تحلیل مسیریابی با تعامل بین پیکرهبندی و ارتباط فضایی بر اساس ابزار نحو فضا
محورهای موضوعی : کالبدیسید تاج الدین منصوری 1 , اسماعیل ضرغامی 2
1 - پژوهشگر دکتری معماری دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی تهران و مدرس دانشگاه
2 - رییس دانشکده مهندسی معماری و شهرسازی دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی تهران و استاد گروه معماری دانشگاه شهید رجایی تهران
کلید واژه: بیمارستان, ارتباط فضایی, مسیریابی, نحو فضا, پیکرهبندی,
چکیده مقاله :
توانایی در خواندن مسیر به عوامل بسیاری وابسته است. یکی از این عوامل پیکرهبندی فضا و ارتباطات فضایی میباشد. هر چه میزان خوانایی مسیر بالاتر باشد، افراد راحتتر با محیط تعامل برقرار مینماید و احساس امنیت بیشتری در فضا میکنند. مسیریابی در فضاهای عمومی با سیرکولاسیون پیچیده مانند فضاهای داخلی بیمارستان، به دلیل تراکم فضاها، مسیرهای متعدد و گاه همشکل، بسیار دشوار است. بنابراین این پژوهش باهدف، تحلیل مسیریابی با تعامل بین پیکرهبندی و ارتباط فضایی بر اساس ابزار نحو فضا در مسیرهای داخلی بیمارستان تأمین اجتماعی خرمآباد صورت میگیرد. در این پژوهش، برای ارزیابی این موضوع، یک توصیف ساختاری از مبانی نظری نحو فضا و نظریههای مسیریابی ارائه میشود. بر همین اساس، برای رسیدن به هدف پژوهش، با استفاده از نرمافزار Depthmap X 0.50 و با استخراج روشهای مبتنی بر گراف و تفسیر نمودارهای دید محوری، اتصالپذیری، هم پیوندی و عمق فضا، ادراک و تفسیر مردم از مسیریابی در فضای داخلی بیمارستان تبیین میگردد. یافتههای پژوهش نشان میدهند که هر میزان درجه اتصالپذیری و طول محوری مسیر بیشتر باشد، خوانایی آن بیشتر است. از طرف دیگر هم پیوندی فضاها با درجه و میزان عمق فضایی رابطه معکوس دارد. همچنین بر اساس نتایج، کاهش موانع دید، افزایش نشانهها، افزایش اتصالپذیری و هم پیوندی و همچنین کاهش درجه و میزان عمق فضایی میتواند خوانایی مسیر را افزایش دهد و افراد راحتتر مسیر مناسب را انتخاب نمایند.
تحلیل مسیریابی با تعامل بین پیکرهبندی و ارتباط فضایی بر اساس ابزار نحو فضا
سید تاجالدین منصوری1، اسماعیل ضرغامی21
1.پژوهشگر دکتری معماری دانشکده مهندسی معماری و شهرسازی دانشگاه شهید رجایی تهران
2. استاد دانشکده مهندسی معماری و شهرسازی دانشگاه شهید رجایی تهران
[1] نویسنده مسئول: zarghami@sru.ac.ir
Seyed Tajeddin Mansouri1 , Ismail Zarghami2*
1 Researcher PhD in Architecture, Faculty of Architecture and Urban Planning, SRU, Tehran
2 Professor, Faculty of Architecture and Urban Planning, SRU, Tehran
چکیده
توانایی در خواندن مسیر به عوامل بسیاری وابسته است. یکی از این عوامل پیکرهبندی فضا و ارتباطات فضایی میباشد. هر چه میزان خوانایی مسیر بالاتر باشد، افراد راحتتر با محیط تعامل برقرار مینماید و احساس امنیت بیشتری در فضا میکنند. مسیریابی در فضاهای عمومی با سیرکولاسیون پیچیده مانند فضاهای داخلی بیمارستان، به دلیل تراکم فضاها، مسیرهای متعدد و گاه همشکل، بسیار دشوار است. بنابراین این پژوهش باهدف، تحلیل مسیریابی با تعامل بین پیکرهبندی و ارتباط فضایی بر اساس ابزار نحو فضا در مسیرهای داخلی بیمارستان تأمین اجتماعی خرمآباد صورت میگیرد. در این پژوهش، برای ارزیابی این موضوع، یک توصیف ساختاری از مبانی نظری نحو فضا و نظریههای مسیریابی ارائه میشود. بر همین اساس، برای رسیدن به هدف پژوهش، با استفاده از نرمافزار Depthmap X 0.50 و با استخراج روشهای مبتنی بر گراف و تفسیر نمودارهای اتصالپذیری، هم پیوندی، میانگین عمق و الگوی پراکنش، ادراک و تفسیر مردم از مسیریابی در فضای داخلی بیمارستان تبیین میگردد. یافتههای پژوهش نشان میدهند که هر میزان درجه اتصالپذیری و طول محوری مسیر بیشتر باشد، خوانایی آن بیشتر است. از طرف دیگر هم پیوندی فضاها با درجه و میزان عمق فضایی رابطه معکوس دارد. همچنین بر اساس نتایج، کاهش موانع دید، افزایش نشانهها، افزایش اتصالپذیری و هم پیوندی و همچنین کاهش درجه و میزان عمق فضایی میتواند خوانایی مسیر را افزایش دهد و افراد راحتتر مسیر مناسب را انتخاب نمایند.
واژگان کلیدی
پیکرهبندی، ارتباط فضایی، مسیریابی، نحو فضا، بیمارستان
مقدمه
مسیریابی1 فرآیندی است که فرد میبایست بین دونقطه مبدأ و مقصد انتخاب نماید. مسیریابی همواره بر اساس هدف و بهصورت برنامهریزیشده توسط افراد صورت میگیرد. در انتخاب مسیر، دارا بودن انگیزهای مشخص، این امر را تسهیل مینماید ((Khameh & et al, 2016. افراد همانطور که رشد میکنند مسیریابی خود را نیز رشد میدهند ((Raubal,1998. در مقابل، گمراهی یا گمگشتگی، که درواقع نتیجه عدم توانایی در مسیریابی مطلوب است، ازجمله مسائلی است که از گذشته دور ذهن بشر را پریشان کرده و امروزه نیز با رشد روزافزون محیط مصنوع از بعد شدت و پیچیدگی، بغرنجتر شده است (Lynch, 1993).
فرایند و مقولههایی که منجر به مسیریابی موفق افراد در یک ساختمان پیچیده نظیر یک بیمارستان میگردد، مسئله چالشبرانگیزی است. کاربران یک محیط (در بیمارستان؛ بیمار، همراه بیمار، ارائهدهندگان خدمات درمانی) هر یک دارای سطح متفاوتی از آگاهی در ادراک محیط و توانایی مسیریابی هستند؛ همچنین الگوهای رفتاری افراد در فرایند یافتن مسیر، از یکدیگر متمایز است ((Parsamehr, 2015.
یکی از انواع فرآیندهای مسیریابی شامل مسیریابی پیمایشی است در این نوع الگو، مسیریابی با استفاده از نشانهها در دو مرحله انجام میشود. مرحله نخست شامل شناسایی ویژگی نشانههایی است که در فرآیند مسیریابی مورداستفاده قرار میگیرند و مرحله دوم ترکیب ویژگیهای نشانه است (Makri, 2015). پیکرهبندی فضا یکی از مهمترین عناصر و شاخصهای انتخاب صحیح و سریع مسیر میباشد. براثر پیکرهبندی نامناسب فضا، خوانایی محیط بهشدت کاهش مییابد (Hanaei & et al, 2020).
هدف از انجام این پژوهش ادراک تعامل و ارتباط بین پیکرهبندی فضا در انتخاب مسیر توسط افراد در محیط میباشد. بر این اساس این پژوهش، از نوع پژوهش کاربردی است که یافتهها و نتایج آن میتواند در طراحی فضاهای داخلی بیمارستان کاربرد داشته باشد. دامنه حوزه موردپژوهش شامل معماری، شهرسازی و علوم رفتاری (جامعهشناسی و روانشناسی محیط) میباشد. بنابراین پرسشهای پژوهش حاضر را میتوان چنین بیان نمود؛
1- آیا بین پیکرهبندی فضا و مسیریابی توسط افراد، رابطهای وجود دارد؟
2- آیا در طبقه همکف بیمارستان تأمین اجتماعی خرمآباد، کالبد و سلسلهمراتب فضایی مطلوبی برای مسیریابی افراد وجود دارد؟
در همین راستا فرضیههای پژوهش را نیز میتوان چنین بیان نمود؛
1- به نظر میرسد بین پیکرهبندی و تسهیل در مسیریابی توسط افراد، رابطهای وجود دارد.
2- به نظر میرسد در طبقه همکف بیمارستان تأمین اجتماعی خرمآباد، کالبد و سلسلهمراتب فضایی جهت مسیریابی افراد تناسب مطلوبی ندارند.
اطلاعات مورداستفاده در این پژوهش در دو بخش گردآوری شد. بخش اول دادههای کمی با استفاده از تصاویر و دادههای موجود در اداره راه و شهرسازی شهر خرمآباد به دست آمد و بخش دوم مربوط به اطلاعات کیفی با دستیابی به اسناد معتبر کتابخانهای و پایاننامهها و مراجعه به سایتهای معتبر داخلی و خارجی جمعآوری شد. در این پژوهش از نمودارهای دید محوری، اتصالپذیری، هم پیوندی و عمق فضا با کمک نرمافزار Depthmap X 0.50 استفاده میشود. با استفاده از عملیاتهای ریاضی که بر روی ماتریس بهدستآمده در این نرمافزار صورت میگیرد، میتوان جنبههای رفتار محیطی انسان را با جنبههای پیکرهبندی فضایی مقایسه نمود و نتایجی جهت پیشبینی آینده طرح ارائه کرد.
مبانی نظری و چارچوب مفهومی پژوهش
مکانیابی بیمارستان
مکانیابی درواقع تجزیهوتحلیل توأمان اطلاعات فضایی و دادههای توصیفی بهمنظور یافتن یک یا چند موقعیت فضایی با ویژگیهای توصیفی موردنظر کاربر است (Alavizadeh et al., 2014). مکان گزینی عبارت است از سلسله عملیات و اقدامات و تمهیداتی که در زمینه حصول از وجود شرایط و فراهم آمدن امکان اجرای یک فعالیت بوده و بر اساس آن دستگاه اجرایی بادید باز برنامه اجرایی فعالیتها را از جهات مختلف مورد ارزیابی قرار داده و در صورت دستیابی به هدف، نسبت به اجرای عملیات در مکان انتخابشده اقدام مینماید و دراینبین تبعات و عوارض موضوع قبلاً بررسی و مدنظر قرار میگیرد. تحلیل تناسب فضایی-مکانی فرآیندی است که امکان مناسب را در پهنه تعیینشده برای کاربری خاص تعیین میکند. مکانیابی بهینه و مناسب زمانی امکانپذیر است که محقق بتواند ارتباط علمی و منطقی مناسبی میان اطلاعات و دادههای بهدستآمده از کارشناسان مرتبط با موضوع مکانیابی با توجه به اولویتها برقرار سازد. کلیه نظریهها با بهکارگیری تکنیکهای مختلف سعی میکنند عوامل مؤثر برای استقرار فضایی فعالیتهای گوناگون شهری را بشناسند. بهطورکلی رویکرد به سیستمهای اطلاعات جغرافیایی، امروزه ازجمله کاراترین شیوهها برای ارتقای سیاستگذاریها و نیز بهبود برنامهریزی و اجرای طرحهای شهری به شمار میرود. بنابراین برخورداری از یک شبکه اطلاعات جغرافیایی پیشرفته و کامل بهترین زمینه را برای برنامهریزیهای گوناگون فراهم میآورد و موجب افزایش بهرهوری در اجرای طرحها حتی در بخشهای مختلف ارائه خدمات شهری شود. مکانیابی بهینه بیمارستان، باعث کاهش هزینههای مدیریت شهری و دسترسی، تحقق عدالت اجتماعی، امکان زیست بهتر، رفاه و آسایش شهروندان را فراهم میآورد. در جدول 1 به معرفی شاخصهای اصلی مکانیابی اشارهشده است (Saraei & et al., 2011).
