تاثیر مولفه های پست مدرن بر داستان نویسی مکتب جنوب -با رویکردی به رمان «همسایه ها» احمد محمود -
محورهای موضوعی : ادبیات تطبیقی (فارسی- انگلیسی)فرشته موسی ئی 1 , فریدون طهماسبی 2 , شبنم حاتم پور 3 , فرزانه سرخی 4
1 - گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد شوشتر، دانشگاه آزاد اسلامی، شوشتر، ایران
2 - گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد شوشتر، دانشگاه آزاد اسلامی، شوشتر، ایران
3 - گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد شوشتر، دانشگاه آزاد اسلامی، شوشتر، ایران
4 - گروه زبان و ادبیّات فارسی، واحد شوشتر، دانشگاه آزاد اسلامی،شوشتر، ایران.
کلید واژه: پست مدرن, مکتب جنوب , احمد محمود, همسایهها,
چکیده مقاله :
پست مدرن به معنای نوگرایی و تجدد گرایی ترجمه شده است. برخی از نویسندگان ایرانی با توجه به اوضاع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشور و با قرار گرفتن در جریان فکری این مکتب یا تحت تاثیر ساخت و زبان ویژه ی پست مدرن آثار خود را پدید آوره اند.احمد محمود (۱۳81-۱۳10) از جمله داستان نویسان –مکتب جنوب - است که در مسیر تاریخی و سیاسی- ملی شدن صنعت نفت - این مکتب ادبی و فلسفی قرار دارد. بر این اساس ، در مقاله پیش رو می کوشیم تا پیشینه ی این مکتب را با بررسی مفاهیم و مولفه های پست مدرن از جمله (نفی کلّیت و جامعیت ، انکار هویت انسجام یافته فرد و اجتماع ، اعلان پایان پذیرفتن و بی اعتباری ایدئولوژی ، انکار حقیقت ثابت و عینی و..) در داستان همسایه ها احمد محمود به عنوان یکی از نمایندگان مکتب جنوب مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم. حاصل آنکه هویت بومی و اقلیمی و محوریت مضامین اجتماعی در حقیقت مثلث توفیق ادبیات داستانی احمد محمود را تشکیل می دهد. نگارنده این مقاله کوشیده است از رهگذر بررسی و تحلیل داستان همسایه ها میزان بهره گیری این نویسنده داستانهای اقلیمی از مفاهیم و مولفه های پست مدرن را تبیین نماید.
Postmodern is translated as modernism. Some Iranian writers have created their works according to the political, social and cultural situation of the country and by being in the intellectual current of this school or under the influence of the special post-modern language and structure. Ahmad Mahmoud (1381-1310) including the story Navesan - South school - which is on the historical and political path - the nationalization of the oil industry - this literary and philosophical school. Based on this, in the following article, we will try to examine the background of this school by examining postmodern concepts and components, including (denial of totality and comprehensiveness, denial of the integrated identity of the individual and society, declaration of the end of acceptance and invalidity of ideology, denial of truth stable and objective, etc.) in the story of the neighbors, Ahmed Mahmoud as one of the representatives of the southern school, should be examined and analyzed. As a result, the native and climatic identity and the centrality of social issues actually form the triangle of Tawfiq in the fictional literature of Ahmad Mahmoud. The author of this article has tried to explain the use of postmodern concepts and elements by this writer of climate stories by examining and analyzing the story of neighbors.
The impact of postmodern elements on South School fiction writing
- With an approach to the novel "Neighbors" by Ahmad Mahmoud –
frashth Moses 1,Faraydoun Tahmasebi2,Shabnam Hatampour 3,Farzane Sorkhi 4
Abstract
Postmodern has been translated to ambiguity and complexity. Iranian writers have created their works according to the political, social and cultural situation of the country by this school to under the influence of the special postmodern language and structure. Ahmad Mahmoud (1931-2002) is one of the writers of the Southern School, which is historical and political path -nationalization of the oil industry- this literary and philosophical school. The aim of this article is show the way of using postmodern in the story of " Neighbors" written by Ahmad Mahmoud; according to this analyze the story of Neighbors who to uses postmodern concepts and elements and Clarify their explanation and perception of the characteristics of postmodern fiction literature and the southern school. In this article, we focus on Components such as the negation of totality , comprehensiveness, the denial of the integrated identity of the individual and the community, invalidation of ideology, denial of fixed and objective truth … It has been emphasized as the components of postmodern . As a result, social issues, indigenous and climatic identity along with characteristics such as breaking traditional rules and regulations, the combination and intersection of cultures, combination of reality and fantasy … is most important components of Ahmad Mahmoud's literature influenced by postmodernism and the school of the south in the story neighbors.
Key words: Postmodern, South School, Ahmed Mahmoud, Neighbors
Sources and references
Books
-1 Asadi, Koresh and Gholamreza Rezaei (2018) South Door, Tehran: Nimage.
-2 Anoushe, Hassan (1987) Dictionary of Persian Literature, Tehran: Printing and Publishing Organization
-3 Bi Niaz, Fethullah (2014) an introduction to the story writer and narratology, Tehran: Afraz
4-Carloni, J.S. and others (1989) literary criticism; pazashk noshin; Tehran: Islamic Revolution Publication and Education
-5 Gary, Martin (2012) Dictionary of Literary Terms, translated by Mansoura Sharifzadeh, Tehran: Humanities Research Institute
-6 Golshiri, Ahmed (2021)Story and Criticism of Story, Tehran: Negah
-7 Golestan, Laili (2006)Hakait Hal (conversation with Ahmad Mahmoud),Tehran: Moin
8-Mir Abdini, Hassan (2008)One hundred years of Iran's story,Tehran: Cheshme.
-9 Mirsadeghi, Jamal (1981) fiction literature, Tehran: Mahor.
(2011) -----, ---- 10 Story writing guide, Tehran: Sokhan Publications
-11 Mirsadeghi, Jamal and Maymant Zulqader (1998) Dictionary of the art of story writing, Tehran: Mahnaz book.
-12 Mahmoud, Ahmed (1978) Neighbors, Tehran: Amir Kabir
-13Mastor, Mustafa (2004) Basics of Short Story, Tehran: markaz.
-14 Payandeh, Hossein (2010) Short stories in Iran, Tehran: Nilofar
(2023) -----, ---- 15 Novel theories (from realism to postmodernism), Tehran: Nilofar
(2014) -----, ---- 16 Criticism discourse, Tehran: Nilofar
-17 Rahmani, Seyyed Ahmad (2004) Western Studies, Qom: Imam Khomeini
-18 Soqazadeh, Maryam (2013) Climatic literature in the works of Ahmad Mahmoud , Tehran: Tandis
-19 Shamisa, Siros (2006) Literary criticism, Tehran: Mitra
-20 Taslimi, Ali (2016) Applied Critical Research in Literary Schools,Tehran: Ame
2009) - -----, ----21 )Propositions in contemporary literature (fiction),Tehran: Ame.
-22 Tadin, Mansoura (2017) The Lost Traveler of Time (Twenty Speeches in a Novel and Short Story), Tehran: Khojaste
(2009) - -----, ---- 23Postmodernism in Iranian Fiction, Tehran: almi
(2008) ------, ---- 24 Story elements, Tehran: Sokhn.
-25 Ward, Glenn (1997) Postmodernism, Qadir Fakhr Ranjbari and Abuzar Karmi (2013). Tehran: Mahi.
Article
-1 Asadi, Hassan (1979), "Introduction to Southern Literature", Nagin Magazine, March, No. 169, pp. 47-49.
2- Faghani, Sonia (2022) "Analysis of story elements in Postchi's novel with an emphasis on the structural elements of the plot" Scientific Quarterly Journal of Comparative Literature, No. 22, p. 199
3-mohtram Farjian, Manijhe (2017) "A comparative study of the decline of the storyteller's narration in Gypsy by the Fire and.." Scientific Quarterly Journal of Comparative Literature, No. 4, p. 9
4- Qarabaghi, Ali Asghar (2007) "Genealogy of Postmodernism (1)" Golestaneh magazine, number 7. July
5- Qarabaghi, Ali Asghar (2007) "Genealogy of Postmodernism (2)" Golestaneh magazine, issue 8. Shahrivar
تاثیر مؤلفههای پست مدرن بر داستاننویسی مکتب جنوب
-با رویکردی به رمان «همسایهها»ی احمد محمود –
فرشته موسیئی5، فریدون طهماسبی6 ، شبنم حاتم پور7، فرزانه سرخی8
چکیده
پستمدرن به معانی ضمنی ابهام و پیچیدگی ترجمه شده است. برخی از نویسندگان ایرانی با توجه به اوضاع سیاسی،اجتماعی و فرهنگی کشور و با قرار گرفتن در جریان فکری این مکتب یا تحت تاثیر ساخت و زبان ویژۀ پست مدرن آثار خود را پدید آورهاند. احمد محمود (۱۳81-۱۳10) از جمله داستان نویسان مکتب جنوب است که در مسیر تاریخی و سیاسی- ملي شدن صنعت نفت - این مکتب ادبی و فلسفی قرار دارد. هدف مقاله پیشرو بررسی شیوۀ به کارگرفتن مؤلفههای پستمدرن و تاثیر آنها در داستان همسایهها به عنوان اثری اقلیمی از مکتب جنوب نوشتۀ احمد محمود است؛بر این اساس نویسندگان کوشیدهاند از رهگذر بررسی و تحلیل داستان همسایهها میزان بهرهگیری این نویسنده از مفاهیم و مولفههای پست مدرن را تبیین و تلقی خود را از ویژگیهای ادبیات داستانی پستمدرن و مکتب جنوب روشن نمایند. در این مقاله بر مؤلفههایی همچون نفی کلّیت و جامعیت، انکار هویت انسجام یافته فرد و اجتماع، اعلان پایان پذیرفتن و بیاعتباری ایدئولوژی، انکار حقیقت ثابت و عینی و... به عنوان مولفههای ادبیات داستانی پستمدرن تاکید شده است. حاصل آنکه توجه به مضامين اجتماعي، هويت بومي و اقليمي همراه با مشخصههای از جمله شکستن قوانین و قواعد سنتی، ترکیب و تلاقی فرهنگها، ترکیب واقعیت و خیال و...مهمترین مؤلفههای ادبيات داستاني احمد محمود متاثر از پستمدرن و مکتب جنوب را در داستان همسایهها تشكيل ميدهد.
