ارئه یک مدل سه وجهی در تبیین مشکله نافرمانی مدنی در ایرانِ دهه های 1390-1370
محورهای موضوعی : جامعه شناسیسید یزدان هاشمی اصل 1 , محمد علی توانا 2 , جواد جریده 3
1 - دانشگاه شیراز
2 - دانشگاه شیراز
3 - دانشگاه شیراز
کلید واژه: فرهنگ سیاسی, شهروندی, مدل سه وجهی, نافرمانی مدنی, ایران پس از انقلاب اسلامی,
چکیده مقاله :
نافرمانی مدنی، کنش سیاسی است که مطالبات فراقانونی شهروندان را به صورت مسالمت آمیز به تصمیم گیرندگان سیاسی منتقل می کند بدون آن که کلیت یک نظام سیاسی را به چالش بکشد. به نظر می رسد نافرمانی مدنی مستلزم، پیش شرط های فرهنگی - سیاسی و اجتماعی است تا وجه سازنده یابد. فرهنگ سیاسی و شهروندی از جمله مهمترین پیش شرط های اثرگذاری نافرمانی مدنی است؛ بدین معناکه فرهنگ سیاسی منعطف و مشارکتی و همین گونه نهادینه شدن موقعیت شهروند، می تواند نافرمانی مدنی را هم از سرکوب و هم از بدل شدن به کنش های ساختارشکنانه بازدارد. در عین حال به نظر می رسد نظریه های رایج نافرمانی مدنی (از جمله نظریه دورکین، راولز، هابرماس، آرنت) نمی توانند به صورت کامل اعتراضات مدنی در جامعه ایران پس از انقلاب اسلامی را تحلیل کنند. بر همین اساس مقاله پیش رو، یک مدل سه وجهی مبتنی بر فرهنگ سیاسی آلموند، تعامل ساختار-کارگزار گیدنز و نافرمانی مدنی مثبت مبتنی بر خوانش دورکین طراحی نموده که می تواند پیش شرط نافرمانی به مثابه یک حق یا مسئولیت باشد. نتایج این مقاله نشان می دهد فرهنگی سیاسی مختلط (تبعی صرف و محدود-مشارکتی)، جامعه مدنی ناهمبسته و چندپاره، شهروندی منفعل و مسئولیت گریز از یک سو و نگرش ایدئولوژیک حاکمیت به هر گونه کنش اعتراضی از سوی دیگر سبب شده است نافرمانی مدنی به مثابه حقِ مسئولیت از جانب حاکمیت ج.ا.ا مورد شناسایی قرار نگیرد. مقاله حاضر از روش اصل موضوعی برای تدوین نظریه ای درباره نافرمانی مدنی در جامعه ایران بهره می برد.
Civil disobedience is political action that transfers citizens' extrajudicial demands peacefully to political decision-makers without challenging the generality of a political system. Civil disobedience seems to require cultural, political and social preconditions to make a difference. Political culture and citizenship are among the most important preconditions for effective civil disobedience; that is, a flexible and participatory political culture, as well as the institutionalization of the citizen's position, can prevent civil disobedience from being suppressed and transformative. At the same time, it seems that popular theories of civil disobedience (including Durkin, Rawls, Habermas, Arendt) cannot fully analyze the civil protests in post-Islamic Iran society. On the basis of this paper, the following paper has designed a three-dimensional model based on Almond political culture, Giddens-agent-structure interaction, and Durkin reading positive civil disobedience, which can be a precondition for disobedience as a right or responsibility. The results of this paper show that mixed political culture (mere subordinate and restricted-participatory), interdependent and fragmented civil society, passive citizenship and evasion of responsibility and the ideological attitude of the sovereign to any protest action on the other have led to civil disobedience. It should not be recognized as a right of responsibility by the GOA. The present paper uses a thematic principle to formulate a theory of civil disobedience in Iranian society.
_||_