بررسی تطبیقی اخلاق سیاسی در کلیله و دمنه و شهریار ماکیاولی
محورهای موضوعی : ادبیاتِ سیاسیِ ایرانمحمدجواد صافدل طهرانی 1 , علیاکبر امینی 2 , اهورا راهبر 3
1 - دانشجوی دکتری، گروه علوم سیاسی، واحد نیشابور، دانشگاه آزاد اسلامی، نیشابور، ایران
2 - استادیار، گروه علوم سیاسی، واحد نیشابور، دانشگاه آزاد اسلامی، نیشابور، ایران
3 - استادیار، گروه علوم سیاسی، واحد نیشابور، دانشگاه آزاد اسلامی، نیشابور، ایران
کلید واژه: اخلاق, پاد اخلاق, ماکیاولی, شهریار, کلیله و دمنه,
چکیده مقاله :
برای تبیین و توضیح موضوعات سیاسی از جمله در حوزه سیاست و حوزه تمدن شرق، کلیله و دمنه یکی از آثار برجسته به شمار میرود که اندیشمندان متعلق به حوزه تمدن غربی بیش از شرقیها بر آن اذعان دارند. فرضیه اصلی این مقاله آن است که کلیله و دمنه که درونمایه اصلی آن پنج سده پیش از میلاد مسیح پایهریزی شده است، با اثری به نام شهریار که دو هزار سال پس از آن نوشته شده، در حوزه اخلاق و اخلاقستیزی مشابهتهایی دارد. موقعیکه دو شخصیت اخلاقگریز یعنی شیر و شهریار را بر پایه روششناسی کارن هورنای از نظر تیپولوژی، منش و رفتار با هم مقایسه میکنیم، مشابهتهایی میان آن دو مییابیم. لیکن حتی در همین حوزه مسائل اخلاقی، پیامی را که کلیله و دمنه به خواننده منتقل میکند با آنچه شهریار واگویی مینماید، تفاوتها بسیار چشمگیر است. بر رویهم در کلیله و دمنه زیر پا نهادن اصول اخلاقی نکوهش میشود حال آنکه در شهریار فرمانروا مجاز است اخلاق را زیر پا بگذارد بدون اینکه سرزنش و یا نکوهش گردد.
To clarify and explain political issues, including in the field of politics and the field of Eastern civilization, "Kalila-Demna" is considered one of the prominent works that the thinkers belonging to the field of Western civilization acknowledge more than the Eastern ones. The main hypothesis of this article is that Kalila-Demna, whose main theme was founded five centuries before Christ, has similarities in the field of ethics and anti-ethics with a work called "Prince" which was written two thousand years later. When we compare the two amoral characters, "Lion" and "Prince" based on Karen Horne's methodology in terms of typology, character and behavior, we find similarities between them. But even in this area of moral issues, the difference between the message that Kalila-Demna conveys to the reader and what Prince says is very significant. On the other hand, in Kalila-Demna, violating moral principles is condemned, while in Prince, the ruler is allowed to violate morals without being blamed or condemned.
بررسی تطبیقی اخلاق سیاسی در کلیله و دمنه و شهریار ماکیاولی
چکیده
برای تبیین و توضیح موضوعات سیاسی از جمله در حوزه سیاست و حوزه تمدن شرق، «کلیله و دمنه» یکی از آثار برجسته به شمار میرود که اندیشمندان متعلق به حوزه تمدن غربی بیش از شرقیها بر آن اذعان دارند. فرضیه اصلی این مقاله آن است که با وجود فاصله زمانی دو هزار ساله بین دو اثر در حوزه اخلاق سیاسی مشابهتهایی بین آن دو به چشم میخورد هرچند مفارقتهایی نیز بینشان هست. موقعیکه دو شخصیت اخلاقگریز یعنی «شیر» و «شهریار» را بر پایه روششناسی کارن هورنای از نظر تیپولوژی، منش و رفتار با هم مقایسه میکنیم، مشابهتهایی میان آن دو مییابیم. لیکن حتی در همین حوزه مسائل اخلاقی، پیامی را که کلیله و دمنه به خواننده منتقل میکند با آنچه شهریار واگویی مینماید، تفاوتها بسیار چشمگیر است. بر رویهم در کلیله و دمنه زیر پا نهادن اصول اخلاقی نکوهش میشود حال آنکه در شهریار فرمانروا مجاز است اخلاق را زیر پا بگذارد بدون اینکه سرزنش و یا نکوهش گردد.
To clarify and explain political issues, including in the field of politics and the field of Eastern civilization, "Kalila-Demna" is considered one of the prominent works that the thinkers belonging to the field of Western civilization acknowledge more than the Eastern ones. The main hypothesis of this article is that despite the time gap of two thousand years between two works in the field of political ethics, there are similarities between them, although there are also contradictions between them. When we compare the two amoral characters, "Lion" and "Prince" based on Karen Horne's methodology in terms of typology, character and behavior, we find similarities between them. But even in this area of moral issues, the difference between the message that Kalila-Demna conveys to the reader and what Prince says is very significant. On the other hand, in Kalila-Demna, violating moral principles is condemned, while in Prince, the ruler is allowed to violate morals without being blamed or condemned.
کلید واژگان
کلیله و دمنه، اخلاق، ماکیاولی، شهریار، پاد اخلاق، اخلاق سیاسی
Kalila-Demna, Ethics, Machiavelli, Prince, Antimoral, Political ethics
مقدمه
تعداد آثاری که در دنیا مرزهای جغرافیایی را درنوردیدهاند و «جهانی» شدهاند، صرفنظر از کتابهای دینیـ انگشتشمارند. شاید بتوان گفت «شاخه زرین» یکی از مؤخرترین و کلیله و دمنه یکی از قدیمیترین آنها است. این اثر مشهور که بنیادهایش را در شبه قاره هند جستجو کردهاند اما مجموعه آن که جنبههای مهمی از فضای فکری و فرهنگی ایران را نیز در بر دارد، از سرزمین خسروان به همهجا سرازیر شد بهراستی از اسناد مهم و معتبر تمدنهاست(سجادی، ۱۳۸۲: ۴۰). به گفته فرانسوا دوبلوا که در مورد کلیله و دمنه مطالعات گستردهای دارد، "کتاب کلیله و دمنه از جمله اسناد و منابع معتبر تاریخ روابط تمدنهاست. از راه بررسی تاریخ این اثر میتوان فرایند انتقال محصولی فرهنگی از سرزمین هند را نخست به ایران و آنگاه به جهان اسلام و از آنجا به اروپا و سراسر جهان باز شناخت"(دوبلوا، ۱۳۸۲: ۵). بنابراین میتوان گفت که کلیله و دمنه یک اثر «هیبریدی» است(اقلیدی، ۱۳۸۲: ۱۸).