واژهای کلیدی: پست مدرن، مکتب جنوب ،احمد محمود،همسایهها.
1-مقدمه
این امر که نویسندگان تاثیر پذیر از مکتب –جنبش- پست مدرن در جامعۀ در حال گذار از سنت به مدرنیته ما، تا چه اندازه به فهم درستی از آثار پست مدرن دست یافتهاند، پرسشی است که خود نیازمند پژوهش گستردهای است. اما در آثار ادبی کشور ما پستمدرن را بیشتر به خاطر روش عصیانگرایانه و تمایل به رد شدن از محدودیتها میشناسند. البته"پستمدرنیستها" اولین هنرمندانی نبودند که تصمیم گرفتند برخلاف مسیر رودخانه شنا کنند."رمانتیسیسم"و سپس"مدرنیسم"کارکردها و امکان پذیر بودنِ آرمانهای"عصر روشنگری"را پیش از آنها زیر سوال برده بودند. اما تفاوت اینجاست که هنرمندان"پست مدرن" بیش از سایرین، مفهوم بینظمی را مدنظر داشته و به ترکیب و در هم شکستن محدودیتها میپردازند.
داستانهایی پستمدرن هستند که همه یا مواردی از این ویژگیها را دارند، بینامتنی بودن، فراداستان، تقلید نمایی، کنایه، چندپارگی و... . این داستانها به طور عمده بر روی موضوعات معاصر و مشکلات اجتماعی تمرکز دارند و از روایتهای غیرخطی و شخصیتهای پیچیده استفاده میکنند. غالباً در داستانهای پست مدرن، نظم داستانی سنتی به چالش کشیده میشود و به جای آن، تجربههای ذهنی و درونی شخصیتها برجسته میشوند.
با توجه به آنچه گفته شد میتوان این نکته را نیز افزود که ادبیات داستانی هم در طول تاریخ تکوین خود با گذر از دورههای مختلف، سه چهرۀ کاملا متمایز یافته است که عبارتاند از داستان نویسی سنتی، مدرن و پسامدرن. نویسندگان وقتی تحت شرایط اقلیمی- فرهنگی خاص آثاری خلق کنند، ویژگیهای مشابهی خواهند داشت که مکتب در آن اقلیم شکل میگیرد. مانند مکتب رئالیسم جادوئی. به طور کلی میتوان این گونه گفت که از درون اقلیم مکتب احصاء میشود. زیرا با بررسی زندگی نویسندگانی که در یک اقلیم بودهاند رگهها و نشانههایی از ویژگیهای یک مکتب را به طور روشن میتوان دید.
سرآغاز شکلگیری ادبیاتبومی یا اقلیمی در ایران به دهۀ سی باز میگردد. در این دهه به سبب تحولات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی، این نوع ادبیات گسترش یافت و در دهۀ چهل به اوج شکوفایی و پختگی خود رسید.
ادبیات اقلیمی در حقیقت مبین نوعی ادبیات است که شاخصههای جغرافیایی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی منطقهای معین را نشان میدهد، به گونهای که این شاخصهها نشانۀ ویژگیهای این منطقه در مقایسه با سایر مناطق باشد. نویسندگان ادبیات اقلیمی چون از مکان و قهرمانان واقعی در داستانهای خود استفاده میکنند سبک رئالیسم را برای آثار خود برگزیدند.
1-1-بیان مسئله
از جمله نهضتها و جنبشهای مهم و تاثیرگذار چند دهۀ اخیر در ادبیات داستاننویسی پسامدرنیسم است که از نظر تاریخی- فرهنگی مرحلهای از گسترش مدرنیته میباشد. پسامدرنیسم مفهومی تعریف گریز و متکثر است. با این وجود داستانهای پسامدرن چه در ساخت و چه در زبان، مولفههای ویژهای از جمله "فرمزدایی" از صورتهای معهود، آشنایی زدایی در حوزه پردازش شخصیتها، پیرنگ تازه و ذهنی، واردکردن ساحت ناخودآگاهی در متن و برجسته سازی دلالت های آن، تمرکز بر استعارات دلالت گر،خلق فضای شعرگونه، بازی های زبانی، چندروایتی شدن اثر، غیر خطی بودن عنصر زمان و مکان، ایجاز در متن، پیرنگهای استعاری، فردگرایی، سمبل سازی و نمادپردازی و تلاش برای خلق دلالتهای ثانوی تخیل و توهم دارد که باعث تمایز آن با دیگر مکاتب ادبی میشود. اما عمده مولفههای پسامدرنیسم را بدینگونه میتوان برشمرد:«محتوای "وجودشناسانه"، "اتصال کوتاه"، نداشتن "طرح" یا "پیرنگ"، "بازیهای زبانی"، "عدم قطعیت" و "عدم حتمیت"، "بینظمی زمانی در روایت رویدادها"، "اقتباس"، "تداعی نامنسجم اندیشهها"، "تناقض"، "جابهجایی"، "فراداستان"، و.... »(ر.ک: بینیاز 1394 :181 -235)
مکتب داستاننویسی جنوب آثار نویسندگانی را دربردارد، که در خطۀ جنوب و جنوبغربی ایران زیستهاند، یا در حال و هوای این مناطق مینویسند. این آثار دارای ویژگیهای خاصی هستند، که آن را با سبکهای ادبی دیگر معاصر متمایز میکند.«داستاننویس جنوبی، همواره با یادآوری عینیتها، به خواننده کمک میکند تا بر موضوع احاطه یابد؛ یعنی در فرجام به واقعیت برمیگردد.» (انوشه 1376 :38)در این پژوهش به بررسی سبک نویسندگان مکتب جنوب از منظر مولفههای پسامدرن میپردازیم.
1-2- اهمیت و ضرورت پژوهش
احمد محمود به عنوان یک داستان نویس معاصر در برخورد با شرایط اجتماعی عکس العملی خاص از خود نشان داده است و سعی در بیان آن در داستانهای خود داشته است.این روش برخورد با ادبیات داستانی اهمیت آثارش را به عنوان آثاری اقلیمی دو چندان کرده است. نویسندگان این مقاله با توجه به این خصوصیت فکری، ضمن بررسی مکتب جنوب سعی در تحلیل رمان"همسایهها" به عنوان اثری متاثر از مکتب جنوب و مکتب پست مدرن داشتهاند.
1-3-پیشینۀ پژوهش
با عنایت به جستجوهای انجام شده مقاله یا کتابی که به طور مستقیم و مستقل به بررسی مولفههای پست مدرن در رمان همسایهها پرداخته باشد یافت نشد لیکن برخی مقالات که به شکلی عمومی و کلی به بعضی از مولفههای یاد شده در متن اشاره داشتهاند به شرح ذیل معرفی میشود.
مقاله «نقد مارکسیستی رمان همسایهها، احمد محمود»، آرزو شهبازی و مریم حسینی، همایش هفتم پژوهشهای ادبی (دانشگاه هرمزگان،اسفند1392 )،در این مقاله، رمان همسایهها، از منظر مارکسیستی و با توجه به آرای گیورک لوکاچ نقد و بررسی شده است.
مقاله «نقد ساختگرایی تکوینی رمان همسایهها اثر احمد محمود»، آرزو شهبازی، مریم حسینی و عسگر عسگری حسنکلو، فصلنامه تخصصی مطالعات داستانی( بهار ۱۳۹۳، شماره ۳، ص۹۱–۶۶)در این مقاله، رمان همسایهها از منظر "ساختگرایی تکوینی" لوسین گلدمان و "شناخت شناسی" پیاژه نقد و تحلیل شده است.
مقاله«خوانش لاکانی امر سیاسی در رمان همسایهها»، فاطمه حیدری و میثم فرد، پژوهشهای نقد ادبی و سبک شناسی( تابستان ۱۳۹۳، شماره ۱۶، ص۶۶–۴۳)در این مقاله، رمان همسایهها از منظر "امر سیاسی" و روانکاوی ژاک لاکان بررسی شده.
مقاله «سنت و مدرنیته در رمان همسایهها»، مهبود فاضلی و فاطمه سادات حسینی، پژوهش زبان و ادبیات فارسی، (زمستان ۱۳۹۱، شماره ۲۷، ص۱۴۵–۱۳۱) در این نوشتار، تقابل سنت و مدرنیته در رمان همسایهها، بررسی شده.
مقاله «شخصیتپردازی در رمان همسایهها»، محمدعلی آتشسودا و امید حریری جهرمی، پژوهشهای نقد ادبی و سبکشناسی،(پاییز ۱۳۸۹، پیششماره ۱، ص۲۸–۹)نویسندگان در این مقاله، شخصیت پردازی رمان همسایهها را از دیدگاه ادبی بررسی کردهاند.
مقاله «بررسی تطبیقی رمان "همسایهها" اثر احمد محمود و "دختر رعیت" از دو دیدگاه ساختاری و محتوایی»، الهام عابدی و محسن ایزدیار، اندیشههای ادبی،(۱۳۹۱، شماره ۱۲، ص۱۵۴–۱۲۹)این نوشتار، دو اثر همسایهها و دختر رعیت را از نظر ساختار (پیرنگ، شخصیتپردازی، زبان و مکان و نثر و زبان) و در بستر رئالیسم بررسی کرده.
مقاله «بازتاب نابرابری اجتماعی و شکاف طبقاتی در دو رمان "همسایهها" احمد محمود و "عمارت یعقوبیان" »علا اسوانی، مینا عابدینی و همکاران، نشریه ادبیات تطبیقی، (زمستان ۱۳۹۳، شماره ۱۱، ص۲۲۸–۲۱۱) نویسندگان رمان احمد محمود را ، با توجه به نقد مارکسیستی، نابرابری و شکاف طبقاتی بررسی کردهاند.
