نخستین شیوه های برخورد پیامبر و قرآن با مخالفان بود. این کنش اجتماعی قابل استنباط از متن آیاتی است که به صورت مستقیم و غیر مستقیم به انذار مخالفان پرداخته شده است. ذکر شده که پیامبر به کافران و منافقان از اهل کتاب هشدار میدهد و از آنان میخواهد که دست از اعمال نادرست خویش بردارند که مبادا با این اعمال گرفتار عذاب شوند
در باب آیه 75 و 76 بقره ذکر شده که یهودیان هنگامی که در مقابل دلایل و معجزات پیامبر شکست خوردند، به ظاهر ادعا کردند که اسلام آورده اند، اما در باطن به ایشان ایمان نیاورده و در مجالس خصوصی خود بیان می کردند، که ایمانشان ظاهری است و به جهت آن است که از ناراحتی هایی که از جانب وی می رسد، مصون مانده و نیز این ایمان ظاهری می تواند به ما در جهت نابود کردن محمد و یارانش کمک برساند. در این راستا خداوند آیات مزبور را نازل کرده و پیامبر را از واقعیت ماجرا آگاه گرداند( بحارالانوار، 1392 9/ ص 316).در این آیات خداوند ابتدا ریشه برخی از اعمال یهودیان را بیان نموده، سپس به پیامبرش فرمود که برای آنها دلیل آورده و ایشان را نسبت به اشتباهاتشان آگاه گرداند و هشدار دهد:
" و آیا نمیدانند که خداوند آنچه را پنهان میدارند و آنچه را آشکار میکنند میداند؟"(بقره/ 77)
درواقع خداوند در این آیات برخورد دوگانه در برابر مسائل را عملی ناشایست دانسته و از آنها میخواهد که رویه ای ثابت اتخاذ نمایند؛ به جای پیروی از هوی و هوس و آرزوهای خویش، پیرو حق بوده و کلام خدا را مطابق خواسته های خود تغییر ندهند.
در ادامه رفتارها و اعمال نادرست آنها در تحریف کلام الهی و همچنین رفتار منافق گونه در برابر مومنان، باعث شد، رفتار پیامبر(ص) در مقابل آنها شکل هشدار به خود بگیرد و ایشان را متوجه اعمال و تفکر اشتباهشان کند؛ ایشان بر اساس ایات قرآن به آنها هشدار می دهد که در صورتی که در برابر این منطق صحیح قرآن تسلیم نشدند و به راه نادرست خویش ادامه دهند، سرانجامشان آتش جهنم خواهد بود ( بقره / 81-80).
آیه 80 سوره بقره به برتری جویی یهود نسبت به دیگران اشاره دارد. آنها اعتقاد دارند گنهکارانشان فقط چند روزی کیفر و جزا میبینند، سپس بهشت الهی در اختیارشان است( مغنیه، 1984:ص 6-10) در متون دینی یهودیان، مطالبی حاکی از خودخواهی، تکبر، برتری نژادی یهود نسبت به سایرین دیده می شود. آنها انسانها را به دو گروه ما و دیگران تقسیم میکند و مخلوقات را به یهودیان و بهایم دسته بندی میکنند ( ولز، 1376: ص332). اما خداوند در آیه مذکور با بیانی منطقی این پندار غلط یهودیان را ابطال کرده است (مکارم شیرازی، 1374: ص1/322).
