سیر تطوّر واژة «ادب» «در سه قرن اول هجری»
محورهای موضوعی : تمثیل در زبان و ادب فارسیفرزانه مظفریان 1 , اسماعیل آذر 2
1 - استادیار زبان و ادبیات فارسی
دانشگاه آزاد اسلامی واحدفیروزآباد
2 - دانشیار زبان و ادبیّات فارسی
مدیر گروه زبان و ادبیّات فارسی خارج از کشور
در انجمن ترویج زبان و ادبیّات فارسی
کلید واژه: تعلیم, ادب, تربیت, education, Literature, معارف, عرب, Arab,
چکیده مقاله :
ادب در عرف عرب جاهلی عادات و رسوم نیکو به شمار میرفته که چنین تفکری از میراث و تبار گذشته به یادگار مانده است. این رسوم و عادات به صورت سنتهایی در میآید که از نظر اجتماعی و فرهنگی نیکو و پسندیده به حساب میآید و به آنها نام ادب اط8اق میگردد. از آن جایی که یاد دادن و تعلیم و تربیت بسیار مهم شمرده میشد لذا کلمة ادب بر کلیه معارف (به جز معارف دینی) اطلاق گردید. در این جا لفظ تعلیم و تأدیب به صورت مترادف به کار برده میشدند. پس از اسلام معنی ادب همچنان بر اساس معنی دورة جاهلی به کار میرفت، یعنی شیوه رفتار و حُسن اخلاق و نیز داشتن اطلاعات و معارف اجتماعی. تازیان با اقوام دیگر میآمیزند و این آمیزش خاصه در قرن سوم هجری و با روی کار آمدن تمدن اسلامی در بغداد صورت میپذیرد. در این روزگار حوزة معنی ادب گسترش مییابد و بر انواع علوم و فنون و صنایع و پیشهها و ورزشها نهاده میشود جز امور شرعی گاهی ادب و جمع آن آداب به مواردی مربوط میشد که شناخت آنها برای جامعه ضرورت داشت مانند ادبالکاتب یعنی فنونی که برای صنعت دبیری به کار میرود. آداب طعام و آداب سفر و آداب درس و بحث از آن جملهاند. در سه قرن اولیه ادب در معنی راه و رسم زندگی به کار میرفته و همراه با آن نکتههای ظریف و بدیع، لطیفهها، نادرهها و ظرافت را نیز ادب نام مینهادند و کسی که در این حوزه اطلاعات داشت و مردم را سرگرم میکرد، او را ادیب میخواندند و در نهایت در اواخر قرن سوم ادب برای اطلاعاتی استفاده میشد که مربوط به لغت و معنی بود. گرچه در قرون پنجم و ششم، ادب صرفاَ برای علم صرف و لغت و بیان به کار میرفت. اما تغییر معنی ادب در طی قرون متمادی نشان میدهد که دگرگونیهای معنایی با سرگذشت تحولات اجتماعی یک قوم، وابسته بوده است.
The research Tries to find out the Transformation in meaning of the trem “Adab” which in Persian language, has become the base of the word Literature. During the Primary Centuries. There have been many changes on this word. Dictionaries couldn’t be useful and didn’t offer any information. because they had written a few in this concern. Refering to the old texts has made the concept clearer. The inquiry Pertaining to the term “Adab” Shows that the meaning which were common during the primary three Centuries are different to what is understood today. In the first Centuries “Adab” meant customs and necessary information but in course of the time it applied for all humanism exept divinities. In the third Century “Adab” refered to all Sciences arts, and the Arabic grammare as well. Later on it was used for calture and the way to treat others in the Society
1- ابن رشیق، 1325 ق، العمدة، ج 2، بدون
2- ابن خلدون، 1900 م، مقدمه جلد اول، چاپ بیروت (برگرفته از ترجمة فرانسوی (De Slane)
3- ابن معتز، 1891 م، دیوان، ج 2، باب پنجم، چاپ لیدن
4- ابوتمام، 1296، الحماسه، ج 3، چاپ بولاق
5- ابوتمام، 1828، الحماسه، چاپ لیدن
6- اصفهانی، بیتا، ابوالفرج الاغانی، چاپ بولاق
7- الاستشهاد بالحدیث، محمدخضرحسین، مجله مجمعاللغة العربیه 3/199
8- ابلخاری، صحیح؛ 1289 م، ج 2، چاپ بولاق و یا ج 4، از چاپ لیدن
9- العقدالفرید، 1305، ج 1، چاپ مصر
10- الموشی، 1887 م، الظرف و الظرفا، چاپ لیدن
11- بختیار، مظفر، 1346، نامه دانشجو، مقاله شرع و شعر، نشر دانشگاه تهران
12- بغدادی، عبدالقادر، 1299 م، ج 4، چاپ بولاق
13- جاحظ، ابوعثمان، 1313، البیان و التبیین، ج 3، چاپ قسطنطنیه
14- جرجانی، سیدشریف علی، 1845، التعریفات، چاپ لیپزیک
15- جزایری، شیخ طاهر: 1326، مجلة المقتبس، نیز احمد پاشازکی در سال 1329 آن را جداگانه چاپ کرده است و پرفسور Rescher در سال 1915 آن را به زبان آلمانی ترجمه کرده است.
16- حصری، 1305، زهرالاداب، ج 1 در حاشیة العقدالفرید. (البته این سخن را به ذوالریاستین فضل سهل برادر حسن سهل هم نسبت دادهاند (محاضرات الادباء 1326، راغب اصفهانی، ج 1، ص 72)
17- دیوان المتلمس، 1903، چاپ لیپزیک
18- رسائل اخوانالصفا، 1305، ج 1 رسالة هفتم از قسم دوم، چاپ بمبئی
19- رسائل الخوارزمی، 1297 م، چاپ قسطنطنیه (یا از چاپ 1312 ص 22)
20- زوزنی، 1963 شرح معلقات السبع، چاپ بیروت
21- زهرالاداب، 1205، ج 1 و یا چاپ 1925 (ص 1-3)، پاریس
22- غزالی، ابوحامد، 1302، احیاء علومالدین، ج 1، چاپ بیروت
23- فحارق، عبدالله، 1350، معروف به بنی شیبان، دیوان، بدون
24- فرهوشی، بهرام، 1346، فرهنگ پهلوی، انتشارات فرهوهر
25- گیلانی، قطبالدین، نیمه دوم سدة هشتم، در زیر واژة ادب بر شرحی که به رساله آداب البحث محمد سمرقندی نوشته است.
26- مبارک، زکی، بدون، النشرالفنی فیالقرن الرابع، ج 2، چاپ بولاق
27- مقری فیومی، احمد، 1316، مصباح المنیر، چاپ بولاق
28- مسعودی، 1961 و 1877 م، مروج الذهب، ج 6، چاپ پاریس.
29- Nyberg Hilfsbuch des Pehlevi, GL. 70/Grunebaum L' Islam Mēdiēval Paris 1969