1-4-روش پژوهش
این تحقیق براساس روش توصیفی و تحلیلی نوشته شده است. برای گردآوری دادهها و اطلاعات، از منابع کتابخانهای، مجلات معتبر (پژوهشی) استفاده شده است.
1-5- مبانی تحقیق
1-5-1- بررسی سبک پست مدرن
داستان پستمدرن یکی از جریانهای ادبی است که در قرن بیستم شکل گرفت. این جریان ادبی برخلاف داستان های سنتی، از قوانین و قواعد سنتی داستاننویسی خارج میشود و به جای آن از تکنیکها و سبکهای نوین استفاده میکند.در داستان پستمدرن، زمان و مکان معمولاً مبهم و غیرقابل تشخیص است و روایت به صورت غیرخطی و پرشی انجام میشود. برای اینکه بتوانیم تعریفی از پستمدرنیسم داشته باشیم با وجود اینکه هنوز تعریف مشخصی با توجه به ماهیت چندگانه آن وجود ندارد، باید ابتدا به اصول و مبانی آن بپردازیم که عبارتند از:
« اصل اول پست مدرن آن گونه که ریچارد رورتی، یکی از قطبهای مورد پرستش مدرنیستها اعتقاد دارد، هیچ چیز، طبیعت ذاتی و فطری ندارد که بتواند به شرح و بیان در آید و هر چیز حاصل زمان و تصادف است و پس یکی از اصول پست مدرنیسم انکار حقیقت است و همه چیز را نسبی می داند.»(قره باغی1387: 45)
« اصل دوم پست مدرنیسم انکار واقعیت است بر آن است که هیچ واقعیتی وجود ندارد و انسان در پس پشت چیز ها همان را میبیند که میخواهد ببیند».(همان: 45)
« اصل سوم پست مدرنیسم استوار بر این است که انسان به جای واقعیت، با یک وانمودگر روبروست. پست مدرنیسم همه جهان را به چشم یک بازی ویدیویی مینگرد که در آن هر انسان یکی از فیگورهای این بازی است. از یک گوشهای به گوشهی دیگر میدود، پایین و بالا میپرد. در زمین و فضا میجنگد و تمامی زندگی او نه بر اساس واقعیت که بر شالودۀ الگوها و مانند سازیها و ایماژها و بازنماییهایی بنا شده است.»(همان: 45)
« اصل چهارم پست مدرنیسم استوار بر بیمعنایی است.در جهانی تهی از خرد و حقیقت، جایی که هیچ علم و دانشی معتبر نیست و واقعیتی وجود ندارد و زبان تنها پیوند باریک و لطیف با زندگی و هستی است، بسیار طبیعی خواهد بود که معنا هم معنایی نداشته باشد.امبرتو اکو، در کتاب آونگ فوکو(1989) نشان داد که جهان چیزی نیست جز یک پیاز ساده و اگر آن را لایه به لایه واسازی کنیم سر انجام چیزی جز هیچ باقی نخواهد ماند.» (همان: 45)
«شک اندیشی اصل پنجم پست مدرنیسم است و ناگفته پیداست که در آن هیچ نظریه و مطلق اندیشی و هیچ تجربهای ،ارزش و اعتبار نخواهد داشت باید به هر چیز شک کرد و هیچ چیز را نباید به تمامی پذیرفت.» (همان: 46)
1-5-2- ادبیات اقلیمی و پست مدرن
ادبیات اقلیمی و ادبیات پستمدرن در دو محیط فرهنگی و جغرافیای متفاوت بروز یافتهاند. با این وجود برخی نویسندگان ایرانی متاثر از شیوۀ پستمدرن بودهاند .ادبیات اقلیمی به ادبیاتی اطلاق میشود که به شکل گستردهای در یک منطقۀ جغرافیایی خاص توسعه یافته است و تأثیر قوی اقلیم و محیط طبیعی بر آن دیده میشود. این نوع ادبیات به طور معمول شامل تصویرسازی زیباییهای طبیعی، توصیف جزئیات محیطی و تمرکز بر ارتباط انسان با طبیعت است. «داستانهای بومی، روستایی، ناحیه ای و محلی را که کم و بیش در آنها وجوه فرهنگ، زبان، طبیعت، افکار و عقاید مناطقی خاص منعکس و بلکه غالب است،در شمار ادبیات اقلیمی به شمار آوردهاند» (میرصادقی،1376 :147).در مقابل ادبیات پست مدرن به جریانی ادبی اشاره دارد که در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ شکل گرفت و از اصول و قوانین سنتی ادبیات خارج میشود. این نوع ادبیات بر تجربۀ شخصی، شکستن قواعد سنتی و تلاش برای نمایش پیچیدگیهای زندگی مدرن تمرکز دارد.
ادبیات پستمدرن معمولاً شامل الگوشکنی زبانی، تجزیه و تحلیل اجتماعی و تأمل در مفاهیم فلسفی است. نمونههایی از ادبیات پست مدرن میتوانند شامل رمانها و شعرهایی با سبک غیرخطی و غیرمعمول باشند. به طور خلاصه، ادبیات اقلیمی و ادبیات پستمدرن دو جریان ادبی متفاوت هستند که هر کدام با تأکید بر عوامل مختلفی مانند اقلیم و محیط طبیعی یا تجربۀ شخصی و پیچیدگیهای زندگی مدرن، به شکل خاصی در ادبیات بروز مییابند. (ر.ک:تسلیمی 1396: 409-415)
در همۀ فرهنگها و دایره المعارفهای ادبی در تعریف داستان اقلیمی عموماً بر وجود عناصر مشترکی همچون فرهنگ و معتقدات مردمی، آداب و رسوم و ویژگیهای محیط طبیعی و بومی تأکید شده است و در تعریف آن گفته اند: «داستانی است که در صحنه و زمینة آن، غالباً آداب و رسوم و سنّتها، لهجه و گفتار محلّی، پوششها، فولکلور و حتّی شیوههای تفکّر و احساس مردم یک منطقه نشان داده میشود؛ به گونهای که این عناصر، متمایز و مشخّص کنندة یک اقلیم خاصاند.» (ر.ک: گری، 1382 :232؛ میرصادقی و ذوالقدر، 1377: 349 )
به طور خلاصه ادبیاتی اقلیمی است که در آن به آداب و رسوم اجتماعی، سنتها، عادتهای طبقات معینی از جامعه، توصیف مختصات زبان و زیستگاه و همچنین به مختصات جغرافیایی و ناحیهای اشاره میشود. در کُل داستانهای اقلیمی به علم مردم شناسی، جامعهشناسی و همچنین تاریخ کمک بسیاری میکند.
1-5-3-مکتب جنوب
مکتب ادبی جنوب ایران شامل چندین جریان ادبی مختلف است که در مناطق جنوبی ایران توسعه یافتهاند.این مکاتب شامل مکتب بوشهری، مکتب هرمزگانی، مکتب خوزستانی و مکتب سیستانی میشوند. هر یک از این مکاتب ادبی ویژگیها و سبکهای خاص خود را دارند که به تاریخ و فرهنگ منطقه مربوط میشوند.«این مکاتب ادبی به طور گسترده از زبان فارسی و گاهی اوقات از زبانهای محلی استفاده میکنند و از موضوعاتی مانند طبیعت، فرهنگ و تاریخ منطقه الهام میگیرند.»(ر.ک: سقازاده1393: 38-65)
از ویژگیهای مهم مکتب ادبی جنوب ایران، تمرکز بر موضوعات مرتبط با طبیعت و محیط زیست است. «نویسندگان این مکتب ادبی به طور گسترده از تجربیات و زندگی روزمره در مناطق جنوبی ایران الهام میگیرند و آن را در آثار خود به تصویر میکشند. موضوعاتی مانند نفت، دریا، جنگل، کویر و حیات وحش از جمله موضوعات مورد علاقه نویسندگان این مکتب ادبی هستند. علاوه بر این، زبان و ادبیات محلی نیز در آثار مکتب ادبی جنوب ایران تأثیر قابل ملاحظهای دارد.» (ر.ک : سقازاده1393 : 45-75)
نویسندگان این مکتب از اصطلاحات و عبارات محلی استفاده میکنند و سعی میکنند تا جنبههای فرهنگی و زبانی منطقه را در آثار خود به نمایش بگذارند. همچنین، مکتب ادبی جنوب ایران به توسعه و ترویج ارزشهای مرتبط با انسانیت و اجتماعیت نیز توجه ویژهای دارد. آثار این مکتب ادبی به مسائل اجتماعی، انسانی و اخلاقی میپردازند و سعی میکنند تا از طریق ادبیات، افکار و ارزشهای مثبت را در جامعه ترویج دهند. به طور کلی، مکتب ادبی جنوب ایران با تمرکز بر موضوعات طبیعت، استفاده از زبان و ادبیات محلی و ترویج ارزشهای انسانی، یک جریان ادبی منحصر به فرد است که به توسعه و ارتقاء فرهنگ و ادبیات جنوب ایران کمک کرده است.