دومین گروه از آیات قرآن که بر پایه هشدار استوار است، آیات 98 و 99 سوره آل عمران ، خطاب به اهل کتاب، است. فتنه انگیزی از دیگر خصایل یهود بود که یکی از دلایل پرتنش بودن روابط میان آنها و سایر مردمان را قبل از آن میتوان دریافت (سینائی، 1386:ص 111)؛ و آیات فوق نیز بر همین اساس نازل شده است. خداوند در این آیات به رسول (ص) میفرماید:
"(ای پیامبر) بگو ای اهل کتاب چرا به آیات الله کافر میشوید در حالی که الله شاهد بر اعمال شماست* بگوای اهل کتاب چرا مومنان را از راه الله باز میدارید، در حالی خودتان از گواهان هستید و الله اعمال شما غافل نیست."( آل عمران/ 98 و99)3
در سبب نزول آیات آمده که مردی یهودی به نام شأس بن قیس از کنار گروهی از اوس و خزرج در مدینه گذشت که مسلمان شده بودند و با الفت و مهربانی در کنار هم در مجلس نشسته بودند. او برای ایجاد اختلاف میان آنها، از یکی از جوانان یهود خواست که کینههای دیرینه این دو گروه را به یادشان آورد. با این عمل، آنها به بگو مگو و ضرب و شتم با یکدیگر پرداختند، وقتی پیامبر(ص) شنید نزد آنها رفته و با اندرز میان آنها صلح و آرامش برقرار کرد و آنها به اشتباهاتشان پی بردند. سپس آیات 98 و 99 سوره آل عمران نازل شد (ابن هشام،1355: ص 1/577؛ عاملی، 1415:ص 6/33).این آیات و دیگر ایاتی که جمع را مورد خطاب قرار می دهند به نحوی در صدد کنترل اجتماعی گروه تازه مسلمانی است که هم چنان علقه های گروهی پیشین خود را دارند و وابستگی های قبیله ایشان را حفظ نموده اند . زیرا نیاز است تا گروه جدید وابستگی های جدید و بازتعریف های جدیدی برای هویت خود داشته باشد . در واقع این آیات به مرور در حال نشان دادن تحول هویتی یهودیان مدینه در میان گروه هویتی پیشین و جدیدشان و تنش های آن می باشند. در این آیات که می توان گام بعدی پس از تعامل و گامی قبل از رویارویی و تقابل دانست تلاش بر این است که با تکیه به داده های قبلی منتقل شده از روش تعامل به جامعه ،گروهای اجتماعی را از ورود به مرحله تقابل باز دارند.
لحن آیات مذکور صورت هشدار به گروهی از اهل کتاب را دارد که نشانههای الهی را از تورات و انجیل گرفته تا حضرت محمد(ص) و معجزاتی که با ایشان همراه بود (بن سلیمان،1423:ص 1/391؛ طبرسی، 1372:ص 2/108)، را منکر و کافر شدند و حق را با باطل پوشاندند و میخواستند با سد کردن راه راست بر مومنان، از نفوذ و گسترش اسلام جلوگیری کنند، در حالیکه آنان خود میبایست موید اسلام میبودند. پایان آیات به این صورت هشدار را کامل میکند که خداوند از اعمال بندگان خویش غفلت نمیکند و آنان باید در روز حساب، در برابر اعمال خویش پاسخگو باشند و در آنجا به احدی ظلم نمیشود و همه در برابر ترازوی عدل الهی قرار میگیرند و کسی را با خدا پیوندی نیست و به حساب همه رسیدگی میشود. در واقع در اینجا پیامبر(ص) با توجه و هشدار دادن آنها از علم الهی به تمام اشیاء و هم گواه بودن آنها به عنوان پیروان کتب آسمانی، با آنان مواجه میشود تا آنان به اشتباهاتشان پی برند و دست از آرزوها و اعمال نادرست خویش بردارند.
همانگونه که مشاهده می شود، نخستین شیوه انتخابی پیامبر برای برقراری ارتباط با یهودیان، آگاه سازی آنها و هشدار و انذار آنهاست. درواقع ایشان ابتدا سعی می کند که به آنها گوشزد نماید که در صورت باقی ماندن با کفر و نادیده گرفتن آیات و نشانه های الهی، به عقوبت خطای خود گرفتار خواهند آمد. آنچه که پیش از آن به طور مکرر در قرآن خطاب به کفار و اعراب قریش و سایرین نیز نازل گردیده بود.
انذار با توجه به آیاتی که در قران آمده و شرایط اجتماعی نزول آن حکم کنترل کننده اجتماعی دارند که با ارعاب یا تشویق یا تهدید به تنبیه در صدد جامعه پذیر نمودن قشر یهود در جامعه ی جدید مدینه را دارند .
