«بررسی و تحلیل اختلال شخصیت «نارسیسیم» در جمشید با توجه به متن شاهنامه»
محورهای موضوعی : نقد ادبی و نظریه پردازیزینب باقری 1 , محمد علی داودابادی 2
1 - دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی اراک، ایران
2 - گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی اراک، ایران
کلید واژه: "جمشید", "نقد روانشناسی", "اختلال شخصیت «نارسیسیم»", "شاهنامه",
چکیده مقاله :
مطالعهی روانشناسی آثار ادبی، این امکان را به خواننده میدهد که از زاویهای جدید به بررسی و بازبینی اثر ادبی بپردازد. شاهنامه مهمترین و معتبرترین سند اسطورهای، حماسی، تاریخی ایرانی است. در این جستار نویسنده کوشیده است با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی یکی از شخصیتهای این اثر بزرگ را از دیدگاه روانشناسی مورد ارزیابی قرار دهد. این مقاله مدعی است از دیدگاه روانشناختی جمشید، یکی از قهرمانان شاهنامه در نقش شاه - موبد به خاطر دغدغهی تامین نیازهای زیستی و روانی محق است، او را باهوشترین فرد شاهنامه بدانیم. هوش سرشار او در درک موقعیت، انطباق با محیط و رفتار هوشمندانه برای حل مساله، باعث تحول زندگی انسان بدوی شد. اما افزایش رفاه اجتماعی توام با احترام مردم، این توهّم را در او ایجاد کرد که بینظیر است. باور خودکارآمدی بر انعطاف شخصی او تاثیر گذاشت. احساس خود ارزشی عظیم و اعتماد به نفس کاذب او را دچار اختلال شخصیت خودشیفتگی کرد. مغرورانه به خودانگارهی خود نگریست. با نخوت خود را فردی آرمانی دانست. تا اینکه به بادافره ناسپاسی بر یزدان، به فجیعترین مرگ شاهنامه جان سپرد. با استناد به کتاب معتبر DSM-5 و تطبیق ویژگیهای نهگانهی بیان شده در مورد افراد دارای اختلال نارسیسم میتوان اثبات نمود جمشید، شاه- موبد ایرانی، به این اختلال روانی دچار بود.
Psychology study of literature make it possible for the reader to analyze the literary text in a new perspective. Shahnameh is the most important and valid document mythic, epic history of Iran. This article tries to describe one of the characters psychologically by using descriptive analytical method from psychological perspective. We read in this article that jamshid was a king and a chaplain. He thought about the need of contemporary people. He was very clever. His intelligence understand the position and the circumference. He adapted the life and the environment .he made positive changes, and caused a geat transformation in the life of people and social welfare .but respect of people, made him proud. He thought that he was unrivaled and unparalleled. He felt he was valuable and worthy. It was a false sense of confidence. Finally Jamshid got narcissist. He was boaster and proud of himself. In the end because of ingratitude to GOD, He died the worest in Shahnameh.
_||_