استاد عبدالعظیم قریب که یکی از ایرانیان پیشکسوت دلداده به این اثر است چنین مینویسد: "کتاب کلیله و دمنه ترجمه و نگارش ابوالمعالی نصرالله محمدبن عبدالحمید منشی و نویسنده معروف، یکی از بزرگترین و مهمترین کتابهای نثر فارسی است که خوشبختانه از صرصر حوادث ایام مصون مانده و به دست ما رسیده است"(قریب، ۱۳۳۲: ۴). از این روی تمام آنانکه در پژوهشهای سیاسی با رویکرد فرهنگی و تمدنی دست به تحقیق میزنند و در پی آنند که ریشه نخل کهنسال علم و سیاست را در ایران شناسایی کنند، لازم است به سراغ این اثر و دیگر آثار همانند آن بروند.
(داوران محترم شماره ۲و۳) بیان مسئله:
اندیشمندان حوزه اخلاق و سیاست از دیرباز تا کنون بین این دو مقوله، یکی از سه نسبت زیر را بر قرار کرده و در آن باره بحث کردهاند:
۱- تفکیک اخلاق از سیاست: این رویکرد معتقد است آنچه برای سیاست مهم است، تاثیرگذاری است. اعمال سیاسی را نباید با ملاحضات اخلاقی و مسأله خیر و شر محدود کرد(دروز، ۱۳۸۵: ۲۷) رآلیستها پیرو این الگو هستند و معتقدند توجه به اخلاق به ناکامی در سیاست منجر میشود. اخلاق بر مدار حق، حقیقت، فضیلت و ارزشها میچرخد حال آنکه سیاست بر حول محور قدرت، مصلحت و منفعت در چرخش است. ماکیاولی به نوعی بنیانگذار این رابطه است و بعد از او، پوزیتیویستها نیز همین رویه را دارند.
۲- اولویت سیاست بر اخلاق یا به عبارت دیگر، تبعیت اخلاق از سیاست: این نظریه بیشتر در میان مارکسیستها طرفدار دارد. بر اساس آن، اخلاق تابع بیقید و شرط سیاست است و باید در خدمت سیاست و تأمین منافع سیاسی به کار گرفته شود(کاظمی، ۱۳۷۶: ۲۶). در این رویکرد هم میتوان رگههایی از اندیشههای ماکیاولی را مشاهده کرد.
۳- یگانگی اخلاق و سیاست: در مقام مفهومبندی، اخلاق به مثابه سیاست و سیاست به مثابه اخلاق است که میتوان آن را سیاست اخلاقی یا اخلاق سیاسی نامید. به بیان دیگر طبق این رویکرد، اخلاق، سیاست فردی و سیاست، اخلاق جمعی است. هر آنچه در سطوح فردی غیراخلاقی محسوب شود در سطح جمعی نیز غیراخلاقی است. در سنت فلسفی ما اغلب چنین رابطهای بین اخلاق و سیاست دیده شده است.
کلیله و دمنه از جهاتی همانندیهایی با شاخه زرین نوشته «جیمز جرج فریزر» دارد. هر دو کتابهایی بین قارهای هستند و بر فراز قارهها و تمدنها حرکت میکنند. فریزر معتقد بود که غالب رفتارهای امروزین، یادگاری از اعصار گذشتهاند. او که در پی کشف مشترکات فرهنگی، تمدنی، عقیدتی و سبک زندگی مردمان مختلف در سراسر جهان و در پهنه تاریخ است بر آن بود که از علل بنیادین «تابو» پرده بردارد چون معتقد بود، "تابو حصاری بر گِرد فرهنگهاست، برج دیدبانی تعصب و قبیلهگرایی و مرزبندی"(فریزر، ۱۳۷۸: ۱۶). کتاب شهریار نیز با همه ایجاز و اختصاری که دارد به نوعی کتابی بینقارهای و فراتمدنی است که آوازهاش در همه دانشگاههای جهان پیچیده است. از این روی از حیث شهرت و گستره دامنه با کلیله و دمنه و شاخه زرین میتواند برابری کند. میتوان گفت در دانشگاههای ایران شوربختانه بیشتر با شهریار آشنایند تا کلیله و دمنه. بهطور کلی میتوان گفت ادبیات و هر متن ادبی، "یک زبان است، تاریخ هم هست و در عینحال به منزله رابطهای است با سایر مکانها(فضاها)، با سایر زبانها، با سایر تاریخها، سایر ادبیاتها و سایر زبانها"(پاز، ۱۳۸۱: ۱۱۸). هر پژوهشگری که بخواهد سرچشمه تمدن، علم و اخلاق را بشناسد، در گام نخست باید دست به واکاوی متون ادبی بزند. "راز اینکه انسان در طول حیات تکاملی خویش چگونه علم، هنر و اخلاق و در یک کلمه تمدن را آفریده، در گام نخست در لابهلای اوراق زرین ادبیات کهن نهفته است"(جینز، ۱۳۹۲: ۱۱).
اخلاق سیاسی به معنی کاربرد مضامین اخلاقی در حوزه سیاست است. در اینجا مفاهیمی چون وفای به عهد، امانتداری، دادگری، مدارا، راستکرداری، حقمداری نفیاً یا اثباتاً در کانون توجه دولتمردان قرار دارند. به تعبیر دیگر میتوان گفت: آنچه برای حفظ دولت و پاسداری از آن ضروری مینماید، همین اخلاق سیاسی است(عضدانلو، ۱۳۷۴: ۱۹).