4. اعراض
گام بعدی در راستای جامعه پذیری و کنترل اجتماعی افراد رویگردانی از آنها و به انزوا راندن آنهاست تا اینگونه خرده فرهنگ ها از خرده فرهنگ ضد فرهنگ به موافق فرهنگ تغییر رویه دهند . پیامبر (ص) پس از انذار، هشدار و تعامل مسالمت آمیز با یهودیان، به واسطه عدم همراهی آنها با جامعه اسلامی و مجادله و نفاق، شیوه ای دیگر در مقابل آنها اختیار نمود؛ اعراض و رویگردانی از آنها، شیوه برخورد دیگر پیامبر(ص) با یهود بر اساس آیات الهی بود. لذا در آیه 139 سوره بقره مشاهده می شود که خداوند به پیامبر(ص) می فرماید: "(ای پیغمبر به اهل کتاب) بگو در مورد خدا شما را با ما چه جای بحث و جدال است؟ در صورتی که او پروردگار ما و شماست و ما مسئول کار خود و شما مسئول کردار خویش هستید، و ماییم که او را از روی خلوص پرستش میکنیم" ( بقره/139)
هنگامی که یهود و نصاری در پی آیه 136 بقره که در باب دین یهود و مسیحیت و نیز پیامبران ایشان یعنی ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و فرزندانش نازل شده بود به مجادله و بحث با پیامبر پرداخته و آیات قرآن را رد کرده و هریک دین خود را برتر از آنچه در قرآن آمده بود، دانستند، آیه 139 بقره نازل شد و خداوند پیامبر را به رویگردانی و اعراض از آنها فرمان داد و ایشان حساب کار آنها را از خود جدا میسازد. این رفتار ناشی از رفتار ناشایست آنهاست که با علم به حق بودن پیامبر(ص) و اسلام، نمیخواستند تسلیم آن شوند و در واقع از هوای نفس خویش پیروی کردند.
پیامبر در مقابل پافشاری وعناد یهود به ناچار از آنها روی برگرداند؛ همانگونه که در سالهای اولیه رسالت در مکه، بر اساس سوره کافرون، از کافران روی گرداند و آنان را به حال خود رها کرد.پس از به انزوا راندن گروهای مخالف راه بعدی عدم دوستی با آنها است که جزو شیوه های تنبیهی محسوب می شود به خصوص در جوامع عرب که روابط قبیله ای و حمایتی نقشی پر رنگ در موقعیت اجتماعی و تعاملات اجتماعی دارند. لذا پیامبر در گام بعدی عدم دوستی با یهودیان را در پیش گرفتند
آیاتی که تا اینجا مورد بررسی قرار گرفتند، مستقیما خطاب به پیامبر نازل شده بودند؛ در زمینه بررسی روابط و کنش پیامبر با یهودیان، در ادامه آیاتی که خطاب به تمام مسلمین نازل شده و روابط میان مسلمین و یهودیان را مورد نظر قرار داده اند، ارائه می شود. لازم به ذکر است که اگرچه این آیات پیامبر را مستقیما مورد خطاب قرار نداده است اما بطور کلی نحوه برخورد و ارتباط مسلمانان و از جمله پیامبر(ص) را با یهودیان مشخص ساخته است. این آیات مسلمانان را مخاطب میسازد که یهودیان را به دوستی نگیرند. بطور مشخص در آیه 51 سوره مائده خداوند چنین می فرماید: " ای مومنان! یهود و نصاری را به دوستی نگیرید، آنها خود دوستان یکدیگرند. و هرکس از شما یهود و نصاری را دوست خود گیرد، از خود آنان است، خداوند مردم ستمکار را هدایت نمیکند." (مائده /51)
در باب شان نزول این آیه گفته شده که پس از نبرد بدر، مسلمین به یهودیان گفتند، پیش از آن که روز دیگری مانند بدر بیاید، به پیامبر اسلام(ص) پناه بیاورید. اما آنها در مقابل پاسخ دادند که اگر بر قریش پیروز شدید، بواسطه عدم تسلط آنها بر فنون جنگ بود. اما اگر ما قصد نبرد با شما را داشته باشیم، شما جرات نبرد با ما را نخواهید یافت. در همین اثنا یکی از یاران پیامبر به نام عباده الصامت خزرجی به پیامبر گفت مرا با یهودیان خویشان بسیار است و عدد یهودیان و قدرت و شوکت آنها نیز بسیار است اما من از آنها دوری جسته زیرا یار و دوست من خدا و رسول(ص) اوست. در همین اثنا عبدالله بن ابی سلول گفت: اما من از آنها در امان نیستم، پس به آنها پناه برده و با آنان دوستی خواهم کرد. در همین اثنا آیات فوق نازل گردید (مکارم شیرازی، 1374 :4/409).
