- A Survey of Social and Cultural Factors Influencing Childbearing in Andimeshk with Emphasis on Lifestyle (Case Study: Married Women less than 35 Years Old)
محورهای موضوعی :اسحق ارجمند 1 , ناهید برومند 2
1 - andimeshk
2 - shoshtar
کلید واژه: lifestyle, Body Management, Free time, Consumption of cultural commodity, Sexual preference, Trend in childbearing, Following the tradition,
چکیده مقاله :
This study tries to study the social and cultural factors influencing childbearing in Andimeshk with emphasis on lifestyle. Glidden's and Bourdieu's modernism viewpoints are the base of this research. The authors used survey method and married women less than 35 years old as the sample. Spearman's' regression, Pearson, multivariate regression and SPSS applied for the analysis of this study. Reliability of the lifestyle and trend in childbearing was 0/711 and 0/714 respectively. The results showed that there was a meaningful and positive relationship between sexual preference and trend in childbearing. But there was a negative and meaningful relationship between following the traditions, education level, lifestyle and social and economic status with trend in childbearing. Regression analysis showed 17/3 percent of the changes in women's' trend to childbearing related to independent variables (lifestyle, socioeconomic status, sexual preference, following the tradition) and variables of sexual preference and following the tradition had the most influence in childbearing.
هدف از این پژوهش بررسی عوامل اجتماعی و فرهنگی مؤثر بر گرایش به فرزندآوری در شهر اندیمشک میباشد. دیدگاههای نوگرایی، بوردیو و گیدنز به عنوان چارچوب نظری انتخاب شدند. روش تحقیق، پیمایشی و واحد تحلیل زنان متأهل کمتر از 35 سال و سطح تحلیل، خرد است. شیوه نمونهگیری، خوشهای چندمرحلهای و تصادفی ساده است و حجم نمونه طبق فرمول کوکران 240 نفر میباشد. ابزارگردآوری دادهها، پرسشنامه است. روش تجزیه و تحلیل دادهها، ضریب همبستگی اسپیرمن، پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیره و از نرمافزار SPSS استفاده شده است. از اعتبار صوری جهت سنجش اعتبار(روایی) استفاده شد و ضریب آلفای کرونباخ (اعتماد یا پایایی) سبک زندگی و گرایش به فرزندآوری به ترتیب برابر با 711/0 و 714/0 است. نتایج این تحقیق نشان داد که بین ترجیح جنسی و گرایش به فرزندآوری رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. بین پیروی از سنتها، میزان تحصیلات، سبک زندگی و پایگاه اقتصادی اجتماعی با گرایش به فرزندآوری زنان رابطه منفی و معناداری وجود دارد. اما بین مؤلفههای سبک زندگی(اوقات فراغت، مصرف کالای فرهنگی و مدیریت بدن) با گرایش به فرزندآوری زنان رابطه معناداری وجود ندارد. تحلیل رگرسیونی نشان میدهد که 3/17 درصد از تغییرات میزان گرایش به فرزندآوری زنان به متغیرهای مستقل(سبک زندگی، پایگاه اقتصادی اجتماعی، ترجیح جنسی و پیروی از سنتها) مربوط میشود و متغیرهای ترجیح جنسی و پیروی از سنتها تأثیر بیشتری در میزان فرزندآوری دارند.