1-5-4-پیوند مکتب جنوب با شیوه پردازش به شگردهای پست مدرن
همانگونه که اشاره شد ادبیات اقلیمی و پستمدرن در دو محیط فکری و جغرافیای متفاوت ظهور کردهاند؛ اما پیوندهای هم در بیان شیوه داستان پردازی مکتب جنوب و شگردهای پستمدرن وجود دارد. «پسامدرنیسم معتقد به استفاده از هرچیزی و ترکیب آنهاست هرچند ناساز و بیربط باشند...در نوشتههای پست مدرنیستی انواع ادبی از هم منفک و متمایز نیستند....بین فرهنگ خواص و عوام مرزی نیست.»(تدین1388: 105) توجه هر دو مکتب به مردمشناسی، جامعهشناسی در قالب بیان احساسات درونی و بیان معضلات اجتماعی و همچنین تاریخ، مهمترین ویژگیهای مشترک این دو مکتب است. اگر چه به ظاهر پستمدرن هرگونه قالببندی را نفی میکند اما وجود این ابزارهای مشترک با ایجاد فضای گفتگو محور و بیان نظرات گوناگون فکری و سیاسی در قالب شخصیتهای گوناگون یا راوی داستان این دو مکتب را به هم نزدیک کرده. تکنیکهایی از قبیل تقلید از سبک نویسندگان دیگر، توجه به مضامين اجتماعي، هويت بومي و اقليمي همرا با مؤلفههای از جمله شکستن قوانین و قواعد سنتی، ترکیب و تلاقی فرهنگها، ترکیب واقعیت و خیال و... که ترکیبی از دو ابزار جامعه شناسی و مردم شناسی این دو مکتب است را نیز میتوان نمونههای دیگر پیوند این دو مکتب دانست.
1-5-5-معرفی داستان همسایهها احمد محمود
داستان "همسایهها" نوشته احمد محمود، درباره زندگی در یک خانه، روابط بین همسایگان و تعاملات روزمرۀ آنهاست. در فصلهاي يکم و دوم مکان رويدادها حياط خانه است. رمان"همسایهها" دریک خانه دوری ساز سنتی اتفاق ميافتد. خانهای که همه جور آدم را ميتوان در آن یافت. از قهوه خانه چی تا قاچاقچی سیگار، از پاسبان تا گاریچی و لحاف دوز. اما در فصل سوم مکان رويدادها از درون خانه به پهنۀ شهر منتقل ميشود، روابط خالد گستردهتر ميشوند، از يک سو با آدمهاي سياسي به نامهاي "شفق" و "پندار" و "بيدار" و دکتر آشنا ميشود و از سوي ديگر با دختري که در رمان از او به "سيهچشم" نام برده ميشود.
محمود در این داستان با به تصویر کشیدن زندگی مردم در یک محله شلوغ سعی میکند به شکلی واقع گرایانه و طنزآمیز، موضوعاتی مانند دوستی، همبستگی، تعارضات و مشکلات روزمرۀ همسایگان را به تصویر بکشد.
رویدادهای رمان همسایهها با ایجاد تصاویری هماهنگ با واقعیت(واقعگرایانه) از محلهها ،خیابانها و رودخانۀ کارون اهواز شکل میگیرد. ثبت وقایع سیاسی شدن شخصیت اصلی داستان به موزات شکلگیری زندگی جنسی وی از یک سو و تحولات سیاسی مملکت از سوی دیگر ، جنبش ملی شدن صنعت نفت و محبوبیت روزافزون مصدق همه از جذابیتهای داستان احمد محمود است. البته نوبسنده رمان تنها بازتاب این وقایع را در زندگی مردم طبقه پایین اجتماع نشان میدهد و اشاره مستقیمی به آنها ندارد. «از نظر ادبیات پست مدرنیستی، تاریخ آن چیزی نیست که ما از گذشته میشناسیم، بلکه این تاریخ، خود طرح (پیرنگ) داستانی دارد.»(بینیاز 1394: 217)
عنصر زمان در داستان همسایهها با بهرهگیری از روشهای خاص از جمله تداعی، جریان سیال ذهن، خاطره و... از حالت تقویمی خارج میگردد. راوی داستان که نوجوانی به نام خالد است در خانهای فقیرانه و شلوغ در جنوب شهر اهواز با پدر، مادر و خواهرش روزهای پرتب و تاب بلوغ را طی میکند. به همین دلیل است که نویسنده در ابتدای رمان تصاویری از تجربههای جنسی این نوجوان را بیان میکند. اما به تدریج همراه با بزرگ شدن خالد و توجه او به مسائل سیاسی و اجتماعی این تصاویر جای خود را به شرح رویدادهای سیاسی و اجتماعی می دهند.
راوی، نوجوان اهوازی که آیةالکرسی را بیغلط میخواند. تا کلاس چهارم بیشتر نخوانده؛ پدر مذهبی و خرافاتیاش "اوسا حداد" از "حاج شیخ علی" شنیده، «درس خواندنِ زیاد آدم را سربههوا میکند.» یکی از اتاقهای خانهای دنگال در محلهای فقیرنشین جایی است که خالد کنار مادرِ بساز و خواهر کوچکترش با نداریِ پدر روزگار میگذراند، با دلخوشیهای فقیرانه از کفترپرانی روی پشتبام و رفتن به قهوهخانۀ آقا امان و شنیدن آواز ، داستانهای حبس گرفته تا آببازی در حوض وسط حیاط با "بانو" دخترِ چروکیده و دودی "آفاق".
بوی تریاک"خواج توفیق"، رفت و بازگشت هر روزه الاغهای"رحیم خرکچی"، نماز خواندنهای"عمو بندر"، جدلهای"محمد مکانیک" با همسایهها و تمسخر عقاید دینی و خرافیشان، همه در میان فریادهای بلورخانم از مکررات این حیاط است که خواننده با نگاه تیزبین خالد درگیرشان میشود. بلورخانم با نشان دادن جای ضربات کمربند"امان آقا" روی بدنش، چشم و گوش خالد را بازتر میکند تا اولین خیز بلوغ را بردارد.
اما قدم بعدی در نمو اجتماعی سیاسی خالد، با کشیده شدن پایش به کلانتری به جرم شکستن شیشۀ پنجرۀ خانۀ "غلامعلی خان" اتفاق میافتد. خالد به جرم گناه نکرده به زندان میفتد تا با "شفق" و شعار «صنعت نفت باید ملی شود» آشنا شود و بلوغ اجتماعی او در بستری سیاسی تاریخی جریان یابد. خالد بعد از آزادی از حبس کوتاه مدت، به پخش اعلامیههای ضداستعماری و همکاری با شفق و گروهاش رو میآورد، به این ترتیب با واژههای جدیدی مانند "استعمارگر خونخوار" و مبارزات سیاسی آشنا میشود. در اغتشاشات خیابانی و فرار از دست مأموران به واسطه ضربدیدگی پایاش با "سیهچشم"؛ دختری از طبقۀ مرفه آشنا میشود تا بهانهای باشد که خالد معنی عشق واقعی را بچشد و از ورطۀ وسوسههای بلور خانم و فساد اخلاقی رهایی یابد. خالد دوباره به زندان میافتد، این بار به جرم پخش اعلامیههای سیاسی. طی فعالیتهای سیاسی، شکنجه و حبس انفرادی و زندگی در کنار مجرمین باسابقه را تجربه میکند و مرحلهای از بلوغ سیاسی و اجتماعی را پشت سر میگذارد. خالد از زندان مستقیما به سربازی فرا خوانده میشود و نقش قهرمان شکستخورده داستان را میپذیرد. پایان ناتمام همسایهها وسوسهای میشود برای خواننده و دست نویسنده را هم باز میگذارد تا داستان تحوّل شخصیت خود را در داستانهای بعدی یعنی «داستان یک شهر» و داستان "بازگشت" روایت کند.
2-بحث و بررسی
مبانی داستان پستمدرن در داستان همسایهها شامل: تجربۀ شخصی و زمانهای متعدد، حضور راوی در داستان، اعلان پایان پذیرفتن و بیاعتباری ایدئولوژی، شکستن قوانین و قواعد سنتی، ترکیب و تلاقی فرهنگها، ترکیب واقعیت و خیال، تمرکز بر شخصیت های ضعیف و مردم عادی، فراداستان، عدم قطعیت(شک، جهان شایدها) و... میشود که در این بخش مورد بررسی قرار خواهند گرفت.
2-1- شگردهای پست مدرنیستی
2-1-1-بررسی شگردهای پست مدرنیستی در داستان همسایهها
پستمدرن را نمیتوان به یک یا چند ویژگی خاص محدود کرد؛ در حقیقت، یکی از مشخصههای اصلی آن، این ایده است که مفاهیم و موضوعات را نباید به صورت انفرادی، بلکه به عنوان بخشی از یک مجموعه در نظر گرفت. با این حال، مشخصههای تکرار شوندهای در متون و آثار"پست مدرن" به چشم میخورد که میتواند در درک بهتر آن به ما کمک کند که در ادامه به شکل کامل بدان پرداخته خواهد شد.
رمان"همسایهها" دارای مجموعهای خاص از اصول و مفاهیم مکتب پستمدرن است که میتوان آن را در زمره آثار پست مدرنیستی قلمداد کرد، رمان در چارچوب کلی خود دارای عدم قطعیت و فرجام نامشخص است که یکی از اصلیترین مشخصههای چنین آثاری است. نویسنده در رمان همسایهها بسیاری از خطوط داستانی از جمله آنها ماجرای عاشقانه سیهچشم را به نتیجه نمیرساند و روند رشد شخصیت خالد فقط با اشاره به هجده ساله شدن او (البتّه همراه با یک اتّفاق) ناتمام میماند.
وجود عناصری از قبیل حضور راوی در داستان-فراداستان- استفاده از زبان غیرمعمول، شکستن قواعد سنتی نثر، تجسم احساسات پیچیده و متناقض و به چالش کشیدن نظریات و ایدئولوژیهای سنتی، تداخل روایتهای متعدد در موضوع اصلی، بافت باز و گشاده و حوادث و شخصیتهای متعدد، رمان "همسایهها" را به ساحت پستمدرن نزدیک کرده است.«در ادبیات مدرنیستی، داستان، روایت رسیدن به هویت است و شخصیت در هر قدم بیشتر به آن نزدیک میشود، اما در نهایت آنچه به دست میآورد، تصویری پراکنده و نامعلوم است؛ ولی داستان ادامه مییابد. البته این روند به فرجام مشخصی نمیرسد و همچنان هویت نامشخص باقی میماند و داستان به پایان نمیرسد» (بینیاز1394:226) نکته اینکه در کنار موضوعات فوق الذکر نگاه بوميگرا و اقليمگراي محمود در خلق همسایهها در حقيقت نشان از وابستگي شديد به ديدگاه جامعه شناسانۀ او در خلق این اثر دارد.
