تحلیل و بررسی نگرش ماکیاولی درباره انسان و مقایسه آن با انسان کامل در عرفان اسلامی
محورهای موضوعی : عرفان اسلامیمعصومه حاجتی 1 , محمد اکوان 2 , امیر محبیان 3
1 - دانشجوی دکتری گروه فلسفه غرب، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
2 - دانشیار گروه فلسفه، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران. نویسنده مسئول: mo_akvan2007@yahoo.com
3 - استادیار گروه فلسفه، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
کلید واژه: انسان کامل, انسان, دولت, شهریار, ابن عربی, شانس, human, Destiny, State, Fortune, سرنوشت, اخلاق مسیحی, عبد و ربچ, The Prince, Christian ethics,
چکیده مقاله :
در این مقاله دیدگاه های نیکولو ماکیاولی درباره انسان مبنی بر اینکه که حقیقتی طبیعی است و باید او را از مشاهده رفتارهایش تعریف کرد با دیدگاه ابن عربی که انسان را جمیع اسماء الهی می داند که هدفش تحقق به اخلاق است، مقایسه می شود. ماکیاولی انسان را همچون یک زیست شناس تفسیرمی کند و همین نقطه عطف دیدگاه ماکیاولی است. او برخلاف پیشینیان خود و ابن عربی که انسان را در دستگاه فلسفی خود و عرفان اسلامی توصیف می کنند انسان را یک موجود مادی محض در کنش مستقیم با جامعه، دولت و سرنوشت خود می داند. برخلاف اخلاق مسیحی و انسان کامل ابن عربی، از نظر ماکیاولی، انسان مفهوم مافوق خود را ازدست داده است و همچون نیرویی در درون طبیعت و در کنش با جامعه شهر و دولت مشاهده می شود و اراده را معطوف به قدرت می داند و علاوه بر قبولی عدالت به کاربردن زور را برای اجرای عدالت در جامعه مفید می داند. درحالی که ابن عربی اراده را معطوف به علم دانسته و قوای جلالی و قهریه را در انسان مفید می داند. ازآنجاکه تحلیل و مقایسه نگرش ماکیاولی با انسان کامل ابن عربی کار جدیدی به نظرمی رسد به عنوان موضوع مورد نظر قرارگرفت و مقاله حاضر به شیوه کتابخانه ای و منتج از کتاب های اصلی و شرح ها و تفاسیر آن ها سامان یافت.
The present paper aims to explain and explore the human beings in Machiavelli's view. By studying Niccolo Machiavelli’s works, everyone realizes that man is a natural truth which should be defined by observing his behavior. Machiavelli interprets man as a contemporary biologist and this is the turning point of his view. Unlike his predecessors who described man from their own certain philosophical approaches, he considers man to be a purely material being in his direct action with society, state and destiny, regardless of Christian ethics. To Machiavelli, man and his destiny have lost their superior meanings and they make sense as a force within nature and in action with society, city, and state, so that it forms his political systematic structure. The analysis and study of Machiavelli’s attitude towards human beings is the focus of the present study which has been done in a library style and descriptive-analytic method.
_||_