(داور محترم شماره ۳) روش پژوهش
بنا به ماهیت موضوع، سه روش زیر میتواند به عنوان الگوی پژوهشی، مطالعاتی و راهبردی در این مقاله مورد استفاده قرار گیرد.
نخست متد روانشناسی کارن هورنای بویژه در کالبد شکافی شخصیتهایی مثل شیر و دمنه در کلیله و دمنه و سزار بورژیا در شهریار. بر مبنای این روش بهتر قابل درک و توصیفاند اما برای تبیین هر دو متن از شیوه گفتمان و هرمنوتیک نیز میتوان سود جست. پس بهتر آن است که از یک شیوه ترکیبی سود ببریم و در عمل نیز همین کار صورت گرفته است. بدیهی است که در یک مقاله نمیتوان به تشریح و توصیف این شیوه پرداخت.
(داور محترم شماره ۳) پرسش پژوهش
پرسشی را که در پی پاسخ آن هستیم این است که : وجوه تشابه و تفاوت کلیله و دمنه و شهریار در حوزه اخلاق سیاسی چیست؟
(داور محترم شماره ۳) فرضیه پژوهش
فرضیه اصلی این مقاله آن است که با وجود فاصله زمانی دو هزار ساله بین دو اثر در حوزه اخلاق سیاسی مشابهتهایی بین آن دو به چشم میخورد هرچند مفارقتهایی نیز بینشان هست.
(داور محترم ۲) پیشینه پژوهش
کلیله و دمنه و شهریار از جمله آثار هیبریدی، چند رگه و فراتمدنی هستند که درباره محتوا و مضمونشان کتابها و مقالههای فراوانی نوشته شده است که از میان آن به چند مورد اشاره میکنیم.
فرانسوا دوبلوا(۱۳۸۲) در کتاب برزویه طبیب و منشأ کلیله و دمنه اطلاعات بسیار گسترده و سودمندی را در مورد چگونگی تألیف و سپس دستیابی ایرانیان(برزویه طبیب) به آن و آنگاه ترجمهاش به عربی در اختیار خوانندگان میگذارد لیکن در حوزه اخلاق چندان ورود نمیکند.
عبدالعظیم قریب(بدون تاریخ) متن کامل کلیله و دمنه، استاد قریب، پیشکسوت همه آنانی هستند که در این حوزه تحقیق و تفحص کردهاند و متن تصحیح ایشان، یکی از معتبرترین کتابهاست. کتاب با زیرنویس لغات و با معنی همراه شده و نیز لغات عربی به فارسی برگردانده شده است.
مجتبی مینوی(۱۳۸۷) که خود از دستپروردگان استاد قریب بوده است کوشیده که کتاب خود، کلیله و دمنه را بر بنیان روایت و ادبیات جدیدتری منتشر کند اما کارش به پای کار استاد قریب نمیرسد ولی به صورت تطبیقییدیدن، بر غنای کار میافزاید و خواننده باید با توجه به شاخصهایی که برای اخلاق سیاسی دارد، از این دو متن بهرهگیری کند.
افزون بر این سه متن که بنیان پژوهش بر آن استوار شده است، در لابلای آثار صاحبنظران نیز مطالبی در مورد کلیله و دمنه به چشم میخورد که برای پرهیز از اطاله کلام صرفا به آن اشاره میشود.
استادان محمدابراهیم باستانی، عبدالحسین زرینکوب(در چندین کتاب)، عبدالحسین سعیدیان، فریدون جنیدی، احسان یارشاطر، ذبیحالله صفا، ادوارد براون نیز هر کدام در مورد این کتاب مباحثی را مطرح کردهاند که از آن میان، سهم قدر استاد زرینکوب از بقیه شامختر و افزونتر است.
داریوش آشوری(۱۳۷۲) ماکیاولی و اندیشه رنسانس، این کتاب موجز نود صفحهای از یک مقدمه و سه فصل تشکیل یافته که یک فصل آن تفسیری بر شهریار است و فصل دیگرش تفسیری بر گفتارهاست. در کتاب نویسنده بهطور مستقیم به سراغ اخلاق نمیرود.
نیکولو ماکیاولی(۱۳۷۵) شهریار، ترجمه داریوش آشوری. به رغم اختلاف نظری که روانشاد سیدجواد طباطبایی در مورد ترجمه کتاب با وی دارد و خردههایی بر او میگیرد، میتوان گفت این نسخه از شهریار در میان علاقمندان به ماکیاولی از شهرت بیشتری برخوردار و محل رجوع اندیشمندان ایرانی است.
حمید عنایت(۱۳۹۰)، وی از صفحه ۱۴۹ تا ۱۷۹ کتاب خود یعنی بنیاد فلسفه سیاسی در غرب را به ماکیاولی اختصاص داده است. با توجه به تسلطی که استاد عنایت بر فلسفه غرب دارد، کتابشان خاصه در مبحث ماکیاولی کمنظیر است.
ژاک دروز(۱۳۸۵) مقاله ایشان با نام ماکیاولیسم در کتابی با عنوان فرهنگ اندیشه سیاسی به چاپ رسیده است که روایت جدیدی را از ماکیاولی و ماکیاولیسم ارائه میکند لیکن به حوزه اخلاق توجه چندانی ندارد.
هنری توماس و دانالی توماس(۱۳۸۱)، نویسندگان این اثر که صفحات ۱۶۲ تا ۱۷۶ کتاب خود یعنی ماجراهای جاودان در فلسفه را به ماکیاولی اختصاص دادهاند میتوان گفت یکی از بهترین روایتها در مورد اخلاق سیاسی ماکیاولی به شمار میرود. در این کتاب سخن از ده اصل یا ده فرمان ضداخلاقی ماکیاولی(به اقتباس از ده فرمان اخلاقی موسی) به میان میآید.