جدول1. شاخصهای اصلی مکانیابی
Table 1. Main location indicators
شاخصهای مرتبط با هزینهها | هزینههای حملونقل، توزیع نیروی کار، مکان عرضه منابع انگیزش و یا سیستمهای مالیاتی |
شاخصهای مرتبط با تقاضا | نواحی بازار، توزیع فضایی تقاضا، شبکه توزیع |
شاخصهای محلی و منطقهای | تسهیلات بیرونی، دسترسی مالی در نواحی، عرضه انرژی، دسترسی به زمین و غیره |
شاخصهای غیراقتصادی | مشخصات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، شرایط و محدودیتهای حقوقی |
Source: Saraei & et al., 2011
امروزه زندگی در شهرها بیش از هر دوره دیگر وابسته به خدمات است و در این میان خدمات بهداشتی و درمانی بهعنوان یکی از زیرساختهای شهري در جهت توسعه نواحی مختلف مطرح بوده و هدف آن بالا بردن سطح سلامت و ازدیاد نیروي فعالیت افراد و طولانی کردن عمر و بالاخره پیشگیري از بروز و شیوع بیماریها و معالجه بهموقع آنها است. از مهمترین مراکز خدمات بهداشتی و درمانی، بیمارستانها هستند که بهطور مستقیم در تأمین سلامت شهروندان دخیل بوده و مسئولیت تأمین، حفظ و ارتقاء سلامت افراد جامعه را بر عهدهدارند. درصورتیکه بیمارستانها در شهر بهطور مناسب توزیع نشده باشند و یا برخی از افراد شهر دسترسی مناسبی به این تسهیلات نداشته باشند، زمینه نارساییهای مختلف بهداشتی و سلامتی افراد جامعه فراهم میشود و اگر توزیع مراکز بیمارستانی در شهر مناسب باشد و براي احداث بیمارستانهای جدید مناطق و نواحی محروم یا فاقد بیمارستان شناسایی شود رفاه اجتماعی به حداکثر میرسد (Parsai Moghadam & et al., 2016). در این زمینه اصول مدیریتی عمدهای در مکانیابی مطلوب مراکز خدماتی مؤثر خواهد بود که در شکل شماره 1 ارائهشده است (Alavizadeh et al., 2014).
شکل 1. اصول مدیریتی حاکم بر پهنهبندی و مکانیابی مراکز خدماتی در شهرها
Figure 1. Management principles governing the zoning and location of service centers in cities.
Source: Alavizadeh et al., 2014
نظریه نحو فضا
نظریه نحو فضا، در بنمایه خویش تلاشی است در برقرار ساختن یک رابطه علی، بین جامعه انسانی و کالبد معماری. پایه اول نظریه که عبارت است از فضا بهمثابه خصیصه ذاتی فعالیت انسانی، از این نگرش سرچشمه میگیرد. درواقع جوهر شکلگیری فضا و روابط انسانی، انسان و ویژگیهای حرکتی و بصری اوست. پایه دوم نظریه نحو فضا، مربوط به ویژگیهای پیکربندی فضا است که در مقابل ویژگیهای فیزیکی فضا، نقش پررنگ و پراهمیتتری در شکلدهی به فعالیتهای انسانی دارند. نهایتاً، هدف بنیادین شکلگیری نظریه نحو فضا، جستجوی رهیافتهایی برای توصیف فضای پیکربندیشده است. توصیفی که بتواند منطق اجتماعی نهان در لایههای زیرین آن را کشف کند و مبنایی برای نظریههای ثانوی باشد که وقایع اجتماعی و فرهنگی را پوشش میدهد (Mansoori & Zarghami, 2020).
برتری نظریه چیدمان فضا2 به این جنبه اشاره دارد که راهكارهاي مختلفی را پیش روی پژوهشگران قرار داده و براي فهم دقیقتر جابجایی عابر پیاده تکنیک مطمئنی را به نام چیدمان فضا در اختیار آنها قرار میدهد. این نظریه با کاربرد عوامل وضوح، اتصال، هم پیوندی، عمق و نقشه هممحوری به بررسی روابط بین چیدمان فضاها و رفتار افراد در این فضاها میپردازد (Zolfigol & Sajadzadeh, 2018) ابتدا ساختمان به یک سیستم گسسته که شامل طولانیترین کانالهای بصری- حرکتی است، تقسیم میشود که افراد در آن حرکت کرده و ساختار محیط را درک میکنند. سپس با یک خط، هرکدام از کانالهای بصری- حرکتی برای تحلیلهای پیشرفته نشان داده میشوند و در مرحله بعد بر اساس تحلیلهای ریاضی و گراف، تقاطع این خطوط با یکدیگر موردبررسی قرار میگیرند، بدین ترتیب که تقاطع هر دو خط نشاندهنده ارتباط آنها با یکدیگر است و به دنبال آن خطی که با خطوط دیگر تقاطع بیشتری داشته باشد، با عناصر بیشتری در شبکه ارتباط داشته و درنتیجه در دسترس تر خواهد بود. این نظریه بر این باور است که فضا هسته اولیه و اصلی در چگونگی رخدادهای اجتماعی و فرهنگی میباشد، اگرچه ازآنجاییکه فضا خود نیز در خلال فرآیندهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی شکل میگیرد معمولاً بهعنوان بستری برای فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی در نظر گرفته میشود تا جایی که فرم آن معمولاً در نظر گرفته نشده و بهصورت نامریی فرض میشود (Zeynali Azim & et al, 2019).
پیکرهبندی فضا
پیکرهبندی فضا و قابلیت دسترسی بصری بین مکانها، فاکتورهای اصلی هستند که بر سهولت یا سختی شناسایی مسیرها تأثیر میگذارند (Krukar & et al, 2020). در بسیاری از موقعیتها، بهطور مستقیم نمیتوان مقصد نهایی راه را مشاهده نمود؛ این امر هنگامی شدت مییابد که عناصر پیکربندی فضای محیطی، جلوی دید را بگیرند (Montello, 2016). تحلیل فضایی که پیکربندی فضایی و قابلیت دسترسی بصری را بررسی میکند، تا حد زیادی با توانایی پیشبینی حرکت و نیز تصمیمگیریهای یافتن راه مرتبط است (Krukar & et al, 2020).
عوامل کالبدی، پیکرهبندی فضا را تشکیل میدهند. مقصود از خوانایی بر اساس نحوه چیدمان فضایی، قابلتشخیص ساختن محیط با شکل، رنگ، ساماندهی عناصر آن، دادن ساختاری قوی به محیط و ارائه تصویری قابلاستفاده از آن است. هنگامی یک محیط داخلی خوانا است که ترکیبی سازمانیافته از اجزای مرتبط را داشته باشد. محیط خوانا رضایت عاطفی را ترویج داده و عمق جدیدی به تجربه روزمره میدهد ادراک فواصل مکانها در مسیریابی، تحت تأثیر عواملی چون هندسه راهها است. پیکرهبندی طرح فضا بانفوذترین عامل در مسیریابی افراد در ساختمان است محیطهای متقارن به دلیل داشتن فضاهای تکراری بسیار سردرگم کننده میباشند (Shaykhasadi & et al, 2015). استفاده از اصول سازماندهی معماری و گرافیک میتواند منجر به بهبود فرد شود طرح طبقات در مقایسه با سایر عوامل طراحی، بیشترین تأثیر را بر خوانایی ساختمان دارد ساختار کلی سیستم اتاقها و راهروها، نامگذاری و سازمان کلی بخشهای یک ساختمان عوامل مهم مسیریابی به شمار میروند. محیطهایی با سطح مقطع عمودی نسبت به سطح مقطعهای زاویهدار با مسیریابی بهتری همراه هستند (Zamiri, 2018).
اگر بخشهای بزرگی از محیط، بدون موانع بصری و فیزیکی قابلدیدن باشند، افراد به دانش فضایی ذخیرهشده کمتر متکی میشوند .(Rahimi & Sabori, 2018) دید پانوراما (360 درجه)، بر قابلیت به خاطر سپردن مسیر بسیار مؤثر است. افراد بر اساس عامل دسترسی دیداری در یک محیط پیچیده، راحتتر جهتها را در فضا تشخیص میدهند. نمایش محیط خارج میتواند در خوانایی فضای داخل مؤثر باشد. هنگامیکه تراکم ارتباطات داخلی کاهش پیدا میکند، نقشهکشی شناختی و کار جهتیابی رشد مییابد. بنابراین ساختمانهای دارای وید، مزیتهایی در جهت بهبود دسترسی و دید کاربران نسبت به سیرکولاسیون بنا میدهند. بین تعداد نقاط تصمیمگیری (مانند تقاطع دو راهرو) و مشکل انتخاب مسیر، رابطه مستقیمی وجود دارد. نقاط تصمیمگیری نقش مهمی در مسیریابی دارند. میدانها و تقاطعهای بیشتر در مسیر، یادآوری را افزایش میدهند. افراد برای مسیریابی، با تکیهبر دانش فضایی و قابلیتهای فردی آن را انجام میدهند (Jangjo & et al, 2019).
مفهوم مسیریابی
واژه مسیریابی توسط کوین لینچ در دهه 60 میلادی مطرح شد. در تبیین مفهوم مسیریابی میتوان گفت؛ مسیریابی شامل آگاهی از جایی که هستید، دانستن مقصد خود، شناخت و اتخاذ بهترین مسیر برای رسیدن به مقصد، توانایی شناختن مقصد هنگام ورود و معکوس کردن فرایند برای یافتن راه برگشت میشود. در مسیریابی، یافتن مسیر در محیطی مصنوع، با استفاده از اطلاعات فضا و محیط میسر میگردد. مسیریابی، جهتیابی مکانی - فضایی یک فرد است که این جهتیابی و یا تشخیص موقعیت مکانی - فضایی، رابطهای ثابت میان فرد با مکان یا محیط است. این رابطه مستلزم آن است که فرد یک تصویر ذهنی کلی، از طرح شماتیک محیط ایجاد نماید، که نقشه شناختی5 محیط نامیده میشود (Babalhavaeji & Pournaghi, 2015). بهبیاندیگر مسیریابی، به معنای توانایی افراد برای رسیدن به مقاصد فضایی خود در محیطهای جدید و پیچیده، همانند محیطهای آشناست که با تکیهبر دانش فضایی و قابلیتهای فردی صورت میگیرد (Jangjo & et al, 2019). بر همین اساس شناخت فضا برای سنجش ویژگیهای پیکرهبندی فضا، دارای اهمیت میباشد. نقشه شناختی درون ذهن کاربر، محصول شناخت فضا است. با توجه به آنکه شناخت از فضا بهطورکلی به معنای درک و فهم فرد نسبت به محیط جغرافیایی خود میباشد؛ اما فضای جغرافیایی فضایی با مقیاس بزرگ است که ساختار آن در مقیاسی قابلتوجه، بزرگتر از مشاهدات هر فرد در یکلحظه میباشد به همین دلیل برای ایجاد فضایی که به سهولت در حافظه بماند نیازمند نشانههایی به جهت بهبود عملکرد مسیریابی خواهد بود (Miralami & Safari, 2020).