همانگونه که در بخش های پیشین ذکر شد این واقعه در ارتباط با قبیله بنی قینقاع و پس از نبرد بدر روی داد و در نهایت پس از ادامه مجادلات و مناقشات میان طرفین، پیامبر به ناچار به نبرد با آنها برخاست و این قبیله از مدینه اخراج شدند.
4) تقابل
4-1 تذکر و سوءعاقبت
هنگامی که رفتارهای نرم و محبت آمیز رسول اکرم (ص) دل اهل کتاب را آرام نکرد، خداوند ایشان را به عاقبتی سخت، بیم داد. خداوند به آنها وعده داد کسانی که از طریق حق و حقیقت رویگردانند، دچار غضب ایشان شده و بد عاقبتی در انتظارشان خواهد بود. در همین باب در آیات 59 تا 60 سوره مائده خطاب به اهل کتاب و به طور ویژه به یهودیان می فرمایند:
"بگو ای اهل کتاب آیا بر ما خرده و انتقاد میگیرید – تنها به این علت – که ما به خدا و آنچه بر ما نازل شده و آنچه پیش از ما نازل شده، ایمان آوردیم ، و اکثر شما فاسق و منحرف هستید* بگو آیا شما را به کیفر کسانی که نزد خدا بدتر است،آگاه کنم؟ کسانی که خداوند لعنتشان کرده و بر آنان غضب گرفت و بعضی از آنها را به شکل بوزینه و خوک درآورده و کسانی که طاغوت را میپرستیدند، آنها بدترین جایگاه را دارند و گمراهترین افراد از راه راستاند." (مائده/ 59-60).
ابن عباس در شان نزول این آیات نوشته است، روزی جمعی از یهودیان نزد پیامبر آمدند و از ایشان پرسیدند که به کدام یک از رسولان ایمان دارد؟ پیامبر فرمود: من به خدای یگانه ایمان دارم و به آنچه بر ما نازل شده و آنچه بر ابراهیم (ع) و اسماعیل (ع) نازل شده تا به سخن خداوند رسید که (و نحن له مسلمون) هنگامی که عیسی را ذکر کرد، نبوتش را انکار کردند و گفتند ما عیسی را نمیشناسیم و به او ایمان نمیآوریم. دین تو بدترین دینهاست (قرطبی، 1364 :6/ص 233). در همین راستا آیات 59 تا 60 سوره مائده نازل گردید.
آیات روشنگر قرآن و تلاش های پیامبر برای جلب یهودیان تاثیری نداشت. رویگردانی و اعراض نیز بی نتیجه بود؛ بدین ترتیب آیات قران به آنها که چشم را بر حق و حقیقت بسته و خود را برحق می دانند، به عاقبتی بد و جهنم وعده می دهد.
4-2 پرداخت جزیه
جنگیدن و دریافت جزیه آخرین عکس العمل و نوع برخورد و رفتار پیامبر با اهل کتاب (یعنی کسانی که با دین برحق اسلام نه تنها همراهی نکرده، بلکه به دشمنی برخاستند) می باشد. در این زمینه به پیامبر(ص) امر شد، باید تا زمان تسلیم نهایی آنها با شرط پرداخت جزیه و مالیات به حکومت اسلامی، با آنها بجنگد. درواقع پس از آنکه یهودیان با هیچ یکی از شیوه های مسالمتجویانه، به راه راست هدایت نشدند، و سپس طریق عناد و دشمنی در پیش گرفتند، خدا به مسلمانان امر می کند با آنها جنگیده و آنان را به پرداخت جزیه و تابعیت از حکومت اسلامی اجبار نمایند. در همین باب در آیه 29 سوره توبه آمده است: (ای اهل ایمان) با هر که از اهل کتاب (یهود و نصاری) که ایمان به خدا و روز قیامت نیاورده و آنچه را خدا و رسولش حرام کرده، حرام نمیدانند و به دین حق (و آیین اسلام) نمیگروند قتال و کارزار کنید تا آنگاه که با دست خود با ذلت و تواضع جزیه دهند. (توبه/ 29(
اگرچه مخاطب مستقیم این آیات نیز مسلمین می باشند، با اینحال رسول اکرم (ص) نیز به عنوان یکی از مسلمانان و به عنوان رهبر جامعه مسلمین مورد خطاب این آیه قرار دارد. درواقع پیش از این، دستورات مختلف و مسالمت جویانه ای شامل انذار، هشدار، تعامل، رویگردانی و در نهایت بیم دادن از عاقبت سوء توسط خداوند در زمینه ارتباط با اهل کتاب و از جمله یهودیان، بر پیامبر نازل شده بود؛ اما به سبب عدم همراهی آنها خداوند دستور نبرد با آنها را میدهد. اگرچه پیامبر با یهودیان در ابتدا صلح نموده بود، اما این آیه مصالحه با اهل کتاب (به ویژه کسانی که سر ستیز با مسلمین را داشته باشند) را نسخ نمود. در باب شان نزول این آیه گفته شده که در هنگام جنگ تبوک یعنی زمانی که رسول خدا فرمان نبرد با رومیان را صادر نمودند، نازل گردید (بحارالانوار، 1392 :19/ص175).