افزون بر این کتابها، در هر کتاب مربوط به اندیشه سیاسی یا فلسفه سیاسی غرب بهطور معمول مباحثی در مورد ماکیاولی و میراث او داریم. از خداوندان اندیشه سیاسی گرفته تا کتاب از افلاطون، تا ناتو یا نظریههای نظام سیاسی و ... . در این مقاله تقریبا به همه این متون مراجعه شده است.
واکاوی اخلاق سیاسی در کلیله و دمنه
هنگامی که سرچشمههای پیدایی کلیله و دمنه را واکاوی میکنیم به این نکته پی میبریم که این اثر از جمله کهنترین متون ادبی جهان است چرا که بنیاد و بنیان آن را، دو اثر مهم هندی پیریزی میکنند. اولین منبع کلیله و دمنه، «پنجه تنتره» است و دومین منبع اصلی آن «مهابهاراته»(دوبلوا، ۱۳۸۲: ۴۴). خاستگاه کلیله و دمنه در هند، دستکم به شش قرن پیش از میلاد بر میگردد و همین ریشه تاریخی است که بسیاری از مفروضات غربیان را به هم میریزد. تاریخ تفکر اجتماعی و سیاسی در غرب با این مفروضات آغاز میشود: پایه سیاست عقلی را یونان بنیان نهاد، شهرهای آزاد و مستقلبنیاد، یونانی بود و ...(آدمیت، ۱۳۷۶: ۷). در سده ششم پیش از میلاد، هند و مغربزمین روابط فرهنگی پیدا کردند و قصه مهم آن عصر همانا ظهور ایران بود(کریشنان، ۱۳۹۳: ۱۴۹).
خسرو انوشیروان که "دربارش مرکزی برای معرفت تبدیل شده بود، ترجمه متنهایی از یونانی، هندی و زبانهای سریانی را تشویق میکرد .... او در غرب به عنوان «شاه فیلسوف» مشهور بود و اعراب او را به عنوان عادل میشناختند"(آکسورتی، ۱۳۹۴: ۹۰). فردوسی در شاهنامه در پایان داستان رستم و اسفندیار به دانشدوستی انوشیروان تصریح میکند:
به گاه شهنشاه نوشیروان که نامش بماناد تا جاودان
ز هر دانشی موبدان خواستی که درگاه از ایشان بیاراستی
و بنا به تصریح استاد عبدالحسین زرینکوب: علاقهای که خسرو اول به دانش و حکمت یونانی و هندی نشان میداد به هر علت که بود در هر حال انعکاس وجود نوعی فکر تجددگرایی بود در محیط عصر وی. میگویند وی حتی تصریح میکرد که ممکن است کسانی سخنان خردمندانه بگویند که از اوستا و تعلیم اوستایی هم مأخوذ نباشد. همین طرز فکر بود که او را به نقل و ترجمه علوم و معارف یونانی و هندی رهبری کرد ... این کنجکاوی در مسائل علمی حتی خسرو را به اخذ و اقتباس از معارف هندوان هم متوجه کرد. نه فقط کلیله و دمنه و شطرنج از این ارتباط با هند عاید ایران شد بلکه آشنایی با آیین بودا هم که در نواحی شرقی ایران رواج داشت از اسباب توجه به فرهنگ هند بود(زرینکوب، ۱۳۸۶: ۵۲۳). البته همانطور که دوبلوا ثابتکرده است دستکم بخشهایی از متون پهلوی(اندرز اوشنر دانا) در کلیله آمده است(یارشاطر، ۱۳۸۹: ۳۰۲). بنابراین ایرانیان و هندیان هر دو با یک نیت همسان به کلیله و دمنه پرداختند و آنهم آیین کشورداری و لوازم و آداب آن بود.
هندیان برای زندگی چهار هدف و به نوشته پارهای منابع، سه هدف قایلند: ۱- موکشه(احترام به فرد) ۲- ارته(سیاست) ۳- کامه(لذتجویی) ۴- دارمه(اخلاق)(کریشنان، ۱۳۹۳: ۳۷۸). چنانکه میبینیم یکی از این چهار هدف به اخلاق میپردازد لیکن فرانسوا دوبلوا معتقد است که آنچه در کلیله و دمنه تعقیب میشود، نوعی پاداخلاق است. به گفته نامبرده: پنجه تنتره کتاب اخلاق(دارمه) نیست بلکه بیگمان اثری بدون احساس مسؤلیت و رسالت اخلاقی به شمار میرود. چه مفاد اساسی آن بسیار نزدیک به چیزی است که ما آن را در اروپا ماکیاولیسم میخوانیم. اخلاقی که این کتاب به ما میآموزد آن است که انسان زیرک، کامیاب میشود و نازیرکان محکوم به شکستند. در این کتاب جزئیات انواع نیرنگها و خیانتها با اغماض از جنبههای اخلاقی آنها وصف میشود و تاکید میگردد که اینها بهطور کلی لازمه زندگی و سیاستند(دوبلوا، ۱۳۸۲: ۴۴). روایت ایشان با آنچه پیشتر از قول اوکتاویو پاز آوردیم مبنی بر اینکه با آوردن مسایل ضداخلاقی به طریق برهان خلف به اخلاق میرسیم(پاز، ۱۳۸۱: ۱۱۰) و نیز با آنچه شوپنهاور در مورد نگرش اخلاقی هندیان قدیم آورده همخوانی ندارد. به گفته او: "بودائیان در نتیجه دیدگاه ژرفتری که درباره موضوعات اخلاقی و متافیزیکی دارند از معاصی کبیره آغاز میکنند نه از فضایل عالیه زیرا فضایل صرفا بهصورت ضد یا نفی معاصی نمود مییابند"(شوپنهاور، ۱۳۹۲: ۵).