طراحی مسیریابی
دانش و هنری که با قرار دادن اطلاعات درست در مکانهای مناسب با آن و ایجاد فضای خوانا جهت تسهیل راهیابی افراد در یک محیط پیچیده میباشد، پيدا كردن مسير به توانايي كاربران در محيط اطلاق میشود كه از آن محيط عبور میکنند تا مقصد موردنظرشان را پيدا كنند (Babalhavaeji & Pournaghi, 2015). دو مؤلفه محیط کالبدی و کاربران، طراحی مسیریابی را تحت تأثیر قرار میدهند، که این دو مؤلفه در کنار یکدیگر عمل مسیریابی را تسهیل مینمایند. بهمنظور بهبود عملکرد مسیریابی، فضا از جنبههای مختلفی باید مورد ارزیابی قرار گیرد. برخی ازاینروشها عینی است که به بررسی کالبد محیط میپردازند و گروهی از این شیوههای ارزیابی ذهنی است که به بررسی ذهنیت شخص که همان میزان شناخت و احساس او در مسیریابی را موردتوجه قرار میدهند. چنانچه افراد در فضا، مسیریابی را بهدرستی انجام ندهند، منجر به احساس نامکانی یا بیمکانی میگردند. بیمکانی، عکسالعملی است که نسبت به نبود یا عدم حضور محیطی که به آن علاقه وجود دارد، بروز مینماید (Mohamadi, 2019). مؤلفههای اطلاعاتی مسیریابی که شامل مؤلفههای گرافیکی، شفاهی و قابللمس میشود، نقش تقویتکننده و مکمل، در تسهیل مسیریابی دارند و در محیطی که ازنظر معماری و کالبدی، سردرگم کننده و پیچیده است، این مؤلفهها اثربخشی چندانی نداشته و حتی میتواند بر پیچیدگی آن بی افزاید (Mardomi & et al, 2011). معماری از سه طریق در تسهیل مسیریابی افراد در محیط نقش دارد:
1) ایجاد فضایی خوانا؛
2) تفکیک و تأکید بر محدودهها؛
3) ایجاد سیستم سیرکولاسیون (گردشی) خوانا .(Mardomi & et al, 2011)
ایجاد فضاهایی خوانا
خوانایی فضا، خلق فضایی میباشد که ساماندهی اطلاعات بصری آن، برای ایجاد مبنایی منسجم برای حرکت افراد در محیط، بهآسانی صورت پذیرد (Miralami & Safari, 2020). نتایج مطالعات نشان میدهند که برنامهریزی فضایی، ساماندهی چیدمان فضاها و توجه به ایدههای هندسی فضایی از مهمترین عوامل در ایجاد فضاهای خوانا هستند. با تفکیک محدودهها، خوانایی فضا افزایش مییابد.منظور ایجاد فضاها و محدودههایی است، که افراد بتوانند بهراحتی آنها را شناسایی و از هم تفکیک نمایند و اهمیت این مسئله، لزوم شناسایی آسان مقصد توسط فرد، هنگام رسیدن به آن است. برای تفکیک فضاها و شناسایی مقصد توسط افراد، میتوان با استفاده از قابلیت معماری در فضاها و بخشهای مختلف ساختمان، ویژگیهای منحصربهفردی که برای افراد بهآسانی قابلدرک باشد ایجاد نماییم. همچنین زمانی که هر یک از مقصدها دارای هویت معینی باشند، در طول مسیر، اطلاعات مسیریابی با خوانایی بیشتری قابلدرک و فهم میگردند. مسیر حرکت را میتوان بهعنوان یک ریسمان خیالی تصور کرد که فضاهای یک ساختمان و یا هریک از فضاهای خارجی و داخلی را به هم مرتبط میسازد. به علت این پیوستگی، فرد یک فضا را نسبت بهجایی که هست و جایی که میخواهد برود، تجربه میکند. هر بنا دارای یک سیستم گردشی (سیرکولاسیون) است، که ارتباط بخشها و فضاهای ساختمان را مهیا میسازد. اجزای این سیستم، عناصر ارتباط افقی (مسیرها) و عمودی (پله، رمپ و انواع بالابر) است، نحوه ترکیببندی این عناصر در طراحی فرآیند مسیریابی دارای اهمیت بوده و باید سیستم سیرکولاسیون بهگونهای شکل گیرد که عناصر آن، بهآسانی قابلشناسایی و ادراک باشد. شکل یک مسیر هم بر روی الگوی سازماندهی فضاهایی که به آن متصل میشوند اثر گذاشته و هم از آنها تأثیر میپذیرد. خوانایی یک تابع تعادلی بین محتوای فضا و دسترسی آن به محرکهای متنوع ممکن است. همانطور که لینچ (1960 و 1981) ادعا دارد، یک محیط خوانا، یک اصل برای کمک به مردم است تا تصویر ذهنیشان را شکل دهند یا به مردم کمک میکند تا بهطور مؤثرتری فضا را جهتیابی کنند و به محیط واکنش نشان دهند (Sajadzadeh & et al, 2019).
مسیریابی و تعامل انسان - محیط
مسیریابی توانایی پیدا کردن مسیر دررسیدن به مکان مشخص است که با روشی صحیح و توجه به هدف از سفر انجام میشود. در این فرآیند فرد ناظر نیازمند دانستن مکان قرارگیری خود یعنی نقطه مبدأ، دانستن مکان مقصد و چگونگی تعیین مسیر میان این دونقطه در محیطها است. در هنگام تعیین مسیر افراد از علائم و ابزارهایی استفاده میکنند که بهعنوان راهنمای مسیر هستند (Hanaei & et al, 2020). شناخت مهمترین عاملی است که ساختار مسیریابی بر مبنای آن شکل میگیرد. بنابراین جنبههای شناختی یافتن مسیر همواره وابسته به حرکات فیزیکی در فضا و تجربه واقعی فضا است (Ebrahimian Qajari & et al, 2020).
مردم از استراتژیهای مختلف در رفتار مسیریابی استفاده میکنند. شرایط مسیریابی در محیطهای ناآشنا در میان افراد متفاوت است. لاتون (1994) دو نوع استراتژی مسیریابی، یعنی استراتژی مبتنی بر مسیر و استراتژی مبتنی بر نشانه را شناسایی میکند که در بسیاری از موقعیتهای مسیریابی، عملکردی مشابه دارند. مطالعه هاند و میناریک (2006)، استراتژیهای مسیریابی را به نشانهها و توصیف گرهای اصلی تقسیم میکند که این تقسیمبندی در تحقیقات قبلی مورداستفاده قرار گرفت. یکی دیگر از استراتژیهای مسیریابی مبتنی بر دانش پیمایشی است که با ادراکی از چیدمان فضایی بزرگتر مانند محلات، راهها، نشانهها و مکانهای موردعلاقه خاص را به یکدیگر ارتباط میدهند. دانش پیمایشی بهعنوان جانشین نقشههای شناختی طراحیشده است (Asadpour & et al, 2014).
آشنایی با محیط از طریق افزایش حضور در محدوده ایجاد میشود و شناخت محیط نقش مؤثری در مسیریابی و یادگیری پیدرپی مسیرها بهمنظور انتخاب مسیر بازی میکند و همچنین منجر به سهولت مسیریابی میشود (Montello, 1998; Moeser,1988) بر این اساس آشنایی با محیط یکی از عوامل ضروری در توانایی مسیریابی است و عناصر معماری و گرافیکهای محیطی در مسیریابی مناسب مورداستفاده قرار میگیرند. مسیریابی فضایی در رفتار فرد ناظر تأثیرگذار است. افراد آشنا اطلاعات را بیشتر در حافظه بلندمدت ذخیره میکنند و فرد ناآشنا استفاده عوامل محیطی و ابزارهایی مانند نقشهها و علائم را بیشتر مورداستفاده قرار میدهند (Helvacıoğlu, 2007). مسیریابی شامل انواع فرآیندهای شناختی مانند حل مسئله، تصمیمگیری، اجرای تصمیم است. در جدول 2 نظریههای مسیریابی بر اساس تاریخ شکلگیری آنها ارائه گردیده است.
جدول 2. نظریههای مسیریابی
Table 2. Way finding theories
دوره زمانی | نظریه | پدیدآورنده | مبانی |
اوایل قرن بیستم
| گشتالت | ماکس ورتهایمر، کورت کافکا و ولفگانگ کوهلر (1943) | که اگر پدیدههای روانشناختی بهطورکلی موردمطالعه قرار گیرند، بهتر قابلدرک هستند. |
نقشه شناختی
| تولمن (1932)
| یک نمایش فضایی داخلی از محیط است که شامل اطلاعات اقلیدسی، چیدمان فضایی و امکانات محیط است. | |
اواسط قرن بیستم | پردازش اطلاعات
| نیول و سایمون (1972) | فرد هدفی در ذهن دارد و اطلاعات محیط را پردازش میکند تا ببیند آیا هدف قابلدستیابی است یا خیر. |
مدل TOTE
| میلر (1976)
| فرآیند حل مسئله را در ذهن انسان توضیح میدهد. | |
نظریه ادراک مستقیم/ نظریه بومشناختی | گیبسون (1966، 1979) | مفهوم قابلیت محیط | |
نظریه چرخه ادراکی و نظریه الگو | نایسر (1976)
| فرد به دنبال اطلاعات خاصی در یک محیط میگردد و بر اساس اطلاعات بازیابی شده، فرد به جستجوی اطلاعات جدید میپردازد و این روند ادامه مییابد. | |
نظریه توسعه فضایی پیاژه | پیاژه (1960) | توسعه فضایی حول نظریه رشد شناختی | |
پردازش اطلاعات | نیول و سایمون (1972) | فرد هدفی در ذهن دارد و اطلاعات محیط را پردازش میکند تا ببیند آیا هدف قابلدستیابی است یا خیر. | |
اواخر قرن بیستم | اکتساب دانش فضایی | سیگل و وایت (1975)
| توالی رشد دانش محیطی در کودکان مشابه بزرگسالانی است که محیط جدیدی را تجربه میکنند. |
سازهانگاری | گرگوری (1980)
| یک فرد نیاز به انجام پردازش شناختی برای ترکیب اطلاعات حسی دریافتی از محیط و دانش قبلی خود دارد. | |
CPM (فرآیند استخراج اطلاعات از یک محیط خارجی و ذخیره آن در ذهن عموماً نقشهبرداری شناختی) | اونیل (1991)
| CPM سعی میکند فرآیند یادگیری فضایی را شبیهسازی کند. | |
شکارچی-گردآورنده تفاوتهای جنسی فضایی | سیلورمن و ایلس (1992) | مردان در شناخت فضایی از زنان بهتر عمل میکنند.
| |
اوایل قرن بیست و یکم | نظارت بر پیشرفت | مک گرگور و همکاران (2001) | شکست در مسیریابی برای افراد مختلف متفاوت است، که تفاوتهای فردی آن را توضیح میدهد. |
Source: Authors
سیستمهای تحلیل در نرمافزار نحو فضا
درروش نحو فضا، با توجه به پایههای نظری آن پارامترهایی تعریف میشود که هرکدام بهطور خاصی فضا را مورد تحلیل و بررسی قرار میدهند. در پژوهش حاضر سه مورد از این پارامترها برای تحلیل و مقایسه فضای موردنظر انتخاب شد که خصوصیت کارکردی آنها عبارتاند از:
الف) اتصال4: مفهوم عینی اتصال به معنی ارتباط فضایی است؛ بدین معنا که هرچقدر مقدار اتصال بیشتر باشد، تعداد ارتباطات فضایی مدنظر و دیگر فضاها بیشتر است. میتوان مفهوم کاربردی آن را دسترسی بیان کرد و مقدار عددی اتصال بیانکننده تعداد دسترسیهای منتهی به فضای مدنظر است.
ب – هم پیوندی5: واژه یکپارچگی و هم پیوندی برای ترجمه واژه Integration بهکاررفته است. منظور از هم پیوندی، میزان یکپارچگی یک فضا با فضاهای دیگر است که با مفهوم عمق ارتباط معکوس دارد؛ به این معنا که یک فضا یا همان گره وقتی یکپارچگی زیادی دارد که بقیه گرهها در عمق کمتری نسبت به آن قرارگرفته باشند و همین هم پیوندی باعث میشود تغییر جهت در کاربر برای رفتن از یک فضا به فضای دیگر صورت گیرد. شاخص هم پیوندی با شاخص اتصال رابطه مستقیم و خطی دارد؛ یعنی هر چه تعداد ارتباطات یک فضا بیشتر باشد و با گرههای بیشتری اتصال داشته باشد، میزان هم پیوندی بیشتری نیز دارد (Heidari et al., 2017).
ج- میانگین عمق6: این شاخص درروش چیدمان فضا، دو قسمت میشود؛ قسمت اول به معنی عمق متریک یا همان فاصله میان دو گره است؛ قسمت دوم به معنای تعداد گرههایی است که برای رفتن از گره یک به گره دو باید طی شود. گفتنی است شاخص عمق و یکپارچگی رابطه معکوسی با یکدیگر دارند (Sajadzadeh & et al, 2019).
