تبیین تطبیقی نگرش ابن سینا، سهروردی وابن عربی درباره علم و ادراک
محورهای موضوعی : عرفان اسلامیعزت الملوک قاسم قاضی 1 , محمد اکوان 2
1 - دانشجوی دکتری فلسفه وکلام اسلامی، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران،ایران.
2 - دانشیارگروه فلسفه، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران،ایران.نویسنده مسئول:
.M_akvan2007@yahoo.com
کلید واژه: علم, سهروردی, ادراک عقلی, ادراک حسی, ابن سینا, ابن عربی, Avicenna, Suhrawardi, ادراک خیالی, and Ibn Arabi,
چکیده مقاله :
مقاله حاضر درصدد تبیین علم و ادراک و انواع و مراتب آن از دیدگاه دو حکیم بزرگ،ابن سینا (370- 428هـ.ق) و شیخ شهاب الدین سهروردی (549-587 هـ.ق) وپدر عرفان نظری، محیی الدین عربی (560-638هـ . ق)، معروف به شیخ اکبر است. این بزرگواران هر کدام علم و اداراک را به گونه ای تعریف کرده اند.ابن سیناهمچون طبیعیون، قائل به انطباع صور مرتسمه نزد ذهن است و سهروردی در باب ابصار، نظریه انطباع ابن سینا و نظریه خروج شعاع (دیدگاه ریاضیون)را رد کرده و اشراق حضوری نفس را ملاک رؤیت، و اساس علم و ادراک را حضور و ظهور شیء می داند. به نظر ابن سینا، علم و ادراک شامل چهار نوع: حسی، خیالی، وهمی و عقلی است ولی سهروردی آن را سه نوع می داند و علم وهمی را در خیال مندرج می نماید. ابن سینا قائل به این است که نفس، اشیاء محسوس و متخیل را از طریق آلات، ادراک می کند و مجردات و کلیات را به ذات خود درک می کند. وی قائل به مادی بودن حواس ظاهری و قوای باطنی است و برای هر کدام در مغزجایگاه خاصی قائل است.(ابن سینا، 1364: ص159) ولی عقل راغیر مادی می داند و مدرک هم در هر صورت غیر مادی است ولی سهروردی ادراک خیالی را نیز مجرد می داند و برای صور خیالی جایگاه مادی قایل نیست و از طریق آن عالم مثال را نیز ثابت می کند.ابن عربی نیز نظریه انطباع را رد می کند و برای صور خیالی جایگاه مادی قایل نیست. وی بنا بر نظریه ی خلق مدام می گوید، علم، تجلی دائم خداوند بر دلهایی است که سرگرمی های دنیا آن ها را محجوب نکرده باشد. علم حقیقی همراه با عمل است و نتیجه آن بهشت معنوی است. وهیچ چیز نورانی تر از علم نیست که بر آن نوری بتاباند و جایگاه آن قلب آدمی است.
The current article is seeking to explain perception and its types and degrees from the viewpoint of the three great figures, Avicenna, Shaikh Shahab al-Din Suhravardi and father of theoretical gnosis, Ibn al- Arabi known as the great Shaikh. These great men, each has defined perception in different ways. Avicenna, like naturalists, believes in adjustibility of impreasions in mind. But Suhravardi has rejected, in the field of sight, avicenna's theory of beam departure (mathematicians' view). he bases perception on the illumination of the self presence. According to avicenna's view, perception consists of four types such as, sensuous, imaginative, illusive and intellectual but suhravardi considers it three types while inserting perception and illusion in imagination. Avicenna believes that self perceives tangible and imaginative objects through instruments while perceiving abstracts and generalities in it self. He also believes that external senses and internal faculties are material and he considers for each of them a particular place in mind . Although avicenna considers reason non-material as well as perceiver, Suhravadi considers imaginitive perception abstract. He does not consider it material and demonstrates it through imaginative world. Likewise, Ibn al-Arabi rejects the adjustability theory while considering it non-material. According to the continuty creation theory, Ibn-Arabi says perception is the manifestation of God on hearts that are not neglected by hobbies in the world and the real perception accompanies action so the spiritual heaven is its result and nothing is more illuminative than perception that illuminates the perception itself and the human heart is its
_||_