نقدی بر فرانسوا دوبلوا
به نظر نگارنده این سطور، آنچه را که شوپنهاور و پاز میگویند که طرح موضوعات ضداخلاقی در کلیله و دمنه به نیّت رسیدن به اخلاق است، بیشتر مورد قبول است تا آنچه را که فرانسوا دوبلوا بیان کرده است. به عنوان نمونه، دوبلوا در مورد بخش اصلی و منبع نخست کلیله و دمنه یعنی پنجه تنتره مینویسد: چهار تنتره اول نمایانگر فواید زیرکی و نیرنگبازی است. دمنه شغال حیلهگر، موفق میشود میان شیر و گاو را بر هم زند. کبوتر طوقدار و یاران او، دشمنان نیرومند را در بند خدعه خود گرفتار میکنند. وزیر زیرک غرابان، بوفان را فریب میدهد و تطمیع میکند تا بنیاد ایشان ویران گردد. بوزینه هم، سنگپشت احمق را فریب میدهد و جان به در میبرد. از سوی دیگر پنجمین پنجه تنتره هم نمایانگر این نکته است که نباید تنها بر هوش و زیرکی خود تکیه کرد [بلکه] باید به هر کس اجازه داد تا به میل خویش کنار رود(دوبلوا، ۱۳۸۲: ۴۵). با توجه به اینکه در تنتره اول همه اصول اخلاقی تمدن شرقی از جمله وفای به پیمان، مدارا، محبت و گذشت، خویشتنداری، کمآزاری و پاس دوستی را داشتن، نقض میگردد، میتوان با نظر دوبلوا موافق بود زیرا شیر به افسون و دمدمه دمنه،گاو را میکشد تا افزون بر عهدشکنی و دوستکشی، متهم به کانایی و گولی هم بشود و آن اینکه دمنه، شغال فتّان و حیلهگر را جزو مشاوران خود قرار دهد. حال آنکه همانطور که ابن مقفع مترجم فاضل کلیله و دمنه به پهلوی و از پهلوی به عربی در کتاب «ادبالکبیر» و «رساله فیالصحابه» عنوان میکند(ابن مقفع، ۱۳۷۵: ۲۸).
کنفسیوس اعلام کرده بود که مهمترین هنر فرمانروا این است که اطرافیانش را از میان نیکان برگزیند. به گفته ماکیاولی: پیرامونیان فرمانروا، نخستین سنجه هوشمندی اویند(محمودی، ۱۳۸۰: ۱۳۵). در وجود شیر و دمنه همه صفات و خصال پاداخلاقی حاکم بر شهریار ماکیاولی را میتوان مشاهده کرد لیکن جای شگفتی است که «دوبلوا» چهار تنتره دیگر را نیز مصداق ماکیاولیسم میداند. بویژه داستان کبوتر طوقدار را که در آن "داستان دوستان یکدل و کیفیت موالات و افتتاح مؤاخات ایشان و استمتاع از ثمرات مخالصت و برخورداری از نتایج مصادقت"(منشی، ۱۳۸۷: ۱۶۳) را میتوان مشاهده کرد. اینکه عدهای دوستان همدل و مخلص و وفادار در سایه همنوایی، اتحاد و اطاعت نجات مییابند، هیچگونه عمل و احساس غیراخلاقیبودن به چشم نمیخورد. همانطور که در پایان این داستان از قول موش، دوست کبوتر طوقدار میگوید: "عادت اهل مکرمت این است و عقیدت ارباب مودت بدین خصلت پسندیده و سیرت ستوده در موالات تو صافیتر گردد و ثقت دوستان به کرم عهد تو بیفزاید ..."(منشی، ۱۳۸۷: ۱۶۳). در واقع داستان نمونهای برجسته از اخلاق جوانمردی، وفاداری، حقشناسی و رعایت جان دوستان را کرده است و نمونهای عالی از قصهای اخلاقی است که ماکیاولسم در آن هیچ جایی ندارد. بنابراین داوری دوبلوا یکسره نادرست است.
واکاوی اخلاق سیاسی در کتاب شهریار
در مورد ماکیاولیسم و مشهورترین و یکی از موجزترین آثارش یعنی شهریار تاکنون به کرّات سخن رفته است. در اینجا مجال آن نیست که در مورد زندگینامه عبرتآموز خود ماکیاولی بحث کنیم فقط در مورد بدنامی او همین بس که "به نظر جمعی اصطلاح old nick که در انگلیسی عامیانه به معنای شیطان میآید از نام اول ماکیاولی(نیکولو) گرفته شده است"(عنایت، ۱۳۹۰: ۱۵۵) و برخی ماکیاولی را شیطان، حسابگر، حیلهکار خوانده و شهریار او را، «کردارنامه دزدان بزرگ» نامیدهاند(محمودی، ۱۳۸۰: ۹۲). روش علمالاخلاق ماکیاولی حاوی اصول نوینی از ستمکاری و سرکشی پر حادثه و مشحون از کینهتوزی و مکاری بود. او بر این عقیده بود که: «نیکبختان، لئیمان و فرومایگانند. اینانند که جهان را به ارث میبرند»(توماس، ۱۳۸۱: ۱۶۴۰). پارهای از صاحبنظران بر این اعتقادند که ماکیاولی: "نه با اخلاق سر ستیز دارد و نه در ساحت نظر، منکر حسن ذاتی آن است. او شهریار پایبند به عهد و پیمان، درستکردار و بینیرنگ را دوست دارد اما رخدادهای زندگی به او آموخته است که آن شهریارانی بختیار و پیروز بودهاند که درستکرداری فرو نهاده و با نیرنگ بر راستان چیره شدهاند"(محمودی، ۱۳۸۲: ۹۱). اما به نظر، این یک دفاع نسنجیده یا یک سادهدلی عامیانه است زیرا اگر هم بپذیریم که ماکیاولی پروای اخلاق دارد، اما پایبند اخلاقی است که خودش میتراشد. به نوشته آیزا برلین: او(ماکیاولی) نخستین متفکری است که روشن ساخت در جامعه دو نوع اخلاق وجود دارد. یکی اخلاق شرک مبتنی بر توانمندی، زور، حب تشخّص، قدرتطلبی و جلالخواهی، مقاومت رواقیوار در برابر رنج و بدبختی، جسارت جمهوریخواهی، میهندوستی مدنی به شیوه جمهوری دوم و امپراتوری قدیم. اخلاق دیگر، فضایل مسیحی است. تواضع، ترک دنیا، تدارک برای جهان آخروی و فرونهادن قدرت دنیوی به سود آخرت، باور به قداست قربانیشدن و همدلی با مغلوب نه با غالب. البته ماکیاولی بهطور مشخص نمیگوید که کدامیک از این دو اخلاق بر دیگری رجحان دارد اما روشن است که او کدام را ترجیح میدهد. پیداست که زندگی ناب مسیحی موردنظر نیست(برلین، ۱۳۷۱: ۶۶).