د- الگوی پراکنش: برای مقایسه تناسب و ارتباط بین اجزای اصلی تکنیک نحو فضا از این نمودار استفاده میگردد. اینیک نمودار دوبعدی است که بر اساس رابطه دوتایی عناصر سهگانه اتصال، هم پیوندی و میانگین عمق شکل میگیرد و درجه خوانایی فضا را نشان میدهد. فرض اصلی در پشت این چهارعنصر اساسی، فضایی است که انسان در آن حرکت میکند، اما بهطور دقیقتر میتوان بیان نمود که حرکت در فضای خطی و تعاملات اجتماعی در فضاهای محدب رخ میدهد. بهعلاوه بهمنظور بررسی الگوهای رفتاری پیچیده محدوده قابلرؤیت به کار میرود (Hillier & Vaughan, 2007). هدف این مطالعه ترویج استفاده از نحو فضا در بهبود طراحی فضاهای بیمارستانی میباشد که بدین منظور ابتدا ساختار فضایی کلی طبقه همکف بیمارستان با رویکرد نمایانی (میدان دید) و محوری مورد تحلیل قرار گرفت و سپس نتایج حاصله در رویکرد تحلیلی فضای محدب و با بررسی تکتک فضاها مورد بازبینی قرار گرفت. پیکرهبندی فضایی نامبرده تحلیل شد؛ بدینصورت که در رویکرد محوری از طریق تجزیهوتحلیل محوری و در رویکرد حوزه دید و محدب از طریق شاخصهای مجزایی نظیر اتصال، هم پیوندی، عمق، دید محوری و همچنین شاخص ترکیبی خوانایی به بیان نتایج پرداخته شد. همچنین در پژوهش حاضر از یافتههای خروجی نمودار پراکنش در نرمافزار (Ucl depthmap) نیز بهمنظور دستیابی به نتایج جامعتر بهره گرفته شد.
در نظریه چیدمان فضا نقش اجتماعی فضاها سنجیده میشود و شاخصهایی نظیر عمق و هم پیوندی و غیره حضور بالقوه افراد را در فضا مشخص میکنند. در فلسفه مربوط به اجتماعپذیری فضاها نیز توانایی فضاها در جذب افراد و عابران به کمک افزایش خوانایی فضا، مطرح است. درنتیجه به کمک نظریه نحو فضا میتوان به فرهنگ استفاده افراد از فضا پی برد و راهکارهای نظری و عملی مناسبی را جهت بهبود و افزایش خوانایی ارائه نمود؛ بهخصوص در فضاهای پیچیدهای مانند فضاهای داخلی بیمارستانها که به علت تراکم فضاهای بیشمار و شدت استفاده مداوم افراد از آن، خوانایی آن میتواند دچار اختلال شده و سبب سردرگمی و عدم ادراک فضا توسط افراد گردد. بنابر آنچه که در مبانی نظری پژوهش بیان گردید، مدل مفهومی پژوهش در شکل 1، ارائه گردیده است.
شکل 2. مدل مفهومی پژوهش
Figure 2. Conceptual model of research
پیشینه پژوهش
مکانیابی
تاریخچه مکانیابی مراکز بهداشتی ازجمله بیمارستانها به کمتر از نیمقرن میرسد. در سال 1979 گروه بهداشت و تأمین اجتماعی انگلستان به توسعه استراتژیک مراکز خدمات درمانی و بهداشتی در شهرها توجه نشان داد و ازآنپس مطالعات در این زمینه آغاز شد و در سالهای 1980 و 1982 در اتریش دنبال گردید. ایده مکانیابی مراکز بیمارستانی در شهرها بعدها بر اساس مطالعات مذکور بهصورت رساله دکتري شخصی به نام لسلی میهیو7 مطرح گردید. این مطالعات در دپارتمان جغرافیا در کالج بیرك بک8 لندن به انجام رسید و کار اصلی نویسنده توسعه یک مدل فضایی براي پیشبینی جریان مراجعه بیماران به بیمارستان بوده است. مطالعات دیگري که در زمینه مکانیابی مراکز بیمارستانی انجامگرفته است بهطور خلاصه در جدول 3 آورده شده است.
جدول 3. برخی از اقدامات صورت گرفته در زمینه مکانیابی مراکز بهداشتی-درمانی و بیمارستانها
Table 3. Some measures taken in the field of locating health-treatment centers and hospitals
نویسنده | سال | عنوان پژوهش | نتیجه |
احد نژاد و همکاران | 2015 | مکانیابی مراکز درمانی با استفاده از GIS | در این پژوهش با تلفیق لایههای اطلاعاتی بر روي نقشه نهایی، محدوده مناسب براي استقرار مراکز درمانی مشخص و نشان داد مکان فعلی اکثر مراکز درمانی منطقه 11 شهر تهران با معیارهاي علمی و ضرورتهای این کاربري مطابقت ندارد. |
ویسی و همکاران | 2015 | مکانیابی بیمارستانها با استفاده از مدل تلفیقی خطی وزندار (wlc) در محیطGIS در شهر اردبیل | نتایج تحقیق نشان میدهد که مکانیابی بیمارستانهای موجود در شهر اردبیل از فرایندي منطقی و علمی تبعیت ننموده است. تجمع بسیار زیاد این فضاها در مرکز و جنوب غربی شهر منجر به مشکلات متعددي در این بخش از شهر شده و کمبود این کاربري در سایر مناطق را سبب شده است. |
فردوسی و همکاران | 2016 | مکانیابی بیمارستان با رویکرد پدافند غیرعامل | مکان بیمارستان باید طوری انتخاب شود که در زمان رخداد حوادث طبیعی و انسانساخت دچار کمترین آسیب شده، دسترسی مردم آسیبدیده به آن آسان و قابلیت گسترش داشته باشد. |
زنگانه و سلیمانیراد | 2017 | تحلیل مکانی بیمارستانهای شهر اهواز | اکثر بیمارستانها در پهنهای ناسازگار قرارگرفتهاند که با معیارهای موردنظر برنامهریزی شهری مطابقت ندارد. |
بزرگیامیری و حسینزاده | 2018 | مکانیابی بیمارستانها با استفاده از مدلی چند هدفه با در نظرگرفتن معیار عدالت شهروندی | اگر به معیار عدالت در مکانیابی بیمارستانها توجه نشود، نتایج میتواند بسیار ناعادلانه باشد. |
سیدی و همکاران | 2019 | مکانیابی و تخصیص بهینه نقاط انتقال، بیمارستان و مراکز امدادی برای تشکیل زنجیره امدادرسانی در بحران، با فرض غربالگری مجروحان | برای امدادرسانی مناسب در موقعیت واقعی، اضافه کردن مراکز امدادی به مسئله بهدلیل تعداد زیاد مجروحان در مقایسه با ظرفیت بیمارستانها، غربالگری مجروحان، ارائه خدمات درمان سرپایی در نقاط انتقال و نپذیرفتن مجروحان بهصورت مستقیم در بیمارستانها، از مفروضات اساسی است که باید در مدل در نظر گرفت. همچنین پراکنش نامتوازن بیمارستانها در سطح شهر و نبود زیرساختهای اساسی، باید قبل از بحران احتمالی رفع شود. |
امتحانی و همکاران | 2020 | مکانیابی بیمارستان بهمنظور مدیریت سلامت شهروندان (نمونه موردی: منطقه 10 شهر شیراز) | توزیع خدمات شهری و بهویژه خدمات درمانی، باید بهگونهای باشد که عدالت فضایی رعایت گردد. اراضی بایر و زمینهای اوقافی، نزدیکی به معابر درجهیک و محدودههای با تراکم جمعیتی بالاتر، بهعنوان موقعیتهای برتر جهت مکانیابی بیمارستانها پیشنهاد شد. |
صمدی و قربانی | 2021 | مکانیابی بیمارستان در شهرهای ملارد با استفاده از مدل فازی در محیط GIS | ساخت بیمارستان جدید هم در بخش دولتی و هم بخش خصوصی، به مکانیابی علمی و دقیق نیاز دارد. |
Source: Authors
مسیریابی
ریشه اصلی مطالعات در زمینه مسیریابی، پژوهشهایی هستند که مفهوم جهتیابی فضایی را بررسی کردند. نخستین مراجع برای جهتیابی فضایی، بدون اشاره به نقشههای شناختی، زمانی بیش از یک قرن پیش و توسط متخصصین علم اعصاب انجام گرفت .(Khameh & et al, 2016) پژوهشهای مربوط به جهتیابی فضایی با کشف مفاهیم نقشه شناختی و تصویر ذهنی، که ریشه در علم روانشناسی داشتند، ادامه یافت. تالمن (1948) ازجمله افرادی بود که نتایج تحقیقاتش، مقدمهای بود برای مطالعات روی رفتار انسان. در کنار مطالعات و پژوهشهای انجامشده، نظریه کوین لینچ (1960) نقش مهمی در سیر تکامل مطالعات روی جهتیابی فضایی و نقشههای شناختی داشت. از اواخر دهه هفتاد مطالعات در زمینه مفهومی و روششناختی ادامه پیداکرده و از محصول به فرایند تمرکز یافت یعنی از نقشه شناختی به نقشهکشی شناختی. پژوهشهای داونز و استیا (1973) و پاسینی (1977) ، مقدمهای برای شروع مطالعه فرایند جهتیابی فضایی و شکلگیری نقشههای شناختی بود. مسیریابی در مطالعات بعدی پاسینی بهعنوان حل مسئله فضایی، مطرح شد و بهعنوان یک مفهوم مکمل برای جهتگیری فضایی موردمطالعه قرار گرفت. فار و همکارانش(2012)، مدلهای مسیریابی را در دو گروه موردبررسی قرار دادهاند، گروه اول مطالعات و مدلهای شناختی و گروه دوم مدلهای ریاضی و اندازههای کمی (Khameh & et al, 2016). در بسیاری از پژوهشهای صورت گرفته در سالهای اخیر، با توجه به ظهور و پیشرفت نظریه نحو فضا
و بر اساس هدف پژوهش حاضر، مطالعات انجامشده در زمینه مسیریابی را میتوان بهطورکلی در هفت گروه دستهبندی کرد. در جدول 4، مطالعات انجامشده در این حوزه، دستهبندی گردیدهاند.
