جایگاه ادبیات تطبیقی در زبان و ادبیات فارسی
محورهای موضوعی : شعرشیرین بهبودیان 1 , طاهره پالبزبان پالبزبان 2
1 - عضو هیئث علمی دانشگاه آزاد اسلامی _ واحد کلیبر
2 - کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی
کلید واژه:
چکیده مقاله :
در مقالة حاضر، به صورت موجز، توضیحی چند درباره ادبیات تطبیقی داده می شود و سپس مقایسه ای بین نقد تاریخی و نقد نفوذی و ادبیات تطبیقی صورت می گیرد و دیدگاه چند استاد ادیب و فرزانه نیز ذکر می شود و در آخر، نقد تطبیقی خاقانی و بحتری و پورکشی در شاهنامه و نمونه مشابه یونانی انجام می شود.ادبیات تطبیقی از شاخه های جدید گسترده ادبیات و ادبیات نمایشی امروز است که در آن، تشابه و تفارق نمونه های مختلف آثار ادبی بررسی می شود. در ادبتطبیقی، آنچه مورد نظر محتق و نقاد است. نقش اثر ادبی نیست. بلکه در کیفیت و تجلی و انعکاسی است که اثر ادبی قومی در ادبیات قوم دیگر پیدا می کند. اگر بخواهیم ادب تطبیقی را با نقد نفوذی مقایسه کنیم، باید اذعان کنیم که ادب تطبیقی از مقولة نقد نفوذی است با این تفاوت که در نقد نفوذی بشترین توجه منتقد به این است که در یابد تا چه حد اخذ و تقلید و اقتباس شده است در حالی که در ادب تطبیقی منتقد بیشتر سعی دارد مشخص کند آن اثر ادبی در بین اقوام ملل دیگر عالم تا چه حد و چگونه تقلید و اقتباس شده !ست.
In this article, we provide a brief explanation about comparative literature and then compare the historical criticism and the comparative literature. And we mention the views of several wise and learned professors. And at the end, we do the comparative criticism of Khaghani, Behtari and Pourkeshi in Shahnameh and the similar Greek works. Comparative literature is one of the today's new wide branches of the literature and drama which investigates the similarities and differences among the different samples of the literary works. And what is the intention of the researcher and critics in the comparative literature is not the literary work itself but the quality, manifestation and the reflection of the literary works of a nation on the literary works of another nation.