شوپنهاور این دوگانگی اخلاقی ماکیاولی را در حوزه فرد و اجتماع از هم تفکیک میکند. او میگوید جان کلام ماکیاولی این است: "در حالی که قطعا میان یک فرد و فرد دیگر و تا جایی که به قانون و اخلاقیبودن روابطشان مربوط میشود، اصل «آنچه را بر خود نمیپسندی بر دیگران مپسند» مصداق دارد. در مورد ملتها و در سیاست عکس این اصل اقتضا میکند: آنچه را بر خود نمیپسندی بر دیگران بپسند!" (شوپنهاور، ۱۳۹۲: ۳۰).
ماکیاولی در نوشتن کتاب شهریار از یک دولتمرد الگوبرداری میکند و آن «سزار بورژیا» فرزند پاپ الکساندر ششم است که در سال ۱۵۰۲م با وی آشنا شد. قهرمان کتاب همین شخصی است که ماکیاولی کارهایش را با آب و تاب فراوان در بخش هفتم شهریار ستوده است(عنایت، ۱۳۹۰: ۱۵۴). سزار بورژیا خدای ریاکاری و استاد فن آدمکشی بود. او با قتل برادر، داماد و دیگر خویشان و دوستانش که سد راه او بودند، دوک ایتالیای مرکزی شد(توماس، ۱۲۸۱: ۱۶۲). ماکیاولی حتی در نویسندگی نیز پروای اصول اخلاقی را نداشت و گاهی همچون پارهای سیاستمداران، حرفهای پیشین خود را نقض میکرد. او در یکی از آثارش به نام «مقالات» این ضربالمثل لاتین را که میگفت: "صدای مردم صدای خداست" را تایید کرد ولی بعد در کتاب شهریار، اصلی کاملا مغایر با آن را تبلیغ کرد و گفت: "صدای مردم، لعنتی و شوم است"(توماس، ۱۳۸۱: ۱۶۵). (داور محترم شماره ۱)
اصول پاداخلاق ماکیاولی یا احکام دهگانه او را که بر سراسر کتاب شهریار سایه افکنده است به صورت زیر میتوان خلاصه کرد:
۱- فقط در پی منافع و علایق خویش باش. ماکیاولی بشر را موجودی سودجو و قدرتطلبی میداند که در مهر و ترس، راه نفوذ در همنوعان خویش را جستجو میکند. در کتاب شهریار میخوانیم: مردم مرگ پدر را زودتر فراموش میکنند تا از دسترفتن میراث پدر را(ماکیاولی، ۱۳۷۵: ۱۰۹). (داور محترم شماره ۱)
۲- هیچکس را جز خود محترم مشمار. میگوید کسی که موجب میشود دیگران بزرگ شوند و قدر یابند به خود ستم میکند(توماس، ۱۳۸۱: ۱۶۸).
۳- بدی کن ولی چنان بنما که قصد نیکی داری. "فرمانروای کامیاب کسی است که در همان آنی که مردم را لگدکوب میکند، به آنها بقبولاند که حامی و حافظ آنهاست"(توماس، ۱۳۸۱: ۱۶۹).
۴- طماع باش و در جمع مال بکوش. در باب آدمیان بر روی هم میتوان گفت ناسپاسند، زبانباز و فریبکار، ترسو، سودجو و سرسپرده تو هستند تا زمانیکه سودی به ایشان رسد و آنگاه که خطری در میان نباشد .... به زبان آمادهاند جان و مال و فرزندان خود را فدای تو کنند اما آن روزی که خطر در میان باشد، از تو روی برتابند(ماکیاولی، ۱۳۷۵: ۱۰۸).
۵- خسیس باش. ماکیاولی بر این اعتقاد بود که خسّت و لئامت شهریار بهتر از سخاوت اوست زیرا سبب کاهش بار مالیاتها میشود(بلوم، ۱۳۷۳: ۴۳۸).
۶- خشن و بیرحم باش. اخلاق سودگرایانه، ماکیاولی را به تجویز خشونت وا میدارد. اگر کاربرد خشونت به امنیت و سامانیابی کشور بینجامد، شهریار باید در اعمال آن درنگ نکند. اگر شهریار را سنگدل بنامند، باکی نیست ....(محمودی، ۱۳۸۰: ۹۸). ماکیاولی میگوید: فقط یک بیرحم و شقی میتواند سلطانی موفق باشد، سلاطین انساندوست و خوشخو که دوستدار عدل و داد و دشمن شقاوت و ستمگری هستند، فرجامی وخیم دارند(توماس، ۱۳۸۱: ۱۷۱).
۷- تا فرصت مییابی در پی نیرنگ و فریب باش. به گفته او: تجربه روزگار نشان میدهد آن شهریارانی کارهای سترگ کردهاند که به پاکدلی ارجی ننهادهاند و با زیرکی خود، اذهان را به اشتباه انداختهاند(عنایت، ۱۳۹۰: ۱۶۵). به عقیده ماکیاولی، شهریار بهتر است سخی، رحیم، امین و مذهبی انگاشته شود اما بتواند به اقدامهایی دست بزند که درست مغایر این صفتها باشد(بلوم، ۱۳۷۳: ۴۳۸).
