انتساب طفل طبیعی به والدین در فقه امامیه و حقوق ایران
محورهای موضوعی : حقوق خصوصی
1 - تهران
2 - اصفهان
کلید واژه: نسب, فرزند طبیعی, فراش, ناشی از زنا, عدم الحاق,
چکیده مقاله :
به ظاهر در حقوق ایران فرزند طبیعی را نمیتوان به والدین منتسب نمود. در فقه امامیه نظر مشهور عدم انتساب چنین طفلی است و این نظر در قانون مدنی و دکترین حقوقی نیز نمود یافته است. عمده دلایل مشهور بر این ادعا، حدیث فراش و اجماع منقول است. این دلایل خالی از اشکال نبوده و قابل نقدند. مخالفین مشهور با توجه به حقیقت عرفی نسب و ماهیّت آن که انتزاعی و با منشاء خارجی است و لزوم رعایت عدالت و اشکالاتی که بر نظر مشهور وارد مینمایند، عقیدهای مخالف دارند. این اعتقاد از قوتی نسبی در قیاس با مشهور برخوردار است که قابل اغماض نیست. هرچند حقوقدانان بسیاری حکم عدم الحاق در مادهی 1167 قانون مدنی را با توجه به نظر مشهور به نفی نسب تعبیر نمودهاند؛ اما توجّه به سایر مواد قانونی که به نحوی مبیّن این ماده قلمداد میگردند از قوت این دیدگاه میکاهد. به نظر میرسد قانونگذار ایران به طور کامل از مشهور فقها تبعیت نکرده است. قانونگذار فرزند طبیعی را مانند سایر فرزندان منتسب به والدین دانسته و نسب او را منشاء آثار میداند. اگرچه به صراحت در توارث، او را از سایر فرزندان متمایز مینماید.
According to Iranian law, rights of the natural child can not be attributed to parents. Shiite jurisprudence doesnât assign natural children to their parents too. In this respect, the civil law and legal doctrine are discussed. The main reasons of the mattress are tradition and consensus. The reasons are not without difficulty. In this regard, opponents consider the nature and reality of customary lineage that is the abstract and foreign origin and the necessity of justice have the opposite opinion. Many lawyers' rule contained in Article 1167 of the Civil Code with regard to the majority of jurists have interpreted to deny parentage. However, other measures may reduce the strength of this view. Iranian lawmakers seem to not fully comply with the majority of jurists. The legislator attributed natural child to the parents.