جدول 4. پژوهشهای صورت گرفته در زمینه مسیریابی
Table 4. Researches conducted in the field of way finding
| مطالعات انجامشده در زمینه مسیریابی | تعدادی از محققین مطرح در این حوزه |
1 | تحلیل پیکربندی فضا بر اساس مسیریابی راه | آلیسیا (2014 و 2016)، کایوکو (2016)، پیوسته گر و همکاران (2016)، ین گینگ و همکاران (2018)، هنگشان و همکاران (2019)، جاکوب و همکاران (2020)، اوتمار و همکاران (2020) |
2 | ارائه مدلهای کامپیوتری برای مسیریابی | کولیگا و همکاران (2018)، دونگ و همکاران (2018)، دوبی و همکاران (2019)، یسیلتپه و همکاران (2021)، گات (2022)، اسمیت (2022) |
3 | مسیریابی بهعنوان فرآیند حل مسئله فضایی | خامه و همکاران (2014)، پارک و همکاران (2018)، رولینز (2018)، چن و همکاران (2021)، کولیگا و همکاران (2021)، جیانگ و آلیسون (2022)، وانگ و همکاران (2022) |
4 | زمینههای مفهومی و روششناختی و فرآیند شکلگیری نقشههای شناختی | کامپوس و همکاران (2018)، واز و همکاران (2021)، ایزدی و همکاران (2022)، ملکوتی خواه و همکاران (2022)، |
5 | خوانایی فضایی و عناصر فیزیکی تأثیرگذار بر شکلگیری تصاویر ذهنی | مصطفوی و همکاران (2018)، نظیف و همکاران (2018)، هوسله صبردار و همکاران (2021)، ییلدریم و همکاران (2021)، غلامی و تقوایی (2022)، جیانگ و همکاران (2022) |
6 | مسیریابی بهعنوان مفهومی وابسته به مفاهیم نقشه شناختی و تصویر ذهنی | دهقان (2018)، جمشیدی و پاتی (2021)، گیاناسکا (2022)، ایشیکاوا و همکاران (2022) |
7 | مسیریابی بهعنوان حس تشخیص جهت، آگاهی داشتن از موقعیت یا جهت | ایشیکاوا (2018)، فراکو و همکاران (2020)، برایت و همکاران (2021)، لطفی خوار و همکاران (2022)، ژو و همکاران (2022) |
Source: Authors
مواد و روشها
روش انجام پژوهش
این پژوهش با توجه به هدف بیانشده از انجام آن، از نوع پژوهش کاربردی است که یافتهها و نتایج آن میتواند در طراحی فضاهای داخلی بیمارستانها کاربرد داشته باشد. دامنه حوزه موردپژوهش شامل معماری، شهرسازی و علوم رفتاری (جامعهشناسی و روانشناسی محیط) میباشد که این امر، راهبرد پژوهش حاضر را، کیفی نموده است که برای گردآوری دادهها از روش اسنادی و میدانی استفاده گردیده است. به علت ماهیت تفسیری منطق اجتماعی فضا در نظریه نحوفضا که به قابلیت پیشبینی رفتار افراد در فضا، میپردازد، از مبانی این نظریه در تحلیل یافتهها و همچنین تفسیر نتایج استفادهشده است. بنابراین بر اساس دستهبندی مسیرها در فضای داخلی بیمارستان تأمین اجتماعی خرمآباد، کار شبیهسازی و تحلیل متغیرهای پژوهش در نرمافزار Depthmap X 0.50 صورت گرفته است. با استفاده از نرمافزار Depthmap X 0.50 میتوان چگونگی نمایش سازمان فضایی را بهوسیله نوع خاصی از گرافیک ارائه داد. در مطالعات مربوط به درک و تحلیل فضای معماری، برای ارزیابی پیچیدگی فضایی از تجزیهوتحلیل ایزویستی، نمایش خطی پیکرهبندی فضایی، محور دید و نمودارهای محوری و تراکم اتصال و همچنین هم پیوندی فضا استفاده نمود، که در این پژوهش از نمودارهای اتصالپذیری، هم پیوندی، میانگین عمق و الگوی پراکنش در تجزیهوتحلیل نحوه انتخاب مسیر توسط افراد در فضا، استفاده میشود. نمودارها را میتوان بهصورت دیاگرام یا بهصورت ماتریس نشان داد. با استفاده از عملیاتهای ریاضی که بر روی ماتریس بهدستآمده در این نرمافزار صورت میگیرد، میتوان جنبههای رفتار محیطی انسان را با جنبههای پیکربندی فضایی مقایسه نمود و نتایجی جهت پیشبینی آینده طرح ارائه کرد. میتوان گفت که هر عنصر و شاخص فضای معماری که مانع دید گردد، مسیریابی را مختل مینماید. بنابراین و بر اساس مطالعات مقدماتی، نمودارهای اتصالپذیری، هم پیوندی، میانگین عمق و الگوی پراکنش را برای نحو فضا استفاده مینماییم؛ زیرابه ما امکان میدهند، هندسه دقیق طرح را در نظر بگیریم که این امر در مسیریابی فضا بسیار مؤثر است.
محدوده موردمطالعه
خرمآباد مرکز استان لرستان، بزرگترین و پرجعیتترین شهر لرنشین و از مهمترین شهرهای غربی ایران میباشد. این شهر در 21 دقیقه و 48 درجه طول جغرافیایی و 43 دقیقه و 30 درجه عرض جغرافیایی قرار دارد. خرمآباد شهری کوهستانی میباشد که در ارتفاع 1300 متری از سطح دریا بهوسیله کوههای کمره سی، شئنشاه، ناف، مخمل کوه، یافته و اسپیکوه محصور گردیده است. این شهر در دو سوی رودخانه «گلال» که بر مسیری پرپیچوخم از میان درهای دراز و قیفی شکل مابین دو کوه کمره سی در شرق و اسپیکوه در غرب، از شمال به جنوب جریان دارد، واقع گردیده است. فاصله خرمآباد تا تهران 490 کیلومتر است. خرمآباد بر سر شاهراه تهران قرارگرفته و دارای اهمیت ارتباطی و راهبردی است (Amiri, Souri, Hassanvand, 2014).
خرمآباد از شمال به شهرستان سلسله، از شمال شرق به شهرستان بروجرد، از شرق به شهرستانهای دورود و الیگودرز، از جنوب به شهرستان اندیمشک و از غرب و جنوب غرب به شهرستانهای دوره و پلدختر محدود میشود. این شهر دارای آب و هوایی مدیترانهای معتدل و نیمه مرطوب است، و دارای میزان بارندگی بسیار، خصوصاً در بهار میباشد. وجود منابع آبهای زیرزمینی و چشمههای درون شهر از نکات قابلتوجه در جغرافیای شهر خرمآباد است.
خرمآباد ازنظر فضای درمانی و بهداشتی، دارای ده بیمارستان است که از این تعداد سه بیمارستان دولتی هستند. دراینبین بیمارستان تأمین اجتماعی خرمآباد از محل منابع سازمان تأمین اجتماعی توسط شرکت خانهسازی در سال 1374 افتتاح گردید. مساحت بیمارستان 110000 مترمربع و زیربنای آن 30000 مترمربع میباشد ظرفیت رسمی آن 256 تختخواب بوده که در حال حاضر 179 تخت آن فعال و مورداستفاده عموم مردم است. همچنین دارای امکانات امداد هوایی و باند فرود بالگرد بهصورت فعال میباشد. بیمارستان تأمین اجتماعی با ۲۵۶ تخت و شش اتاق عمل با تجهیزات کامل و مدرن، بزرگترین و مجهزترین بیمارستان عمومی استان لرستان و یکی از بزرگترین مراکز درمانی غرب کشور است. این بیمارستان در سال ۱۳۸۳بهعنوان اولین مرکز درمانی در استان لرستان موفق به دریافت گواهینامه ISO 9001:2000 و در سال ۱۳۸۷ موفق به دریافت گواهینامه سیستم مدیریت یکپارچه IMS از شرکت TUVNord گردیده است. در شکل 3، موقعیت جغرافیایی این بیمارستان ارائه گردیده است.
شکل 3. موقعیت جغرافیایی منطقه موردمطالعه
Figure 3. Geographical location of the study area
مسیریابی در بیمارستان به دلیل تعدد فضاها، کمبود زمین و درنتیجه فشردگی فضاها از اهمیت بسیاری برخوردار است. عده بسیاری از افراد به علتهای گوناگون با کادر درمان و فضای بیمارستان سروکار دارند. افزایش جمعیت در ساعات پرتردد در فضای داخلی بیمارستان هم میتواند مسیریابی را دچار اختلال نماید. بیمارستان تأمین اجتماعی خرمآباد نیز به دلیل خدمات بسیار و ارزندهای که در حوزه درمان و بهداشت ارائه میدهد، جهت تحلیل و بررسی مسیریابی موردنظر بوده است. بر اساس مبانی نظریه نحو فضا، این تکنیک تنها در سطح افق فضاها را موردنقد قرار میدهد. لذا در این پژوهش پلان همکف بیمارستان مورد تحلیل قرارگرفته است. به دلیل تراکم خدمات در طبقه همکف و دشواری در مسیریابی نسبت به طبقات دیگر بیمارستان، تنها این طبقه در تحلیل به کمک نرمافزار قرار Depthmap X 0.50 گرفته است. در شکل 4، حوزه فضاهای طبقه همکف تعیین گردیده است.
شکل 4. عرصه بندی فضاهای طبقه همکف بیمارستان تأمین اجتماعی خرمآباد
Figure 4. Ground floor spaces of Khorramabad Social Security Hospital
یافتههای تحقیق
عوامل متعددي در مکانیابی کاربریهای شهري دخالت دارند که تحلیل آنها بهوسیله روشهای سنتی مکانیابی به دلیل حجم زیاد دادهها امکانپذیر نیست. از طرفی، عدم توجه به این عوامل در مکانیابی کاربریهای شهري، موجب هدر رفت سهم عمدهای از منابع مادي و نیروي انسانی در شهرها گردیده است. اکثر ضوابط مربوط به مکانیابی بیمارستانها به دنبال این هدف بودهاند که بیشترین تعداد مردم را در کمترین زمان ممکن تحت پوشش قرار دهند. با توجه به خصوصیات شهرهاي ایران و بررسی تجارب کشورهاي دیگر، میتوان عوامل یا معیارهاي مؤثر در مکانیابی بیمارستان را در جدول 5 خلاصه کرد.
جدول 5. معیارهاي مؤثر در مکانیابی بیمارستان
Table 5. Effective criteria in locating the hospita
معیارها | ویژگی نزدیکی به مراکز درمانی |
نزدیکی به مراکز و محلات پرتراکم جمعیتی | محل زندگی انسان مهمترین بخش شهر است و سهم عمدهای از سطوح کاربریها را به خود اختصاص داده است بهگونهای که در شهرهاي کوچک بیش از 60 درصد و در شهرهاي بزرگ حدود 40 درصد از سطح شهر تحت پوشش کاربري مسکونی است. |
نزدیکی به فضاي سبز شهري | یکی از همجواریهای متناسب با مراکز بیمارستانی، فضاي سبز است. انسان با توجه بهخصوصیت روحی خود به طبیعت و ایجاد ارتباط با آن گرایش دارد. فضاي سبز علاوه بر تأثیراتی که بر روح و روان انسان میگذارد، موجب کاهش آلودگیهای جوي میشود. فضاي سبز در مقیاس وسیعتر باعث کاهش آلودگیهای صوتی نیز میشود. به همین دلیل در این تحقیق هر چه فاصله مراکز درمانی از فضاهاي سبز بیشتر بوده، امتیاز کمتري تعلقگرفته و هر چه فاصله از این فضاها کمتر بوده، امتیاز بیشتري تعلقگرفته است. |
نزدیکی به راههای ارتباطی اصلی | یکی از معیارهاي اساسی براي مکانیابی بیمارستانها، دسترسی به راههای شریانی درجهیک شهري جهت رساندن بهموقع بیماران به این مراکز میباشد. به همین دلیل در این تحقیق هر چه فاصله مراکز درمانی از راههای ارتباطی اصلی بیشتر بوده، امتیاز کمتري تعلقگرفته و هر چه فاصله از این فضاها کمتر بوده، امتیاز بیشتري تعلقگرفته است. |
نزدیکی به مراکز آتشنشانی | در کاربریهای خدمات درمانی مانند بیمارستان، به خاطر وجود تعداد زیادي از بیماران و پرسنل بیمارستانی در آن، نزدیکی به مراکز و ایستگاههای آتشنشانی براي آن امري حیاتی و مهم است. در شهر اردبیل شش ایستگاه آتشنشانی وجود دارد . بر اساس فاصله استاندارد 1000 متر، هیچکدام از ایستگاهها شرایط مناسبی ندارند و در صورت بروز حوادث مانند آتشسوزی و جز اینها این مورد میتواند مشکلساز شود. به همین دلیل در این تحقیق هر چه فاصله مراکز درمانی از مراکز آتشنشانی بیشتر بوده، امتیاز کمتري تعلقگرفته و هر چه فاصله از این فضاها کمتر بوده، امتیاز بیشتري تعلقگرفته است |
فاصله از مراکز بیمارستانی | ازآنجاییکه یکی از اهداف مهم برنامهریزی کاربري اراضی، آسایش همه شهروندان میباشد ،بنابراین براي دستیابی به این خواسته لازم است که امکاناتی ازجمله مراکز درمانی در سطح شهر بهصورت یکنواخت پراکنده شوند و بر همین اساس زمینهایی که از مراکز درمانی موجود فاصله بیشتري دارند از ارزش بیشتري برخوردارند و بالعکس هر چه فاصله کمتر باشد از ارزش کمتري برخوردارند. |