2-1-2- تجربۀ شخصی و زمانهای متعدد
پستمدرنیسم به تجربۀ شخصی هنرمندان و نویسندگان توجه میکند.این شکل از روایت در واقع وجه شباهت ادبیات اقلیمی و پستمدرن است. این جریان به دنبال نشان دادن چندین زمانه در یک اثر هنری است. این اصل از مبانی پست مدرن نزدیکی خاصی با زبان و شیوه شخصیت پردازی احمدمحمود در همسایهها به عنوان یک نویسنده اقلیمی دارد...در واقع در رمان همسایهها ما با نوعی از روایت تاریخ در قالب داستان روبرو هستیم. (محمود1357: 231)
اتكاي احمد محمود بر بوم، زيست و اقليم بر منطقهاي استوار است كه خود در آن بستر و خاستگاه متولد و رشد كرده،«ﻣﻦ ﺟﻮاﻧﻲ، ﻧﻮﺟﻮاﻧﻲ و ﻛﻮدﻛﻲام را در ﺧﻮزﺳﺘﺎن ﮔﺬراﻧﺪهام ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﻦ ﺟﻨﻮب و ﺑﺨﺼﻮص ﺧﻮزﺳﺘﺎن ﺳﺮزﻣﻴﻦ ﺣﻮادث ﺑﺰرگ اﺳﺖ. ﻧﻔﺖ، ﻣﻬﺎﺟﺮت و ﻣﻬﺎﺟﺮ ﭘﺬﻳﺮي ﺧﻮزﺳﺘﺎن، ﺻﻨﻌﺖ و ﻛﺸﺎورزي، رودﺧﺎﻧﻪﻫﺎي ﭘﺮآب...آدمﻫﺎي ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻛﻪ از اﻗﺼﻲ ﻧﻘﺎط ﻣﻤﻠﻜﺖ آﻣﺪهاﻧﺪ و در آن ﺟﺎ ﺑﺎ ﻫﻢ اﻣﺘﺰاج ﭘﻴﺪا ﻛﺮدهاﻧﺪ...ﻣﻦ ﺧﺼﻮﺻﻴﺎت ﻣﺮدم ﺟﻨﻮب را ﻣﻲﺷﻨﺎﺳﻢ و ﺑﻪ ﻫﺮ ﺣﺎل ﺟﻨﻮب ﺑﺮاي ﻣﻦ وزن ﺑﻴﺸﺘﺮي دارد.» (گلستان1386:26)
نمونه از تعدد زمان و پرش نویسنده در زمان و ایجاد فضای خاص و متفاوت از داستان همسایه: «میکشمت...صدای پندار است... محیط وحشت ایجاد میکنن... صدای جوان ریزه نقش است... با این تیغ، شارگتو می زنم... مچش را میگیرم. حالا صدای مادرم است... به جوونی خودت رحم کن... قهقهۀ عنکبوت تو گوشم میپیچد... وختی چش وا میکنی که کار از کار گذشته... هر دو تقلا میکنیم.به هم پیچیدهایم. با لگد به در آهنی میکوبم و فریاد میزنم درو باز کنین..».(محمود1357:300)راوی در قسمتی از داستان به طور دقیق اشارهای تقویمی به تاریخ هم دارد : «بیست و پنج خرداد ماه یک هزار سیصد و سی ویک ، از زندانیان بند سوم، به ریاست محترم زندان...»(همان :442)
2-1-3-حضور راوی در داستان
شالودۀ یک متن ادبی بر "روایت" بنا شده است. روایت در درک درست خواننده از داستان نقش اصلی را ایفا میکند و به اندیشۀ خواننده در شناخت متن یاری میرساند. «بنیادیترین عنصر داستان روایت است» (مستور1384 :8) به طور کلی پایۀ شکل گیری داستان بر مبنای کسی است که داستان را تعریف میکند.
روای در داستان همسایهها چند خصوصیت خاص دارد که شکل تکاملی شخصیت داستان ، کاربرد واژههای عامیانه در بخشی از داستان، شکل نمایشنامهای و محاورهای بودن –دیالوگها- گفتگوها و استفاد از اصطلاحات بومی و محلی از مهمترین آنهاست. «نویسندگان امروز در پی نشان دادن شرایط زندگی و موقعیت آدمی و نیز خلق جهان ممکن، دریافتند که برخی ابزارهای آنان کارایی خود را از دست دادهاند و دیگر به کاری نمیآیند. آنان هرچه بیشتر از واقعیت عینی، رئالیسم، معانی نمادین، تاریخ، پیرنگ، حادثه و تسلسل رویدادها روی گرداندند و درک ذهنی روایتگر را به عنوان تنها واقعیت تضمین شدۀ داستان پذیرفتند. بدین ترتیب بود که شیوۀ روایتگر دانای کل برای آنان به صورت ابزاری فرسوده درآمد و حتی ابداع"روایتگر پنهان" نیز نتوانست کاستیهای آن را از میان بردارد....به دنبال یافتن شیوههای بهتر، رفتهرفته شیوۀ اول شخص با تغییرهایی مقبولیت زیادی یافت. این شیوه که منِ ذهنی یا اول شخصِ ذهنی نام گرفته مرزهای داستاننویسی را توسعه بخشید. در این شیوه، روایتگر و اول شخص یکی است و رویدادها از چشم او گزارش میشوند بیآنکه نویسنده به درستی یا نادرستی آنها کاری داشته باشد.» (ر.ک:گلشیری1400 :231)
در داستان همسایهها، با رمانی شخصیتمحور(راوی محور) مواجه میشویم که در نقطۀ مرکزی حوادث و جریانات قرار میگیرد و روند تحولات رو به رشد. "خالد" مابین نوجوانی و جوانی در پسزمینه هیجانات و اتفاقات جامعه همسو میشود و تا جای که ضرب آهنگ زبان راوی نیز دستخوش و متاثر از همین دگرگونیهای درونی شخصیت اول داستان میشود. البته در ادامه با توضیح فراداستان بیشتر به آن خواهیم پرداخت. در کل«شخصیتها در رمان پسامدرن ماهیت متنی دارند»(فرجیان 1397:9) به طور مثال گفتگو درونی راوی با خود و پیش بردن داستان همراه با شکستن قواعد نثر و استفاده از زبان غیرمعمول و...را ببنید: «-چیه؟/ بهش میگویم گشنمه...خدا عمه تو بیامرزه...میخندد و ادامه میدهد هنوز از گرد راه نرسیده غذا میخواد... از دندانهای زرد و درازش دلم به هم میخورد. چشمانم را روهم میگذارم و میگویم/ آخه من دو روزه غذا نخوردم...باز می خندد و میگوید....»( محمود 1357: 348)
در رمان همسایهها با شکل روایت توصیفی داستان از زبان راوی (خالد) داستان روبرو هستیم که از درون فضای داستان در حال روایت شدن است زیرا راوی شخصیت اول داستان نیز هست.«باز فریاد بلور خانم تو حیاط دنگال می پیچد. امان آقا کمربند چرمی را کشیده است به جانش. هنوز آفتاب سر نزده است. با شتاب از تو رختخواب میپرم و از اتاق میزنم بیرون. مادرم تازه کتری را گذاشته است رو چراغ. تاریک روش است. هوا سرد است. نالۀ بلور خانم حیاط را پر کرده است. نفرین و ناله میکند. مردهها و زندههای امان آقا را زیر و رو میکند. بعد، یکهو در اتاق به شدت باز میشود و بلور خانم پرت میشود بیرون.» (محمود 1357 :11)
همان گونه که در مقدمه و مبانی تحقیق بیان شد داستان پستمدرن نوعی داستان است که از قوانین و ساختارهای سنتی داستاننویسی خارج میشود و از رویکردهای نوآورانه و غیرخطی برای روایت داستان استفاده میکند. این نوع داستان معمولاً با استفاده از تکنیکهایی مانند شکستن زمان، تغییر نقطه نظر و استفاده از زبان غیرمعمول، خواننده را به چالش میکشد.
توصيف هول و ولاي فعاليت مخفي در فضاهاي شهري از نقاط قوت رمان همسايههاست:«بايد بروم بازار ماهي فروشها. ضلع جنوبي بازار. نشانهها را بار ديگر به ياد ميآورم. ميانه قد است. سياهچرده است. موي سرش فرفري است. پيراهن لاجوري آستين کوتاه تنش است. شلوارش يشمي تيره است. شست راستش را با پارچۀ زردرنگي بسته است .هوا دم دارد. هول برم داشته. خيابان دارد خلوتتر ميشود. قلبم ميزند. اگر قرار باشد خودم را ببازم گير افتادنم حتمي است. فکرم را از چمدان ميگيرم. قرار تماس را از ذهنم بيرون ميکنم. تلاش ميکنم که به سيه چشم فکر کنم اما ممکن نيست. سنگيني چمدان حواسم را به خودش ميکشد.از حاشيۀ خيابان ميروم طرف گاراژ. راه زيادي نيست. حلقم خشک است. جلو گاراژ آب يخ ميخورم. بعد بليت ميگيرم. بعد، چمدان را ميگذارم تو صندق عقب اتوموبيل و مينشينم رو نيمکت، دفتر گاراژ تا مسافر سواري تکميل شود.» (محمود1357 :250)
2-1-4- اعلان پایان پذیرفتن و بیاعتباری ایدئولوژی
ایدئولوژی تعاریف گوناگونی دارد و طبعا نتایج مختلفی هم به بار آورده و میآورد. ولی در معنای غالبی که معمولا استفاده میشود بازدارنده است. با نگاهی تاریخی میتوان این مطلب را بهتر تبیین کرد. در مقطعی از تاریخ ایران برخی افراد- نظیر آخوندزاده- تصور میکردند مشکل تاریخی ما با تغییر برخی نمادهای ملی همانند خط الرسم الفبای فارسی رفع خواهد شد. در زمان رضاشاه گفتمان غالب، تاکید بر نوعی خاص از ناسیونالیسم آن هم به شکل افراطی بود. رضا شاه با تکیه بر همین ایده با تزریق مدرنیزاسیون و سرکوب به نوعی فرمگرایی حکومتی روی آورده بود برخی منتقدین با ارائه همین نوع مثالها ایدئولوژی را عامل ایستایی جامعه معرفی کردند. با توجه به این موارد شاید بتوان به این مولفه از پستمدرن با نگاه و زاویه خاص در زمان مورد بحث داستان احمد محمود رسید و نگریست.