در انتها باید گفت، در پیش گرفتن رویه نامناسب یهودیان با مسلمین در صورتی که با آنها پیمان اتحاد داشتند، منجر به تغییر تدریجی روش ارتباطی پیامبر(ص) با آنها گردید؛ پس خداوند در نهایت به ایشان دستور جنگیدن با اهل کتاب و از آن جمله یهودیان و دریافت جزیه می دهد. بی تردید تمامی رفتارهای پیامبر(ص) با یهودیان، ناشی از اعمال خود آنهاست.
جمع بندی
با توجه به رویکرد فرکلاف به متون و بررسی آیات در استنباط شرایط اجتماعی می توان دریافت که تعامل پیامبر با یهودیان را با در نظر گرفتن نیاز پیامبر به جامعه پذیری و کنترل اجتماعی در مدینه در چند مرحله متوجه شد . پیامبر چنان که لازمه اول مباحث اجتماعی شدن است تلاش کردند تا از راه مصالحه ،نهادینه کردن فرهنگ و درونی کردن آن ،فرهنگ اسلام را در مدینه جاری و ساری کنند . در گام بعد پس از تعامل مصالحه آمیز از در قهر و تنبیه وارد شدند که البته با تنبیه یا مجازات همراه نبود بیشتر با عدم همراهی و عدم دوستی بود . زمانی که خرده فرهنگ مخالف تلاشی برای همراهی و تغییر رویه نداد ایشان در صدد ورود از در مجازات شدند و جزیه و جنگ را به عنوان راهی برای کنترل اجتماعی و همراهی و یک دستی جامعه در پیش گرفتند. بر اساس منابع و آیات قران کنش پیامبر (ص) در برابر یهودیان متاثر از رفتارها و واکنش های نامناسب و اشتباه یهودیان در مقابل پیامبر و مسلمین صورت گرفت. آنها با علم به حقانیت پیامبر (ص) و دین اسلام، در مقابل آن ایستاده و به انکار برخاستند. پیامبر ابتدا با شیوه های مسالمت جویانه، با یهودیان رابطه برقرار کرده و تلاش کرد با عضویت آنها در دولت تازه تاسیس اسلامی، آنان را بسوی اسلام جلب کرده و ارتباطی سالم و پایدار میان طرفین برقرار سازد؛ اما یهودیان علی رغم امضای پیمان نامه با پیامبر (ص)، لجاجت پیشه کرده و با بهانه های واهی موجبات درگیری و مجادله را فراهم آوردند. بدین ترتیب پیامبر به حکم خداوند به ناچار طریق جنگ را در پیش گرفته و موفق شد از این راه اهداف اسلام را جامه عمل بپوشاند.