فاصله از شیب | یکی از معیارهاي طبیعی در ساختوساز شهري، شیب اراضی میباشد. معمولاً حداکثر شیب مناسب براي شهرسازي 9 درصد معرفی میشود. شیب با درصد بالا باعث افزایش هزینههاي شهرسازي میشود و شیبهاي نزدیک به صفر نیز ازنظر دفع فاضلاب مشکلآفرین میباشد . |
فاصله از مراکز صنعتی | صنایع از کاربریهای ناسازگار با مراکز درمانی است و مشکلاتی را از قبیل سروصدا و آلودگیهای محیطی ایجاد میکند درنتیجه رعایت فاصله از آنها از اصول اولیه مکان گزینی مراکز درمانی است. به همین دلیل هر میزان مراکز درمانی از صنایع فاصله داشته باشند بر میزان ارزش آنها افزوده میشود و هر چه به آنها نزدیکتر باشند، از میزان ارزش آن کاسته میشود. |
فاصله از گورستان | در ایجاد گورستان، موقعیت آنها در رابطه با گسترش آینده شهر باید در نظر گرفته شود. گورستانها باید به نحوي احداث شوند که در معرض وزش باد اصلی بهسوی شهر نباشند و همچنین از دفن اموات در گورستانهای قدیمی شهر (بهویژه آنهایی که درون شهر قرار گرفتند) ممانعت به عمل آید و موقعیت تأسیسات جمعی مانند بیمارستانها، نباید همجوار گورستان باشد. بر همین اساس هر چه بیمارستان از گورستان فاصله بیشتري داشته باشد از ارزش بیشتري برخوردار است و بالعکس هر چه فاصله کمتر باشد از ارزش کمتري برخوردار است. |
فاصله از مراکز نظامی | این اراضی فقط در مقیاس شهر و فراتر شامل پادگانها، قرارگاهها، پایگاهها، میادین تیر، آمادگاهها، فرودگاههای نظامی و ادارات ستادي مطرح میباشند. در طرح جامع فقط استقرار واحدهاي ستادي مجاز و بقیه غیرمجاز بهحساب میآید و شوراي عالی شهرسازي و معماري ایران طی بخشنامهای خواستار تخلیه کلیه اراضی نظامی که عمدتاً بهصورت پادگانهای آموزشی و نظامی است از سطوح شهرها شده است. |
فاصله از مراکز ورزشی | نزدیکی مراکز درمانی و بیمارستانی در تعارض با مراکز ورزشی به سبب ماهیت ذاتی آن یعنی هیجان، جنبوجوش و سروصدا است. لذا هر چه بیمارستان از مراکز ورزشی فاصله بیشتري داشته باشد از ارزش بیشتري برخوردار است و بالعکس هر چه فاصله کمتر باشد از ارزش کمتري برخوردار است. |
فاصله از مراکز آموزشی | نزدیکی مراکز درمانی و بیمارستانی به مراکز آموزشی بخصوص در سطوح پایین آموزشی نقش بسیاري در تضعیف روحیه و آثار روانی منفی زیادي براي دانش آموزان دارد. همچنین ازنظر حجم ترافیکی، میزان آلودگی و انتقال بیماریها حائز اهمیت است که مکان بیمارستانها با رعایت حریم نسبت به مراکز آموزشی انتخاب شود. ازاینرو هر چه بیمارستان از مراکز آموزشی فاصله بیشتري داشته باشد از ارزش بیشتري برخوردار است و بالعکس هر چه فاصله کمتر باشد از ارزش کمتري برخوردار است. |
Source: Parsai Moghadam & et al., 2016
آنالیز فضایی بیمارستان تأمین اجتماعی خرمآباد
تقسیمبندی فضایی
بخشهای بستری بیمارستان
درمانگاه زنان و زایمان - درمانگاه اطفال - درمانگاه داخلی - درمانگاه جراحی عمومی - درمانگاه عفونی - درمانگاه ارتوپدی - درمانگاه ارولوژی - درمانگاه چشم - درمانگاه پوست - درمانگاه ENT - درمانگاه قلب - درمانگاه اعصاب و روان (روانپزشکی) - درمانگاه دندانپزشكی - پزشك عمومی - درمانگاه فیزیوتراپی - درمانگاه طب كار و پزشكی اجتماعی - داخلی مغز و اعصاب - فوق تخصص كلیه و نفرولوژی - درمانگاه جراحی مغز و اعصاب - درمانگاه بیهوشی - طب اورژانس - روماتولوژی - گوارش
بخشهای ستارهدار
اتاق عمل - تخت زایمان - تختهای بخش اورژانس - تختهای تحت نظر اورژانس - پست پارتوم - ریكاوری
بخشهای کلینیکی بیمارستان
فوق تخصصی - اطفال نوزادان- - NICU - ICU جنرال - ارتوپدی - اورولوژی - جراحی عمومی - جراحی مغز و اعصاب - چشم - داخلی - جراحی زنان و زایمان - CCU - POST CCU و قلب - اطفال - ENT - پست پارتوم - اورژانس بستری
بخشهای پاراکلینیک بیمارستان
فوق تخصصی - اطفال نوزادان - - NICU - ICU جنرال - ارتوپدی - اورولوژی - جراحی عمومی - جراحی مغز و اعصاب - چشم - داخلی - جراحی زنان و زایمان - CCU - POST CCU و قلب - اطفال - ENT - پست پارتوم - اورژانس بستری (IRNA, 2022).
تحلیل مسیریابی فضای داخلی
اتصالپذیری
با توجه به دیاگرامهای بهدستآمده در جدول 6، رنگهای بکار رفته در پلان نمایانگر میزان ارتباط دیداری و حرکتی است که خطوط قرمز، (رنگهای گرم) بیانکننده بیشترین و خطوط آبی (رنگهای سرد) کمترین ارتباط میباشند. در آنالیز پلان، تقاطع هر دو خط نشاندهنده ارتباط آنها با یکدیگر است که این ارتباط رابطه مستقیم با میزان تقاطع این خطوط دارد، یعنی هر چه میزان این تقاطع بیشتر باشد با عناصر بیشتری در شبکه در ارتباط است و در دسترس تر خواهد بود. یافتههای بهدستآمده حاکی از آن است که محور دید در بخش اورژانس و در راستای فضای خدماتی در قسمت پایین پلان (رنگ قرمز)، ارتباط دیداری و حرکتی بسیاری برخوردار است و بیشتر توسط افراد مورداستفاده قرار میگیرند که نشاندهنده وجود هم پیوندی بیشتر در این نقاط نسبت به سایر نقاط بیمارستان است.
در بخشهای دیگر بیمارستان به علت گشودگیهای کمتر در فضا، وجود موانع و همچنین وجود پله در بخشهایی از آنها، از مقدار ارتباط دیداری و حرکتی کمتری برخوردارند (رنگ آبی). درنتیجه ارزش ارتباطی کمتری دارند و این مسیرها کمتر توسط افراد مورد انتخاب قرار میگیرند.
جدول 6. نمودار اتصالپذیری طبقه همکف بیمارستان تأمین اجتماعی خرمآباد
Table 6. Connectivity diagram of the ground floor of Khorramabad Social Security Hospital
طبقه همکف | اتصالپذیری | طول خطوط محوری |
|
|
Source: Authors
بر اساس آنچه در نمودار خطوط محوری آمده است، محور مسیر اورژانس تا بخش خدماتی همچنان دارای بیشترین خط محور (رنگ قرمز) و درنتیجه خوانایی بیشتری است. در مسیر بخش بستری نیز درجه خطوط محوری نسبت به سایر مسیرها بیشتر است و این امر به علت توزیع خطی فضاها و قدرت دید افراد در این مسیر میباشد. این مسیر در نمودار اتصالپذیری با خطوط سرد مشخصشده است که نشاندهنده اتصالپذیری کمتر فضاها به دلیل انشعابات فرعی بیشتری است که از مسیر گرفتهشده است، میباشد هرچند محور دید آن دارای درجه بالایی است.
هم پیوندی
میزان هم پیوندی یک نقطه با میزان عبور افراد از آن نقطه مرتبط است، بدینصورت که هر چه در یک نقطهای میزان هم پیوندی آن بالاتر باشد، آن نقطه دارای پتانسیل حرکتی بالاتری است و درنتیجه فضا برای استفادهکنندگان مطلوبتر خواهد بود. از مطالعه دیاگرامهای هم پیوندی که در جدول 7 آمده است، بهجز مسیر محوری اورژانس تا فضای خدماتی (رنگ قرمز)، بقیه مسیرها ازنظر فرآیند مسیریابی با مشکل روبرو هستند. وجود مسیرهای مبهم باعث ایجاد سردرگمی، استرس و آشفتگی خواهد شد که این امر در فرآیند مسیریابی توسط افراد و نیز احساس نارضایتی و عدم امنیت ذهنی بسیار مؤثر میباشد. اجزای سیستم سیرکولاسیون، عناصر ارتباط افقی (مسیرها) و عمودی (پله) است، نحوه ترکیببندی این عناصر در طراحی فرآیند مسیریابی دارای اهمیت بوده و باید سیستم سیرکولاسیون بهگونهای شکل گیرد که عناصر آن بهآسانی قابلدرک و شناسایی باشند و با توجه به آنکه ایجاد سیستم سیرکولاسیون خوانا که یکی از روشهای معماری در تسهیل فرآیند مسیریابی افراد در محیطهای ناشناخته است، در بنای بیمارستان مذکور از اهمیت چندانی برخوردار نبوده و همچنین، سیستم اطلاعاتی محیطی در این ساختمان، ناکافی است.
در بخشی از فضای بستری (سمت راست و بالای پلان) که نمودار هم پیوندی آن قرمزرنگ است، همانند مسیر محور اورژانس تا فضای خدماتی از هم پیوندی فضاهای بیشتری نسبت به سایر فضاها برخوردار است.
جدول 7. نمودار هم پیوندی طبقه همکف بیمارستان تأمین اجتماعی خرمآباد
Table 7. Connection diagram of the ground floor of Khorramabad Social Security Hospital
طبقه همکف | هم پیوندی |
|
Source: Authors
فضاهای دیگر با طیف رنگی بین قرمز و آبی، از درجه کمتری نسبت به مسیرهای گفتهشده برخوردارند. مسیرهایی بارنگ زرد در درجه بعدی و سپس رنگ سبز و در درجه کمترین، مسیرها با درجه آبی مشخصشدهاند.
میانگین عمق
بر اساس یافتههای نمودار میانگین عمق که در جدول 8 آمده است، رنگهای گرم (مانند قرمز) نشاندهنده درجه عمق پذیری بیشتری است و رنگهای سرد (مانند آبی) نشاندهنده درجه عمق پذیری کمتری است. یعنی حداکثر عمق فضایی در مسیرهای اتفاق افتاده است که بارنگهای گرم مشخصشدهاند. در مسیر اورژانس تا بخش خدماتی که بارنگ آبی در این نمودار مشخصشده است، به علت طولانی بودن خط محوری، درجه عمق پذیری کمتری نسبت به سایر مسیرها دارد.
جدول 8. نمودار میانگین عمق طبقه همکف بیمارستان تأمین اجتماعی خرمآباد
Table 8. Graph of the average depth of the ground floor of Khorramabad Social Security Hospital
طبقه همکف | میانگین عمق |
|
Source: Authors
هرچقدر درجه میانگین عمق کمتر باشد، دسترسیپذیری آن فضا بیشتر است (مانند مسیر اورژانس تا بخش خدماتی). بنابراین اساس نفوذپذیری مسیرها رابطه معکوسی با عمق فضایی دارد و این رابطه در تحلیل نمودارهای نحو فضا قابلدرک و مشاهده است.
الگوی پراکنش
الگو یا نمودار پراکنش، نموداری است که تناسب و ارتباط بین اجزای اصلی تکنیک نحو فضا را باهم مقایسه مینماید. این الگو در نرمافزار Depthmap از برهمکنش شاخصهای خوانایی به دست میآید. در این بخش از نرمافزار، نحوه جهتیابی و انتخاب مسیر افراد در فضای شهری و معماری مدلسازی میشود. بهنحویکه در یک نمودار دوبعدی، بهطور همزمان دو شاخص مقایسه میگردند و نمودار صعودی یا نزولی آن ترسیم میگردد. بهبیاندیگر، در این الگو میزان خوانایی فضا سنجیده میشود. خوانایی کیفیتی از محیط مصنوع است که توسعه و دقت نقشههای شناختی را تحت تأثیر قرار داده و بر مسیریابی و رفتار فضایی متعاقب آن تأثیر خواهد گذاشت (Lynch, 1960). همانطور که بیان شد؛ از همنشینی دو شاخص اتصالپذیری و هم پیوندی، هم پیوندی و میانگین عمق و همچنین اتصالپذیری و میانگین عمق در نظریه چیدمان فضا، میتوان مفهوم خوانایی را نتیجه گرفت. یکی از تلاشهایی که برای بهینهسازی طرح مذکور باید صورت گیرد، بالا بردن میزان خوانایی طرح میباشد که موجب میشود، افراد کمتر در فضای بیمارستان احساس سردرگمی نموده و راحتتر مسیر خود را بیابند که این امر بهنوبه خود بر ادراک فضا را مؤثر است. در جدول 9، برای تعیین مقدار درجه خوانایی ارتباط بین اتصالپذیری، هم پیوندی و میانگین عمق ارائهشده است.