۸- دشمنان را از میان بردار و در صورت لزوم به دوستان هم رحم نکن. درست همانند شیر در کلیله و دمنه که دوست مخلص و مشفق خویش یعنی گاو را میکشد.
۹- در رفتار با مردم، زورگویی را بر نرمش برتری ده. او در کتاب شهریار تاکید میکند که: میباید دانست که برای ستیزیدن دو راه در پیش است. یکی با قانون و دیگری با زور. روش نخستین در خور انسانی است و دومین، روش ددان و از آنجا که روش نخستین چه بسا کارآمد نیست، ناگزیر به دومین روی میباید آورد(ماکیاولی، ۱۳۷۵: ۱۱۱).
۱۰- در باب هیچ چیز غیر از جنگ میندیش. "جنگ تنها هنری است که به کار فرمانروا میآید"(توماس، ۱۳۸۱: ۱۷۳).
(داوران محترم شماره ۱و۲) تطبیق گزارههایی از کلیله و دمنه با شهریار
درسگرفتن از تاریخ و تجربه پیشینیان، یکی از وجوه مشترک هر دو کتاب است. ماکیاولی میگوید: شهریار باید بداند که چگونه از حکایات آدمیزادگان و درندگان عبرت بگیرد و ... (عنایت، ۱۳۹۰: ۱۶۶). در کلیله و دمنه نیز چنین آمده است: نیکوتر آنکه سیرتهای گذشتگان را امام ساخته و تجارب متقدمان را نمودار عادت خویش گردانیده آید(مینوی، ۱۳۸۷: ۴۷). هم در شهریار پیوسته مثالهایی از تاریخ میآید که به گفته استاد عنایت گاهی ملالآور میشود و هم در کلیله و دمنه از طریق مراجعه به قصه، حکایتی تاریخی نقل میشود.
ماکیاولی عقیده دارد که مالدوستی و خاصه جاهطلبی در دلهای آدمیان ریشههای چندان استواری دارد که به هر مقامی ارتقا یابند از میان نمیرود. در کلیله و دمنه و در باب برزویه طبیب چنین آمده است: نفس خویش را میان چهار کار که تکاپوی اهل دنیا از آن نتواند گذشت مخیر گردانیدم. وفور مال و لذات حال و ذکر سایر ثواب باقی ثروت زیاد و ذکر سایر(جاهطلبی) همان دو انگیزهای است که ماکیاولی هم بدان اشاره میکند.
در فصل هجدهم کتاب شهریار، کشتار و قتل برای حفظ قدرت شهریار، زیرپانهادن قول و پیمان، رجحان زور بر قانون و بر دیپلماسی را مورد تأکید قرار میدهد. در باب شیر و گاو که عمیقترین داستان کلیله و دمنه است، همین موضوعات مورد تأیید قرار میگیرد. گاو بر اثر دسیسههایی که دمنه میچیند، برای حفظ قدرت خویش پیمانی را که با گاو بسته و به او امان داده است، پس از احساس خطر، نقض میکند و گاو را میکشد. بهطور کلی نحوه پرداختن ماکیاولی به فضایل و رذایل از فصل پانزدهم تا هجدهم مشابهتی شگفتانگیز با همان فضایل و رذایلی دارد که دمنه در طول زندگی خویش در باب شیر و گاو بدان میپردازد.
همچنین در کتاب شهریار میخوانیم: هر کس بخواهد در همهجا پرهیزکار باشد، در میان این همه ناپرهیزکاری، سرنوشتی جز ناکامی نخواهد داشت! از این رو شهریاری که بخواهد شهریاری را از کف ندهد باید شیوه ناپرهیزکاری را بیاموزد و هرجا که نیاز باشد به کار بندد(ماکیاولی، ۱۳۷۵: ۱۱). در کلیله و دمنه، شیر در هلاک گاو رفتن را گناه میداند لیکن دمنه او را مجاب میکند که برای حفظ قدرت و شوکت باید این تفکر را به کنار نهد.
(داور محترم شماره ۳) نتیجهگیری
در مطالعات مربوط به حوزه سیاست و ژانرهای سیاسی، مطالعات فرهنگی و تمدنی و مقایسه با شیوههای ماتریالیستی و اکونومیستی از اهمیت بیشتری برخوردار است. موقعی که از فرهنگ سخن به میان میآید، بیگمان ادبیات در کانون آن قرار میگیرد و در مباحث ادبی، سیر تطور و تکامل زبان و لغت و یا فیلولوژی امری محوری است. پژوهشگرانی که در تحلیلها و رهیافتهای خویش از این نکته غافل مانده باشند، چندان راه به جایی نخواهند برد! هر چند کارشناسان برجسته این حوزه بر مشابهتهای کلیله و دمنه و شهریار تکیه و تاکید کردهاند لیکن، این مطلب تنها در نگاه سطحی اولیه درست به نظر میرسد زیرا، محوریترین داستان ضداخلاقی کلیله و دمنه یعنی شیر و گاو که دمنه مهمترین شخصیت غیراخلاقی و ماکیاولیستی است، اما رفتار او در پایان همان داستان مورد نقد قرار میگیرد: "و عواقب مکر و غدر همیشه نامحمود بوده است و خواتم بدسگالی و کید، نامبارک". در سایه داستانهای این کتاب، حکمت، خرد، دانش و اخلاق بر اعمال نکوهیده و غیراخلاقی برتری دارد حال آنکه در شهریار بر روی هم رفتارهای غیراخلاقی و کردارهای ناپسند هرگز مذموم شمرده نمیشود و اخلاقگریزی و اخلاقستیزی امری معمول و حتی پسندیده-دستکم برای قهرمان کتاب – به حساب میآید. بنابراین، این دو اثر چه از نظر کمی و چه از حیث کیفی با هم تفاوتهایی آشکار دارند که شباهتهای پاداخلاقی آن دو در سایه این تفاوتها رنگ میبازد. کلیله و دمنه اثری به راستی همهجانگر، ریشهدار، حِکمی، علمی و در یک کلام تمدنی است با ادبیاتی فخیم و پرمایه در حالیکه، کتاب شهریار در مقایسه با آن یک مانیفست سیاسی به حساب میآید.
