تحلیل رابطه بین ابعاد مدیریت دانش و سطوح یادگیری سازمانی در بین اعضاء هیئت علمی دانشگاه اصفهان در سال تحصیلی 89-1388
محورهای موضوعی : روانشناسی تربیتیمحمدعلی نادی 1 , حسنعلی بختیار نصرآبادی 2 , مریم فرهمند پور 3
1 - استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، خوراسگان(اصفهان)، ایران.
2 - دانشیار دانشکده علوم تربیتی دانشگاه اصفهان
3 - دانشآموختهکارشناسی ارشد مدیریتآموزشی دانشگاه آزاد اسلامی خوراسگان، دانشکده علومتربیتیوروانشناسی، خوراسگان(اصفهان)، ایران
کلید واژه:
چکیده مقاله :
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه بین ابعاد مدیریت دانش با سطوح یادگیری سازمانی در بین اعضاء هیئت علمی دانشگاه اصفهان انجام شده است. روش پژوهش علی و از نوع همبستگی بود و جامعه آماری پژوهش را کلیه اعضاء هیئت علمی دانشگاه اصفهان تشکیل می دادند که با کمک جدول تعیین حجم کوهن و همکاران (2000)، 217 نفر از اعضاء هیئت علمی به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از دو پرسشنامه ی مدیریت دانش حسین قلی زاده و همکاران (1384) و یادگیری سازمانی واتکینز و مارسیک (2003) استفاده گردید. به منظور تحلیل داده های گردآوری شده از ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه گام به گام، تحلیل واریانس چند متغیره، آزمون شفه و مدل سازی معادله ساختاری استفاده گردید. یافته های بدست آمده نشان داد که بین ابعاد مدیریت دانش با سطوح یادگیری سازمانی در سطح 05/0≥ p رابطه معنادار وجود دارد. همچنین از بین سطوح یادگیری سازمانی به ترتیب سطح فردی و سطح گروهی بهترین پیش بینی کننده های مدیریت دانش می باشند. به علاوه تحلیل واریانس چند متغیره گویای عدم تفاوت بین نظرات اعضاء هیئت علمی در مورد ابعاد مدیریت دانش بر حسب جنسیت، رشته تحصیلی، مدرک تحصیلی، مرتبه علمی و سابقه خدمت و وجود تفاوت در مورد سطح سازمانی در دانشگاه اصفهان بر حسب مرتبه علمی و سابقه خدمت بود. همچنین نتایج حاصل از مدل سازی معادله ساختاری حاکی از تأثیر مستقیم یادگیری سازمانی بر مدیریت دانش با شاخص های برازش مناسب بوده است.
The objective of the study was to determine the relationship between knowledge management dimensions and organizational learning levels among the board of academic members at Esfahan university. The statistical population included all the academic members at Esfahan university, 500 people out of which using cohen et al, table 217 people was chosen through simple random sampling. The research method was causal comparative-correlation. To gather the data two questionnaires: knowledge management (Golizadeh et al.), organizational learning (Watkins & marsik)were used. To test the hypotheses inferential statistic such as Pearson correlation coefficient, stepwise multiple regression, multivariate analysis of variance (MANOVA), Scheffe test and structural equation modeling were used. Findings indicated a statistically significant relationship between dimensions of knowledge management and levels of organizational learning ().The results of stepwise multiple regression indicated that the individual level and group level were the best predictors of knowledge management. No significant difference was found between faculty members' comments on knowledge management dimensions based on their sex, field of study, university degree, teaching level and working backgrounds. But there was a significant difference between their comments on organizational level based on teaching level and working backgrounds. The results of the structural equation modeling indicated that organizational learning had direct effect on knowledge management.