با توجه به آنچه گفته شد پایان پذیرفتن و بیاعتباری ایدئولوژی به معنای عدم قابلیت اعتماد یا عدم صحت یک ایدئولوژی است. این میتواند به معنای عدم تطابق با واقعیتها، نقض اصول علمی یا ناقص بودن منطق و استدلال باشد. برای روشن شدن بهتر بحث به بخشی از داستان احمد محمود توجه کنید:«محمد میکانیک نماز نمیخواند . پدرم میگوید حتی خندیدن تو صورت محمد مکانیک هم کفاره دارد. خواج توفیق میپرسد میشه این کتابو دید؟ پدرم جواب میدهد میرزا نصرلله گفته کتابو نباید نشون کسی بدم/ بعد تعریف میکند...یه روز امتحان کردم...اما محمد میکانیک به این حرفها اعتقاد ندارد. میگوید: تو این دنیا هیچی نیس جز همین چیزائی که می بینیم...و باز میگوید...اسیر همین مزخرفاتیم که همیشه بدبختیم،که همیشه باید مثه خر کار کنیم کیفش رو دیگران ببرن، که همیشه تو سری خور و گشنه هستیم...» (محمود1357: 27)
بیاعتباری ایدئولوژی در داستان همسایهها به موارد مختلفی اشاره دارد. احمد محمود از بیاعتباری یا ناکارآمدی ایدئولوژیهای خاص استفاده میکند تا به نقد آنها بپردازند. این امر به منظور نشان دادن نقاط ضعف و ناکارآمدی ایدئولوژیهای سیاسی، اجتماعی یا فرهنگی است.
در برخی موارد، نویسنده از شخصیتها -محمد مکانیک- یا رویدادهایی همانند ملی شدن صنعت نفت استفاده میکند که نشان دهندۀ بیاعتباری یا ناکارآمدی ایدئولوژیهای خاص باشند. این ممکن است به منظور برجسته کردن تناقضات داخلی شخصیتها یا ناکارآمدی این ایدئولوژیها باشد. به طور کلی، بیاعتباری ایدئولوژی در رمان همسایهها به عنوان یک ابزار برای بیان نقدهای نویسنده دربارۀ ایدئولوژیهای مختلف استفاده شده. این نقدها ممکن است به منظور تحلیل و بررسی عمیق ایدئولوژیها و تأثیر آنها بر جامعه و افراد باشد.
2-1-5-شکستن قوانین و قواعد سنتی
پستمدرنیسم تلاش میکند تا با قوانین و قواعد سنتی هنر و ادبیات برخورد کند. این جریان به دنبال نوآوری و تجدید نظر در روشها و فرمهای هنری است. این قواعد شامل عناصری مانند تقسیمبندی داستان به بخشها، توصیف شخصیتها و محیط، توالی رویدادها و توجه به جزئیات است. محمود در داستان همسایهها با توجه به درک و فهم عمیق خود نسبت قواعد سنتی سعی کرده است در این قواعد تجدید نظر کند و از رویکردی نو آورانه و غیر معمول برای بیان داستان خود استفاده کند او با ترک این الگوهای رایج توانسته است موقعیتهای جذاب و ناشناخته در داستان خود ابداع کند که این ابداعها منجر به ایجاد تجربۀ متفاوت و جدید در خواننده می شود.
احمد محمود با به کارگيري بعضي تکنيکهاي روايي مدرن مانند "مونتاژ" و "فلاش بک" و روايت در لحظۀ وقوع از رئاليسم اجتماعی محض فاصله گرفته «الهی خدا ذلیلتون کنه. الهی بچههاتون جلو چشمتون پرپر بزنن. به من رحم کنین... من دارم میمیرم/ هیچکس جوابشان نمیدهد. انگار که کسی صداشان را نمیشنود. میروم تو ساختمان. کسی نیست که جلوم را بگیرد... آقا... مرد سفیدپوش میایستد / یه سوال دارم ...راه میافتد / اگه مریضی برو تو صف ولی من مریض نیسم...»( محمود1357: 157)
همان گونه که در نمونه بالا میبینیم شکل و زبان محاورهای، استفاده از لفظهای غیر ادبی کلمات و جملهها با وجود اثر پذیر بودن، اتصال کوتاه(پرش از امری به امری دیگر) ایجاد تصویر برای خواننده از دیدگاه ادبی نوعی ساختار شکنی به حساب میآید. البته در آثار احمد محمود این نوع از نوشتن مزیت و سبک نویسنده است. استفاده کردن از جملات کوتاه از دیگر ویژگی نوشتارهای وی محسوب میشود.
از ویژگیهای شخصیتپردازیها داستان همسایهها میتوان به هماهنگ بودن آنها با محیط جغرافیایی اشاره کرد. احمد محمود در تمامی طول داستان از عناصری چون زبان، فضا و جغرافیا سود جسته و همه را به گونهای در پیوند با هم درآورده که همه چیز کاملا واقعی و باورپذیر است. «در بعضی از آثار پست مدرنیستی... وجود جهانهای متنوع ، به خودی خود، کاربرد انواع زبانها، گویشها، حاشیه نویسیها و شکلهای ادبی را مطرح میکند. به عبارت دقیقتر، ساختار های گوناگون در جهانی از انواع گفتمانها، با یکدیگر ترکیب میشوند.برای مثال زبان فرهیخته، زبان کوچه و بازار، زبان مستهجن و زبان مردم متوسط. » (بینیاز 1394: 218)
محمود دائم خواننده را در معرض خاطرات گذشته شخصیتها قرار میدهد. این گذار از حال به گذشته را مثلا وقتی بلور خانم از دیدن مرده، ابراز وحشت میکند میتوان دید،خالد میگوید اگر او «جعفر خشتمال را دیده بود چه میکرد؟»(محمود1357:101).سپس بلافاصله مکالمهاش را با پدرش، در گذشته، به یاد میآورد و ماجرای جعفر خشتمال مطرح میشود: «پدر، چرا جعفر خشتمال خودشو کشته؟» و پدر جواب میدهد:«مگه آدم چقد طاقت گشنگی و بیکاری و خفت و خواری را داره؟»...«صورت جعفر خشتمال کبود کبود بود . دهانش باز مانده بود و زبانش ورم کرده بود .» (همان : 151)
2-1-6- ترکیب و تلاقی فرهنگ ها
پستمدرنیسم از ترکیب و تلاقی فرهنگها و سبکهای مختلف هنری استفاده میکند. این جریان به دنبال ایجاد آثاری است که مرزهای فرهنگی را متلاشی کند و به تنوع و تفاوتها توجه کند. نمونه این اتفاق در برخورد شخصیت اصلی داستان-خالد- با دختر سیه چشم کاملا واضح بیان میشود. در فصل گردش خالد و سيه چشم در باشگاه شرکت نفت، شاهد تفاوت طبقاتي اين دو هستيم.