(داودر محترم شماره ۳) جای آن دارد که پژوهشگران حوزه علوم اجتماعی بویژه علوم سیاسی به ابعاد گوناگون کلیله و دمنه بیشتر بپردازند. این کتاب میتواند به غنای بیشتر علم سیاست و به بومیکردن این دانش کمک کند
فهرست منابع
۱. آدمیت، فریدون (۱۳۷۶)، تاریخ فکر از سومر تا یونان و روم، تهران: انتشارات روشنگران.
۲. آکسورتی، مایکل (۱۳۹۴)، امپراتوری اندیشه، ترجمه شهربانو صارمی، تهران: انتشارات ققنوس.
۳. ابن مقفع، عبدالله (۱۳۷۵)، ادبالکبیر و ادبالصغیر، ترجمه محمدوحید گلپایگانی، تهران: بنیاد نیشابور.
۴. اقلیدی، ابراهیم (۱۳۹۰)، هزار و یک شب(ترجمه)، تهران: نشر مرکز
۵. اکتاویو پاز، لوزانو (۱۳۸۱)، تکخوانی دو صدایی، ترجمه کاوه میرعباسی، تهران: نشر نی.
۶. برلین، آیزایا (۱۳۷۱)، در جستجوی آزادی، ترجمه خجسته کیا، تهران: انتشارات گفتار.
۷. بلوم، ویلیام تی (۱۳۷۳)، نظریههای نظام سیاسی، ترجمه احمد تدین، تهران: نشر آران.
۸. توماس، هنری و توماس، دانالی (۱۳۸۱)، ماجراهای جاودان در فلسفه، ترجمه احمد شهسا، تهران: انتشارات ققنوس.
۱۰. جینز، جولیان (۱۳۹۲)، خاستگاه آزادی، ترجمه خسرو پارسا و دیگران، تهران: نشر آگه.
۱۱. دروز، ژاک (۱۳۸۵)، "ماکیاولیسم"، فرهنگ اندیشه سیاسی، ترجمه خشایار دیهمی، تهران: نشر نی.
۱۲. دوبلوا، فرانسوا (۱۳۸۲)، برزویه طبیب و منشأ کلیله و دمنه، ترجمه صادق سجادی، تهران: انتشارات طهوری.
۱۳. دیچز، دیوید (۱۳۶۹)، شیوههای نقد ادبی، ترجمه محمدتقی صدقیانی و غلامحسین یوسفی، تهران: نشر آگه.
۱۴. زرینکوب، عبدالحسین (۱۳۶۲)، تاریخ در ترازو، تهران: موسسه انتشارات امیرکبیر.
۱۵. زرینکوب، عبدالحسین (۱۳۶۳)، با کاروان اندیشه، تهران: موسسه انتشارات امیرکبیر.
۱۶. زرینکوب، عبدالحسین (۱۳۸۶)، تاریخ مردم ایران، تهران: موسسه انتشارات امیرکبیر.
۱۷. سجادی، سیدمحمد صادق (۱۳۸۲)، پیشگفتار مترجم بر کلیله و دمنه، تهران: انتشارات طهوری.
۱۸. سعیدیان، عبدالحسین (۱۳۶۹)، دایرهالمعارف ادبی، ترجمه و تالیف عبدالحسین سعیدیان، تهران: انتشارات امیرکبیر.
۱۹. شوپنهاور، آرتور (۱۳۹۲)، در باب طبیعت انسان، ترجمه رضا ولییاری، تهران: نشر مرکز.
۲۰. شوپنهاور، آرتور (۱۳۹۳)، اخلاق، قانون و سیاست، ترجمه عظیم جابری، تهران: انتشارات افراز.
۲۱. عضدانلو، حمید (۱۳۷۳)، "شهریار و شهریار مدرن، مطالعه تطبیقی درباره عقاید ماکیاولی و گرامشی"، فصلنامه اطلاعات سیاسی-اقتصادی، شماره ۹۴-۹۳،
۲۲. عنایت، حمید (۱۳۹۰)، بنیاد فلسفه سیاسی در غرب، تهران: انتشارات زمستان.
۲۳. فریزر، جیمز جرج (۱۳۸۷)، شاخه زرین، ترجمه کاظم فیروزمند، تهران: نشر آگه.
۲۴. قریب، عبدالعظیم (۱۳۳۲)، مقدمه بر لغات کلیله و دمنه تالیف ایرج دهقان، تهران: موسسه انتشارات امیرکبیر.
۲۵. کاظمی، علیاصغر (۱۳۷۶)، اخلاق و سیاست: اندیشه سیاسی در عرصه عمل، تهران: نشر قومس.
۲۶. کریشنان، رادا (۱۳۹۳)، ادیان شرق و فکر غرب، ترجمه صادق رضازاده شفق، تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
۲۷. لوکاچ، جرج (۱۳۷۵)، جامعهشناسی رمان، ترجمه محمدجعفر پوینده، تهران: انتشارات تجربه.
۲۸. ماکیاولی، نیکولو (۱۳۷۵)، شهریار، ترجمه داریوش آشوری، تهران: نشر مرکز.
۲۹. محمودی، سیدعلی (۱۳۸۰)، ماکیاولی و نگرشی نو به اخلاق و سیاست، اطلاعات سیاسیاقتصادی، شماره ۱۷۴-۱۷۳، بهمن و اسفند، تهران: موسسه اطلاعات.
۳۰. محمودی، سیدعلی (۱۳۷۷) نظریه آزادی در فلسفه سیاسی هابز و لاک، تهران: انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
۳۱. منشی، نصرالله (۱۳۸۷)، کلیله و دمنه، براساس نسخه مجتبی مینوی، تهران: انتشارات زوار.
۳۲. یارشاطر، احسان (۱۳۸۹)، تاریخ ادبیات فارسی، ج۷، زیر نظر یارشاطر، ترجمه ژاله آموزگار، تهران: انتشارات سخن.