گذار از حماسه پهلوانی به حماسه عرفانی: تاملاتی در وجوه سیاسی حکمت اشراق
محورهای موضوعی : تحولات سیاسی در ایران
1 - استادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران
کلید واژه: حکمت اشراق, حماسه, فردوسی, اندیشه ایرانشهری, سهروردی,
چکیده مقاله :
مقاله حاضر به بررسی فهم سهروردی از شاهنامه فردوسی میپردازد. شاهنامه همواره بازتابدهنده هویت ایرانی و تداوم تاریخی آن در دوره اسلامی بوده است و تفاسیر و تعابیر مختلفی از حکایتها و شخصیتهای آن عرضه شده است. یکی از این مکاتب تفسیری حکمت اشراق سهروردی است که بهطور خاص در رسالههای فارسی او عرضه شده است. مقاله حاضر بر فهم و درک سهروردی از شاهنامه و مضامین آن متمرکز است و میکوشد وجوهی از آن را که به مباحث فلسفه سیاسی مرتبطاند، مورد تأکید قرار دهد. بیتردید هانری کربن مهمترین اندیشمندی بود که در دوران معاصر به نسبت حکمت اشراق و شاهنامه توجه کرده است. در این مقاله با بهرهگیری از برخی تأملات کربن در باب آنچه وی گذار از حماسه پهلوانی به حماسه عرفانی خوانده است، میکوشیم وجوهی سیاسی از این گذار را در حکمت اشراقی و بهطور گستردهتر در تاریخ اندیشه اسلامی در ایران، مورد مطالعه قرار دهیم.
This article examines Suhrawardi's understanding of Ferdowsi's Shahnameh. In Iranian intellectual history, Shahnameh has always reflected Persian identity and its historical continuity in the Islamic period. Various interpretations of this Persian epic's stories and characters have been presented in Persian literature, philosophy, and mysticism. One of these interpretive schools is the Illuminationist Doctrine (Hikmat Al-Ishraq) of Suhrawardi, which is presented explicitly in his Persian treatises. This article focuses on Suhrawardi's understanding of Shahnameh and its themes, trying to emphasize aspects of it that are related to the topics of political philosophy. Among contemporary scholars, Henry Corbin was the most important thinker who paid attention to the Illuminationist philosophy and its connection with Shahnameh. In this article, using some of Corbin's reflections on what he called "the transition from the heroic epic to the mystical epic," we try to examine the political aspects of this transition in the works of Suhrawardi and, more broadly, in the history of Islamic thought in Iran.
_||_