بررسی رابطه هوش هیجانی و خلاقیت با اثربخشی سازمانی مدارس دوره متوسطه شهرستان سنندج
محورهای موضوعی : خلاقیت و نوآوری از جنبه‏های روان‏شناختی، علوم شناختی، علوم تربیتی و آموزشی (خلاقیت شناسی روان‏شناختی، خلاقیت شناسی پرورشی)سیروس قنبری 1 , محمد رضا اردلان 2 , بهرام محمدی 3
1 - دانشگاه بوعلی سینا، دانشیار و هیئتعلمی گروه علوم تربیتی، همدان، ایران siroosghanbari@yahoo.com
2 - دانشگاه بوعلی سینا، استادیار و هیئتعلمی گروه علوم تربیتی، همدان، ایران ardalanmr@yahoo.com
3 - دانشگاه بوعلی سینا، دانشجوی دکتری مدیریت آموزشی همدان، ایران (نویسندة مسئول) bhm_bb85@yahoo.com
کلید واژه: هوش هیجانی, خلاقیت, اثربخشی سازمانی,
چکیده مقاله :
زمینه: اثربخشی سازمانی را میزان تحقق اهداف سازمانی، میزان نزدیکی سازمان به اهداف مورد انتظارش و نیز میزان کسب اهداف کوتاهمدت و بلندمدت سازمان با توجه به انتظارات ذینفعها، ارزیابی و مرحله زندگی سازمانی تعریف کردهاند. اثربخشی سازمانی از مهمترین مشخصههای سازمانهای پیشرو است که با مؤلفههای درونسازمانی ازجمله کارایی، خلاقیت، هوش و استعداد کارکنان ارتباط معناداری دارد. هدف: هدف از انجام این پژوهش بررسی رابطه هوش هیجانی و خلاقیت با اثربخشی سازمانی مدارس دوره متوسطه شهرستان سنندج بوده است. روش: روش تحقیق، توصیفی و از نوع همبستگی و جامعه آماری این پژوهش، کلیه دبیران مدارس دوره متوسطه شهرستان سنندج در سال تحصیلی 93-1392 به تعداد 869 نفر بوده است. حجم نمونه 250 نفر با روش خوشهای چندمرحلهای و استفاده از فرمول کوکران تعیینشده است. ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامه هوش هیجانی، آزمون خلاقیت و پرسشنامه اثربخشی سازمانی بوده است. یافتهها: نتایج حاصل از تجزیهوتحلیل دادههای تحقیق، مبین وجود رابطه معنادار میان مؤلفههای خودآگاهی، مهارتهای اجتماعی و خود انگیزی از مؤلفههای هوش هیجانی و تمامی مؤلفههای خلاقیت با اثربخشی سازمانی مدارس بوده است. نتایج تحلیل رگرسیونی دادهها نشان داد که متغیر انعطافپذیری در دبیران و سیالی به ترتیب بیشترین و کمترین میزان همبستگی را با اثربخشی سازمانی مدارس دارند. همچنین نتایج آمارههای تحلیلی رگرسیونی چندمتغیره نشان داد که متغیرهای هوش هیجانی و خلاقیت در دبیران بهطور خالص 565/0 درصد از واریانس اثربخشی سازمانی مدارس را تبیین میکنند. نتیجهگیری: مهمترین نتیجه پژوهش حاضر این است که با تقویت هوش هیجانی و خلاقیت در دبیران، اثربخشی سازمانی مدارس ارتقا خواهد یافت.
Background: Organizational Effectiveness has been defined as achieving organizational objectives, the degree of closing to expected goals and achieving short-term and long-term goals with respect to beneficent expectations, evaluations and organizational life stages. Organizational effectiveness is one of the most important features of leading organizations that has a significant relationship with the inter-organizational components such as performance, creativity and employee’s talent. Purpose: The aim of this study was to investigate the relationship between emotional intelligence and creativity with the organizational effectiveness of high schools in Sanandaj. Methods: Research Method was descriptive and correlation. The population of the study, some 869 people, were all secondary school teachers in Sanandaj in 2013-2014. A sample of 250 people with multi-stages cluster sampling method was determined by Cochran formula. The data collection tools used were emotional intelligence and organizational effectiveness questionnaires and creativity test. Results: The results of the analysis data demonstrate a significant relationship between self consciousness, social skills and self motivation as part of emotional intelligence and the whole components of creativity with organizational effectiveness of schools. Regression analysis results showed that the variables of teachers and fluidity and are flexibility in the highest and lowest correlation with the organizational effectiveness of schools. Multiple regression results also showed that teacher’s emotional intelligence and their creativity explained parley 0.565% of organizational effectiveness variance. Conclusion: It is claimed that the most significant result of this study is strengthening of the teachers intelligence and creativity, improving the organizational effectiveness of schools.