چهرۀ ساقی در غزل شاعران عارف دورۀ قاجار
محورهای موضوعی : زبان و ادبیات فارسیمرضیه کاظمی زهرانی 1 , مهدی ملک ثابت 2 , یدالله جلالی پندری 3
1 - فارغ التحصیل
2 - استاد دانشگاه یزد
3 - استاد دانشگاه یزد
کلید واژه: شعر عرفانی, ساقی, فروغی بسطامی, میرزاحبیب خراسانی, حکیم صفای اصفهانی, عصر قاجار,
چکیده مقاله :
واژۀ ساقی در متون عرفانی، از معنای اولیۀ خود فراتر رفته و به صورت یک اصطلاح به معنی فیضرسانندهای که سالکان راه معرفت را به دریافت و کشف رموز و حقایق عرفانی نائل میسازد، مورد استفاده قرار گرفته است. در این متون، ساقی در کنار دیگر اصطلاحات عرفانی همچون شراب، جام، مستی، باده، مطرب و... بهکار گرفته شده تا عمیقترین مباحث و احوال عرفانی را با پوشیدهترین شکل ممکن برای اهل معرفت بیان نماید. تبیین و تحلیل مفهوم ساقی، میتواند در فهم دقیق متون عرفانی نقش به سزایی داشته باشد. شعر عرفانی دورۀ قاجار، استمرار شعر عرفانی سبک عراقی است. در این دوره، گروهی از شاعران به سرودن اشعار عرفانی تمایل نشان داده و در این زمینه طبعآزمایی کردند. فروغی بسطامی، میرزاحبیب خراسانی و حکیم صفای اصفهانی، از جمله شاعران مشهور دورۀ قاجارند که در اشعار خود به مضامین عرفانی توجّه داشتهاند. در دیوان این شاعران، اصطلاح ساقی به عنوان شخصیّتی اصلی و تأثیرگذار، درخور تأمّل است. در این پژوهش با بررسی واژۀ ساقی، به تحلیل این اصطلاح عرفانی در اشعار شاعران یاد شده پرداختهایم که حاصل این پژوهش دست یافتن به جنبههای مختلف شخصیّت ساقی در نظرگاه این سه شاعر است. وجود معانی گوناگون همچون معشوق الهی، پیر، ساقی دینی و ساقی بادهپیما برای اصطلاح ساقی در دیوان این شاعران؛ اهداف حضور ساقی در شعر عرفانی و تحلیل مباحثِ مرتبط با ساقی همچون طلب از ساقی، تأثیر بادۀ ساقی، وصف ساقی و پیمان بستن با او، از جمله یافتههای این پژوهش است که میتوان به آن اشاره نمود.