بر اساس یافتههای پژوهش، هر چه قدر میزان اتصالپذیری فضاها در مسیر بالاتر میشود، میزان و درجه هم پیوندی فضاهای آن مسیر بیشتر میگردد. همچنین هر چه قدر میزان و درجه هم پیوندی بیشتر گردد، میانگین عمق فضاها در مسیر کاهش مییابد. ارتباط اتصالپذیری و میانگین عمق فضایی نیز چنین است. بهعبارتدیگر در فضای مسیرهای بیمارستان هرچقدر میزان و درجه اتصالپذیری فضاها بیشتر است، درجه و میزان عمق فضایی آن کاهش مییابد.
جدول 9. الگو (نمودار) پراکنش طبقه همکف بیمارستان تأمین اجتماعی خرمآباد
Table 9. Pattern (diagram) distribution of the ground floor of Khoramabad Social Security Hospital
طبقه همکف | ارتباط شاخصها | خوانایی |
نمودار خوانایی فضایی |
اتصالپذیری و هم پیوندی | R2 = 0/7057 Y= 431/237 X- 583/664 |
| |
هم پیوندی و میانگین عمق | R2 = 0/4986 Y= 221/385 X- 17/3999 |
| |
اتصالپذیری و میانگین عمق | R2 = 0/5674 Y= 306/273 X- 563/67 |
|
Source: Authors
در نمودارهای جدول 9، درجه میزان خوانایی شاخصهای اتصالپذیری و هم پیوندی، هم پیوندی و میانگین عمق و همچنین اتصالپذیری و میانگین عمق به ترتیب R2 = 0/7057، R2 = 0/4986 و R2 = 0/5674 میباشد. با توجه به نمودار پراکنش شاخصها که بهصورت صعودی یا نزولی آمدهاند، میزان R2 هر چه به عدد 1 نزدیک باشد، میزان خوانایی فضا بیشتر است. با توجه به اعداد بهدستآمده برای R2 در این پژوهش، میبایست جهت افزایش خوانایی فضا، عوامل مؤثر بر کاهش اتصالپذیری و هم پیوندی و درنتیجه عمق فضا، در فضای داخلی بیمارستان اصلاح گردند؛ عواملی همچون موانع دید (پله، مبلمان، دیوارها و غیره)، نشانههای مسیر (رنگ، بافت، شفافیت و غیره) و همچنین الگوی تقسیمبندی فضایی.
نتیجهگیری و دستاورد پژوهشی
مطالعات اولیه و تصمیمگیری براي انتخاب مکان مناسب و همچنین ساختوساز آن، هزینههاي بسیار هنگفتی را میطلبد و به لحاظ اینکه سلامت هر فرد و جامعه درگرو مراکزي است که سلامت وي را تأمین میکنند، لذا این مراکز در جوامع شهري بسیار حائز اهمیت است. ازآنجاکه بهکارگیری روشهای مناسب در فرایند مکان گزینی ضمن کاهش هزینهها، از اتخاذ تصمیمات نادرست جلوگیري میکند و همچنین علاوه برافزایش کارایی و عملکرد آنها در منطقه، میتواند مانع اتلاف سرمایه و زمان گردد؛ ازاینرو در احداث این مراکز باید کلیه عوامل تأثیرگذار مدنظر قرار گیرد تا با یک برنامهریزی بلندمدت، از صرف هزینههاي بیمورد جلوگیري شود. با توجه به معیارهاي مؤثر در مکانیابی بیمارستان که در جدول 5 ارائه گردیدند، نتایج این تحقیق نشان داد که مکانیابی بیمارستان تأمین اجتماعی خرمآباد مناسب میباشد. این بیمارستان با قرارگیری در بخش پرجمعیتی از شهر و همچنین نزدیکی به فضای سبز، مراکز آتشنشانی، گورستان، دسترسی سریع و آسان شهروندان را فراهم نمودهاست. نزدیکی به معابر اصلی شهر نیز یکی دیگر از ویژگیهای مکانیابی درست این بیمارستان میباشد. این نتایج با نتایج پژوهشهای صمدی و قربانی (2021)، امتحانی و همکاران (2020) و زنگانه و حیدری (2017) همراستا میباشد.
تسهیل در فرآیند مسیریابی و افزایش تعامل انسان – محیط، چه در طراحی فضاها و چه هنگام استفاده از آن از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. افراد چنانچه دریافتن مسیر دچار سردرگمی گردند، بر اضطراب ناشی از عدم ادراک فضا، میتواند سبب اتلاف وقت و همچنین عدم دلبستگی به فضا گردد. خوانایی، هم پیوندی فضایی، تباین و تنوع فضایی، عواملی هستند که میتوانند افراد را دریافتن صحیح مسیر کمک نمایند. بهرهگیری از پیکرهبندی و ویژگیهای کالبدی فضا میتواند الگویی مناسب برای طراحی مجموعههایی با مسیرهای زیاد و پیچیده گردد. ازجمله فضاهایی که افراد زیادی از آن استفاده مینمایند و در آن به یافتن مسیر میپردازند، فضاهای بیمارستان میباشد. تعدد فضاها در بیمارستان و فشردگی آنها، تعیین و طراحی درست و مناسب مسیرها را ضروری مینماید. این امر زمانی شدت مییابد که زمان برای نجات جان افراد تعیینکننده است. افراد ناآشنا با مسیرهای ارتباطی در فضای بیمارستان، باید اطمینان حاصل کنند که راهنماهای مسیریابی برای آنها کافی و واضح است و با دنبال کردن راهنما و بدون گمگشتگی به مقصد میرسند. استفاده از ابزارهای مختلف راهنما در مسیریابی بازدیدکنندگان امکان ادراک چیدمان فضایی کلی از محیط و ارتباط میان آنها با یکدیگر را فراهم میکند. افرادی که آشنایی بیشتری با محدوده دارند، با راهبرد پیمایشی و با استفاده از بازنمایی فاصله و جهت، به تعیین مسیر میپردازند، این در حالی است که افرادی که آشنایی کمتری با محیط دارند، با راهبرد نشانه و از طریق بازشناسی عناصر و تشخیص موقعیت بهصورت نقطهای مسیریابی میکنند. افراد با آشنایی بیشتر بهصورت ذهنی و از طریق مختصات در یک موقعیت کلیتر شرایط خود را شناسایی میکنند، در مقابل افراد با آشنایی کمتر در محدودههایی کوچکتر و از طریق نقاط نشانهای و اتصال میان نشانهها موقعیت را شناسایی و نقاط را به سمت مقصد دنبال میکنند. لذا خوانایی مسیر برای افراد از اهمیت بالایی برخوردار است.
پژوهش حاضر باهدف تحلیل تعامل بین پیکرهبندی و ارتباط فضایی بر اساس نظریه مسیریابی و ابزار نحو فضا انجام شد. در همین راستا و برای دستیابی به نتایج عملی پژوهش، مسیریابی در فضای طبقه همکف بیمارستان تأمین اجتماعی خرمآباد صورت گرفت. پس از دستهبندی نظریههای مسیریابی و بیان مبانی نظری نحو فضا، بهوسیله نرمافزار Depthmap X 0.50، نمودارهای اتصالپذیری، هم پیوندی و میانگین عمق فضا در بنای مذکور مورد تحلیل قرار گرفت. در ادامه نمودار پراکنش شاخصهای گفتهشده بهصورت زوجی انجام شد و ارتباط آنها بررسی گردید. روش انتخابشده در پژوهش حاضر، ازجمله روشهایی است که رتبهبندی مسیرها را بر اساس معیارهای اتصالپذیری، هم پیوندی و عمق فضا، معین مینماید و این امر میتواند مبنای مناسبی برای برنامهریزی و طراحی فضاها باشد. نتایج این پژوهش با نتایج پژوهشهای فنگ و همکاران (2020)، کلانتری و همکاران (2020)، جانسون و همکاران (2018)، کایوکر (2016)، رحمتی گواری و همکاران (1399)، رحمانیان و محمودی (1399) پیوسته گر و همکاران (1396) و بابالحوائجی و پور نقی (1394) همراستا است.
بر اساس نمودار طول محوری خطوط دید که در جدول 6 آمده است، طول محوری خطوط در مسیرهایی که فضاهای آن بهصورت خطی چیده شدهاند، بیشتر است و بقیه طول خطوط محوری تقریباً مشابه یکدیگرند. مسیرهایی که طول خطوط محوری بیشتری دارند (رنگ قرمز) به علت اتصال به سایر مسیرها دارای این ویژگی هستند. بر اساس آنچه در این جدول آمده است، نمودار اتصالپذیری نیز تقریباً تابع نمودار طول محوری دید است به این معنی که مسیرهایی که کمترین اتصال را به مسیرهای دیگر دارند و طول محوری بیشتری دارند، در نمودار اتصالپذیری همچنان دارای درجه بالایی (بارنگ قرمز) هستند.
در جدول 7 نمودار هم پیوندی که نشاندهنده پیوند و ارتباط بصری فضاها در مسیرهای داخلی است ارائهشده است. بر اساس یافتههای میتوان نتیجه گرفت که اتصالپذیری رابطهای مستقیم باهم پیوندی فضاها دارد. در مسیرهایی که اتصالپذیری بالایی دارند، درجه هم پیوندی آنها نیز بیشتر از سایر مسیرها است. درنتیجه درجه خوانایی مسیرها افزایش مییابد و این مسیرها خوانایی بالاتری نسبت به سایر مسیرها دارند و راحتتر توسط افراد در محیط، انتخاب میگردند.
در نمودار عمق فضایی که در جدول 8 آمده است، مشاهده میگردد که هر مسیری که دارای بیشتری طول خطوط محوری و درنتیجه اتصالپذیری بیشتری است، درجه عمق فضایی کمتری دارد. هرچقدر درجه عمق فضایی یک محیط کمتر باشد، افراد در آن احساس امنیت بیشتری مینمایند چون کمتر در دید سایر افراد هستند. از یافتههای این بخش میتوان نتیجه گرفت که هرچقدر طول محوری یک مسیر بیشتر باشد، دسترسی بیشتری دارد اما عمق فضایی آن به همان نسبت کمتر است. بهبیاندیگر نفوذپذیری فضا رابطه معکوسی با عمق فضایی دارد.
با توجه به آنچه در مورد تحلیل نمودارهای مسیریابی در فضای بیمارستان تأمین اجتماعی خرمآباد بیان شد میتوان این نتیجه را گرفت که میزان عمق و هم پیوندی فضا با کاربری آن تناسب نسبی دارد. بهبیاندیگر برخی از مسیرها مانند مسیر اورژانس تا فضای خدماتی، طول محوری، اتصالپذیری و هم پیوندی بیشتری دارند و از طرف دیگر عمق فضایی کمتری. همچنین بقیه مسیرها طول محوری، اتصالپذیری و هم پیوندی کمتر و عمق فضایی بیشتری دارند. بنابراین جریان حرکت و دسترسی در مسیرهای با عمق فضایی کمتر، بیشتر است. همچنین مسیرهایی که دارای بیشتری عمق فضایی هستند، به همان نسبت دارای بیشترین هم پیوندی هستند. این نتایج بهصورت مقایسهای نیز در نمودارهای پراکنش، در جدول 9 ارائهشدهاند. بر اساس نتایج تجزیهوتحلیل نمودارهای پراکنش در جدول 9، درجه اتصال و پیوند فضاها به علت صعودی بودن نمودار، مناسب است، اما درجه پیوند و عمق فضا و همچنین درجه اتصال و عمق فضا به علت نزولی بودن نمودارهای پراکنش، نامناسب میباشند و این امربر کاهش خوانایی فضا، مؤثر است.