«نکتة مهم در خصوص شخصیت داستان این است که اصولاً نویسنده با خلق یک شخصیت گویی به آفرینش انسانی دست مییازد که میتواند مختارانه در ماجرای داستان حضور پیدا کند و تأثیرگذار باشد.»(فغانی 1401 :199)احمد محمود توانسته با شخصیتپردازی مناسب، انطباق با شخصیت، بهرهگیری از واژگان و اصطلاحات جنوبی و ترکیب بندی اقلیمی را هماهنگ با هم در آثار خود جمع کند.در حقیقت شخصیّتپردازی، فضاسازی، دیالوگنویسی، خلق ماجراها و تعلیقهای متعدد همه و همه از نویسندهای خبر میدهد که با انبوهی از اطلاعات تاریخی معاصر و بهویژه شناخت انسان معاصر روبهرو است. (ر.ک: اسدی1398:98-126)
رمان همسایهها به دو بخش تقسیم شده است. در بخش اول، نویسنده داستان را از نگاه خالدِ نوجوان تعریف میکند. در بخش دوم رمان، خالد در کتابفروشی با ایدئولوژی آن زمان"سوسیالیست"آشنا میشود. در نهایت خالد بازداشت و در زندان با ناصر ابدی آشنا میشود. «خیلی خوب، بگو ببینم اگر به حکم تاریخ، نفت باید تو مملکت ملی باشه، فقط باید در جنوب بشه؟»…«اگر جهان بینی مارکسیستی داشتی، هیچ وخ این حرفو نمیزدی» (محمود1357:170)
اگر بخواهیم از لحاظ"درونمایه" به اثر محمود بپردازیم بیمها و امیدها، آرمانها و ارزشها، گرایش و خواهشها، تفکرات و تصورات شخصیتها در این اثر نشان دهند زمان و زبان یک اقلیم است و شاید به طور کلی آن مردم یک کشور و به تعبیر کارلونی«ادبیات ابزار نمایش فرهنگ دورنی است» (کارلونی1368: 67)
2-1-7- ترکیب واقعیت و خیال
«متن پسامدرنیستی، واقعیت را در پرانتز میگذارد تا عمل نوشتن، موضوع داستان شود».(بی نیاز 1394: 225) در داستان پستمدرن، نویسندگان به بررسی تجربه زمان و واقعیت میپردازند. آنها ممکن است با استفاده از تکنیک هایی مانند روایت چندگانه، تغییر زمان و مکان، استفاده از رویاها و خوابها، تجربهها، زمان و واقعیت را به چالش بکشند. با این وجود زمان در طول رمان جریان دارد و نمیتوان بخشی از داستان را برگزید و آن را زمان مشخص آن داستان نامید؛ بلکه باید گفت زمان رفتاری مانند پیرنگ دارد و «همچون پیرنگ عنصری است که در همة رویدادهای داستان محقق میشود، نه در یک رویداد خاص» (پاینده1389 :62)
«تا ده میشمرم/ قدم می زند و ادامه میدهد/فقط اسم اونائی رو میخوام که چمدونو بهت دادن.فقط همین!تا ده میشمرم/و بنا میکند به شمردن یک...دو...انگار صدای خاله رعنا را میشنوم...خواهر این بچه لجبازه ... سه ... چهار ...حالا،صدای پدرم است...اگه تو اینهمه براش لاپوشونی نکنی،اینهمه سرتق نمیشه.مادرم آرم اشک میریزد ... پنج...شش...وقتی سر دنده لج بیفتم،شمر هم جلودارم نمیشود ... هفت... هش...» (محمود1357: 336)
احمد محمود از جمله نويسندگان است كه توانست تحولات اجتماعي و تاريخي را با چاشني خيال و بهرهگيري از شگردهاي روايي به صورت زيبا و هنري روايت كند.«احمد محمود به من میگفت که از خوابهایش در نوشتن داستانهایش بسیار بهره میگیرد. نویسندههای بسیاری به اهمیت این امر اعتراف کردهاند و بر این باورند که رویاها، سرچشمهای غنی برای داستان است.» (میرصادقی1390:128)
2-1-8- تمرکز بر شخصیت های ضعیف و مردم عادی
«شخصیت داستان پسامدرن موجودی بیهویت است و این بیهویتی، بازتاب بیهویتی انسان عصر پسامدرنیته است که شرایط اجتماعی و آمیختگی او را وادار به پذیرش کلیشههای شخصیتی یکسان میکند»(تدین1397:204) رماننویسان مدرن در راستای ابداع فنون بدیع و جدید برای بازنمایی مناسب عصر خویش شخصیت پردازی و فضاسازی را از آنچه مفهوم متعارف قبلی آن بود به حداقل کاهش دادند. این امر یکی از مهمترین اتفاقات در تاریخ تحول رمان است. به همین جهت میتوان پیامدهای مدرنیسم را در ادبیات داستانی (رمان) اینگونه برمیشمرد: «فردی شدن ارزشها، عطف توجه از لایهی آگاه ذهن به لایۀ ناخودآگاه، کنار گذاشتن الگوی سنتی (خطی) زمان» (ر.ک:پاینده1394: 153-164)
در داستان پستمدرن، شخصیتها معمولاً پوچ و بیهدف هستند و به دنبال معنا و هدفی در زندگی نیستند. آنها ممکن است در جستجوی هویت و معنا باشند و در مواجهه با عدم قطعیت و نامعلومی زندگی، به سوالات بنیادی انسانی پاسخ میدهند. در کل، داستان پستمدرن با شکستن قوانین سنتی داستاننویسی، بررسی تجربۀ زمان و واقعیت و تمرکز بر شخصیتهای پوچ و بیهدف، به خوانندهها تجربهای نوین و متفاوت از داستانهای سنتی ارائه میدهد.«احمد محمود سخت درون گراست و در برخورد با رویدادها، واقعیتهای محیط و علتهای پدیدهها را کمتر مورد توجه قرار میدهد و تنها به برشی از سطح زندگی قناعت میکند؛آدمهای داستانهای محمود چهرۀ مشخصی ندارند، زنده و قابل لمس نیستند و در پشت آنها چهرۀ نویسنده به وضوح دیده میشود»(میرعابدینی 1387:361)
2-1-9- فراداستان
فراداستان از شگردهای داستانی است که در آن داستانها و روایتها بر اساس تخیل و خلاقیت نویسنده ساخته میشوند. اینداستانها معمولاً شامل عناصر فانتزی، علمی- تخیلی، ماجراجوییو... هستند. «فراداستان پست مدرنیستی رئالیسم را از درون زیر سوال میبرد، تظاهر نمیکند پنجرههای روشنی را رو به جهان باز کرده برشهایی از زندگی، تصویری از واقعیت را ارائه میدهد بلکه با جلب توجه به جنبۀ ساختگی بودن خودش اذعان میکند که نمیتواند هیچ بازنمایی عینی کامل یا کلا معتبر ارائه دهد.»(وارد، 1393: 50)
«ناگهان صدای باز شدن در اتاق به گوشم مینشیند.تکان میخورم اما جرات نمیکنم سر برگردانم. کسی میآید تو. صدای پاش بریده میشود...پاشو/ صدا آشنا نیست./ جم نمیخورم. صدا کلفتتر میشود ...گفتم که پاشو...بازگنجشک ها پیدا شدهاند. باز نقطۀ سیاه اوج گرفته است. گنجشکها گردن میکشند و بیهوده سرو صدا میکنند.نقطۀ سیاه آنقدر بالا رفته است که دیگر دیده نمیشود...»(محمود1357:342) «یکی از مولفههایی که این روزها زیاد از آن استفاده میشود،حضور نویسنده به عنوان صاحب اثر در نوشتار است. هیچ علتی برای فراداستان شدن یا داستانی دربارۀ نوشتن داستان مورد نظرمان وجود ندارد و حضور نویسنده کمترین جذابیتی به متن نمیافزایدو حتی آن را از پتانسیل اولیه ساقط میکند».(بی نیاز1394: 274)
2-1-10-شکستن قوانین و قواعد سنتی
نویسندۀ پستمدرن میتواند قواعد و ویژگیهای مرسوم در چندین ژانر را به اثر خود وارد کند. در پستمدرنیسم تکنیکهای زیادی وجود دارد که نویسندگان از طریق آنها میتوانند بر این ارتباطات و پیوندها تأکید کنند، از جمله "تقلیدنمایی"، "نقیضه"، استفاده از نقل قول و یا حتی ارجاع مستقیم. در رمان همسایهها، نویسنده بدون آنکه مستقیماً به گذشتن یک سال از زمان شروع داستان اشاره کند، در گفتوگویی به گذشت زمان و یک سال بزرگتر شدن خالد اشاره میکند:«هی تو عجب دراز شدی خالد... اصلاً به شونزده سالهها نمیمونی» (محمود1357 :154) این درحالی است که حدود صد صفحة قبل، باز هم به شکلی غیرمستقیم،خالد سن خود را بیان کرده است:«جان به جانش بکنی از شانزده بیشتر ندارد»(همان :50)
2-1-11- نفی کلّیت و جامعیت
لیوتار در تبیین و توضیح پست مدرنیسم معتقد است که «دیگر نمیتوان از یک عقیده و عقلانیت کلیت یافته و جهان شمول سخن گفت؛ زیرا عقل کلی و جهانی هرگز وجود خارجی ندارد. آنچه در اندیشه پستمدرن مطرح میشود این است که باید از عقلها و بینشها و اندیشههای متکثر سخن به میان آورد. بدین ترتیب در دنیای پستمدرن، عدم اعتقاد به دنیای عینی و بیایمانی نسبت به توجیهات و استدلالهای کلی یا جهان شمول فلسفی و ناباوری و عدم اعتماد به هرگونه فرا روایت درباره مشروعیت وجود دارد».(رهنمایی،1384: 199-201).
2-1-12- عدم قطعیت(شک ،جهان شاید ها)
بر اساس این مولفه همه چیز نسبی است. حقیقت به زمان و مکان و زمین بستگی دارد و به همین دلیل، متغیر و بیثبات است. «در متن ادبی نیز معنا قطعیت ندارد و متن به چیزی در بیرون خود ارجاع نمیدهد؛ بلکه ارجاع آن به خود است».(شمیسا1385:326)در واقع ادبیات پست مدرن رویدادها به صورت احتمال در میآیند، تغییر جا میدهند و گاهی درست در تناقض و تعارض با هم قرار میگیرند . بنابراین اگر یکی از شخصیتها راوی باشد، در این لحظه، این زاویه دید را دارد و چند لحظه بعد زاویه دیدی دیگر. «روز چهارم است که از خانه بیرون نرفتهام. دارم دق میکنم. لیلا، دختر بزرگ ملااحمد خیلی دلش میخواهد که با هم اخت شویم...دست به سرش میکنم. هوا گرمه ، حوصله بیرون رفتن ندارم. حرفم را باور نمی کند. لبخند میزند...چند روزه قاپ بلور خانم را دزدیده است...گفته است که اگر زن سواد داشته باشد، خیلی بهتر میتواند زندگی را بشناسد... مگه زن ، چه فرقی با مرد داره؟/چرا زن نمیباد مثه مردا کار کنه ؟/ ملا احمد و خواج توفیق با هم جور در آمدهاند/ملا احمد مینشیند روبروش به گپ زدن/روزگار بدی شده/خواج توفیق حرفهای ملااحمد را تصدیق میکند.»(احمد محمود1357:289) «برداشتن مرزها قطعیت را از بین میبرد؛ از این زاویه، داستان پستمدرنیستی در عدم تعیین حتمیت سر میکند.یکی از جاهایی که این عدم قطعیت بیشتر از همه خود را نشان میدهد، پایان داستان است.»
