پژوهشی پیرامون تأثیر مدیریت سرمایه فکری بر تصمیم¬گیری استراتژیک مدیران در شرکت¬های شهرک صنعتی
محورهای موضوعی : مدیریتاسماعیل داداشی خاص 1 , فهیمه بابائی نیولوئی 2
1 - مربی دانشکده مدیرت، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد بناب، بناب، ایران، (عهده¬دار مکاتبات)
2 - مربی دانشکده مدیریت، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد ارومیه، ارومیه، ایران
کلید واژه: سرمایه انسانی, سرمایه ساختاری, مدیریت سرمایه فکری, سرمایه رابطه¬ای, تصمیم¬گیری استراتژیک,
چکیده مقاله :
با گذشت سه دهه از عمر تحقیقات در حوزه سرمایه های فکری و نقش و مدیریت بهینه این سرمایه ها، لزوم آگاهی از رویکرد های نوین در رفع نارسایی های اجرای برنامه های اقتصاد دانش محور در شرکت ها به شدت محسوس است. در پرتو دانش مدیریت سرمایه های فکری و بکارگیری رویکردهای نوین است که تصویر کاملی از وضعیت فعلی و آتی صحنه رقابت در آتیه مدیران نقش گرفته و با تصمیم گیری های سریع موجبات توسعه سازمان فرآهم می آید. هدف این مقاله تشریح و تبیین تغییر گرایش در ارزش شرکت ها از دارایی های مشهود به سمت سرمایه های نامشهود و تأثیر آن بر وضعیت تصمیم گیری استراتژیک مدیران شرکت های تولیدی و صنعتی است. بدین منظور از طریق پرسشنامه داده ها از مدیران جمع آوری و با تحلیل رگرسیون شدت تأثیرگذاری اجزای مدیریت سرمایه فکری بر ابعاد تصمیم گیری استراتژیک مدیران (خردگرایی، رفتار سیاسی، شهود) مشخص شد. یافته های این تحقیق نمایان ساخت که اجزای مدیریت سرمایه فکری با ابعاد تصمیم گیری استراتژیک مدیران رابطه معنی داری داشته و بر آنها تأثیرگذار هستند. نتایج نشان داد در اکثر شرکت ها، سرمایه های فکری در سطح مناسبی بوده، ولی به موضوع و روش استفاده از این سرمایه های فکری به منظور تأثیرگذاری بر تصمیم گیری مدیران توجه کمتر وجود داشت. بنابراین شکاف توجه کمتر به سرمایه های فکری می تواند با کاربرد چارچوب های نوین سرمایه فکری در سایر واحدهای صنعتی نیز برای اتخاذ خط مشی های مناسب رفع و تعالی شان را منجر گردد.
After three decades of the life of the research in Intellectual Capital and the role and optimum management of these capitals, the necessity of being familiar with the new approaches in removing the drawbacks of executing the knowledge based economic plans in the company is extremely evident. It is in the light of the knowledge of the intellectual capital management and applying the new approaches that there is a complete image of the current and future condition of the managers and that the development of the company is possible by quick decisions. Purpose of this paper is explaining and clarifying the tendency change in the value of the companies from the tangible assets to intangible ones and its effect on the strategic decision making of the managers of the industrial and productive companies. For this purpose the data were gathered from the managers through a questionnaire and were analyzed in linear and by multiple regression analysis way to determine the extent of the effectiveness of the parts of the intellectual capital management on the dimensions of strategic decision making of the manager (rationality, political behavior, intuition). The findings of this study cleared that the components of the intellectual capital management had a meaningful relationship with the aspects of managers strategic decision making and is effective on them. The results showed that in most of the companies, the intellectual capital were in the proper level, but little attention has been given to the topic and methods of using of these capitals to impact the managers decision making, therefore the gap of the little attention to intellectual capital can be filled by using the new intellectual capital frameworks in the other industrial units and new policies be taken.