دین و مدرنیته از نگاه آنتونی گیدنز
محورهای موضوعی : مسیحیتفریبا طشت زر 1 , حسین حیدری 2 , جواد روحانی رصاف 3
1 - ندارد
2 - ندارد
3 - ندارد
کلید واژه: آنتونی گیدنز, مدرنیته اولیه, مدرنیته متأخر, دین, عرفی شدن, جنبش های دینی جدید, بنیادگرایی,
چکیده مقاله :
کلید فهم اندیشه های دینی گیدنز در نظریة مدرنیته متأخر انتقاد او از سنت جامعه شناسیکلاسیک است. از دید گیدنز، مدرنیته دارای دو مرحلة اولیه و متاخر است و در هر یک از این دومرحله تعامل دین و مدرنیته یکسان نبوده است. درک و تفسیر نادرست از ماهیت مدرنیته در مرحلهنخست آن، باعث شکل گیری این اندیشه شد که نفوذ و جایگاه اجتماعی دین در جامعة مدرن،کاهش یافته است و سرانجام ناپدید خواهد شد. اما در مرحلة دوم مدرنیته، نوعی احیای گرایش هایدینی و معنوی پدید آمده است که ریشه در ویژگی های خاص این مرحله دارد. وی با بررسیپیامدهای مدرنیته و نقد اندیش ههای جامعه شناسان اولیه (کارل مارکس، امیل دورکیم و ماکس وبر)چنین نتیجه میگیرد که دین در آستانة نابودی نیست، اما احیای گرایش های دینی مدرنیته متأخر بهمعنای بازگشت به دینداری سنتی هم نیست؛ دین میتواند با مدرنیته هم زیستی داشته باشد،مشروط بر آن که تن به گفتگو و باز اندیشی بسپارد
The theory of “late modernity” is the key to understand Giddens’thought on religion and his critique of early sociologists. According toGiddens, religion has had two different phases in early and latemodernity. The misunderstanding of the nature of the early modernityled to some wrong predictions about the future of religion as somesociologists claimed that religion would eventually disappear. Howeverin late modernity, given its specific characteristics, appeal for religionand spirituality has increased. By surveying the outcomes of themodernity and criticizing the views of early sociologists (such as Marx,Durkheim and Weber) Giddens asserts that religion is not going to beabolish. Nevertheless, religious revival of late modernity does notindicate that religion will return to its traditional condition. Acompromise between modernity and religion could be possible,provided that religion undergoes ongoing reflexivity and dialogue.