(شمیسا1385 :325)
2-1-13- انکار حقیقت ثابت و عینی
«رمان پست مدرن مدعی میشود که حقیقت واحد هرگز وجود ندارد بلکه انسان همواره با مجموعهای از حقایق روبهروست.»(تدین1388:132) این اصل آن چنان با اندیشۀ پستمدرنیسم آمیخته است که در پارهای موارد پست مدرنیسم را همان انکار استانداردهای عینی باورها دانستهاند. «داستان پستمدرنیستی در پی آن است که نشان دهد هیچ نسبتی با واقعیت برقرار نمیکند، اما توهم واقع نمایی را نیز به مسخره میگیرد ... داستان نمیخواهد و قرار نیست به چیزی خارج از خود شبیه شود یا امکان وقوع یابد؛ این کار با برداشتن مرزهای بین وجوب، امکان و امتناع، معادل است.» (بی نیاز 1394: 325 )
جدول نمایی کلی مقاله-پیوندهای رمان همسایهها به عنوان اثری اقلیمی با مولفههای مکتب پست مدرن
مبنا | مولفههای پست مدرنیسم | شاخص های مکتب جنوب (همسایهها) | پیوندها |
شخصیت | شخصیتهای ضعیف و مردم عادی | چهرهی مشخصی ندارند، زنده و قابل لمس نیستند و در پشت آنها چهره ی نویسنده به وضوح دیده میشود | شخصیتهای متعدد |
موجودی بیهویت | |||
زمان | زمانهای متعدد | روایت تاریخهای متعدد | تعدد زمان و پرش نویسنده در زمان و ایجاد فضای خاص متفاوت |
خاطرات شخصیتها | |||
گذار از حال به گذشته | |||
زمان در طول رمان جریان دارد | |||
روایت | حضور راوی در داستان | گفتگو درونی راوی و شکستن قواعد نثر | روایتگر منِ ذهنی یا اول شخصِ ذهنی |
تجربۀ شخصی هنرمندان | |||
روايت در لحظۀ وقوع | |||
ایدئولوژی | نقد ایدئولوژی | نقد ایدئولوژی | بیان نقاط ضعف و ناکارآمدی ایدئولوژی |
قوانین | شکستن قوانین و قواعد سنتی | رویکردهای نوآورانه و غیرخطی | تجدید نظر در قواعد سنتی |
فرهنگ | ترکیب و تلاقی فرهنگها و سبکهای مختلف | اتكاي نویسنده بر بوم، زيست و اقليم | وجود جهان های متنوع ، کاربرد انواع زبانها ، گویشها |
درون مایه | تحولات اجتماعي و تاريخي | تفکرات و تصورات بیمها و امیدها ،آرمانها و ارزشها ، گرایش و خواهشها | بیان وقایع تاریخی |
بافت باز و گشاده و حوادث متعدد | |||
زبان | لفظهای غیر ادبی کلمات | زبان محاورهای | زبان فرهیخته ، زبان کوچه و بازار ،زبان مستهجن و زبان مردم متوسط |
اصطلاحات بومی و محلی | |||
پیرنگ | ترکیب واقعیت و خیال | تغییر زمان و مکان | درک ذهنی روایتگر |
استفاده از رویاها و خوابها |
3- نتیجهگیری
پستمدرنیسم، مبتنی بر اصول و مبانی خاصی از جمله نفی کلّیت و جامعیت، انکار هویت انسجام یافته فرد و اجتماع، اعلان پایان پذیرفتن و بیاعتباری ایدئولوژی، انکار حقیقت ثابت و عینی، نفی کلّیت و جامعیت، انکار هویت انسجام یافته فرد و اجتماع، اعلان پایان پذیرفتن و بیاعتباری ایدئولوژی است. آنچه رمان همسایههای احمد محمود را در چارچوب سیال بین ادبیات اقلیمی جنوبو پست مدرن قرار داده این است که احمد محمود با استفاده از این مشخصهها و مولفهها توانسته است داستانی را به وجود بیاورد که در واقع ترکیبی از این دو مکتب باشد. وجود مفاهیمی از جمله عدم وجود فرجام مشخص داستان، پرشهای مکرر در داستان از امری به امری دیگر، روایت نوسانی میان حال و گذشته شخصیتها، عدم قطعیت، کارکرد زبانی مانند استفاده از فرهنگ عامه جنوب، حضور راویی در داستان، قطع و وصلهای رخدادهای پراکنده، بازگشت دایرهوار به ماجرای نخستین و بیان روایی با استفاده از ابزارهای گوناگونی چون شگردهای داستان نویسی، کاربست ارجاعهای تطبیقی همانند ارجاع های عاطفی، سیاسی و اجتماعی، رخدادهای متناسب با داستان با استفاده از دیالوگها و تکگوییهای شخصیتها، شکستن قوانین و قواعد سنتی، ترکیب و تلاقی فرهنگها، ترکیب واقعیت و خیال، توجه به مضامين اجتماعي، هويت بومي و اقليمي و از همه مهمتر عدم تمایز بین شیوۀ نقل روایت داستان با محتوای آن از مهمترین شگردهای ترکیبی احمد محمود در آفرینش رمان همسایههاست که هویتی ترکیبی بین ادبیات اقلیم جنوب و پست مدرنیست بدان بخشیده است.
منابع و ماخذ
کتابها
1-اسدی، کورش و غلامرضا رضایی(۱۳۹۸)دریچه جنوب ،چاپ اول، تهران: نشر نیماژ.
2-انوشه ، حسن (1376) فرهنگ نامۀ ادب فارسی،تهران : سازمان چاپ وانتشارات
3-بی نیاز ، فتح الله (1394) درآمدی بر داستان نویس و روایت شناسی ،تهران: افراز
4-پاینده، حسین(1389) داستان کوتاه در ایران،تهران:نیلوفر
5- ----، ---- (1402) نظریههای رمان(از رئالیسم تا پست مدرنیسم) ،تهران :نیلوفر
6- ----، ---- (1394)گفتمان نقد،تهران :نیلوفر
7-تسلیمی،علی (1396)پژوهشی انتقادی کاربردی در مکتب های ادبی ،تهران:کتاب آمه
8- -----، --(1388)گزارههایی در ادبیات معاصر (داستان)، تهران: کتاب آمه.
9-تدین،منصوره(1397) مسافر گمشدۀ زمان(بیست گفتار در رمان و داستان کوتاه) ،تهران : خجسته
10- -----، ----(1388)پسامدرنیسم در ادبیات داستانی ایران، تهران: نشر علمی
11-رهنمایی، سید احمد (1384) غربشناسی، قم: مرکز انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی
12-سقازاده،مریم(1393) ادبیات اقلیمی در آثار احمد محمود،تهران : تندیس
13-شمیسا، سیروس (1385) نقد ادبی، تهران: انتشارات میترا.
14-كارلوني، ژ س و ديگران (1368) نقد ادبي؛ ترجمه نوشين پزشك؛ تهران: نشر و آموزش انقلاب اسلامي
15-گری، مارتین(1382) فرهنگ اصطالحات ادبی، ترجمة منصوره شریف زاده، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی
16-گلشیری،احمد (1400) داستان و نقد داستان،تهران : نگاه
17-گلستان،لیلی(1386) حکایت حال (گفتگو با احمد محمود)، تهران : انتشارات معین
18-میرعابدینی، حسن (1387) صد سال داستان نویسی ایران، چاپ اول، تهران: چشمه.
19-میرصادقی، جمال (1360) ادبیات داستانی، چاپ اول، تهران: ماهور.
20- ----، ---- (۱۳۹۰)راهنمای داستان نویسی، چاپ دوم ،تهران: انتشارات سخن.
21- -----، ---- (1376)عناصر داستان ، تهران: سخن.
22-میرصادقی، جمال و میمنت ذوالقدر (1377 ) واژه نامة هنر داستان نویسی، چاپ اول، تهران: کتاب مهناز.
23-محمود،احمد(1357)همسایهها ، تهران : امیرکبیر
24-مستور، مصطفی (1384)مبانی داستان کوتاه، تهران: مرکز.
25-وارد، گلن (1997) پستمدرنیسم ،ترجمه:قادر فخر رنجبری و ابوذر کرمی (1393). تهران: نشر ماهی.
مقاله
1- اسدی، حسن(۱۳۵۸)، «درآمدی بر ادبیات جنوب»، مجلۀ نگین، مرداد، شماره ۱۶۹، صص 47-49.
2-قره باغی، علی اصغر(1387) «تبار شناسی پست مدرنیسم (1) » نشریه گلستانه، شمار7.تیر
3-قره باغی، علی اصغر(1387) «تبار شناسی پست مدرنیسم (2) » نشریه گلستانه، شمار8. شهریور
4-فغانی، سونیا(1401) « تحلیل عناصر داستان در رمان پستچی با تاکید بر عناصر ساختاری طرح » فصلنامه علمی جستارنامۀ ادبیات تطبیقی یزد ،شماره22،ص199
5-فرجیان محترم، منیژه(1397)«بررسی مقایسه ای افول فراروایت داستان نویس در کولی کنار آتش و..» فصلنامه علمی جستارنامۀ ادبیات تطبیقی یزد ،شماره4،ص9
[1] - Ph.D. student, Department of Persian Language and Literature, Shoushtar Branch, Islamic Azad University, Shoushtar, Iran. Email:pakdel_pakdel63@yahoo.com
2- Assistant Professor of Persian Language and Literature Department, Shoushtar Branch, Islamic Azad University, Shoushtar, Iran. (Corresponding Author). Email: drftahmasbi@yahoo.com
3- Assistant Professor, Department of Persian Language and Literature, Shoushtar Branch, Islamic Azad University, Shoushtar, Iran. Email: Shabnam.Hatampour@iau.ac.ir
4- Assistant Professor, Department of Persian Language and Literature, Shoushtar Branch, Islamic Azad University, Shoushtar, Iran. Email:sorkhifarzane@gmail.com
[5] - دانشجوی دکتری رشته زبان و ادبیات فارسی، واحد شوشتر، دانشگاه آزاد اسلامی، شوشتر، ایران. pakdel_pakdel63@yahoo.com
[6] - استادیار گروه زبان و ادبیّات فارسی، واحد شوشتر، دانشگاه آزاد اسلامی، شوشتر، ایران.(نویسندۀ مسئول) drftahmasbi@yahoo.com
[7] - استادیار گروه زبان و ادبیّات فارسی، واحد شوشتر، دانشگاه آزاد اسلامی، شوشتر، ایران. Shabnam.Hatampour@iau.ac.ir
[8] - استادیار گروه زبان و ادبیّات فارسی، واحد شوشتر، دانشگاه آزاد اسلامی، شوشتر، ایران. sorkhifarzane@gmail.com