هرچند که روش برخورد پیامبر با یهودیان به طور کلی در انتها به خشونت منتهی شد؛ اما بر اساس آیات و روایات، پیامبر(ص) در برخورد با قبایل یهود، نسبت به نوع رفتار و عملکرد آنها با پیامبر(ص) و مسلمین، واکنش های متفاوتی در پیش گرفت. درواقع بر اساس نوع رفتار و کنش یهودیان، پیمان شکنی آنها و میزان اذیت و آزار و دشمنی آنها با مسلمین، رفتار متفاوتی از پیامبر دیده می شود. در نگاه کلی میتوان برخورد شخص پیامبر با اهل کتاب و در رأس آن یهودیان را در راستای خطوط ذیل مشاهده نمود؛
- گفتگوی مسالمت آمیز همراه با دلیل و البته هشدار
- دعوت به مشترکات طرفین
- نهی از دوستی با اهل کتاب و اعراض از ایشان
- جنگ تا دریافت جزیه
منابع و مآخذ
1. قرآن کریم
2. ابن اثیر، (بیتا)، الکامل فی التاریخ، بیروت: دار الکتاب العربی، چاپ دوم.
3. ابن سعد کاتب واقدی، (بی تا)، طبقات الکبری، بیروت، دار بیروت: بیجا.
4. ابن عساکر، (1415)، تاریخ مدینه دمشق، بیرون: دارالفکر.
5. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، (1407 ق)، البدایه و النهایه، بیروت: دارالفکر.
6. ابن هشام، (1355ق)، السیره النبوی، بیجا، مطبعه مصطفی البابی الحلبی و اولاده بمصر: بیجا.
7. آبان، ابا، (1358)، قوم من: تاریخ بنی اسرائیل، ترجمه نعمت الله شکیب اصفهانی، تهران: انتشارات کتابفروشی یهودا بروخیم و پسران.
8. آقا گل زاده،فردوس،(1391)، تحلیل گفتمان انتقادی، مجله ادب پژوهی،ش1.
9. بخاری، محمد بن اسماعیل (1391) صحیح البخاری، ترجمه عبدالعلی نوراحراری، ناشر شیخ الاسلام احمد جام.
10. بشیر،حسن،(1385)، تحلیل گفتمان دریچه ای برای کشف ناگفته ها، تهران: امام صادق
11. جوادی آملی، عبدالله، (1379ش)، سیره رسول اکرم (ص)، قم: مرکز نشر اسرا.
12. رازی، محمد، (1405ق)، تفسیر فخرالرازی، بیروت: دارالفکر.
13. روحانی، سید سعید، (1384)، عملکرد یهود در برابر حکومت نبوی، فرهنگ کوثر ، شماره 61.
14. زرگری نژاد، غلامحسین، (1382)تاریخ صدر اسلام، تهران: سمت.
15. زمخشری، ابی القاسم،(بیتا)، الکشاف عن حقایق التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التاویل، بیروت: دارالمعرفه للطباعه و النشر.
16. سلیمانی، عبدالرحیم، (1387)، نگاهی به خداشناسی یهود در قرآن مجید، تهران: نشریه هفت آسمان ، شماره 40.
17. سینائی، سید عطاء الله، (1386)، تحلیل تاریخی عقاید و مناسبات یهودیان با اسلام، فصلنامه دانشکده ادبیات و علوم انسانی شهرکرد، سال دوم، شماره 4 و5.
18. طباطبایی، محمد حسین، (1374ش)، ترجمه المیزان، موسوی همدانی سید محمد باقر انتشارات اسلامی، جامعه مدرسین حوزه علمیه، قم، چاپ پنجم.
19. طبرسی، فضل بن حسن، (1372ش)، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران: انتشارات ناصر خسرو، چاپ سوم.
20. طبری، محمدبن جریر، (1378)، تاریخ الأمم و الملوک، بیروت: دارالتراث، چاپ دوم.
21. طوسی، محمدحسن، (بی تا)، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت: دار احیاء التراث العربی.
22. غفوری نژاد، محمود، رسولخانی شهنانی، مرضیه، (1388)، مقایسه تطبیقی مجازات در متون یهود و اسلام، فصلنامه تخصصی فقه و تاریخ تمدن، سال ششم، شماره بیست و دوم.
23. فرکلاف،نورمن،(2001)، تحلیل انتقادی گفتمان، گروه مترجمان، تهران: مرکز مطالعات رسانه.
24. قرطبی، محمدبن احمد، (1364)، الجامع لاحکام القرآن، تهران: انتشارات ناصرخسرو، چاپ اول.
25. قزوینی، زکریا بن محمد بن محمود، (بی تا)، آثار البلاد و اخبار العباد، بیروت: دار صار.
