تعامل مسیحیان با حاکمان مسلمان در عصر اموی و اوایل عصر عباسی
محورهای موضوعی : باحث معرفتی و روش­ شناختی تاریخ پژوهیسید محمد علی ایازی 1 , سید محمد علی میرصانعی 2
1 - استادیار گروه علوم قرآن و حدیث، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، تهران. ayazi1333@gmail.com
2 - دانشجوی دکتری مطالعات تطبیقی ادیان، دانشگاه ادیان و مذاهب، قم. smam1362@yahoo.com
کلید واژه: عباسیان, امویان, کلید واژهها: مسیحیان, حاکمان مسلمانان,
چکیده مقاله :
قلمرو اسلامی در دوران امویان و عباسیان، بسیاری از مناطق مسیحی نشین کلیسای شرق را در بر میگرفت. مردم این سرزمینها دارای دانشمندان برجسته و کلیساهای سازمان یافتهای بودند، و به تدریج برخی از آنان توانستند به دربار خلفا راه یابند. در این دوران بسیاری از اطبای دربار، مسیحیانی بودند که میراث کهنی از دانش پزشکی داشتند. همچنین برخی از شعرا، مترجمین، منجمین وجاثلیقهای مسیحی نیز توانستند ارتباط تنگاتنگی با خلفا و نزدیکان ایشان پیدا کنند، و حتی به عنوان مشاور در کنار حاکمان مسلمان، ایفای نقش کنند. در این میان، برخی از خلفا بودند که تمایل به ارتباط با مسیحیان نداشتندو با وضع احکام سختگیرانهای بر ضد آنان، کوشیدند تا مسیحیان را از جامعه مسلمانان متمایز کنند، و محدودیتهاییدر انجام مناسک عبادیو فعالیتهای اجتماعی آنان به وجود آورند؛ لیکن با بررسی گزارشهای تاریخی این دوره میتوان دریافت که حکومتهای اموی و عباسی، مسیحیان را مجبور به تغییر کیش و روی آوردن به اسلام نمیکردند.
Islamic territory under the Umayyad and Abbasidageswas including many Christian areas of the Eastern Church. The People of these territories have scientists and organized churches, and gradually some of them were able to reach the caliphs' courts. During this period, many court physicians were Christians who had ancient legacy of medical knowledge. As well as, some of the poets, translators, astronomers and Christianpatriarch were able to connectwith caliphs and their relatives, and they were even as adviser to the Muslim rulers. In the meantime, some of the caliphs were not tend to associated with the Christians, and tried to differentiate Christians from the Muslim community by imposition of harsh sentences against them, and limited their devotional ceremoniesand social activities. But we can see, byreview of historical reports, that the governments not forced Christians to converted and entered to Islamin the Umayyad and Abbasid periods.
_||_