نتایج بیانگر آن است که در بناهایی مانند بیمارستان، افزایش میزان خوانایی در فضا، شناخت فضا و ایجاد نقشههای شناختی در طول مسیر، فرد را به ادامه راه تشویق میکند و موجب ایجاد حس خرسندی و خوشایندی در طول مسیر برای او میشود. در جمعبندی مطالب یادشده باید بیان کرد که وجود مؤلفههای مسیریابی بهطورکلی به سازماندهی رفتار انسان در محیط میانجامد و اصول مسیریابی در بناهای درمانی به نحوه پیکرهبندی فضا بستگی دارد. بنا بر آنچه در این پژوهش برای بررسی و تحلیل مسیریابی افراد صورت گرفت؛ تحلیل نمودارهای اتصالپذیری، هم پیوندی، میانگین عمق فضا و پراکنش، میتوان بیان کرد که بین پیکرهبندی فضا و نحوه انتخاب مسیر توسط افراد در فضا، رابطه همبستگی وجود دارد و همبستگی شاخصهای اتصالپذیری، هم پیوندی و عمق فضا که متأثر از نحوه چیدمان و پیکرهبندی فضا هستند، میتواند نوع انتخاب مسیر افراد را مشخص نماید. بر همین اساس پاسخ سؤال اول ارائه شد و همچنین فرضیه اول اثبات گردید.
با توجه به اطلاعات بهدستآمده بیمارستان تأمین اجتماعی خرمآباد فاقد کالبد و سلسلهمراتب مطلوب فضایی است و این امر مسیریابی را در فضای داخلی دچار اختلال مینماید. افراد بعد از ورود به بنا، در انتخاب و تشخیص مسیر دچار تردید، آشفتگی و سردرگمی میشوند که بهنوعی باعث نارضایتی افراد در فرآیند مسیریابی میشود که به نظر میرسد متقارن و مشابه بودن تقسیمبندی فضاها یکی از عوامل مؤثر در این امر است. ایجاد فضاهای خوانا باعث ساماندهی اطلاعات بصری و حرکتی میشود که در این بنا چندان مورد اهمیت قرار نگرفته است. بنابراین پاسخ پرسش دوم ارائه شد و همچنین فرضیه دوم نیز اثبات گردید. در ادامه نتایج بهدستآمده، قرارگیری اختلاف سطح در مسیرها که بهوسیله پله صورت گرفته است، ارتباط بصری و هدایت افراد را در مسیرهای دارای پله دشوار نموده است. بهصورت کلی میتوان جهت ارتقای سطح خوانایی فضا در مسیرهای داخلی بیمارستان بدین گونه عمل نمود:
- استفاده از راهنماهای مسیر بیشتر جهت دسترسی آسانتر به مقصد.
- افزایش خطوط محوری دید و کاهش عمق پذیری فضاها.
- کاهش اتصالپذیری بسیاری از فضاها در جهت ارتقای خوانایی مسیر.
- کاهش عوامل کالبدی که محور دید افراد را قطع میکنند مانند مبلمان و ...
- استفاده از نقاط عطف در طول مسیرها که موجب نشانهگذاری افراد و خواندن راحت مسیر گردد.
- استفاده متنوع از ابزارهای بصری مانند علائم، رنگ، جدارهها و... بهمنظور افزایش توانایی نقشه پردازی شناختی ذهنی و افزایش دانش محیطی از عناصر بصری در ذهن افراد.
- توجه به الگوی مسیرها، تعداد تقاطعها، تراکم در تقاطعها، اندازه هندسی فضاها و نحوه اتصالات در فرآیند مسیریابی.
پینوشتها
1- Way finding
2- Space layout
3- Cognitive Map
4- Connectivity
6- Mean Depth
7- Leslie Mayhew
8- Birkbeck
References
Alavizadeh , S, A. Eilzdah , S, D. Darvishi , H. Heshmati Hadid ,M. (2014). Analyzing the spatial distribution of day markets and their optimal location in Khorramabad using geographic information system. Journal of geography and urban-regional studies, fourth year, number 12. Pp. 67-88. (In Persian)
Amiri ,V. Souri ,S. Hassanvand SH. (2014). Optimal burial using the combined method of hierarchical analysis and geographic information system. Journal of zootechnical geology. Year 10. Number 1. Pp. 15-23. (In Persian)
Asadpour, A. Faizi, M. Muzaffar, F. Behzadfar, M. (2014). Typology of models and comparative study of methods for recording mental images and cognitive maps of the environment. Journal of Bagh Nazar. No. 33. Twelfth year. Pp. 22-13. (In Persian)
Babalhavaeji, F. Pournaghi, R. (2015). The Study of Patrons' Way Finding s’ Central Library of Tehran University using Geospatial Information System. Journal of Epistemology. 7(27). Pp 1-16. (In Persian)
Ebrahimian Qajari, Y. Walizadeh, M. Mohseni, H. (2020). Indoor Way finding by building a three-dimensional route network based on a combination of BIM and GIS technologies. Scientific. Journal of Surveying Science and Technology. Volume 11. Number 1. pp. 204 - 191. (In Persian)
Hanaei, T. Saeedi Mofrad, S. Abedi, Sh. (2020). Tourist navigation tools with different levels of familiarity with the environment. Journal of Urban Studies. No 36. Pp 3-12. (In Persian)
Helvacıoğlu, E. (2007). Colour contribution to children’s wayfnding in school environments, Unpublished Master Thesis. Department of Interior Architecture and Environmental Design. Bilkent University. Ankara,Turkey.
Hillier, B., L. Vaughan (2007). The City as One Thing. Progress in Planning. 67(3).
Islamic Republic News Agency - IRNA https://www.irna.ir/
Jangjo, Sh. Saeedeh Zarabadi, Z. Bandarabad, A. (2019). Explaining a model of navigation in the city with the approach of environmental psychology (Case study: 11 pedestrian axes in Tehran). Journal of New Attitudes in Human Geography. Volume 11. Number 4. Consecutive 44. pp. 579-561.
Khameh, M. Etesam, I. Shahcheraghi, A. (2014). Analysis of efficient navigation and Way finding processes in the past cities of Iran. Journal of Bagh Nazar. Year 13. No 41. Pp 82-64. (In Persian)
Krukar, J. Joy Anacta, V. Schwering, A. (2020). The effect of orientation instructions on the recall and reuse of route and survey elements in wayfinding descriptions. Journal of Environmental Psychology. Volume 68. Pp 1-17.
Lynch, K. (1960). The Image of the City. Cambridge, MA: MIT Press.
Lynch, K. (1993). City View, (M. Mazzini, Trans.). Tehran University Publications.
Makri, A .(2015). Indoor Signposting and Wayfinding through an Adaptation of the Dutch cyclist Junction Network System. Master thesis. Delft University of Technology. A.Makri@student.tudelft.nl.
Mansoori, S.T. Zarghami, I. (2020). Analysis of formal structure of Way finding in the spaces of residential complexes based on the theory of space syntax (Croydi study: Mehr Housing Complex, Phase 3, Pardis, Tehran). Journal of Urban and Regional Planning and Development, Fifth Year, No. 14. Pp 54-29. (In Persian)
Mardomi, K. Hashem Nejad, H. Hassanpour Rahim Abad, K. Bagheri, M. (2011). The Architecture of Way-Finding Wayfinding Process Design in Healthcare Architecture. Journal of HONAR HA-YE-ZIBA: MEMARY VA SHAHRSAZI. 3(4). Pp 45-56. (In Persian)
Miralami, S. F. Hossein, S. (2020). Evaluation of the Way finding process using the space layout method in the museum and tomb of Kashif al-Saltanah in Lahijan. Journal of Armanshahr Architecture and Urban Planning. No 31. Pp 169-179. (In Persian)
Moeser, S. D. (1988). Cognitive mapping in a complex building. Journal of Environment and Behavior. No 20. Pp 21–49.
Mohammdi, M. (2019). Phenomenological analysis of the morphological dimensions of place at the entrances of Tehran. Journal of Urban Ecology Research. Volume 11. Number 22. Consecutive 22. pp. 122-107. (In Persian)
Montello, D. (1998). A New Framework for Understanding the Acquisition of Spatial Knowledge in Large-Scale Environments. In Egenhofer, M., Golledge, R. (Eds), Spatial and Temporal Reasoning in Geographic Information Systems, New York: Oxford University Press. Pp 143-154..
Montello, D. R. Sas, C. (2016). Human factors of wayfinding in navigation. In W.Karwowski (Ed.), International encyclopedia of ergonomics and human factors (2nded. 2003–2008). London: CRC Press/ Taylor & Francis, Ltd.
Parsa Mehr, S. (2015). Way finding in Hospital: Investigating Factors Affecting the Way finding Process in Hospitals and Providing Design Solutions. Journal of Haft Hesar Environmental Studies. 12th Issue. 3rd Year. pp. 37-48. (In Persian)
Parsai Moghadam ,M. Yazdani , M, H. Seidin ,A. Pashazadeh ,M. (2016). Optimum location of urban districts using geographic information system in Ardabil city. Journal of Ardabil University of Medical Sciences. 16th period Number four. Pp. 88-375. (In Persian)
Rahimi, L. Saburi, p. (2018). The effect of climate on the mental schemas of citizens in the perception of urban space Case study: Elegli Park, Tabriz. Journal of Geography and Environmental Planning. Volume 29. Number 3. Consecutive 71. pp. 110-91. (In Persian)
Raubal, M. Max. J. E. (1998). Comparing the complexity of wayfinding tasks in built environments. Journal of Environment & planning, B25(6). Pp 895-913.
Sajadzadeh, H. Abbasi Karnachi, M. Sohrabi, Neda. (2019). Upgrading and organizing the structure of traditional market order with emphasis on spatial configuration and interconnection; Research sample: Kermanshah market. Journal of Geography and Environmental Planning. Volume 31. Number 3. Consecutive 79. pp. 106-76. (In Persian)
Saraei ,M ,H. Heshmati Jadid ,M. Biranvandzadeh , M. Sharfi S. (2011). Locating sports spaces in Khorramabad using geographic information systems. Environmental Studies Quarterly. Shekara 18. Pp. 108-85. (In Persian)
Sheikh Asadi, F. Sheikh Asadi, M. Hashemnejad, H. (2015). Principles of effective organization on creating mental images of viewers in Prince Mahan's garden. Utopia Magazine. Volume 9. Number 17. Consecutive 17. pp. 90-79. (In Persian)
Zaynali Azim, A. Hatami Golzari, A. Karami, A. Babazadeh Oskooi, S. (2019). Measuring the environmental sustainability of Tabriz based on environmental indicators of urban smart growth. Journal of Sustainability, Development and Environment. Volume 2. No. 3. Consecutive 7. pp. 59-41. (In Persian)
Zolfigol, s. Sajadzadeh, H. (2018). A study of the spatial syntax of the structure of traditional neighborhoods with a development stimulus attitude (Case study: Haji Shahr neighborhood of Hamadan). Journal of Geography and environmental planning. No. 4. Consecutive 68. pp. 70-53. (In Persian)
Way finding analysis with the interaction between configuration and spatial communication based on space syntax tools
Abstract
The ability to read the path depends on many factors. One of these factors is space configuration and spatial communication. The higher the readability of the route, the easier it is for people to interact with the environment and feel more secure in space. Navigation in public spaces with complex circulation, such as hospital interiors, is very difficult due to the density of spaces, multiple and sometimes uniform paths. Therefore, this study aims to analyze the Way finding with the interaction between configuration and spatial relationship based on space syntax tools in the internal routes of Khorramabad Social Security Hospital. In this study, to evaluate this issue, a structural description of the theoretical foundations of space syntax and Way finding theories is provided. Accordingly, to achieve the research goal, using Depthmap X 0.50 software and by extracting methods based on graphs and interpretation of connectivity, interconnection diagrams, average depth and distribution pattern, people's perception and interpretation of Way finding inside the hospital Turns. The research findings show that the higher the degree of connectivity and the axial length of the path, the more readable it is. On the other hand, the connection of spaces is inversely related to the degree and amount of spatial depth. Also, based on the results, reducing the visual barriers, increasing the signs, increasing the connectivity and interconnection, as well as reducing the degree and amount of spatial depth can increase the legibility of the route and make it easier for people to choose the right route.
Keywords
Configuration, Spatial communication, Way finding, Spatial syntax, Hospital