26. قمی، علی بن ابراهیم، (1367)، تفسیر قمی، قم: دارالکتاب، چاپ چهارم.
27. کریمیان، احمد، (1384)، یهود و صهیونیسم، تحلیل عناصرقومی، تاریخی و دینی یک فاجعه، قم : بوستان کتاب.
28. کلینی الرازی، ابی جعفر محمد یعقوب، (1388)، الاصول من الکافی، ج2، تصحیح و مقابله شیخ نجم الدین آملی، مقدمه و تعلیق؛ علی اکبر غفاری، طهران: انتشارات مکتبه الاسلامیه.
29. کوبلی، پاول،(1387)، نظریه های ارتباط،احسان شاقاسمی، تهران: پژوهشکده علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
30. مجلسی، محمد تقی (1392)بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار علیهم السلام، ترجمه گروه ترجمه، تهران: نهاد کتابخانه های عمومی کشور.
31. محمدی، شهرام، محمدی ، کامبیز، (1398)، بازاندیشی عدالت جزایی در آئین اسلام و یهود، دو فصلنامه علمی – تخصی فقه و اصول، شماره دوم.
32. مغنیه، محمد جواد،(1984)، اسرائیلیات قرآن، بیروت: دارالجواد.
33. مغنیه، محمدجواد، (1424ق)، التفسیر الکاشف، تهران: دارالکتب الاسلامیه، چاپ اول.
34. مقاتل بن سلیمان، (1423ق)، تفسیر مقاتل بن سلیمان، بیروت: دار الاحیاء التراث، چاپ اول.
35. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران ،(1374ش)، تفسیر نمونه، تهران: دارالکتب اسلامیه، چاپ اول.
36. واقدی، محمد بن عمر، (1414ق)، المغازی، تحقیق مارسن جونس، قم: دفتر تبلیغات اسلامی.
37. ولز، هربرت، (1376)، کلیات تاریخ، جلد2 ، ترجمه مسعود رجب نیا، تهران: سروش.
38. Gideon, Bohak,(2008),Ancient Jewish Magic: a history. UK:Cambridge University Press.
Historical sociology of the Jews of Mecca and Medina and their treatment of the Prophet
Abstract
When the Prophet entered Medina, many Jews lived in that city who had close relations with the Arabs living in Medina. Thus, after entering the city, the Prophet (PBUH) made a pact of alliance with the Jews, and because they were the People of the Book, he tried to persuade them to convert to Islam with the enlightening verses of the Qur'an. The present study tries to answer the question, what was the evolution of the Prophet's discourse in relation to the Jews of Medina (according to the verses of the Qur'an)? According to the verses of the Qur'an, he tried to establish peaceful relations with the Jews; He first tried to present the verses of the Qur'an to them and thus warn them and invite the Jews to Islam by warning and establishing peaceful interaction with them. But because the Jews resisted and argued with the enlightening messages of Islam, the Holy Prophet (PBUH) turned away from them based on the verses of the Qur'an and warned them of the consequences of the method they had taken; Finally, receiving the Jizyah from them and fighting them as the last divine command was revealed to the Prophet against those of the People of the Book who were stubborn and hostile to the Muslims.
The research method in the present study is based on historical method and based on descriptive and analytical approach.
Keywords: Prophet, Jews, Medina, Holy Quran, Historical Sociology.
[1] سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ فَإِنْ جَاءُوكَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ وَإِنْ تُعْرِضْ عَنْهُمْ فَلَنْ يَضُرُّوكَ شَيْئًا وَإِنْ حَكَمْتَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ 43) وَكَيْفَ يُحَكِّمُونَكَ وَعِنْدَهُمُ التَّوْرَاةُ فِيهَا حُكْمُ اللَّهِ ثُمَّ يَتَوَلَّوْنَ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ وَمَا أُولَئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَ
[2] عدهای عزیر را همان عزرا که در عهد قدیم نامش آمده است، میدانند (سلیمانی،1387 :ص 49).
[3] «قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّـهِ وَاللَّـهُ شَهِيدٌ عَلَى مَا تَعْمَلُونَ * قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّـهِ مَنْ آمَنَ تَبْغُونَهَا عِوَجًا وَأَنتُمْ شُهَدَاءُ وَمَا اللَّـهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ»،