بررسی حضرات وجود از دیدگاه بیدل دهلوی وشانکارا
محورهای موضوعی : ادبیات تطبیقی (فارسی- انگلیسی)
1 - دکتری زبان و ادبیات فارسی(گرایش ادبیات عرفانی)، دانشگاه قم
کلید واژه: بیدل دهلوی, حضرات وحود, شانکارا, آتمان,
چکیده مقاله :
حضرات وجود در عرفان اسلامی بیدل دهلوی، عارف، شاعر و نمایندۀ سبک هندی به صورت نظام طولی و نزولی و بر اساس نظریه وحدت وجود و کثرت نمود و در قالب مقام ذات، احدیت و واحدیت تبیین میشود. بیدل اگر چه پرورش یافته سرزمین هند است ولی از پیروان فکری محیی الدین ابن عربی است. شانکارا نیز از برجستهترین مفسرین مکتب ودانتا یا حکمت الهی هنداست. جهانبینی وحدت وجودی بیدل، معرفتی است که عالم آفرینش را در یک تجلی وحدت گرایانه تبیین می کند و از این جهت، به اندیشه های وحدت نگرانه شان کارا، نمایندۀ وحدت وجودی نامکیف مکتب ودانتا شباهت دارد. در این راستا بنابر تفکر هندی، چهار حالت آتمان شامل: جاگرات (حالت بیداری)، اسواپتا (حالت رویا)، سوشوپتا (حالت خواب عمیق) وتوریا (حالت آتمان نامشروط) است. این مراتب چهارگانه وجود با حضرات وجود در عرفان اسلامی قابل تطبیق است. در این مقاله با روش توصیفی - تحلیلی و ابزار کتابخانه ای به تطبیق دیدگاههای بیدل و شانکارا در مورد عوالم اربعه وجود پرداخته میشود و می توان به این نتیجه رسید که قلمرو عرفان که با درونی ترین جنبههای وجود آدمی سروکار دارد زمینۀ فهم همدلانه آموزه های دینی و فطری را در اقوام مختلف فراهم می آورد و می توان علاوه بر شباهت هایی در این نظریه ها، به تفاوت های آنها نیز پی برد. مهمترین تفاوت حضرات وجود در عرفان وحدت وجودی و اسلامی بیدل و عرفان هندی وحدت نگرانه شانکارا این است که اگر چه هر دو سیر طولی و نزولی دارند ولی اساس عرفان بیدل بر الوهیت و توحید ناب بنیان گذاشته شده است در حالی که در عرفان هندی شانکارا تأکید بر محوریت آتمان یاخود حقیقی فرداست.
Hazarāt-i Vujūd (the excellencies of existence) in the Islamic mysticism of Bīdil Dihlavī- a mystic, poet, and representative of the Indian style- is in a linear and descending system based on the theory of unity of being explained within the framework of the status of essence, oneness, and uniqueness. Although Bīdil is bought up in India, he is one of the intellectual followers of Muhy id-Dīn ibn Arabī. Shankara is also one of the most notable interpreters of Vedanta’s school or India’s divine philosophy. According to Indian thinking, the four states of Ātman include Jagrat (waking), Swapna (dreaming), Sushupti (deep sleep), and Turiya (unconditional Ātman). These four stages of existence are comparable to Hazarāt-i Vujūd in Islamic mysticism. Using a descriptive-analytic method and library means, the present article makes a comparison between the perspectives of Bīdil and Shankara about the quadruplet worlds of existence. According to the results, the realm of mysticism dealing with the most inner aspects of a human paves the way for a common perception between religious and instinctive instructions of different ethnic groups; and in addition to the similarities between the theories, we can also discern their differences. The most distinction between Hazarāt-i Vujūd in Bīdil’s Islamic mysticism and Shankara’s Indian style is that although both have a linear and descending course, the foundation of Bīdil’s mysticism is based on divinity and genuine oneness of God whereas in Shanka’s Indian mysticism, the emphasis is on Ātman or the real self.
_||_