بررسی رابطة بین سبکهای تفکر و خلاقیت مدیران مدارس متوسطه
محورهای موضوعی : خلاقیت و نوآوری از جنبه‏های روان‏شناختی، علوم شناختی، علوم تربیتی و آموزشی (خلاقیت شناسی روان‏شناختی، خلاقیت شناسی پرورشی)عزت اله قدم پور 1 , نیلوفر کوگانی 2 , حسن جعفری 3
1 - استادیار دانشگاه لرستان (نویسنده مسئول). ghadampourezat@yahoo.com
2 - کارشناسی ارشد مدیریت آموزشی. niloofar_kogani@yahoo.com
3 - دانشجوی دکتری مدیریت آموزشی، دانشگاه شهید بهشتی. jafari2021@yahoo.com
کلید واژه: خلاقیت, مدیران مدارس متوسطه, سبکهای تفکر,
چکیده مقاله :
زمینه: مدیران نقشی حساس در رشد و بهبود کمی و کیفیت برون دادها (دانش آموختگان) دارند. خلاقیت و نوآوری سازمان در گرو خلاقیت و نوآوری مدیران سازمانهاست. عوامل متعددی از جمله هوش، شخصیت و سبک تفکربا خلاقیت و نوآوری مدیران در ارتباط هستند. هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی رابطة بین سبکهای تفکر (قضاوتگر، اجرایی و قانونگذار) و خلاقیت مدیران مدارس متوسطه شهر خرم آباد بود. روش: در این تحقیق از روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی استفاده شد. جامعة آماری کلیة مدیران مدارس متوسطه شهر خرم آباد به تعداد 145 نفر (67 زن و 78 مرد) بود که با استفاده از فرمول کوکران، نمونة آماری تعداد 107 مدیر (48 زن و 59 مرد) تعیین و به روش نمونهگیری طبقهای نسبی انتخاب شد. برای جمعآوری دادههای مورد نیاز پرسشنامههای سبک تفکر استرنبرگ- واگنر و خلاقیت رندسیپ، بهکار رفت. برای تعیین روایی پرسشنامهها از روایی محتوایی استفاده شد و پایایی پرسشنامهها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب برابر با 90/0 و 92/0 تعیین شد. یافتهها: نتایج نشان داد که بین سبکهای تفکر قانونگذار و قضاوتگر با خلاقیت مدیران رابطة مثبت و معنادار وجود دارد ولی رابطه بین سبک تفکر اجرایی و خلاقیت مدیران معنادار نبود. از بین سبکهای تفکر، سبک قانونگذار پیشبینی کننده مناسبی برای خلاقیت مدیران بود. نتیجهگیری: بر اساس یافتههای پژوهش حاضر میتوان نتیجه گرفت که سبک تفکر در ایجاد نوآوری نقشی محوری و بنیادی دارد.
Background: Managers have a crucial role on qualitative and quantitative improvement of their outputs, that is, the students. Every organization’s creativity is dependent on the creativity of its managers. Different factors influence managers’ creativity. According to Sternberg, intelligence, personality and thinking styles effect creativity. Purpose: This research attempted to investigate the relationship between high school principals’ thinking styles and creativity in the city of Khorramabad. Method: The research design is of the correlation characteristic of descriptive researches. The research population included all 145 high school principals in Khorramabad (67 females and 78 males). To determine the sample size the Cochran formula was used. Therefore, 107 principals (48 females and 59 males) were selected as the sample using a relative cluster sampling. To collect data, Sternberg-Wagner’s thinking styles questionnaire and Ran sip’s creativity questionnaire were administered. The content validity was used to determine the validity of the measures and Cranach alpha was used to measure the validity of the questionnaires. The Cranach alpha values for the thinking style questionnaire and creativity questionnaire were 0.90 and 0.92, respectively. Result(s): Results showed that legislative and judicial thinking styles were positively correlated to the principal’s creativity, while the relative between the executive thinking style and principals’ creativity was not significantly meaningful. Of the thinking styles, the judicial style is a suitable predictor of the principals’ creativity. Conclusion: According to the findings, can be concluded that the thinking style, fundamentally role in innovation and depending on the situation, one of these styles, the best results will be achieved.